حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همراهی هنرمندان با مردم در ایام کرونا بسیار چشمگیر و بی نظیر بود. از پویش «من باهاتم» اهالی سینما تا نمایش و فروش آثار هنرمندان تجسمی برای کمک به خانواده های بی بضاعت، اقداماتی بود که توسط اهالی فرهنگ و هنر برای بهتر شدن حال مردم صورت گرفت. گرچه خود هنرمندان و اهالی فرهنگ و رسانه از اقشار آسیب دیده جامعه در این ایام محسوب می شوند اما با این وجود رسالت هنری و اجتماعی خود را به معنای واقعی به منصه ظهور رساندند.
یکی از فعال ترین گروه های هنری در ایام کرونا، گرافیست ها بودند که علاوه بر نمایش آثار و آگاهی بخشی به مردم، گپ و گفت های تخصصی بسیار خوبی را در فضای مجازی رقم زده و به نوعی بحث آموزش را هم پوشش دادند.
فرزاد ادیبی طراح نام آشنا، هنرمندی است که علاوه بر شرکت در گفت و گوهای تخصصی، خود متولی شروع حرکت هایی برای کمک و اطلاع رسانی به مردم به شمار می رود. به بهانه فعالیت های این گرافیست پیشکسوت گفت و گویی با او داشتیم که در ادامه می خوانید:
آقای ادیبی؛ در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ ایام تعطیلی کرونا را چطور گذراندید؟
در این ایام مشغول کار برای آگاهی بخشیدن به مردم جهت شناخت کرونا و پیشگیری از آن بودم. با گروهی از دوستان هشتگ «گرافیک علیه کرونا» را درست کردیم که در حال حاضر حدود ۲۸۰۰ اثر در این پویش وجود دارد. ۲۰ پیام بهداشتی را انتخاب و درباره آنها کار تولید کرده و در اینستاگرام به اشتراک گذاشتیم.
علاوه بر آن یک بنیاد خیریه به نام موسسه مهرگیتی از تعدادی هنرمند خواسته بود تا نامههایی را خطاب به پزشکان و پرستاران بنویسند و آنها هم این نامهها را داخل بستههای گان بگذارند. من هم برای کادر زحمت کش درمانی نامه نوشتم. همچنین چند مورد نمایشگاه هم در راستای مقابله با کرونا داشتم. یک پوستر هم با موضوع کرونا برای فرهنگستان هنر طراحی کردم.
در بحران فعلی، هنر تا چه حد می تواند به بهتر شدن وضعیت و حال مردم کمک کند؟
هنر در معنای کلی میتواند مردم را سرگرم و آگاه کند؛ اما هنری که از تلویزیون و فضای مجازی منتشر میشود بیشتر مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد مانند فیلم، کلیپ، موسیقی، کنسرت و.... البته باتوجه به اینکه گرافیک هنری کاربردی است و با موضوع خاص کار می شود، اثرگذاری آن مستقیم است. هدف از پویش «گرافیک علیه کرونا» هم این بود که طراحان گرافیک جوان آگاهانه کار کنند و به این بهانه در خانه بمانند و از طرفی گروهی هم از روشهای پیشگیری مطلع شوند.
لطفاً کمی درباره هنر گرافیک و وضعیت فعلی گرافیستها برایمان بگویید.
وضعیت فعلی هنر گرافیک خوب نیست، زیرا در کل وضعیت جامعه خوب نیست. اوضاع اقتصادی نابسامان جامعه، هنر یا رسانه گرافیک را هم تحت تاثیر قرار داده و تعدادی از طراحان مشغول کار و بسیاری هم بیکار هستند.
به نظر شما می توان تمامی فارغ التحصیلان گرافیک در دانشگاه را هنرمند نامید؟
همه فارغ التحصیلان هنر، هنرمند نمیشوند؛ درس و دانشگاه نمیتواند هنرمند پرورش دهد و فقط اطلاعات اولیه را در اختیار دانشجویان میگذارد که این اطلاعات هم برای متخصص شدن کافی نیست. مهارت و اطلاعات طراحان گرافیک همراه با تکنولوژی به آنها کمک میکند تا در یک مجموعه کاری مانند دفتر، شرکت تبلیغاتی و... کار کنند، اما با دارا بودن این شاخصهها هم هنرمند محسوب نمیشوند.
نظر شما درباره طرحهایی که در بیلبوردهای شهری و بعضاً دیوارنگارهها به کار می روند، چیست؟
برخی از این دیوارنگارهها و طرحهای بیلبوردی که تحت نظارت سازمان زیباسازی هستند کیفیت خوبی دارند؛ اما خیلی از طرحها که یک کالا و یا خدماتی را تبلیغ میکنند عیار هنری خوبی ندارند. بعضاً تصاویری که در بزرگراههای جنوب شهر میبینم کارهای ضعیفی هستند، اما طرح بیلبوردهای شمال شهر نسبتاً بهتر است. حال نمی دانم دلیل این موضوع چیست؟ آیا نظارت بر طرحها یکسان نیست و یا مناطق به صورت جداگانه عمل میکنند؟!
به نظر شما چند درصد مردم به جای سپردن سفارش هایشان به دست طراح، آنها را به کسانی که صرفاً نرم افزار بلد هستند میسپارند؟ دلیل این کار چیست؟
درصد نمی شود تعیین کرد؛ اما می توان گفت شمار زیادی از کسانی که کاری در دست دارند و شناخت کافی از گرافیک ندارند، سفارش هایشان را به کسانی میسپارند که متخصص نیستند. اینکه یک نفر با برنامه و نرم افزار آشنا باشد دلیل بر این نیست که حتماً طراح گرافیک باشد. سفارش کار به این افراد تنها از عدم شناخت و آگاهی سفارش دهنده نشأت میگیرد.
به نظر شما تفاوت آثار گرافیکی که قبلاً با دست خلق می شدند، با آثار امروزی که هنرمندان در آن از تکنولوژی کامپیوتر کمک می گیرند، چیست؟
این تفاوت بیشتر در ساختار رخ میدهد و در ایده، محتوا و نوع نگاه اتفاق خاصی نمیافتد. یعنی همان نگاه، همان خلاقیت، همان ایده و همان تفکری که در کار دستی بوده است، الان هم میتواند با کامپیوتر عملی شود و فقط اجرای آنها خیلی دقیقتر و تمیزتر شده و این تفاوت فقط مختص کار طراح نیست.
لطفا کمی بیشتر توضیح دهید.
در روند کار گرافیک بخشی از کار را طراح انجام می دهد، بخشی هم مربوط به قبل از کار طراح است؛ مثل طراحی فونت و طراحی نرم افزارها و بخشی هم بعد از کار طراح اتفاق میافتد. یعنی اگر قرار است اثر چاپ شود، مستقیم روی زینک می رود و این بخش هم به کیفیت بسیار خوبی رسیده که از نتایج کار با کامپیوتر است. بنابراین امکانات رایانه به دقت و ظرافت کار کمک کرده است. قبلاً تلاش میکردیم تا با تکنیکهای عکاسی ترامهای درشت ایجاد کنیم یا افکتهای تصویری خاص به وجود آوریم که به راحتی قابل حصول نبودند؛ اما الان با کامپیوتر در لحظهای میتوانیم این افکتها را به کار اضافه کنیم. بنابراین این نوع نگاه و استفاده از این ترامها و بافتها ارزش خود را از دست داده اند؛ چون راحت به دست میآیند.
به نظر شما رمز ماندگاری یک اثر مخصوصاً اثر گرافیکی که زمان دار و معمولاً سفارشی است، چه می تواند باشد؟
رمز ماندگاری این است که وقتی کسی کاری را تولید میکند، به آن ایمان دارد و اثر او از پشتوانه فرهنگی، علمی و هنری قوی برخوردار است. پشتوانه علمی یعنی هنرمند شناخت درستی از مخاطب دارد و بر ابزار کارش مسلط است. در بعد هنری هم اثر خلق شده بسیار هنرمندانه است.
چند سال پیش مطلبی درباره گرافیک مولف نوشتم که در کتاب ماه ادبیات و فلسفه چاپ شد. در این مطلب گفته شد که در یک اثر گرافیکی مخاطب، قالب، بسترهای بروز و نمایش و موضوع دخیل هستند و یک کار خوب گرافیکی زمانی خلق میشود که این ۴ مولفه با هم در ارتباط باشند. زمانی که ما قدمی فراتر برداریم و مراحل خلق اثر را بهتر انجام دهیم، آن موقع میتوانیم به گرافیک مولف نزدیک شویم. گرافیک مولف گرافیکی است که فقط به سفارش جواب نمیدهد و به فرا زمانی و فرا مکانی بودن اثر فکر می کند.
انتهای پیام/