سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به بهانه سالروز بزرگداشت فردوسی بخوانید؛

مروری کوتاه بر مهمترین قصه‌های شاهنامه فردوسی/ اثری که حافظه تاریخی یک ملت است

شاهنامه فردوسی درست زمانی که پادشاهان ایرانی به حفظ زبان فارسی و تاریخ این سرزمین توجه می‌کردند، سروده شد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، شاهنامه فردوسی در زمان ساسانیان سروده شد؛ درست زمانی که پادشاهان ایرانی به حفظ زبان فارسی و تاریخ این سرزمین توجه می‌کردند. از این رو شاهنامه‌هایی پیش از شاهنامه فردوسی نوشته شد، اما هیچ یک نتوانست به پایگاه و جایگاه اثر گران سنگ فردوسی برسد. فردوسی شاهنامه‌ای نوشت و با آن زبان فارسی را حفظ کرد. از جمله شاهنامه‌هایی که پیش از شاهنامه فردوسی نوشته شد، می‌توان به شاهنامه بایسنقری اشاره کرد.

اما موضوع شاهنامه چیست و فردوسی در این اثر گران سنگ به چه موضوعی می‌پردازد؟

شاهنامه در یک کلام شرح دلاوری‌های ایرانیان است. بخشی از آن دوران اساطیری ایران را بیان می‌کند؛ مانند داستان‌های ضحاک ماردوش و بر تخت نشستن جمشید. زاده شدن فریدون و خروش کاوه آهنگر نیز از جمله همین داستان هاست.

بخش دوم شاهنامه فردوسی دوران پهلوانی شاهنامه را بیان می‌کند. مهمترین و مشهورترین شخصیت شاهنامه فردوسی رستم است. رستم شاهنامه پهلوانی از خطه سیستان است و تمام خصوصیاتی که یک ملت آن را ارزش می‌داند، در رستم دیده می‌شود. رستم در خانواده‌ای اصیل زاده شده است و اجدادش هم مانند او پهلوان بودند. رستم پسر زال و زال پسر سام است. زال از زمانی که پای به جهان می‌گذارد، روی و مویی سپید دارد. پدرش او را از ترس آبرویش در کوه رها می‌کند و زال در کوه به دست سیمرغ پرورش می‌یابد. زمانی که زال بزرگتر می‌شود و به دامان خانواده بازمی گردد سیمرغ به او پری می‌دهد و می‌گوید هر زمان به مشکلی برخوردی پر را آتش بزن.

این پر اساطیری سیمرغ دوبار به کمک زال می‌آید؛ یک بار در زمان زاده شدن رستم، زال پر را بر پهلوی رودابه می‌کشد و دردش تسکین می‌یابد. دومین بار هم در جنگ رستم با اسفندیار است که زال پر را آتش می‌زند، سیمرغ ظاهر می‌شود و به زال نقطه ضعف اسفندیار رویین تن را می‌گوید. زال هم به رستم می‌گوید که چشمان اسفندیار را نشانه بگیرد. او نیز همین کار را می‌کند و اسفندیار رویین تن بر زمین می‌افتد و جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

یک داستان تراژدی هم در شاهنامه فردوسی دیده می‌شود؛ آن هم داستان رستم و سهراب است. شاید آن را بتوان تراژیک‌ترین قصه شاهنامه دانست. رستم برای شکار به نخجیرگاه می‌رود، در آنجا اسبش را گم می‌کند و سر از کابلستان در می‌آورد. در دربار کابلستان با دختر پادشاه کابل، تهمینه آشنا می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. رستم به تهمینه بازوبندی را می‌دهد و قرار شد اگر فرزندش دختر باشد، تهمینه آن را بر مویش ببندد و اگر پسر باشد، بر بازویش. سرانجام سهراب پسر رستم زاده می‌شود. وقتی سهراب بزرگتر می‌شود نام و نشان پدر را از مادر می‌جوید و مادر به او می‌گوید نام پدرش رستم است. سهراب به هوای به پادشاهی رساندن پدر به جنگ با ایران می‌آید و دست تقدیر پدر را در برابر پسر قرار می‌دهد و در نهایت سهراب به دست پدر کشته می‌شود.

شاهنامه فردوسی با حمله اعراب به ایران و شکست پادشاه ساسانی پایان می‌یابد.

پایان شاهنامه با پادشاهی محمود غزنوی بر ایران همراه می‌شود. در آن زمان برای اینکه اثری حفظ شود، پادشاهی را مدح می‌کردند تا بدین وسیله آن اثر در کتابخانه پادشاه حفظ و نگهداری شود.

به فردوسی هم پیشنهاد می‌دهند برای حفظ کتابش از گزند روزگار شعری در ستایش محمود غزنوی بگوید. فردوسی شاهنامه را به محمود غزنوی تقدیم می‌کند، اما از آنجا که فردوسی شیعه بوده و در شاهنامه اش حضرت علی را مدح کرده بود، به جای اینکه به او سکه طلا بدهند نقره می‌دهند و پس از فوتش اجازه نمی‌دهند فردوسی در قبرستان مسلمانان دفن شود. او را در محلی دفن می‌کنند که امروز به نام آرامگاه فردوسی مشهور است و در طوس واقع شده است.

فردوسی تنها زبان فارسی را حفظ نکرد؛ بلکه بخشی از حافظه تاریخی ملت ایران را به نظم کشید و داستان‌هایی را به نظم درآورد که در بین مردم آن زمان نقل می‌شد و اسطوره‌های سرزمینمان بودند. شاهنامه بیش از آنکه نامه شاهان باشد حافظه یک ملت است و شرح پهلوان‌هایی است که روزگاری در این سرزمین می‌زیستند. شاهنامه اثری گران سنگ است که اگر هزاران سال دیگر بگذرد، گران سنگ باقی می‌ماند و برای همیشه به ایرانیان یاد آوری می‌کند که چه روزگاری را از سرگذرانده اند.

انتهای پیام/ 

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
موسی
۲۱:۳۵ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
اونجا که گفتین رستم بعد از گم شدن اسبش دختر شاه کابلستان را می گیرد اشتباه است تهمینه دختر شاه سمنگان بوده است
امير
۲۱:۳۳ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
فردوسي در زمان سامانيان و غزنويان زندگى ميكرد نه ساسانيان
ناشناس
۱۸:۱۵ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
فردوسی مال ایرانیان نیست مال فارسهای دنیاست . ربطی به دیگر ملل ایرانی ندارد