به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، چند روز پیش در کتابفروشی فردی را دیدم که از کتابفروش میخواست بنهای خرید کتابی را که دارد از او با قیمت کمتری خریداری کند. هم یاد افرادی افتادم که گرانی را دلیل نخواندن کتاب عنوان میکنند و هم به یاد کتابهای نخوانده خودم افتادم.
کتابهای بسیاری را از نهاد یا اشخاص مختلف هدیه گرفتم یا حتی خریداری کردم که بعد از خواندن چند صفحه اول، آنها را کنار گذاشتم و آن کتابها فقط برایم اشغال کننده فضا شدند.با خودم فکر کردم شاید این فرد تاکنون این شانس را نداشته کتابی بخواند که برایش مفهوم کتابخوانی را توجیه کند پس ترجیح میدهد به قول خودش پول خرید کتاب را به زخم دیگری بزند.
هم سعی کردم او را درک کنم و هم دلم به حالش سوخت که تا این حد با لذت مطالعه بیگانه است که حتی حاضر نیست با بخشی از بن اهدایی خرید کتاب که مبلغ قابل توجهی بودکتاب بخرد. گویا کتاب خواندن در زندگیش جایگاهی نداشت.
در کنار کتابهای نخوانده، کتابهایی خوانده ام و چنان نمک گیرم کردند که به مسیر تعیین شدهای که آنها برای مشخص کرده اند نه نگفتم و در ادامه چندین کتاب در همان زمینه خوانده ام.
با نوشتن برنامه کوچه باغ ترانه برای معرفی رادیو با اشعار شیر کوبیکس شاعر پرآوازه کُرد زبان آشنا شدم. خواندن اشعارش چنان لذت بخش بود که تصمیم گرفتم از ادبیات کُردی بیشتر بدانم.
وقتی آخرین انار دنیا اثر معروف بختیار علی نویسنده صاحب نام کُرد با ترجمه مریوان حلبچهای را خواندم انگیزه ام بیشتر شد. البته این اثر به دلیل محتوا و متن فوق العاده روان، مرا مشتاقتر کرد دیگر آثار بختیار علی از جمله غرب پروانه، دریاس و جسدها و جمشید خان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد را خریداری کنم .
خواندن این آثار از نویسنده کُردی که آثارش به زبانهای مختلف دنیا ترجمه میشود و به زیبایی رویدادهای زندگی مردمان مشرق زمین را با واژهها به تصویر میکشد، مرا مصممتر کرد تا از ادبیات کُردی ببشتر بدانم.
تصادفی کتاب دیگری انتخاب کردم که این کتاب به کتابهایی پیوست که فقط بخشی از فضا را برایم اشغال کرده است. کتاب متن روانی نداشت صدالبته اگر این کتاب را در آشنایی اولیه با ادبیات کُردی خوانده بودم هیچگاه خریدار چندین اثر نویسندهها و شاعران کُرد زبان نشده بودم.
به این نکته هم پی بردم یکی از دلایلی که در انگیزه من برای خرید چندین جلد کتاب از ادبیات کُردی تاثیر گذار بود ترجمه روان مریوان حلبچهای بود. ترجمههایی که بیانگر این است که مترجم کُرد زبان به خوبی بر زبان و ادبیات فارسی مسلط است.
برایم جالب بود بدانم این مترجم کرد اقلیم کُردستان عراق چرا ادبیات فارسی را آموخته است و ادبیات فارسی چه جایگاهی در زندگیش دارد؟
مترجمین بسیاری را میشناسم که فارسی زبان هستند اما متاسفانه با آثار فاخر ادبیات فارسی بیگانه اند و ترجمه هایشان همچون خراشی بر بدنه ادبیات فارسی است و آثارشان انگیزهای برای کتابخوانی ایجاد نمیکند.
از فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه تا ترجمه آثار ارزشمند ادبیات فارسی و کُردی
شهرت مریوان حلبچهای در ایران به دلیل ترجمههای موفقِ آثار نویسندگان و شاعران سرشناس کُردزبان همچون شیرکو بیکس، بختیار علی، فرهاد پیربال، شیرزاد حسن، لطیف هلمت و رفیق صابر به فارسی است. او علاوه بر ترجمه بسیاری از آثار کُردی به فارسی، بسیاری از آثار ادبیات فارسی را نیز به کُردی ترجمه کرده است.
مریوان حلبچهای متولد ١٩٨٠ میلادی (١٣٥٩شمسی) در حلبچه، واقع در اقلیم کردستان عراق، بهدنیا آمد. در سن هشت سالگی و در پی بمباران شیمیایی حلبچه توسط صدام حسین، دچار عارضه شیمیایی شد و به همراه خانواده خود در کنار انبوه همشهریانش که از بمباران شیمیایی جان سالم به در برده بودند به ایران آمد.
مریوان حلبچهای درباره علت علاقه اش به زبان فارسی گفت: علاقه بسیار زیادی به زبان فارسی دارم، چون بعد از زبان مادری ام بیشترین تاثیر را بر زندگی من داشته و در سی سال گذشته بیشترین زمان مطالعه ام به زبان فارسی سپری شده است.
او با بیان این که بیشترین شاهکارهای ادبیات جهان رابه زبان فارسی خوانده است، افزود: کتابهای فلسفی و نظری بسیاری در زمینههای نقد ادبی و هنری به زبان فارسی مطالعه کرده ام و علاوه بر مطالعهی مداوم، ارتباط خوبی با فارسی زبانها داشته ام؛ و علاقهی فراوان به فرهنگ و ادبیات فارسی و همچنین ارتباطی که این فرهنگ با ادبیات و فرهنگ کُردی دارد سبب شده که عمرم را برای رابطهی فرهنگی بین این دو زبان و فرهنگ بگذارم.
مترجم حصار و سگ پدرم اثر شیرزاد حسن گفت:خوب به خاطر دارم در هشت سالگی. اولین بار بعد از فاجعهی شیمیایی حلبچه، نه ماه در بیمارستانهای تهران بودم، چون کسی نبود که با زبان کُردی با او حرف بزنم و بیشتر پزشکها و پرستارها فارسی زبان بودند، در مدت کوتاهی به شکل ابتدایی زبان فارسی را یاد گرفتم.
بعد هم به نزد خانواده ام در اردوگاه آوارههای حلبچه برگشتم و در آنجا به مدرسه رفتم. علاقه و رابطهی تنگاتنگ من با زبان فارسی از نوجوانی شکل گرفت. تا به امروز این مسیر مطالعه و خواندن و نوشتن و ترجمه بین دو فرهنگ به شکل عمیقتر و گسترده تری ادامه دارد.
میخواهم ترجمه هایم پلی برای ارتباط دوستانه بین دو فرهنگ باشد
مترجم کتاب حاشیه نشینهای اروپا اثر فرهاد پیربال با بیان این که من آثار زبان مادری ام را به زبان فارسی ترجمه میکنم تا فارسی زبانها هر جای دنیا باشند بخوانند و جهان بینی و تفکر انسانی و صلح دوستانهی کُردها را بشناسندگفت: این کار را به شکل برعکسی در این ۲۲ سال انجام داده ام، یعنی داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و اشعار فارسی را به کُردی ترجمه کرده ام و بخشی از کارم معرفی نویسندگان مشاهیر ایرانی به کُردها بوده است تا با این کار دور از هر نوع تعصبی و تنها به دیالوگ و گفت و گو پناه ببریم.
به نظر مریوان حلبچهای هنر و ادبیات به عنوان زیباترین نماد برای سرچشمهی صلح و آرامش و انسان دوستی است. او باور دارد اگر ما همه همدیگر را از طریق ادبیات بشناسیم می توانیم دنیای قشنگتری داشته باشیم.
نبودن نقد علمی ترجمه عاملی شده تا هرکسی مترجم شود
مترجم کتاب آخرین انار دنیا اثر بختیار علی درباره علت ترجمههای بسیار ضعیف و غیر متعهدانهی بسیار زیادی که به ویژه از کُردی به فارسی وجود دارند گفت: از جمله این دلایل میتوان به ضعف مترجم در شناخت علمی زبان و ادبیات کردی و همچنین تسلط نداشتنش بر زبان فارسی اشاره کرد.
مترجم کتاب دریاس و جسدها اثربختیار علی افزود: بعضی از مترجمها زبان و ادبیات کُردی را به صورت علمی و آکادمیک نخوانده اند و از همه مهمتر عدم وجود نقد در رسانهها به ویژه نقد ترجمه سبب شده است که هر کسی به خود اجازه دهد اثری را ترجمه کند.
مترجم غروب پروانه اثربختیار علی گفت: مسئلهی غیر حرفهای و غیر اخلاقی که باید به آن اشاره شود این است که بسیاری از ترجمهها بدون اجازه و مورد تایید بودن نویسنده انجام میشود.
ترجمههای بسیاری از ادبیات کُردی به زبان فارسی داریم که حتی عنوان کتاب اشتباه است و در برخی موارد بخشها یی از کتاب را، چون مترجم متن متوجه نشده حذف کرده یا چیز دیگری را جایگزین کرده است که ربطی به متن اصلی ندارد. شاهکارهای جهانی از ادبیات کُردی به زبان فارسی ترجمه شده است که بیش از دویست و سیصد صفحه از متن اصلی کم دارند.
به نظر این مترجم صاحب نامدر عرصه ادبیات فارسی و کُردی، بحرانی که در ترجمه از زبان کُردی به فارسی داریم را نمیتوان با ترجمه از زبانهای دیگر به زبان فارسی مقایسه کرد.
یک کتابخوان حرفهای مطمئنا خودش میتواند بهترین گزینهها را انتخاب کند. اما در شرایطی که تلاشها بر این است که سرانه مطالعه بالا رود، باید به این نکته توجه کنیم که کسی برای اولین بار کتابی را دست میگیرد ممکن است این اولین او را به سمت دومین هدایت نکند.
نسرین صدرنیا که کتابدار روستای فهلیان شهرستان ممسنی فارس است و به همت او و با تلاش اهالی روستا کتابخانه شان چندین عنوان برتر کشوری و استانی را در عرصه کتابخوانی کسب کرده و روستایشان عنوان روستای دوستدار کتاب را دارد در این باره گفت: برخی کتابهایی که چاپ میشود نه تنها باعث ترویج فرهنگ کتابخوانی نمیشود بلکه فرد را به ویژه نوجوانان را میتواند چنان از کتاب خواندن زده کند که آنها دیگر سراغ کتاب نروند.
نویسنده بد گفته فیلمش بهتر است؟!
این کتابدار فهلیانی به عنوان کسی که سعی در ترویج بیشتر فرهنگ مطالعه در روستایشان را دارد، گفت: دنیای امروز دنیای تصویری و فضای مجازی است. نوجوانان بسیاری آثار تصویری برگرفته از شاهکارهای ادبیات جهان را میبینند و بعد سراغ من میآیند و از من کتابش را میخواهند. متاسفانه ترجمههای ضعیف باعث شده که بسیاری از نوجوانان بعد از خواندن کتاب سراغ من بیایند و بگویند نویسنده چقدر بد گفته است فیلمش بهتر است.
صدرنیا عنوان کرد: من باید آنها را متقاعد کنم که آن اثر تصویری فاخر به پشتوانه متنی غنی ساخته شده و این ایراد ترجمه است نه متن که شما تصور میکنید اثر تصویری بهتر از کتاب است. شنیدن این جمله که فیلمش بهتر از کتاب است تلخ است، هرچندمن سعی میکنم آنها را راهنمایی کنم و بهترین کتابی را که پاسخگوی ذهن کنجکاو و جستجوگرشان است را معرفی کنم.
دوست دیگری که یکی از کتابداران حرفهای در شیراز است و ترجیح داد به علت طی نکردن مراحل اداری برای مصاحبه نامی از او برده نشود هم گفت: با دیدن بسیاری از کتابهایی که به کتابخانه میرسد ، این سوال در ذهنم تداعی میشود این کتاب چه حرفی برای گفتن دارد؟ اصلا چرا مجوز چاپ گرفته است؟
به نظر این کتابدار شیرازی فقط به این دلیل که فردی علاقه دارد نامش روی جلد کتابی باشد و هزینه برآورده شدن این آرزو را هم دارد نباید اجازه چاپ اثرش داده شود.
او درباره نحوه پیشنهاد کتاب به اعضا گفت: من سعی میکنم در مشاوره انتخاب کتاب فقط به اعضا بر اساس سلیقه شخصی ام کار نکنم و کتابهایی را پیشنهاد میدهم که دستهای بیشتری به سمتشان میرود.
شیراز پارسال عنوان پایتخت کتاب ایران را کسب کرد این عنوان برای امسال به دلایلی از جمله شرایطی که کرونا ایجاد کرد دوباره تمدید شد. در این مدت مسئولان فرهنگی استان تلاشهای بسیاری برای ترویج فرهنگ کتابخوانی از جمله تجهیز کتابخانههای عمومی، ایجاد کتابخانه در مکانهای عمومی، عضویت رایگان درکتابخانهها، اهدا کتاب به مناطق محروم را انجام داده اند. از کتابهای صوتی رونمایی و مسابقات کتابخوانی بسیاری برگزار شده است. بسیاری از کتابفروشیها به طرح تخفیفهای فصلی پیوستند. به کتابخانهها هم توجه ویژه شد.
عنایت الله رحیمی استاندار فارس در جلسه انجمن کتابخانههای عمومی فارس گفت: از سال ۹۲ تا کنون تلاشهای ارزندهای در اعتلای کتابخانههای استان صورت گرفته است، در حال حاضر ۲۴۳ کتابخانه در سطح استان داریم و حدود ۳۰ درصد رشد داشتهایم و با توجه به تنگناهای مالی و مشکلات پیش رو حرکت قابل قبولی بوده است.
رحیمی ادامه داد: در زمینه افزایش اعضا نیز ۱۱۸ هزار نفر به ۱۴۹ هزار نفر عضو رسیدهایم که ۲۶ درصد افزایش نشان میدهد و در بعد تعداد کتاب ۳۵ درصد و زیربنا حدود ۲۰ درصد با افتتاحهای جدید صورت گرفته رشد داشتهایم و امیدواریم بتوانیم در زمینه فراگیر کردن کتابخوانی اثرگذار باشد.
استاندار فارس بیان کرد: باید تلاش کرد ۲۳ شهر باقی مانده نیز در استان صاحب کتابخانه شوند و پیگیر این موضوع هستیم.
با تمام فعالیت های و تلاشها برای ترویج کتابخوانی، شیراز موفق نشد عنوان پایتتخت کتاب جهان را کسب کند. پایتخت جهانی کتاب عنوانی است که یونسکو از سال ۲۰۰۱ هر ساله به شهری اهدا میکند که در راستای ارتقای جایگاه کتاب اقدامات موثری انجام داده باشد. این عنوان برای شهرها جایزه مالی به همراه ندارد، اما انگیزهای است برای ساماندهی فعالیتهای فرهنگی مربوط به کتاب تا مردم را به کتابخوانی تشویق کرده و در جامعه شوق مطالعه ایجاد کند.
عنوان پایتخت جهانی کتاب برای شهرهای منتخب از ۲۳ آوریل مصادف روز جهانی کتاب و حق مولف تا ۲۲ آوریل سال بعد اعتبار دارد.
گوادالاخارا از آوریل سال ۲۰۲۲ به مدت یک سال عنوان پایتخت جهانی کتاب را به یدک خواهد کشید درحالی که شیراز هم برای کسب این عنوان نامزد شده بود.
گوادالاخارا شهری است در غرب مکزیک با جمعیتی یک و نیم میلیون نفری که به معماری منحصربهفرد و پارکهای سرسبزش معروف است. این شهر که به عنوان پایتخت فرهنگی مکزیک شناخته میشود از سال ۲۰۱۷ به فهرست شهرهای خلاق یونسکو اضافه شد.
تغییر مدیران دریک تودیع و معارفه خلاصه میشود
مهدی امید بخش درباره عدم این موفقیت برای کسب عنوان پایتخت کتاب جهان گفت: ما سرمایههای ارزشمند فرهنگی، چون حافظ و سعدی برای کسب چنین عناوینی داریم، سرمایههایی که در دنیا بی مانند هستند.
معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس افزود: با وجود فعالیتهای بسیاری که در این زمینه انجام شد ما موفق نشدیم این عنوان را کسب کنیم، چون به نظر من هر مسئول فرهنگی که در استان فعالیت میکند نمیتواند چشم اندازی چندساله برای خود ترسیم کند، چون نمیداند تا چه زمانی در این عرصه فعالیت دارد، هیچ مدیری نمیداند چند وقت قرار است مدیر بماند، از طرفی تغییر مدیرها با یک تودیع و معارفه به پایان میرسد کسی از مدیری که در حال رفتن است نمیخواهد که بگوید دراین مدت چه کرده و چه چشم اندازی داشته و بود و نبودش در این سمت چه تفاوتی به حال این شهر داشته است. با تغییر مدیر همه چیز به پایان میرسد و مسیری نو آغاز میشود درصورتی که دستاوردهای ارزشمند از جمله کسب عناوین جهانی در هر عرصهای احتیاج به برنامه ریزی چندساله دارد.
وقتی درباره اهمیت محتوای کتاب در فعالیتهای ترویج کتابخوانی اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس پرسیدم او قبل از پاسخگویی به پرسشم ۲ جلد از مجموعه داستانی از ادبیات ملل به من هدیه داد و از من خواست یکی از جلدهایی را به فرد دیگری که کتابخوان است هدیه بدهم و در ادامه گفت: نذر کرده چندین جلد از این اثر را که مترجمش آشناست و اثرش را در خور توجه میداند به دیگران دهد تا این گونه از اثر حمایت کند و مانند نذری به آن نگاه میکند؛ و مطمئن است افراد بسیاری در این شهر این را انجام میدهند و نذر دانایی واژهای آشنا برای مردم فرهنگ دوست استان فارس است.
به نظر این مسئول اداره فرهنگ و ارشاد فارس از هرکسی که کارش را به خوبی انجام دهد باید تقدیر شود به ویژه هنرمندان صاحب اثر که باید آثارشان معرفی شود. اما امکان این کار برای معرفی در سطح کلان برای نهادهای فرهنگی وجود ندارد .
امید بخش درباره اهمیت توجه به کیفیت کتابها گفت: صد البته سعی براین است که با دقت و نظر کارشناسی در ترویج فرهنگ کتابخوانی، کتاب انتخاب شود و حتی در المانهایی که در سطح شهر نصب شد ما سعی کردیم بهترین آثار شاعران و نویسندگان استان فارس را معرفی کنیم.
او درباره اهمیت کمیت گفت: در ترویج فرهنگ کتابخوانی ما به عموم توجه میکنیم برای مهم است تعداد کتابهایی که به دست مردمان کم برخوردار میرسد فراوان باشد. برای ما مهم است مکانهای عمومی را به کتابخانه مجهز کنیم وعموم جامعه را در فعالیتهای ترویج کتابخوانی در نظر میگیریم و از این نظر کمیت برای ما اهمیت زیادی دارد.
معاون فرهنگی فرهنگ و ارشاد فارس درباره این که بسیاری از آثاری که منتشر میشوند و مجوز میگیرند از ابعاد مختلف با استانداردها فاصله دارند، گفت: اجازه نشر کتاب براساس نظر کارشناسان و براساس اصول تعریف شده صورت میگیرد، اما نمیتوانیم با ایده آل گرایی مطلق به این موضوع بنگریم. دست ما برای اجازه نشر آنچنان باز نیست که بتوانیم استاندارها را درحد ایده آل چه درباره محتوا و چه ظاهر کتاب در نظر بگیریم و اجرا کنیم و مطمئنا همه آثاری که منتشر میشوند آثار فاخری نیستند.
شهرام محدث از اعضای روابط عمومی فرهنگ و ارشاد که از دوستداران عرصه فرهنگ و ادبیات است ،گفت: به نظر من به عنوان یک فعال فرهنگی برای ترویج و ارتقاء فرهنگ کتابخوانی باید مردم مطالبه گر شوند.
وقتی از او پرسیدم چطور میتوان مردمی را مطالبه گر مطالعه کرد که کتاب در اولویت خریدشان نیست و فشارهای اقتصادی آنها را مجبور میکند غیر از نیازهای اولیه به چیزی نیندیشند، گفت: اگر در مدارس شرایطی به وجود بیاید که پژوهش، محور آموزش شود و این فرهنگ رواج پیدا کند مطمئنا علاوه بر دانش آموزان، والدین آنها هم به مطالعه روی میآورند. یا اگر به پژوهشهای دانشگاهی توجه ویژه شود و از آنها کاربردی بهره برده شود دانشجو فقط وقتش را برای گرفتن مدرک دانشگاهی آن هم به هرطریق غیر از مطالعه سپری نمیکند.
به نظر این دوستدار فرهنگ در عرصه مشاغل هم میتوان مطالعه را به عنوان یک اصل نهادین قرارداد برای مثال اگر در آموزشگاههای مختلف از مربی استفاده شود که در حیطه کارش دانش و آگاهی دارد یا در ادارات کارمندها موظف به بالابردن دانش و آگاهی شان باشند و صرفا ارتقاء شغلی براساس یک دوره سطح پایین نباشد و شرایطی به وجود آید که پزشکان ، مهندسان و معلمان مجبور به روز کردن دانش شان باشند در کل برای هر فعالیتی آگاهی شرط باشد، ما با جامعهای روبه رومی شویم که مطالعه در آن نهادینه میشود.
در ادامه پاسخ من بازهم با پرسش ادامه داد: در حال حاضر چند درصد از فعالیت و موفقیتهای افراد جامعه ما براساس توانمندیهای اصولی و برحسب آگاهی آنها صورت میگیرد؟ چند نفر در عرصه فعالیت شان مطالعه دارند اصلا یک فرد چه ضرورتی میبیند که مطالعه کند؟
به نظر این فعال فرهنگی در صورتی که مردم به سمتی هدایت شوند که حتی درباره زندگی فردی شان ازجمله ازدواج و فرزند آوری مطالعه کنند، در جامعه ما کتابهایی با کیفیت تولید میشود. حتی عرصه رقابت ایجاد میشود تا نویسنده و مولف کتابی را تولید کند که براساس نیاز و خواسته جامعه است، چون صاحب اثر می داند باید اثری تولید کند که پاسخگوی خواست جامعه باشد. دغدغه امروز جامعه ما این است کتاب هست و کتابخوان نیست.
گزارش از راضیه جوینده
انتهای پیام/