سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دلیل تشکیل «کمیته مشترک ضد خرابکاری» و انواع شکنجه‌ها

کف پاهایم شلاق می‌زدند و مرا در دستگاه آپولو قرار می‌دادند و پس از آن که پاهایم مجروح شده بود مرا به زور روی آن‌ها راه می‌بردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آغاز دهه فجر سراسر خوشی و شادی است، شادی با بوی گل سوسن و یاسمن، شادی با حضور حضرت امام خمینی (ره) و فرار شاه؛ نور علی نور شد، اما ناگفته نماند خیلی از مبارزین کنار آن حکیم عارف قرار گرفتند و برنامه‌های ایشان را در تهران و سایر شهرستان‌ها عملیاتی کردند، عملیات‌هایی که هرکدام بوی شکنجه و صدای شلاق ساواک را تداعی می‌کند.

این افراد با جانفشانی‌های خود انقلابی را رقم زدند که ان‌شاءالله زمینه‌ساز ظهور باشد.

* نحوه شکل‌گیری کمیته مشترک/ چرا برخی شکنجه نمی‌شدند

احمد شیخی مبارز سیاسی قبل از انقلاب و زندانی کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم به خباثت‌های رژیم پهلوی و شکنجه‌های وحشیانه آن‌ها اشاره کرد و گفت: شهربانی، ژاندارمری، ساواک و ارتش هرکدام برای خود کار می‌کردند برای همین در زمان دستگیری متهم با مشکلات عدیده‌ای روبرو و با یکدیگر درگیر بودند. مثلاً همزمان روی یک سوژه کار می‌کردند و پس از تعقیب و مراقبت‌های بسیار در زمان دستگیری با یکدیگر درگیر می‌شدند.

وی به کشته شدن برخی از عوامل رژیم بر اثر این اختلافات پرداخت و تصریح کرد: این امر باعث شد مسئولان آن زمان در کنار همدیگر قرار بگیرند و بر اساس الگوبرداری از سازمان جاسوسی انگلستان، کمیته مشترکی را تحت عنوان «کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک» طراحی کنند.

این مبارزه سیاسی قبل از انقلاب ادامه داد: ارتش، شهربانی، ژاندارمری و ساواک عضو این کمیته شدند و این کمیته در سال ۱۳۵۰ تشکیل شد. نیرو‌هایی از ایران برای آموزش به اسرائیل اعزام شدند که از شکنجه‌های جدید دنیا اطلاع داشته‌باشند. مثلاً بهمن نادری‌پور معروف به تهرانی به اسرائیل اعزام شد و در آنجا دوره شکنجه دید.

این زندانی سیاسی قبل از انقلاب با بیان اینکه رژیم شاه به دلیل سرسپردگی به غرب تمام اقدامات را با آن‌ها هماهنگ می‌کرد، اظهار داشت: ‏اگر کسی در کمیته مشترک، اطلاعات را لو می‌داد شکنجه نمی‌شد بلکه افرادی شکنجه می‌شدند که اطلاعات را اعلام نمی‌کردند.

شیخی با بیان اینکه اگر شخصی مقاومت می‌کرد یا اطلاعات نادرست در اختیار آن‌ها قرار می‌داد شکنجه می‌شد، یادآور شد: خراسانی بازجوی من در دوران دستگیری بود؛ زمانی که سؤال و جواب معمولی می‌کرد و من هم جواب می‌دادم شکنجه نمی‌شدم، اما زمانی که محمد نامی از دوستانم مرا لو داد شرایط متفاوت شد.

* ماجرای دستگیری

وی به نحوه دستگیری خود اشاره کرد و گفت: برای آموزش نظامی به تربت حیدریه رفتم، هرچند که هیچ‌گاه به کارم نیامد؛ چرا که امام با به صحنه آوردن همه مردم بساط این ملعون را جمع کرد- به طرز مشکوکی من را به دفتر فرماندهی احضار کردند و گفتند به دلیل برخی از رفتار‌های خوبِ شما می‌خواهیم شما را به تهران منتقل کنیم، برای همین از من خواستند لوازمم را جمع کنم. زمانی که لوازم را جمع کردم و به دفتر فرماندهی آمدم. در همان لحظه تمام وسایلم را جستجو کردند و شستم خبردار شد که می‌خواهند مرا بازداشت کنند؛ برای همین مرا تحویل مأمور ضد اطلاعات دادند و ما را به ساواک خراسان بردند؛ در زندان نیز یکی دو سؤال معمولی از من کردند و با قطار، تحت‌الحفظ به تهران آوردند.

این زندانی سیاسی قبل از انقلاب خاطرنشان کرد: در بازجویی از من پرسید شخصی به اسم محمد را می‌شناسید؟ من هم انکار کردم. با تلفن به نگهبان دستور داد، محمد را به اتاق بازجویی بیاورد و بنده و ایشان را رو در رو کردند و همان‌جا متوجه شد که من نمی‌خواهم اطلاعات را لو بدهم.

به روز ۲۹ از تیر ببستن دست و پایم را غل و زنجیر
به روز سوم مرداد ز جور و ظلمت و بیداد زدم فریاد
ساواک را بازجویی بود که نامش بود خراسانی
اندر وجود وی نبود ژن والای انسانی
مرامش همچو گرگی بود؛ طریقش بود شیطانی
مرا با مشت و شلاقش بسی می‌زد به آسانی
سپس می‌داد به شعبانی همان غول بیابانی


بیشتر بخوانید


* بازجو فقط حرف خودش را می‌زد

شیخی، «شعبانی» را با نام مستعار حسینی شکنجه‌گر معروف کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک برشمرد و تصریح کرد: دوستم محمد گفته بود جزوه‌ای در خصوص یک چریک را از من گرفته که دروغ بود.

وی با بیان اینکه هرچی به بازجو این موضوع را گفتم، اما او قبول نمی‌کرد برای همین شکنجه‌ها را آغاز کرد؛ گفت که شکنجه‌هایی از جمله اینکه به کف پاهایم شلاق می‌زدند و مرا در دستگاه آپولو قرار می‌دادند و پس از آن که پاهایم مجروح شده بود مرا به زور روی آن‌ها راه می‌بردند.

این زندانی سیاسی قبل از انقلاب قلب بازجو‌ها را سیاه عنوان کرد و افزود: در آن زمان من ماشین تحریر کرایه می‌کردم و سخنان حضرت امام خمینی (ره) که از رادیو بغداد منتشر می‌شد را تایپ می‌کردم و در اختیار مردم قرار می‌دادم؛ مثلاً این سخنان را در جا مهری مساجد قرار می‌دادم.

شیخی که هم اکنون از راویان موزه عبرت است در ادامه سخنان خود به شرکت در جلسات شهید مطهری، دکتر شریعتی و سایر علما اشاره کرد و گفت: برخی از دوستانی که باهم در این جلسات و هیئت‌ها شرکت می‌کردیم را نیز دستگیر کردند و همین موضوع باعث شد مجبور شوم این موضوع را نیز اعلام کنم که البته این موضوع برای آن‌ها اهمیتی نداشت و دنبال کسب اطلاعات در خصوص جزوه آن چریک بودند.

* به دلیل فشارها، به دروغ پذیرفتم/ برای تلافی ترور زندی‌پور، مدت زندانم طولانی‌تر شد

وی با تأکید بر اینکه به دلیل فشار‌های زیاد و اقرار محمد مجبور شدم مسئولیت ارائه جزوه را برعهده بگیرم، یادآور شد: پس از آن مرا به دادگاه نظامی بردند و به یک سال حبس محکوم شدم که قرار بود ۳۱ تیر ۵۴ آزاد شوم، اما این اتفاق نیفتاد.

این فعال سیاسی قبل از انقلاب به چرایی افزایش زندان خود پرداخت و گفت: تیمسار رضا زندی‌پور رئیس وقت کمیته مشترک ضد خرابکاری توسط مبارزین ترور شد برای همین مدت بیشتری ما را در زندان نگه داشتند. البته ناگفته نماند به تلافی کشته شدن زندی‌پور ۹ زندانی سیاسی از جمله هفت کمونیست و دو مسلمان را در ارتفاعات زندان اوین تیرباران کردند؛ در حالی که در روزنامه‌ها به دروغ نوشتند که این زندانی‌ها در حال فرار کشته شده‌اند.

* وقتی بازجوی ساواک راست گفت/ انواع شکنجه‌ها در کمیته مشترک

شیخی طراح این نقشه را پرویز ثابتی رئیس اداره کل امنیت داخلی ساواک و بزرگ شده در خانواده‌ای بهایی دانست و افزود: قبل از آن که انقلاب به پیروزی برسد این فرد به اسرائیل گریخت و در حال حاضر نیز در ایالت کلرادو آمریکا زندگی و با موساد همکاری می‌کند و الان مدعی است که در کمیته مشترک یک سیلی هم به دستگیرشدگان نمی‌زد که درست می‌گوید چرا که سیلی نمی‌زدند بلکه آدم‌ها را می‌کشتند.

وی با اشاره به اینکه بیش از ۹۰ نوع شکنجه در کمیته مشترک به ثبت رسیده است، اظهار داشت: شلاق و کابل به کف پا می‌زدند یا با دستبند قپانی انسان را آویزان می‌کردند. دستگاهی به نام آپولو بود که دستگیر شده را با گیره‌های آهنگری به آن می‌بستند و کلاهی فلزی در سر می‌گذاشتند که صدای داد و فریاد چندین برابر در سر فرد منعکس شود و یا آن‌ها را در قفس داغ قرار می‌دادند.

شیخی ناخن کشیدن، سوزن کردن زیر ناخن، شوک‌های الکتریکی، سوزاندن بخشی از اعضای بدن، ضربات سهمگین با باتوم‌های برقی را از سایر شکنجه‌های بازجو‌ها عنوان کرد و گفت: هفته‌ای یکبار اگر می‌شد ما را هم حمام می‌بردند که تنها چند دقیقه کوتاه برای حمام کردن فرصت داشتیم. پانسمان‌های بسیار سختی را نیز داشتیم چراکه پزشک ساواک بدون بی‌حسی جراحی و پانسمان می‌کرد؛ من خودم در این ماجرا چند بار از شدت درد بیهوش شدم.

این زندانی سیاسی قبل از انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود به خلوص حضرت امام خمینی (ره) برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی اشاره کرد و گفت: حضرت امام خمینی (ره) رضایت خداوند را مد نظر قرار داد و با خلوص خود جوانان و مردم را به مبارزه با شاه رهنمون کرد.

منبع:تسنیم

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.