به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس یادآور حماسههای بیبدیل فرزندان این مرز و بوم است و روزهای منتهی به هفته دفاع مقدس فرصتی ارزشمند برای نشر، ترویج و تقویت اهداف و ارزشهای دفاع مقدس است. در این میان، اما هستند کسانی که مشتاقانه فراتر از هفته دفاع مقدس به دنبال جمعآوری اسناد و مدارک شهدا و رزمندگان هستند و هفته که نه بلکه روزها و لحظهها برایشان ارزشمند است و هر لحظه از میان کلمات عکسها، خاطرات و دستنوشتهها به دنبال ردی از ایثار و جانفشانی بزرگمردان ایثار و شهادت هستند.
این روزها فیلم، عکس، اسناد و خاطرات زیادی بر روی سایتها از جنگ و شهدا و ایثارگران روایت میشود و ادارات و ارگانهایی، چون دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزه هنری، دفتر حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و... هستند که جمعآوری خاطرات و اسناد جزئی از اهدافشان است تا با حفظ ارزشها آن را برای نسل آینده ثبت و ضبط کنند.
برای من به عنوان یک خبرنگار نیز این کار جزئی از اهدافم است و هر لحظه از زمان جستجوگر این ارزشها هستم، در همین راستا چند سال پیش بطور اتفاقی در سمیرم یک مجموعه نوار کاست پیدا کردم که برروی آن نوشته بود «مصاحبه با رزمندگان» و این عاملی بود که مرا به سمت خود فراخواند تا با پیدا کردن ضبط صوت، نواری که مربوط به بیش از سی سال پیش بود را گوش دهم؛ هر چند گذشت زمان از کیفیت نوار کاسته بود، اما باز قابل شنیدن بود و لحظه به لحظه منتظر شنیدن صدایی از همشهریان بودم.
و، اما محتوای نوار چه بود؟
چه چیزی باعث شده بود که در چند متری و در دل خاک دشمن چنین مصمم و با آرامش طیب خاطر به مصاحبه با هم بپردازند؟ گویی دورهمی دوستانهای در دل پارک بود و روایت روزهای جنگ؛ اما حقیقت چیز دیگری بود و تعدادی از رزمندگان هر کدام از محله و شهرستانی از اصفهان گرد هم جمع شده بودند تا صدایشان را به یادگار بگذارند و پیامی برای امت حزب الله بفرستند.
اگر چه این نوار سرشار از پیامهای آموزنده برای امروز مردم و مسؤولان بود و گروهی که دور از دغدغه جنگ لحظهای را به خود اختصاص داده بودند تا راوی لحظههای مقدسی باشند؛ جوانانی که از محلهها و شهرستانهای اصفهان گرد هم آمده بودند تا ذرهای از خاک وطن به دست دشمن نیفتد و تنها میدانم از میان آنها حسن نادری اعزامی از سمیرم از جنوبیترین نقطه استان اصفهان شهید شده و از حال و روز بقیه مصاحبه کنندهها بی اطلاع هستم. اینکه چگونه این نوار از خط پدافندی زید به سمیرم رسیده بود هم هنوز مشخص نیست، شاید قبل از شهادت حسن نادری به سمیرم منتقل شده باشد.
از این میان آنچه شنیدنی بود علاوه بر پیام رزمندگان صدایی دلنشین از بهزاد اخباراتی اعزامی از اصفهان بسیج منطقه یک بود که کم از روایت فتح نداشت و جالبتر خاطرهای زیبا از بهمن جعفری بود.
کره الاغی که پاتک خودی را لو داد و ۵۰۰ نفر از دشمن را کشته و اسیر کرد
در این نوار بهمن جعفری، از گردان یا زهرا (س) گروهان یاسر این چنین میگوید: مدت سه ماه است که در جبهه هستم و خاطرات زیادی دارم که در حال حاضر به خاطرهای از عملیات محرم اشاره میکنم؛ در عملیات محرم بعد از اینکه عملیات تمام شد در منطقه زیدان عراق پدافندی بود که یکی از برادرها کره الاغی از بعثیها را مشاهده کرد و پیشنهاد داد آن را برای حمل وسایل بیاوریم و به یکباره برای آوردن الاغ به آن طرف خاکریز رفت که با آوردن الاغ گفت من به سیاهی مشکوک شدم و گفتم بگذارید یک آر پی جی به این شی مشکوک بزنم.
بچهها گفتند: اشکال ندارد؛ چند روزی است که این آر پی جی را با خود حمل میکنید و به طرف شی مشکوک شلیک کردیم و مشاهده کردیم که ۵۰ متر آن طرفتر از خاکریز، سه چهار عراقی در حال فرار بودند؛ یکی میگفت ما را دیدند، یکی گفت بمانیم و دیگری میگفت برویم.
ناگهان دیدیم سه نفر، چهار نفر، سی نفر و کم کم به ۵۰۰ نفر رسیدند؛ انگار همه جا سیاه شد؛ اینها آمده بودند که شبانه به ما پاتک بزنند و، چون موقع رسیدن روز شده بود منتظر بودند در شب از زیر پل پاتک بزنند که به خواست خدا به وسیله این کره الاغ لو رفتند و بچهها سریع دست به اسلحه شدند که همان موقع شش تا هلیکوپتر آمده بود بچههایی را که در عملیات آب برده بود را در شیارها پیدا کنند و همزمان متوجه عراقیها شدند؛ دور زدند و عدهای کشته شدند و عدهای هم اسیر شدند؛ نکته قابل توجه در این میان این است که این که هلیکوپتر به ندرت میآمد.
سرانجام عملیات محرم
در ادامه این نوار و خاطرات رزمندگان آمده است: با توجه به ورود نیروهای احتیاط ایران به میدان جنگ و دستیابی به اهداف عملیات محرم، از روز ۱۷ تا ۲۵ آبان ماه، جنگ حالت خود را از آفند به پدافند تغییر داد و کشور ایران شروع به تثبیت منطقه تصرف شده کرد؛ البته در این بین به منظور پسگیری مناطق تصرف شده توسط ایران، نیروهای عراقی اقدام به پاتک کردند که با مقاومت رزمندگان اسلام، موفقیتی به دست نیاوردند، سرانجام روز ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۶۱ عملیات محرم پایان یافت.
بیشتر بخوانید
اسارت یکی از افسران عراقی در منطقه عملیاتی محرم (جاده عین خوش)
در نتیجه پس از گذشت یکسال و نیم از آغاز جنگ، رزمندگان اسلام توانستند برای اولین بار وارد خاک عراق شده و پاسگاهها و شهرکهای عراقی را تصرف کنند و دستیابی به این پیروزی ارزشمند، عراق و حامیانش را مورد تهدید قرار داد و توانایی نیروهای ایرانی را به رخ آنان کشید و وضعیت سیاسی ایران را در مجامع بینالمللی برای گرفتن امتیاز از کشور عراق بهبود داد.
نواری که دریایی از خاطرات را زنده کرد
و امروز جا دارد گوشهای از هنر رزمندگانی که با شوق در کنار شجاعت و ایثارشان هنرمندانه بر روی نواری که قبلا ضبط شده بود اقدام به ضبط مصاحبه کردهاند را روایت کرد.
هر چند تعداد مصاحبه کنندهها چند نفر است؛ اما تنها به ذکر نامشان میپردازم و پیامهایشان را در روایات دیگر منتشر میکنیم که هر پیام حکایتی است برای حال این روزها و تنها به ذکر نامشان میپردازیم که یادی از رشادت هایشان کرده باشیم.
حسن نادری اعزامی از سمیرم، بهزاد اخباراتی اعزامی از اصفهان بسیج منطقه یک، محمود هادی اعزامی از اصفهان دستگرد خیار، رضا باقری اعزامی از دستگرد خیار اصفهان، محمدحسن دازوندی اعزامی از عباس آباد گلپایگان، اسداله معینی اعزامی از اصفهان دستگرد خیار، عباس منصوری اعزامی از اصفهان، اکبر نوروزی اعزامی از اصفهان، فرهاد منگولینگ اعزامی از منطقه یک ناحیه چهار اصفهان، علی مومنزاده عضو سپاه پاسداران اعزامی از اصفهان، داوود سوئیزی اعزامی از اصفهان، محمدحسین حبیبی اعزامی از منطقه یک ناحیه چهار اصفهان، مجید شعبانی اعزامی از اصفهان خیابان حکیم نظامی جنب کتابفروشی آذین،
ناصر پهلوانینژاد اعزامی از اصفهان و مهدی امامی اعزامی از اصفهان که پیامش به دشمنان ایران چنین بود: اگر خلیج فارس را به خون بکشید ما دست از انقلاب و اسلام بر نمی داریم و واقعیت را در این جنگ ثابت نمودند چرا که در دویست سال اخیر، برای اولین بار ایران، در جنگی نابرابر حتی یک وجب از خاک خود را از دست نداد؛ و این پایان هفته دفاع مقدس نیست که شروع انتظاری است از حضور راویان رزمنده خط پدافندی که هر کدام شاهد روزهای ایثار هستند تا اعلام حضور کنند و شرح روایتی باشند از دیروز تا امروز که وظیفه روایت خاطرات و مخابره پیغام فتح امری مهم در اتمام ایثارگری است.
منبع: فارس
انتهای پیام/
سرمایه دارانمان با پولهایشان اجناس را از کارخانه داران خریدند؛احتکار کردند!!!قیمتها رو ساعت بساعت بالا بردند!!و ما بجای اعتراض و نخریدن بعضی از اقلام غیر ضروری،بدترین کار ممکن را کردیم!!!!! نداشتن خوردروی نو،طلا و سکه و دلار آدم رو نمیکشه،اما وقتی با همین پس انداز اندک میریم میخریم،راه را برای مفسدین اقتصادی،دلالان،محتکرین هموار کرده،خنجری زهرآلوده!!را از پشت به مستضعفین جامعه میزنیم!!!اما حواسمان نیست،حواسمان نیست که برای خیلی از خانوادهها حتی خرید تخم مرغ و گوجه برای یه املت ساده واقعا کاری سخته است!!!!واقعیت داره،اما باور نمیکنیم!!!!چون حداقل ظهر تا ظهر سر سفرمان برنج هست، و فکر میکنیم از ما بدبختتر کسی نیست،هست.هست.هست!!!!100هزارخودرو میخواستن بدن،4/5 میلیون نفر ثبتنام کردن!!!!!نتیجه اش رو دیدید با کمال بیشرمی قیمتها رو به فلک رسوندن!!!!و جالبتر هنوز ول کن نیستیم!!!!!! تا این شیوه کار ما ملت است،اوضاع بدتر میشه که بهتر نه!!!!!!!!!!!خود دانید.