سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

غرق شدن خنده‌دار آقامسی!

در گزارش زیر خاطره کوتاهی از ناصرالدین شاه قاجار را می‌خوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یک‌شنبه، ۵ ربیع‌الثانی ۱۳۰۶ * - امروز هوا صاف و بسیار خوب بود. ناهار را منزل خوردیم. پنج‌ساعت و نیم مانده به غروب سوار شدیم برای دوآب.

سر راه به آقامسی گفتیم حواسش به شکار‌ها باشد. او هم دائم این طرف و آن‌طرف می‌رفت و مواظب بود. مراقب بود قوش خودش گم نشود. رسیدیم به رودخانه. این رودخانه‌ها بعضی جا‌ها گرداب دارد و آب به‌قدر پنج ذرع جمع می‌شود. نمی‌شود اسب زد.

آقامسی همین‌طور که می‌رفت و سرش بالا بود، یک دفعه دیدیم صدای شُرُبی بلند شد. با اسب فرو رفته بود توی چال آب و آن‌جا از اسب زمین خورده بود. به‌قدر دو دقیقه توی آب، زیر اسب مانده بود و پایش هم توی رکاب گیر کرده بود. دست و پا می‌زد. داشت غرق می‌شد.

خیلی خندیدیم [!]یک دفعه دیدیم آقامسی از زیر آب آمد بیرون و با آن حالت‌تر سوار اسب شد. کلاهش افتاده بود توی آب و سر کچلش خیس بود. خیلی خندیدیم. لباس‌های آقامسی خیس بود و می‌لرزید. گفتیم برود رختش را عوض کند.

خاطرات ناصرالدین شاه
*۱۹ آذر ۱۲۶۷

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.