سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شاه؛ مهره پیاده آمریکا در «کمپ دیوید»

در گزارش زیر نقش محمدرضا پهلوی در طرح سازش سادات و رژیم صهیونیستی را بررسی می‌کنیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، معاهده کمپ‌دیوید، جرقه آغاز سازش رژیم‌های مرتجع عربی با صهیونیست‌ها و خیانت به آرمان‌های مسلمانان سراسر جهان بود؛ آرمانی که قدس را به عنوان نخستین قبله، بخشی جدایی‌ناپذیر از جهان اسلام می‌داند.

معمولاً هنگامی که از معاهده کمپ‌دیوید سخن به میان می‌آوریم، توجه مخاطبان به سه ضلع اصلی این معاهده، یعنی کارتر، سادات و بگین، یا به عبارت بهتر، آمریکا، مصر و رژیم صهیونیستی جلب می‌شود. ما کمتر به حواشی و مقدمات این قرارداد ننگین که ضربه‌ای سنگین به جبهه مبارزه با صهیونیسم وارد کرد، توجه داریم. رسیدن به توافقی مانند کمپ‌دیوید، با توجه به جوّ حاکم بر کشور‌های اسلامی و تلاش‌های نافرجامی که پیش از آن، جمال عبدالناصر برای عقب‌راندن رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی انجام داد، کار ساده‌ای نبود و می‌توانست تبعات سنگینی برای مصر داشته‌باشد.

سران کشور‌های عربی و اسلامی، با وجود وابستگی‌های فراوانی که به غرب داشتند، از واکنش افکار عمومی جامعه خود بیمناک بودند و چاره‌ای جز موضع گرفتن در برابر این اقدام، پیش روی آن‌ها نبود. بنابراین، آمریکا باید با هر روش ممکن به سادات که پس از مرگ جمال عبدالناصر به ریاست‌جمهوری مصر رسیده و توانسته بود در نبرد صحرای سینا، به موفقیت‌هایی در برابر نظامیان صهیونیست دست پیدا کند، اطمینان خاطر می‌داد که تاوان این سازش برای حکومت او، سخت و غیرقابل جبران نخواهد بود.

درست در همین مرحله از طرح سازش است که محمدرضا پهلوی، به عنوان مهره اصلی آمریکا در خاورمیانه، به ایفای نقشی راهبردی مأمور می‌شود؛ نقشی که در واقع اساس معاهده کمپ‌دیوید بر آن استوار و باعث افزایش تمایل مصر برای انعقاد این قرارداد شد؛ نقشی که ما کمتر از آن شنیده یا خوانده‌ایم.

آغاز فرایند ۵ ساله سازش

چالش جدی میان شاه و حکومت مصر، از سال ۱۳۳۹ و در پی اعتراض شدید ناصر به رابطه محمدرضا پهلوی با رژیم صهیونیستی آغاز شد. قطع روابط سیاسی تا سال ۱۳۵۰، یعنی کمتر از یک‌سال بعد از مرگ ناصر، ادامه پیدا کرد.

با روی کار آمدن سادات و همراهی و گرایش او به آمریکا، وضعیت رابطه پهلوی با مصر، تغییر اساسی کرد. شاه روابط صمیمانه‌ای با سادات داشت و او را «برادر محبوب خود» خطاب می‌کرد. محمدرضا پهلوی با پرداخت وام یک میلیارد دلاری به دولت مصر، در اردیبهشت سال ۱۳۵۳، رابطه با سادات را وارد فاز جدیدی کرد.

تردیدی نیست که مدیریت این ارتباط، بر اساس همان دکترینی بود که آمریکایی‌ها برای تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی و نیز، مقابله با پیشرفت کمونیسم در منطقه، مدّ نظر داشتند. سران کاخ‌سفید به شاه توصیه کرده‌بودند که در برابر پیشرفت کمونیسم در منطقه، نقش فعال‌تری ایفا کند.


بیشتر بخوانید

شکل‌گرفتن جبهه ضدکمونیستی در خاورمیانه، با محوریت رژیم پهلوی، یک فایده دیگر هم برای آمریکایی‌ها داشت؛ این رویکرد از توجه ملت‌های منطقه به تکاپو‌های صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی می‌کاست و مجال مناسبی برای توسعه‌طلبی آن‌ها فراهم می‌کرد.

در حالی که عراق روابط گسترده‌ای را با شوروی برقرار کرده‌بود، جدا کردن مصر از جبهه شرق و وصل‌کردن آن به بلوک غرب و آمریکا، به عنوان وظیفه راهبردی شاه تعریف شد. موضوع میانجیگری او برای برقراری ارتباط میان مصر و رژیم صهیونیستی، از اردیبهشت سال ۱۳۵۲ و دقیقاً یک‌سال قبل از اعطای وام از سوی ایران به مصر آغاز شد.

گلدا مایر، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی، محرمانه به تهران آمد و در کاخ نیاوران با شاه به رایزنی و گفتگو برای اجرای این طرح پرداخت. مایر بعد‌ها در خاطراتش به تشریح توافق با شاه در آن دیدار و روندی که برای سازش در پیش گرفته شده‌بود، اشاره کرد. در تیرماه سال ۱۳۵۲، دو ماه بعد از گفتگو‌های محرمانه کاخ نیاوران، شاه به آمریکا رفت و با نیکسون، رئیس‌جمهوروقت این کشور و هنری کیسینجر به تبادل نظر پرداخت. با این حال، آن‌ها هنوز نگران واکنش سادات به این طرح بودند.

معجزه دلار‌های نفتی شاه!

فرایند جلب نظر سادات، با اعطای وام یک میلیارد دلاری شاه به او، در سال ۱۳۵۳ آغاز شد. با روی کار آمدن کارتر در سال ۱۳۵۶، شرایط آن‌قدر مناسب شده‌بود که مرحله آشکار طرح کلید بخورد. سادات از حمایت آمریکا کاملاً اطمینان داشت و علاوه بر آن، محمدرضا پهلوی توانسته‌بود سادات را برای پیوستن به نقشه ضد نفوذ کمونیسم که شامل سازش با رژیم صهیونیستی هم می‌شد، راضی کند.

«کریستین اِمری» در کتاب «سیاست خارجی آمریکا و انقلاب ایران»، نقل‌قولی از برژینسکی را آورده‌است که شاید بتواند بخشی از نقش کلیدی شاه را در ماجرای «کمپ دیوید» نشان دهد. برژینسکی که وقایع سال ۱۳۵۷ ایران را به دقت پیگیری می‌کرد، معتقد بود که آمریکا باید مراقب وضعیت شاه در ایران باشد، چرا که اگر «کوچک‌ترین مشکلی برای او که یکی از حامیان فرایند صلح بود اتفاق می‌افتاد، آن‌گاه سادات چطور می‌توانست به وعده‌های حمایتی کارتر اعتماد کند؟»

به دیگر سخن، آمریکایی‌ها محمدرضا پهلوی را مهم‌ترین مهره خود در انعقاد قرارداد کمپ‌دیوید میان سادات و رژیم صهیونیستی می‌دانستند؛ او مهره پیاده کارتر در بازی شطرنجی بود که باید میراث مسلمانان جهان را بر باد می‌داد؛ قرارداد کمپ‌دیوید، در ۲۶ شهریور ۱۳۵۷، میان رژیم صهیونیستی و انور سادات به امضا رسید.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.