به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بای بسم الله زمانی از استاد مجید کیانی پرسیدم کی عاشق شدین گفت از بچگی / عاشق چی؟ صدای آسمون/ منظورتون؟ منظورم خیلی چیزها میشه... حالا خشایار اعتمادی از دریا می گوید انتخابش و عشقش دریاست. می گوید: دریا چیزهایی داره که آسمون نداره؛ علاوه بر وسعت و بی کرانگی و عمق، تلاطم موج و شور و شوقی که به ساحل می رسین مثل عاشقی که به معشوقش می رسه.
پرسیدم خشایار اعتمادی چه هدیه ای به خودش میده؟ وقتی قدرم رو نمی دونن می زنم روی کتفم میگم خسته نباشی خشایار.سه دوره کارشناس جشنواره موسیقی فجر، خواننده برگزیده در جشنواره موسیقی بوسنی هرزه گوین، ۱۰ آلبوم انفرادی، پنج آلبوم مشترک، سی تک آهنگ، بیست آهنگ برای صداو سیما، گستره رزومه کاری خشایار اعتمادی را به چشم مان می آورد.
قطعا تمایلم رو نشون می دم و بهشون می گم
انشاا... تمام خوبی هات عاقبت بخیری بشه برای خودت و بچه هات.
سعی می کنم مواجه نشم. ولی اگه شداز مبارزه نمی ترسم.
همین دیشب به خدا.
آدمی که به من محبت می کنه و ازش ممنونم.
در واقع خداست که از طریقش به وسیله اون آدم به من محبت کرده.
اگه ازش تشکر نکنم در واقع ناسپاسی خدا رو کردم.
به خاطر خوبی هاش براش دعا می کنم هرچند نشناسمش.
هیچی و هیشکی در این زندگی مال تو نیست حتی پدر و مادر و بچه هات چه برسه به مادیات.
این روزهایی که خدا بهمون داده حالا چه قهرانه بگذرونیم چه لبخندانه.
مردم آزاری نکن و به کسی آسیب و آزار نرسون حتی با نگاهت.
تنها چیزیه که فکرش رو نمی کنم چون خدا فکرش رو کرده.
هر لحظه آماده اش هستم.
خشایار، فرزند داریوش. آغاز. پرواز. [۱۱/۱/۵۰آغاز و هرقت خدا خواست پرواز]
مثل دلار هی بالا پایین می شیم. یه چیزی پای تلفن یه قیمت داره یه ربع بعد ده ها هزار ریال ارزشش عوض میشه.
واقع گرایانه هرروز باید خودت رو برای یه چیزی شماتت کنی که اگر کرده بودم اگر نکرده بودم...
دائم تو رو زیر صفر نگه می داره و باعث میشه تعداد پشیمونی هات زیاد بشه لااقل برای خودت.
دارم موسسه ای تاسیس می کنم چندمنظوره فرهنگی -هنری.
این روزها ضریب اعتماد خیلی بالا نیست.
برای همه هست طبیعیه.
کسی که به شکلی جایگاهی پیدا می کنه افرادی که خالصانه نزدیکش میشن خیلی کمن.
برای منافع شخصی شونه.
با اعتبار و آبروتون بازی می کنن.
شناخت بیشتری توی زندگی ازش داشته باشم و اشتباهات کمتری داشته باشه. خیلی این دو مهمه.
معمولا سکوت نمی کنم مگر این که پای آبروی کسی وسط باشه.
محیط موسیقی نامحترم شده و این خودجوش نیست هدایت شده است.
مدیریت به تقاضای مردم به هنرمندان به ناشران و تهیه کننده ها.
هنرمند نه خودش رو تحمیل می کنه نه تحمل می کنه.
نمی تونم نفس بکشم چه رسد به کار حرفه ای.
سعی می کنم حکم ندهم استعفا بدهم.
من با موسیقی عشق ورزی و عشق بازی می کنم کاسبی نمی کنم.
خیلی بیش از حد با موسیقی کاسبی شده از نوازنده تا خواننده و تهیه کننده که مثل کاسب شیک رفتار نمی کنند.
همین ها می گن باید چقدر دیده بشی و دیگه جای من نیست.
صادق و باادب و قدرشناس بودن.
امروز یا تبدیل شده به ضدارزش یا فراموش کردیم و به اونا معتقد نیستیم.
شرایطی بوده که ایثار، ادب، پاکی، رعایت، حمایت ها و... پررونق بوده و ارزش داشته هرکدوم رو رعایت کنی مثل بازار کساده ازش بهره برداری نمیشه.
یا سرخورده میشه یا همرنگ جماعت چون داره ضدارزش توجیه میشه.
فقط ساز نمی زنم وزن ندارم و پرواز می کنم.
به شرایط و حالم بستگی داره. بعضی وقت ها غمینه گاهی شاده.
طنین درون و بیرون من یکیه.
خیلی آدم پر رمز و رازی نیستم.
با این که خیلی تحلیل سیاسی دارم از امور اما خیلی سیاستمدار [زرنگ] نیستم.
چون آدم مرموزی نیستم، هیچ وقت نتونستم و نمی تونم سیاستمدار موفقی بشم.
سری توی دلم نیست، هرچند سیاست حکم می کنه خیلی وقت ها رازدار باشی.
بیشتر آرتیستم.
طنینم در خودم نیست، بلافاصله میاد بیرون ذوقم اشکم شادی و خنده ام خیلی زودتر از بقیه رو میشه.
یعنی تاژک های ما یه متر از خودمون جلوتره، به همین دلیل هنرمندها حس شون جلوتر از چشم مردمه زودتر یه چیزهایی رو حس می کنن.
من تجربه اش کردم چیزهایی می بینین که در عرصه پر نمی بینین حجم بزرگی رو تنهایی پر کنی.
استقلاله عزیز! (با بسی ذوق و خنده) چون هیچ کس جز خدا مستقل نیست.
تختمه و سازم. من اسیر این تختم و این تخت اسیر منه، چیزیه که کامل در اون آرامش می گیرم.
فکر کنم خواب پدرم بود.
نه هرشب دعا می خوونم خیلی با خدا حرف می زنم.
آره شاید از ۱۲ سالگی تا حالا.
چون توی باغ بودیم با تفنگ بادی و دوچله که درست می کردیم، کشتم ولی نه زیاد. خیلی دروغگو نیستم.
وقتی مثلا ببینم بال شاپرک خیس میشه می تونم جیغ بکشم داد بزنم.
می شینم دستام رو می ذارم روی سرم که ای وای کجا کیا منتظر پیام عشاق شونن.
اولین شعری که توی ۱۲ سالگی اشک من رو درآورد، طوری شد که...
من شقایق رو آتیش نمی زنم که گرم بشم.
صددرصد.
سه چیز: سرما، سرعت و ارتفاع. اینها فوبیای (ترس) منه، به همین خاطر اسکی باز خوبی نشدم.
خیلی با برف و بارون حال می کنم، فقط راضی نیستم از پشت شیشه ببینمش ذوق می کنم و می زنم بیرون...
با این که بهاری ام تمایلم به هوای ابری و پاییزیه؛ ابر و باد و شعاع های نور و برف حالم رو خوب می کنه، طبعم متبلور میشه.
موسیقی علم و احساسه مبین فرهنگ جامعه است.
یعنی در برهه ای ادب و فرهنگ و علم در جامعه غالب نبوده.
من چنین احساسی نداشتم.
چون عاشقم.
گل آلودش کردن، هرچند این جور نبود.
استاد شجریان؛ اما صدای همایون رو بیشتر دوست دارم. حنجره استثنایی داره شاید خود همایون راضی نباشه این رو بشنوه . استاد ناظری. خیلی گلپا رو دوست دارم. آقای سراج. سلیقه ام رو دارم می گم.
در دنیایی کم حاشیه و کم نقاب رشد کردن.
خدا رو شاکرم. هرچند نسبت به تلاش هام کمتر دیده شدم. البته تنها خواننده پاپ که خیلی دچار هجمه های بی دلیل شدم.
اتفاقا استاد علی معلم گفت: دنده ات رو پهن کن سدشکن بودن و پذیرفته شدن سخته.
خودم راضی ام از خودم و کارهایی که کردم. آدم روی بالشت وجدان خودش می خوابه.
یه عده میگن آدم سختی ام، ولی نیستم. شاید چون یه سری اصول و چارچوب دارم، سعی دارم رفیق باشم.
لابد شماره هم رو بلدیم بلدبودن همدیگه است که مهمه.
بدو بدو می دوم.
توی این زمونه که روح زندگی این نیست، معیار باید شناخت باشه.
دوست و آشنا و صمیمی ها رو نباید یکی دونست.
هیچ وقت به هردلیلی نزدیک نمیشم. دوستی مثل رانندگیه امتحان و رعایت فاصله لازمه.
با رفاه، تا حدی که امنیت و آرامش رو تامین بکنه.
حفظ کرامت انسانی و اخلاق مداری، صداقت، تربیت، اصالت گذشت و ایثار. وفاداری و قدرشناسی.
همون امنیت و آرامشه.
گذشت ها و ایثارها می خواد خیلی...
هر لباسی رو می پوشم اما بجا و بایسته
چیزهایی که بیشتر باهاشون زندگی می کنم
من اهل خیابون نیستم. شش ساله که ۸صبح تا ۸شب تهران رو مگر به ضرورت ندیدم. سفر هم شب میرم که ترافیک نباشه.
صدای خانواده، دریا موج و طبیعت.
صدای زوزه سگ و گریه.
بله.
صدایی که نماد غصه ، فغان و درده.
نگاهی که با عزت نفس و نیازمندانه ازتون چیزی بخواد.
خیلی سخته.
صدای مادرم.
چون صدای من شبیه صدای پدرمه. گاهی با صدای پدرم خودم رو صدا می کنم.
منبع: جام جم
انتهای پیام/