سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شکست ماموریت ایران هراسی یک فیلم هالیوودی/ واکنش منفی منتقدان جهانی به فیلم ضدایرانی «مامور مخفی»

کاش کارگردان اسراییلی فیلم، سریال ایرانی «شهرزاد» را ببیند تا یاد بگیرد که یک زن چگونه می‌تواند وارد زندگی طعمه مورد نظرش شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فیلم ضد ایرانی «The Operative» (مامور مخفی) ساخته یوال آدلر که محصول مشترک اسراییل و آمریکا در سال ۲۰۱۹ است، به خاطر ضعف‌های ساختاری و محتوایی‌اش با واکنش منفی مخاطبان جهانی مواجه شده است.

این فیلم در سایت «آی. ام. دی. بی» امتیاز پایین ۵.۶ از ده را دریافت کرده و حتی به عنوان یک اثر سرگرم کننده هم نتوانسته موفق باشد. سایت «متاکریتیک» که بر اساس نظرات منتقدان مطرح جهانی به فیلم‌ها نمره می‌دهد، برای این فیلم نمره ۴۷ از ۱۰۰ را در نظر گرفته است.

«الکس ساویلیف» منتقد سایت «فیلم تریت» درباره «مامور مخفی» نوشت: «فیلم به خاطر داشتن ریتم تند و خلق یک قهرمان غیر قابل باور با انگیزه‌های مبهم تبدیل به یکی از خسته‌کننده‌ترین تجربه‌های سال شده است.»

این فیلم از جشنواره برلین ۲۰۱۹ هم دست خالی برگشت و نتوانست نظر مثبت منتقدان را به سمت خودش جلب کند.

این فیلم در کنار سایر فیلم‌ها و انیمیشن‌ها و سریال‌های «ضد ایرانی» همچون پرسپولیس، سنگسار ثریا، آرگو، سپتامبر‎های شیراز، خانه‌ای از شن و مه، هوملند و ... قرار می‌گیرد که می‌خواهند «ایران هراسی» را در فرایند جنگ نرم تبلیغ و ترویج کنند.

«مامور مخفی» از آن جهت که به ماجرا‌های روز همچون انرژی هسته‌ای ایران، ترور دانشمندان هسته‌ای و تحریم‌های اعمال شده علیه ایران می‌پردازد می‌تواند کنجکاوی برانگیز باشد. قصه فیلم حول فعالیت زن جاسوسی می‌چرخد که از طرف موساد مامور شده در کشور ایران خرابکاری و داخل شرکتی مرتبط با «انرژی هسته‌ای» نفوذ کند. او در ایران درگیر یک رابطه عاطفی می‌شود و از طی ادامه راه باز می‌ماند.

*دلبری ناکام زن جاسوس

فیلم قرار بوده یک تریلر جاسوسی با مایه‌های عاشقانه باشد. اما ساختار فیلمنامه آن‌قدر سطح پایین و بی‌خاصیت است که فیلمساز به هیچ یک از این اهداف نمی‌رسد. کارگردان از نمایش حتی یک صحنه که اندکی حال و هوای عاشقانه داشته باشد هم عاجز است. آنچه در فیلم می‌بینیم کنش و واکنش دو نفری است که بیشتر برای برقراری روابط جنسی شور و شوق دارند تا روابط احساسی.

کاش کارگردان اسراییلی فیلم، سریال ایرانی «شهرزاد» را دانلود کند و روی روابط «آذر» (غزل شاکری) و «فرهاد» (مصطفی زمانی) متمرکز بشود و یاد بگیرد که یک زن چگونه می‌تواند وارد زندگی طعمه مورد نظرش شود.

ریچل و فرهاد هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند که به واسطه آن یک رابطه عاشقانه پر سوز و گداز را برقرار کنند. ظاهرا این رفتار دلبرانه خانم ریچل جزو ماموریتش نبوده و او خودش به صورت خودجوش دلباخته فرهاد شده است. فیلمنامه در این رابطه سکوت می‌کند و به ما نمی‌گوید مدیران اطلاعاتی چه روش و فرایندی را برای خانم مامور در نظر گرفته‌اند.

از آنجا که مقدمات عاشقانه روایت درست بنا نمی‌شود، در پایان فیلم سرنوشت مثلا تراژیک دو شخصیت برای مخاطب کم‌اهمیت جلوه نمی‌کند. مخاطبی که این رابطه را باور نکرده نمی‌تواند برای ناکام ماندن آن دل بسوزاند و متاثر شود.

*ایرانی‌ها مهمان‌نوازند، اما ...

فیلم «مامور مخفی» با یک ویژگی مشخص خودش را از دیگر فیلم‌های «ضد ایرانی» رایج متمایز می‌کند. بر خلاف فیلم‌هایی که مردم ایران را بداخلاق و توسعه نیافته نشان می‌دهند و از فقر و کمبود امکانات در کشور می‌گویند، این‌بار کارگردان مسیر دیگری را در پیش گرفته است.

«مامور مخفی» تهران را شهری زیبا و پرشور و حال و تمیز بازنمایی می‌کند. او از تهرانی می‌گوید که مردمانش مهمان‌نواز، مهربان و صمیمی هستند. همسایه‌ها و همکاران ریچل با هم در رقابت هستند که به او بیشتر کمک کنند. ریچل در یکی از دیالوگ‌هایش هم به این نکته اشاره می‌کند. او می‌گوید: «دارم حس تعلق به ایران پیدا می‌کنم. اینجا مغازه‌های خوبی داره. همسایه‌ها مهمان نوازن، از تهران خوشم میاد، احساس تنهایی نمی‌کنم.»

شاید کارگردان خواسته با گنجاندن این دیالوگ‌ها در دهان شخصیت، او را برای مخاطبان ایرانی یک آدم دوست‌داشتنی جلوه بدهد. اما جملات خانم جاسوس آن‌قدر تصنعی و کم‌عمق است که کمتر مخاطبی آن را باور می‌کند. آیا می‌شود یک زن خارجی همزمان هم کشوری را دوست داشته باشد و هم در آنجا مقدمات یک عملیات تروریستی را فراهم کند؟

نکته خنده‌دار «مامور مخفی» این است که جاسوس دست و پاچلفتی فیلم نگهبان مظلوم و بی‌گناه ایرانی را به قتل می‌رساند؛ علیه منافع ملی ایران عمل می‌کند و همزمان ادعای ایران‌دوستی هم دارد.

کارگردان که خودش اهل کشور «اسراییل» است در این فیلم به رفتار تروریستی کشورش مبنی بر ترور دانشمندان هسته‌ای اعتراف می‌کند و در یک سکانس نشان می‌دهد که بمب‌های این عملیات توسط عوامل موساد وارد ایران شده است. وظیفه آوردن بمب بر دوش همان زنی است که در فیلم مدعی است ایران را خیلی دوست دارد!

متاسفانه اطلاعات فیلمنامه‌نویس درباره آداب و رسوم ایران و مناسبات ملی آن بسیار محدود است و زمانی که می‌خواهد وارد زندگی اجتماعی ایرانیان بشود و به فیلمش رنگ و بوی ایرانی بدهد، جز نمایش رقص بابا کرم و رسم مهریه و مراسم عروسی ایرانی و ... چیز بیشتری برای عرضه ندارد.

*جاسوسی که خنگ و کند ذهن است

اولین قاعده یک فیلم جاسوسی این است که طرفین ماجرا باید مجهز به شگرد‌های رمزآمیزی باشند تا به کمک آن شگرد‌ها بتوانند مبارزه را به نفع خودشان به پایان برسانند. «مامور مخفی» از این قاعده تبعیت نمی‌کند و به جای طراحی توطئه‌های پیچیده دو شخصیت را خلق می‌کند که هر دو خنگ و کندذهن هستند. زن جاسوس می‌خواهد مخفیانه وارد زیر زمین شرکتی شود که مرتبط با انرژی هسته‌ای است. راهی که به ذهنش می‌رسد این است که روی توالت فرنگی بنشیند و منتظر بماند تا همه به خانه‌شان بروند. وقتی همه رفتند به راحتی آب خوردن به سمت زیرزمین می‌رود و هر چه دلش می‌خواهد از رایانه‌ها بیرون می‌کشد.

معلوم نیست که شرکت به آن مهمی فقط یک نگهبان معتاد دارد که او هم قادر به تعقیب و دستگیری یک زن غریبه خارجی نیست. در سکانس دیگری شاهد هستیم که زن جاسوس با نشستن در یک کافی شاپ و رصد وزارت دفاع ساعت ورود و خروج وزیر دفاع ایران را ثبت و ضبط می‌کند. یعنی در منطق ضعیف کارگردان یک نهاد نظامی امکان دارد ساختمانش را در مقابل یک کافی شاپ مستقر کند تا همه چیزش قابل مشاهده باشد!

آن طور که اطلاعات فیلمنامه به ما می‌گوید زن دارد اولین ماموریتش را اجرا می‌کند و در زمینه جاسوسی هیچ مهارت و پیشینه‌ای ندارد. با این حساب نباید از او انتظار زیادی داشته باشیم.

از آن طرف «فرهاد» مدیر شرکت الکترونیک رضوی هم سر سوزنی شک نمی‌کند که شاید زن خارجی نیتی سوء داشته باشد. آن‌قدر ساده‌لوح است که فردی مشکوک را در مجموعه‌ای امنیتی استخدام می‌کند.

این شخصیت‌های شیرین‌عقل و رفتار‌های بی‌منطقشان، ما را یک درام کم‌هیجان و پیش‌پا افتاده مواجه می‌کند که درک و فهم مخاطب را حسابی دست کم گرفته است.

*موساد به ماموران خودش هم رحم نمی‌کند

کارگردان در پایان می‌خواهد به خیال خودش اقتدار عوامل «موساد» را به رخ مخاطب بکشد. در دنیای ذهنی کارگردان آن‌ها این قدر مقتدر بازنمایی می‌شوند که در یک کشور اروپایی هم قصد دارند از یک عنصر فریب‌خورده انتقام بگیرند. غافل از آنکه هنگام تماشای اثر، نمایش بیرحمی و قساوت آن‌ها بیش از انتقام به چشم می‌آید. عوامل موساد آنقدر خشن و لجباز هستند که به مامور قدیمی خودشان هم رحم نمی‌کنند. آن هم ماموری که غلام حلقه به گوش بوده و چند عملیات را با موفقیت به اتمام رسانده است.

*بازسازی ناشیانه تهران

«مامور مخفی» اولین فیلم ضد ایرانی هالیوودی است که بخش‌هایی از آن در ایران تصویربرداری شده است. کارگردان برای ضبط بخش‌های تهران از یک بازیگر بدل و گروه فیلمبرداری ناشناس استفاده کرده است. فردی که در چهار راه ولیعصر تهران قدم می‌زند و از دکه روزنامه فروشی خرید می‌کند بازیگر بدل «دایان کروگر» است. این صحنه‌ها تصویری نسبتا واقعی از تهران را ارائه می‌کنند. اما در لحظاتی که کارگردان خواسته تهران را بازسازی کند، همه چیز ناشیانه و مصنوعی به نظر می‌رسد. حتی مخاطبی که یک بار پایش را داخل تهران نگذاشته هم می‌فهمد این صحنه‌ها مربوط به تهران نیست. قاب‌های بسته و تصاویر پس‌زمینه محو هم نتوانسته‌اند به کمک کارگردان بیایند. چون ماشین‌های خارجی و معماری خانه‌ها و چیز‌های دیگر فریاد می‌زنند که اینجا ایران نیست.

فیلم علاوه بر ناتوانی در بازسازی تهران، گاف‌های زیادی دارد که مرورش می‌تواند در هنگام تماشای فیلم جذاب باشد. زن جاسوس که حتی یک کلمه فارسی بلد نیست، به بهانه تدریس زبان انگلیسی وارد ایران می‌شود. کسی هم نمی‌پرسد که شما بدون دانستن زبان کشور مقصد چگونه می‌خواهد با دانش‌آموزان ارتباط برقرار کنید و به آن‌ها زبان آموزش دهید. آن هم کشوری مثل ایران که به اندازه کافی معلم زبان داخلی دارد و در این زمینه بی‌نیاز از واردات است!

آشنایی فرهاد و معلم زبان به شیوه فیلمفارسی‌های قدیمی بر مبنای تصادف اتفاق می‌افتد. اگر این مواجهه تصادفی در کار نبود، زن جاسوس باید چند سال تلاش می‌کرد تا طعمه‌اش را شکار کند.

«مامور مخفی» از رمان «معلم انگلیسی» نوشته «رایشر عطیر» مامور پیشین سازمان اطلاعاتی اسراییل اقتباس شده است.

«کاس انوار» بازیگر ایرانی‌تبار کانادا در این فیلم نقش مدیر یک شرکت ایرانی را بازی می‌کند. دایان کروگر بازیگر نقش زن جاسوس است و

مارتین فریمن نیز مامور امنیتی است که با این جاسوس ارتباط مستقیم دارد.

در ادامه مروری داریم بر تعدادی از نقد‌هایی که منتقدان بین‌المللی سایت‌ها و نشریات خارجی بر این فیلم نوشته‌اند.

*چند بار پرسیدم چقدر مانده تمام شود؟!

«جای» منتقد سینمایی سایتی با عنوان «assholeswatchingmovie» نوشته است:

کار‌هایی که جاسوس زن می‌کند در ۹۹ درصد زمان فیلم خسته کننده است. مشخص نمی‌شود که او یک جاسوس دو طرفه‌است یا نه؟ آیا او دیگر از موساد اطاعت نمی‌کند؟

نه داستان و نه شخصیت‌ها باورپذیر و متقاعد کننده نبودند.

با آنکه مارتین فریمن، بازیگر فیلم را دوست دارم، نتوانستم از بازی او شور و شوق زیادی کسب کنم. دایان کروگر به اندازه یک سیب زمینی آب پز قابل توجه بود!

بیش از یک بار سؤال کردم که چه مدتی از زمان اتمام این فیلم باقی مانده است. بیش از یک بار هم نوار پیشرفت فایل تصویری را بررسی کردم و احساس کردم که به سختی دارد جابجا می‌شود.

یووال آدلر فیلمنامه‌نویس در این فیلم ناخوشایند و غیرعادی است. من به سختی می‌توانستم توجه خود را حتی به نیمی از فیلم بسپارم. در انتها فیلم تمام نشد بلکه متوقف شد. فیلم زمانی به پایان رسید که ممکن بود بتواند کلیت خودش را توجیه و از موجودیتش دفاع کند.

در برخی فیلم‌ها شما ممکن است پایان راضی‌کننده‌ای نبینید؛ ولی حداقل امیدوار هستید که فیلم تمام شده است. اما در این فیلم شما دو ساعت آویزان هستید برای چیزی که تحقق نمی‌یابد.

*یک تجربه مبهم و نا امید کننده

کریستی لمیر نویسنده سایت «راجر ایبرت» (منتقد مشهور بین‌المللی) فیلم «مامور مخفی» را این گونه زیر سوال برده است:

این که چرا ریچل می‌خواهد خودش را به عنوان جاسوس در این خطر قرار دهد قانع کننده نیست. او فقط مهارت تدریس زبان انگلیسی را دارد؛ ولی در ایران خانواده یا دوستی ندارد که بخواهد که به این وسیله خودش را به مقصد جدید گره بزند.

ابهامی که در فیلم حاکم است آن را به یک تجربه نا امید کننده و تبدیل می‌کند و این اثر در مجموع رضایت بخش نیست.

جاسوس زن یک دروغگوی خونسرد است و ما نمی‌دانیم که آیا او احساس واقعی به فرهاد دارد یا این که رابطه عاشقانه‌اش بخشی از یک بازی است.

فیلم یک پایان ناگهانی دارد و به این نتیجه می‌رسیم که شاید ما این شخصیت مبهم و بی‌تفاوت را اصلا نشناخته‌ایم.

*شخصیت‌ها عمق ندارند

پیتر برادشاو منتقد «گادرین» در رابطه با فیلم نوشته است: مخاطبان ممکن است با این انتظار به دیدن فیلم بیایند که از یک تریلر جاسوسی لذت ببرند. آن‌ها ممکن است به خاطر تماشای هیجان، تعلیق، پیچیدگی‌های عاطفی و معما‌های انسانی قابل باور، فیلم را تماشا کنند. ولی فیلم همه این امید‌ها را خراب می‌کند و از این جهت شکست می‌خورد. فیلم «مامور مخفی» در تمام لحظات بسیار خسته‌کننده است.

زن جاسوس با آنکه زبان فارسی را نمی‌داند در ایران مشغول تدریس به زبان انگلیسی می‌شود. آیا حضور زنی که زبان محلی نمی‌داند برای بقیه (ایرانیان) سوال برانگیز نیست؟

برای زن جاسوس وجود پدرش خیلی اهمیت دارد. اما به طرز حیرت انگیزی رابطه او و پدرش را نمی‌بینیم.

نویسنده در عمق بخشیدن به شخصیت‌ها خوب عمل نمی‌کند. در وضع فعلی فیلمنامه سطحی است و در وارد آوردن شوک به مخاطبی که در فیلم‌های مختلف ماموریت‌های جاسوسی را تجربه کرده ناموفق نشان می‌دهد.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.