به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قصه سینمای ایران در این روزها با اینکه به ظاهر شاد و بشاش است، اما در باطن بسیار تراژیک و غمگینانه است. سینمای ایران با اینکه توانسته در گیشه موفق عمل کند و مخاطبانی را به سالن سینما بکشاند، اما به نوعی شاهد ولنگاری فرهنگی در هنر هفتم به بهانه ژانر طنز هستیم. این روزها سینماگران گیشهای ایران برای بدست آوردن مخاطب بیشتر دست به هر کاری میزنند حالا کار به جایی رسیده است که به سراغ کشور تایلند و سوژه کردن این موضوع در سینمای ایران رفته اند.
فیلم «چهار انگشت» تلاشی در همین زمینه است. فیلمی که به عقیده منتقدان سینما رونوشتی از فیلمی با همین لوکیشن و موقعیت طنز است که در تایلند و با یک زن تایلندی ساخته شد. بعد از فیلم «خانم یایا» حالا سینمای ایران شاهد فیلمهایی است که با دستمایه قرار دادن موضوعات اروتیک سعی دارد مخاطب جذب کند و از این رو به سراغ لوکیشن کشورهای رفته که توریست جنسی جذب میکنند.
همین موضوع را یکی از شاخصههای ولنگار فرهنگی در سینمای ایران در این دوره میتوان قلمداد کرد. لوکیشنهای کشورهای خارجی، زنان خارجی بی حجاب، موضوعات اروتیک، مردان هوس جو، شوخیهای جنسی و ... همه و همه در فیلمهای ایران وارد شده و در پرده بزرگ سینما به نمایش در آمده است.
در این حوزه موجهای سینمای خاصی برای تسخیر گیشه بوجود آمده است و هر روز سینماگران در این رقابت سعی میکنند از روی دست هم کپی برداری کنند و شدت و التقاط ادا و اطوارهای مبتذل در این فیلمها بیشتر میشود. درواقع این رقابت باعث شده است که سینمای ایران هر روز بیشتر برای گیشه پسندتر شدن به سراغ این سوژههای یک خطی برود که سناریویی بی سرو ته دارند.
درواقع در سینمای ایران طمع کسب درآمد هر روز افراد را به ساخت فیلمهای به اصطلاح خنده دار و کمدی میکشاند. گسترش بازار و ارزشهای بازی در سینمای ایران که چندان سنخیتی با آن ندارد سبب مشکلاتی در این حوزه شده است. تهیه کنندگانی که همه نگرانی شان سرمایه گذاری در فیلمهای مبتذل است و به این بهانه سرمایههای اجتماعی را از بین میبرند. درواقع مشکل اینجاست که نگرش بازار و ارزشهای بازاری به حوزههای از زندگی و هنر سرایت کرده است که سنخیتی با آن ندارد.
به نظر میرسد که در این فیلمها فیلمسازان عمدتا فیلمنامهای برای ارائه ندارند و با سوژهای مثل سفر به تایلند سعی کرده اند با ایجاد اتفاقاتی طنزگونه داستان را ادامه بدهند. از همین جاست که کلیشههای سینمایی باز تکرار و تکرار میشود. استفاده از یک مرد متعصب که دست بر قضا هوس بازهم هست و از سوی دیگر استفاده از یک بازیگر زن تایلندی نسخه اغواکننده جنسی برای همین روند است.
بسیاری مطرح میکنند که با توجه به اینکه ممیزیهایی درباره ساخت فیلم در تایلند وجود دارد چرا فیلمسازان علاقه خاصی به ساخت فیلم در این کشور پیدا کرده اند. البته کشورهایی مثل ترکیه و برزیل هم کشورهایی هستند که لوکیشنهای فیلمهای ایرانی به آن منتقل شده است. تم داستانی هم همین موضوع است که یک مرد ایرانی که ریشههای مذهبی دارد در این کشورها چه کار میکند. اما جواب چنین سئوالی را میتوان در گیشه و دغدغه سینماگران تجاری کشورمان جستجو کرد.
اما اینکه چطور این فیلمها مجوز اکران مییابند سئوال دیگری است. به نظر میرسد که سینماگران ایرانی توانسته اند به نوعی با حذف برخی از صحنه و رعایت برخی از نکات کلیشهای از سد مجوز به خوبی بگذرند. اما کلیت اثر چیز دیگری است که در سینماها با ابتذال و لاابالی گری فرهنگی دست در دست دارد. اما سینماگران خوشحال هستند که توانسته اند گیشهای داغ داشته باشند و متاسفانه تنها در گیشه فیلم موفق ظاهر میشود و در حوزه فرهنگی نه تنها ارزش و جایگاهی ندارد بلکه اغلب فیلمها مبتذل و بی ارزش هستند.
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/