سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نگاهی به مظلوم‌ترین ساز ایرانی‌ها

به بهانه سالروز درگذشت استاد حسن کسایی نوازنده شهیر نی نگاهی به نسبت فرهنگ ایرانی با این ساز انداخته‌ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بیست و پنجم خرداد سالروز درگذشت استاد حسن کسایی است. او موسیقی‌شناس، ردیف‌دان، نوازنده نی و سه‌تار و از نامداران موسیقی سنتی ایرانی به‌خصوص مکتب اصفهان است. نام حسن کسایی با نام نی گره خورده است. حسین علیزاده در جایی درباره کسایی گفته‌بود: «می‌گفتیم نی‌اش خوب است که چنین صدایی می‌دهد. یک کاغذی را لوله کرد گرفت لای دندان همان صدا آمد؛ گذاشت کنار، ناخن گذاشت لای دندان باز همان صدا آمد. کسایی خودش نی بود!» در این روز و با مقدمه‌ای که آمد، می‌خواهیم نگاهی داشته‌باشیم به ساز نی و نسبتی که فرهنگ و هنر ایرانی با نی دارد.
 
مظلوم‌ترین ساز ایرانی
نی را جزو دسته ساز‌های بادی می‌دانند و برخی آن را نی هفت بند نیز می‌خوانند. برخی نی را مظلوم‌ترین ساز ایرانی می‌دانند؛ چرا که همواره از آن به عنوان یک ساز غیر اصلی در ساخت موسیقی یاد شده‌است. در حال حاضر در موسیقی‌های روز، سازی که کمترین استفاده از آن را شاهد هستیم، نی است و این مسأله حتی در آثار موسیقی سنتی و ملی ایرانی نیز به وضوح قابل بررسی است. البته این فرضیه به طور جدی قابل بررسی است که استادان موسیقی معتقدند یادگیری ساز نی از دیگر ساز‌های موسیقی ایرانی دشوارتر است و در اصطلاح می‌گویند هرکسی نمی‌تواند صدای نی را در بیاورد.

نی در ادبیات فارسی
همان‌گونه که در موسیقی ایرانی ذیل عنوان ساز نی، نام آلبوم نی‌نوا به گوش می‌رسد، در ادبیات فارسی نیز هرگاه صحبت از نی به میان می‌آید، «نی نامه» مولانا اولین گزینه ادب‌دوستان است. مطلع این شعر هنوز که هنوز است ورد زبان ایرانی‌هاست و هر ایرانی با هر میزان سواد و دریافت ادبی بیت «بشنو از نی، چون حکایت می‌کند» را بی گمان از بر است. این شعر، امروز در کتاب‌های درسی دانش آموزان ماست و دانش آموزان تا امروز مفهوم استعاره را با استعاره زیبای مولانا در این بیت می‌آموزند.
اما در ادبیات معاصر، نی مصداق دیگری را نیز به ذهن متبادر می‌کند و آن مجموعه شعری از یکی از بهترین شاعران زنده فارسی زبان است. «بانگ‌نی» عنوان مجموعه‌ای است از هوشنگ ابتهاج که در قالب مثنوی سروده شده و وزن آن نیز با وزن نی‌نامه مولانا یکسان است. واضح است که ابتهاج تلاش کرده در این منظومه دنباله روی مولانا باشد و در آن ساحت طبع‌آزمایی کند. در ابیات آغازین «بانگ نی» به وضوح می‌توان این نکته را مشاهده کرد:
باز بانگی از نیستان می‌رسد
غم به دادِ غم‌پرستان می‌رسد
بشنوید این شرح هجران، بشنوید
با نیِ نالنده همدستان شوید
بی‌شما این نای نالان بی‌نواست
این نوا‌ها از نفس‌های شماست
مثنوی بانگ نی در موسیقی ایرانی نیز شعری شناخته شده‌است. نخستین‌بار محمدرضا شجریان این اثر را در مایه بیات ترک خواند. پس‌از او محمدرضا لطفی آن را در مایه شوشتری و در آلبوم چاووش ۴ با صدای شهرام ناظری استفاده کرد. ناظری یک بار هم این مثنوی را در ماهور با آهنگسازی لطفی خواند.

نی در موسیقی ما
وقتی نام ساز نی برده می‌شود، ابتدای امر همه به یاد آلبوم نی‌نوای حسین علیزاده می‌افتند؛ آلبومی که در مهرماه ۱۳۶۲ توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور منتشر شد و شهرتی جهانی کسب کرد. نی‌نوا دومین اثری بود که علیزاده برای ارکستر ساخت و پیش از آن، یک سرود در همین سبک برای روز کارگر ساخته‌بود.
 
با پایان یافتن همکاری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان، عملا اجرا‌های شجریان با همکاری سه نفر در مقام نوازنده برگزار می‌شد: داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، و همایون شجریان. حضور عندلیبی در این گروه سبب شد در یک بازه زمانی ۱۱ ساله یعنی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹، نی حضور پررنگی در تمام آلبوم‌های شجریان داشته‌باشد. حاصل این همکاری ارزشمند آلبوم‌هایی جاودانه، چون سرو چمان، آسمان عشق، یاد ایام و پیام نسیم است.
 
عندلیبی آلبوم‌هایی را نیز فارغ از این گروه تولید و منتشر کرد که آن‌ها نیز از جاودانه‌های موسیقی ما هستند. عندلیبی که خود از شاگردان کسایی محسوب می‌شود، آلبوم‌های میهمان تو، پاییز نیزار و مونس جان را در کارنامه هنری خود دارد.
 
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.