سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حاج یونس مرد بزرگی که چهره‌اش به اندازه صدایش آشنا نیست

در گزارش زیر مروری بر زندگی حاج یونس ۵۲ ساله که مدت‌ها با درد و رنج‌های شیمیایی بودن زندگی کرد خواهیم داشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  یونس حبیبی ملقب به میثم، مداحی با اخلاص، کسی که سبک جدیدی از ذکر مصیبت اهل بیت (ع) را با نوحه معروف «غمنامه حضرت رقیه (س)» با آن روایت محزون و خاص ارائه کرد، بعد از سال‌ها تحمل رنج شیمیایی شدن در دفاع مقدس، بامداد روز یک شنبه از میان ما رفت.

مرد بزرگی که چهره‌اش به‌اندازه صدایش آشنا نیست. او از نسلی بود که اخلاص برای‌شان حرف اول را می‌زد. ترجیح می‌داد در چشم اربابش دلبری کند تا برای دوربین‌ها و... مردی که فقط و فقط برای رضای اهل بیت (ع) خواند. به‌بهانه جذب جوانان، حاضر نبود اصالت روضه را فدا کند.

به دنبال هیجان و حاشیه و... نبود. کیفیت مراسم برای این نسل مهم بود نه کمیت اش. زرق و برق چند دوربین، دکور و خیلی چیز‌های غیرضروری که در برخی هیئت‌های بزرگ متداول شده است، او را نگرفت و تا پایان حیاتش همان خلق و خوی قدیم را داشت. نهایت این‌که می‌توانستیم چهره یک مداح از نسل او را ببینیم، کاور نوار کاست بود. کاور‌هایی که طراحی بسیار ضعیفی داشتند و حتی خیلی وقت‌ها خود نوارکاست هم کیفیت نداشت، چون با ضبط دوکاسته اقدام به کپی می‌کردیم.

برای آن‌که روضه قدیمی را بشنویم نیازی به کیفیت بالای ضبط صدا یا قدرت پخش دستگاه نبود. این سوز ذاکر بود که ما را همراه می‌کرد. روزگاری بود که نزدیک حرم مطهر علی بن موسی‌الرضا (ع) صدای ذاکران را می‌شنیدیم. یونس حبیبی یکی از آن‌ها بود.

کسی که بدون حضور در تلویزیون، بدون آن‌که اسم و رسمی داشته باشد صدایش در همه کشور پخش شد. غیر از اطراف حرم، گاهی یک نوارفروش با موتور به کوچه ما می‌آمد. بیشتر وقت‌ها هم صدای آهنگران از باند روی موتورش پخش می‌شد که می‌خواند: «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم، کربلا منتظر ماست بیا تا برویم، ایستاده است به تفسیر قیامت خورشید، آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم...»، گاهی هم صدای شعرخوانی‌های پرسوز مرحوم آقاسی را می‌شنیدیم که می‌خواند: «سحرگاه اعزام یادش به‌خیر، و گردان گمنام یادش به‌خیر...»، گاهی هم نوای محزون حسین فخری: «بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب، بعد من قافله سالار تویی خواهر من، دختر حیدر کرار تویی خواهر من...»، اما پدیده سال‌های پایانی دهه ۷۰ در مداحی یونس حبیبی بود. مداح گمنامی که غمنامه‌ای سوزناک از سه ساله اباعبدا... را روایت کرد و حین خواندن صدای گریه خودش هم می‌آمد، «می خوام بگم دختر تو، درد و بلا کم ندیده، تو بچه‌ها هیچ کسی رو، مثل رقیه ندیده، میگن یه جا خرابه بود، خرابه‌ای تو شهر شام، گریه می‌کرد و هی می‌گفت، عمه بریم پیش بابام... بابا همین‌که رفتی و، اسب بی‌تو باز اومد، یهو دیدیم ز هر طرف، یه عالمه سرباز اومد...» این مداحی حدود ۵۰ دقیقه بود، بدون آن‌که وارد شور شود، بدون‌آن‌که تُند شود، اما به‌شکل عجیبی همه آن‌را دوست داشتند.

کودکان و نوجوانان زیادی آن را حفظ کردند و هرچند به‌ظاهر نام یونس حبیبی هم با این نوحه ماندگار شد، اما در حقیقت ارادت او به سیدالشهدا بود که نامش را ماندگار کرد. اصل ماجرا این بود که حاج یونس با روضه خواندن خودش برای بی‌بی رقیه جگرش آتش می‌گرفت و همین عشق و اخلاق به لطف سیدالشهدا نام او را برای چند نسل ماندگار کرد، آن هم با باقیات صالحاتی که هربار کسی با آن گریه کند، اجر یونس بیشتر می‌شود.

از جانبازی تا مداحی و شهادت

مروری بر زندگی حاج یونس ۵۲ ساله که مدت‌ها با درد و رنج‌های شیمیایی بودن زندگی کرد


متولد سال ۱۳۴۷

بود، اصالتا مازندرانی و زاده روستای «سیمت» از توابع سوادکوه. عاشق مداحی بود و خیلی‌ها، او را با نوحه معروف‌اش یعنی «حسین فاطمه سلام» یا همان غمنامه حضرت رقیه (س) به یاد دارند. مداحی که حدود یک سال پیش به کما رفته بود، چندی پیش هوشیاری نسبی پیدا کرد، اما مجدد چند روز پیش به دلیل مشکلات تنفسی در پی مجروحیت شیمیایی به کما رفت و در نهایت بامداد روز ۷ اردیبهشت، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت دست یافت. در ادامه بیشتر با او آشنا خواهید شد.

پای منبر مرحوم کافی و شاگرد محسن طاهری
حبیبی که در خردسالی با پدرش پای منبر مرحوم شیخ احمد کافی و مداحی حاج محسن طاهری حاضر می‌شده، آن روز‌ها آرزو داشته تا خودش به عنوان مداح مهدیه پشت میکروفن قرار بگیرد. جالب است که این اتفاق، اوایل دهه ۶۰ می‌افتد و یونس نوجوان که برای دفاع از مرز‌های میهن راهی جنوب کشور شده بود، در خلال آمد و رفت‌هایش به تهران در مهدیه دعا می‌خواند و مداحی می‌کند.

رشادت‌های نظامی در کنار مداحی‌های حماسی
حاج یونس در نوجوانی به جبهه‌های جنگ اعزام شد و تا یک سال پس از پایان دفاع‌مقدس در مناطق عملیاتی حضور داشت. حاج یونس که هفت بار در جبهه‌های جنوب دچار عوارض بمباران‌های شیمیایی دشمن شده بود، هیچ وقت سنگرش را رها نکرد و حتی بعد از پایان جنگ تحمیلی، باز هم برای خدمت به کشورش دغدغه داشت. حضورش در جبهه در کنار رشادت‌های نظامی با نوحه‌خوانی‌هایی همراه شد که جنبه‌های حماسی و رزمندگی داشت و انگیزه رزمندگان را برای ادای تکلیف و رزمندگی دو چندان می‌کرد.

حاج یونس از سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمد و دوره‌ای آموزشی را در تیپ آموزش لشکر ۲۷ محمد رسول ا... گذراند و آن‌قدر با استعداد بود که بعد از مدت کوتاهی، مدرس دوره‌های آموزش نظامی و مربی تاکتیک شد. در عملیات‌های والفجر ۸، کربلای یک، کربلای ۲، کربلای ۷ و کربلای ۸، توفیق حضور داشت و سال ۶۸ از قرارگاه رمضان انتقالی گرفت و به ستاد مشترک سپاه پاسداران نقل مکان کرد. او سپس چندین مسئولیت در سپاه داشت تا این‌که سال ۸۰ به صورت پیش از موعد بازنشسته شد.

گرفتن مراسم ختم برای او بعد از کربلای ۸!
همان طور که گفته شد، او در سال ۶۴ و در سن ۱۷ سالگی به جبهه رفت و تا انتهای جنگ و بعد از آن در قرارگاه رمضان حضور داشت. بار‌ها تیر و ترکش خورد و در جنوب، طی هفت مرحله شیمیایی شد. یک بار هم بعد از عملیات کربلای ۸ برایش مراسم ختم گرفته بودند! در خط عراق مجروح شده و ۴۵ روز در منطقه جا مانده بود و هیچ فردی از او خبر نداشت. آقای سینکی یکی از همرزمانش، پلاک یونس را دیده و گفته بود که به شهادت رسیده است.

شهادت بعد از ۳ بار سکته مغزی
حاج یونس حبیبی که به میثم معروف بود پس از سه بار سکته مغزی، حدود ۷۲ ساعت را در حالت کما به سر برد و حتی در بهمن سال ۹۵ خبر درگذشت او در فضای‌مجازی منتشر شد، اما پس از سه روز از اغما خارج شد و به زندگی بازگشت؛ هرچند دیگر نه توانست بخواند و نه امور جاری زندگی‌اش را سامان دهد. این مداح اهل بیت (ع) در ۲۱ خرداد ۹۸ مجدد به کما رفت و بعد از چندماه، بخشی از هوشیاری خود را به دست آورد، اما در نهایت بامداد امروز ۷ اردیبهشت ۹۹ مصادف با دومین روز از ماه رمضان به همرزمان شهیدش پیوست.

روضه‌ای برای حضرت رقیه (س) که بی‌مثال است
حاج یونس مداحی را از ۵ سالگی شروع کرد، در جبهه ادامه داد و تا آخر عمر عاشق اش ماند

نوحه زیبای «غمنامه حضرت رقیه» که در ذهن بسیاری از هیئتی‌ها ماندگار شده، اثری دلنشین و خاطره انگیز از این مداح شهید است. او خودش در پاسخ به این سوال که مداحی را چطور آغاز کرده، گفته: «۵ سالم بود که با پدرم پای منبر شیخ احمد کافی می‌رفتم. حاج محسن طاهری، ولادت حضرت زهرا (س) در مهدیه می‌خواند. پای منبرش نگاه می‌کردم و لذت می‌بردم. در عالم خردسالی آرزو کردم که روزی بشود من همان‌جا بایستم و بخوانم. آرزویم سال ۶۴ برآورده شد و من در مهدیه برای اولین بار خواندم.»

ارادت حاج یونس به حضرت رقیه (س)
قسمت‌هایی از نوحه معروف حاج یونس که برای شنیدن فایل صوتی کامل آن می‌توانید کیوآرکد کنار این مطلب را دانلود کنید، این عبارت‌هاست: «.. اون که می‌گفت تو کربلا، خیمه‌هاتو آتیش زدن، نگفت کجا به بچه‌ها، زخم زبون و نیش زدند، اون که می‌گفت یه دختره، آتیش به دامن رودیده، نگفت تو اون صحرا چرا، راه نجف رو پرسیده...». حاج یونس درباره این نوحه غمگین که مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته، گفته: «سند نوکری همه ما را حضرت رقیه (س) امضا کرده است. من به سه ساله اباعبدا... (ع) خیلی ارادت دارم و بار‌ها شده که مشکلات مرا همین دردانه سیدالشهدا (ع) حل کرده است.»

مداحی قدیمی‌ها خیلی خالص‌تر بود
حاج یونس درباره مداحی‌های قدیمی و این‌که چرا تاثیر بیشتری روی دل مردم می‌گذاشته، گفته: «مداحی آن موقع خالص‌تر بود. یعنی یک جمع سه یا چهار نفره را درنظر بگیرید؛ مثل دریا اشک می‌ریختند، ولی الان این احوالات و تعمیق معنوی کاهش پیدا کرده است. سوز و اخلاصی را که آن موقع بود، امروز شاهد نیستیم. مثلاً سیدجعفر میرمحمدی نوه آیت‌ا... خوانساری بود؛ ایشان در عملیات کربلای ۲ به شهادت رسید. با بچه‌ها در محاصره بودیم. همه در محاصره تشنه و گرسنه بودند. جیره‌های غذایی خودش را به بچه‌ها داد و زمزمه را شروع کرد. یکی از خاطراتی که رزمندگان از ایشان فراموش نمی‌کنند این ایثارگری بود که شهید میرمحمدی انجام داد. رفت با قمقمه برای بچه‌ها آب آورد، ولی خودش یک قطره از آن آب نخورد. آب را رساند به بچه‌ها خوردند و محاصره شکسته شد.»

در جبهه، قبل و حین عملیات مداحی می‌کرد
حاج یونس از سبک‌های محزون در جلسات خصوصی، قبل و حین عملیات در زمانی که جبهه بود، استفاده می‌کرد. بعد از جنگ هم، محرم‌ها در هیئت‌های رزمندگان در خانی‌آباد و نازی‌آباد مداحی می‌کرد.

سال‌ها بعد کار به شهرستان‌ها کشید و در جلسات متعدد بسیجیان استان مازندران می‌خواند. شهر به شهر دعوت می‌شد تا این‌که مشکلات شیمیایی‌اش کار را به جایی رساند که از سال ۹۳، حضورش در هیئت‌ها کم رنگ شد. عوارض داروها، ریه‌هایش را فلج کرد و صدایش خش‌دار شد و بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌اش این شد که باید دست از مداحی بردارد.


«حاج یونس» از زبان تنها پرستارش
همسر «حاج یونس» درباره ویژگی‌های شخصیتی و سبک‌زندگی شوهرش نکات قابل توجهی را مطرح کرده است
«به جز همسرم، هیچ فردی در این روز‌های سخت پرستار من نیست. وزن من به خاطر یک‌جا نشینی، بالا رفته و به خاطر سختی‌های جابه‌جایی من، دست همسرم دچار عارضه شده و نیاز به عمل جراحی دارد.» این‌ها را حاج یونس در یکی از آخرین گفتگو‌ها درباره همسرش بیان کرده است، بانوی که در ادامه از صحبت‌هایش درباره همسر شهیدش خواهید خواند.

امیدتان به امام رضا (ع) باشد
همسر حاج یونس درباره روحیه بالا و صبر شوهرش گفته: «هیچ‌وقت همسرم در این شرایط از این‌که در مسیر ولایت و اهل‌بیت، ایثارگری و سلحشوری کرده پشیمان نشد و همواره به بنده می‌گفت که شما امیدتان به امام رضا (ع) باشد؛ این ذوات مقدسه راه‌گشا هستند. با این همه درد جسمی که از ناحیه سر، شکم و پا در عملیات‌های مختلف ترکش خورده و مجروح شده بود، هیچ وقت از درد‌هایش گله نمی‌کرد.»

عاشق مداحی بود
همسر این مداح اهل‌بیت (ع) درباره علاقه حاج یونس به مداحی هم گفته: «هیئتی در قائمشهر هست که دوستان می‌آیند و حاج‌آقا را می‌برند تا کمی برایشان بخواند. این سال‌ها مداحی برای حاج یونس خیلی سخت شده بود، اما بسیار استقبال می‌کرد، چون عاشق مداحی بود. حتی در شرایطی که تازه سکته مغزی را رد کرده بود، در مراسم ایتام حضور یافت و به مشقت، ستایشگری کرد.»

برخی از کاست‌های محبوب دهه ۷۰
دهه ۷۰ قبل از این که گوشی همراه با قابلیت پخش MP۳ وجود داشته باشد، جوان‌تر‌ها برای پر کردن لحظه‌های دلتنگی‌شان به سراغ واکمن‌هایی می‌رفتند که با دو تا باتری کار می‌کرد و هدفون به گوش غرق در خلوت خودشان می‌شدند. آن روز‌ها نوار کاست در بورس بود و گوش دادن مداحی با واکمن حال وهوای خاص خودش را داشت. در این بین چند نوار کاست مداحی به شدت هوادار داشت که در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره کرده ایم.

زینب زینب، موذن‌زاده| هر کسی که اهل گوش دادن نوار کاست مداحی بوده حتما نوحه‌های مرحوم حاج سلیم موذن‌زاده اردبیلی را شنیده است. چون از مرحوم موذن‌زاده بیش از دو هزار عنوان نوار کاست مداحی به جا مانده، اما شنیدن نوحه «زینب، زینب، زینب» که برای شهادت حضرت زینب (س) خوانده شده حال و هوای دیگری داشت.

سلام من به مدینه، حاج منصور ارضی| اواسط دهه ۷۰ بود که نوار کاست «سلام من به مدینه» یا همان «مدینه شهر پیغمبر» در نوار فروشی‌ها انقلاب بزرگی را به‌وجود آورد. یکی از دلایلی که این نوحه خیلی زود مورد توجه قرار گرفت این بود که در کنار قبرستان بقیع خوانده شده و پخش چندباره آن از تلویزیون هم باعث شد این مداحی حاج منصور ارضی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

عمه بابایم کجاست، کویتی‌پور| یکی از مداحی‌هایی که به‌طور گسترده مورد توجه قرار گرفت و مردم در ماشین یا ایستگاه‌های صلواتی آن را پخش می‌کردند، نوحه‌ای با حال و هوای سینه‌زنی جنوبی از کویتی‌پور بود که به «عمه بابایم کجاست» معروف شد. با پخش این نوحه از تلویزیون، حلقه و دور زدن حین سینه‌زنی به نسبت الگوی کوچه باز کردن قدیمی، متداول‌تر شد.

عشق یعنی...، محمود کریمی| محمود کریمی هم در فاطمیه نوحه‌ای خواند که در زمان خودش پدیده فراگیری شد. حاج محمود می‌خواند، عشق یعنی عشق ناب فاطمه. کریمی یک کاست محبوب هم با محمدرضا طاهری داشت که به‌نام «استخاره کردم امشب» معروف شد.

اگر آن ماه نمونه، محمدرضا طاهری| یکی از کاست‌های محبوب اواخر دهه ۷۰، جشن میلاد امام زمان (ع) در مهدیه تهران با مداحی محمدرضا طاهری بود که می‌خواند «اگر آن ماه نمونه، رخ خود را بنمونه، همه بت‌های جهان را، سر جاشون می‌نشونه...».

منبع: خراسان

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.