در نهایت گروه طالبان و آمریکا روز شنبه ۱۰ اسفند ماه پس از ۱۱ دور مذاکره که ۱۸ ماه به طول انجامید در دوحه، پایتخت قطر توافقنامه صلح را امضا کردند. اما سوال اساسی این است که این توافق چرا امضا شده و آیا ترامپ به دنبال ایجاد صلح در افغانستان است؟ در ادامه ضمن بررسی این مسئله به سرنوشت این توافق نیز خواهیم پرداخت.
مهمترین بندهای توافق طالبان و آمریکا
توافقنامه صلح بین طالبان و آمریکا از سه بخش تشکیل شده است. بررسی این توافقنامه نشان دهنده این است که سرنوشت آن مبتنی بر تحقق تعهداتی است که دو طرف دادهاند. مهمترین بندهای این توافق بدین شرح است:
۱. گروه طالبان ضمانت داده که از خاک افغانستان علیه امنیت آمریکا و متحداناش بهره نگیرد.
۲. آمریکا و ناتو برای بیرونبردن کامل نیروهای آمریکایی و ناتو در ۱۴ماه آینده یک جدول زمانی دادهاند.
۳. آمریکا متعهد شده که ظرف ۱۳۵ روز نیروهایش (۱۳ هزار نظامی) را تا ۸۶۰۰ نفر کاهش دهد و بقیه نیروهای خود را ظرف ۹ ماه و نیم آینده از افغانستان ببرد.
۴. از ۲۰اسفند ۹۸، بین دولت افغانستان و گروه طالبان مذاکرههای صلح آغاز میشود و در آن مذاکرهها روی یک آتشبس همهجانبه در افغانستان گفتگو میشود.
۵. آمریکا تعهد داده با آغاز مذاکره میان دو طرف افغانستانی تحریمها علیه طالبان را وارسی کند و تا ششم شهریور ۱۳۹۹ تحریمهای این گروه برداشته شود.
۶. تا ۱۰روز آینده یعنی ۲۰ اسفند باید پنجهزار نیروی زندانی طالبان از زندانهای دولت افغانستان و هزار نفر از کسانی که طالبان اسیر کرده، آزاد شوند.
۷. طالبان جزءبهجزء تعهد داده چگونه رابطهاش را با گروههای تروریستی قطع میکند.
آمریکا و دولت افغانستان در یک اعلامیه مشترک همزمان با این توافق اعلامکردهاند آمریکا با تایید و رضایت دولت افغانستان علیه داعش و القاعده میجنگد؛ و البته ترامپ در سخنرانی خود پساز امضای توافق گفت اگر اتفاق بدی از سوی طالبان روی دهد، آمریکا با چنان ضربتی برمیگردد که کسی تاکنون ندیده است.
اهداف ترامپ از توافق با طالبان
اما سوال مهم این است که ترامپ از توافق با طالبان به دنبال چیست؟ دونالد ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ در یک رقابت بسیار نزدیک و به لطف الکترال کالجها توانست از هیلاری کلینتون پیشی گرفته و به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود. عملکرد وی در دوران ریاست جمهوری باعث شده تا عملا جامعه آمریکا به یک جامعه دو و حتی چند قطبی تبدیل شود. رفتارهای هنجارشکنانه و نامتعارف ترامپ در کنار ۱۵ هزار دروغ باعث شده است محبوبیت وی در عرصه داخلی کاهش یابد. به همین دلیل ترامپ سعی کرده است تا در عرصه سیاست خارجی به یک برگ برنده برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ برسد. ایران، کره شمالی و طالبان سه موضوعی بود که وی سعی داشت با رسیدن به توافق در تمام این موارد خود را برنده قطعی بداند. اما روند امور آنچنان که ترامپ تصور میکرد، پیش نرفت. در واقع نزدیکشدن انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را میتوان یکی از دلایل مهم توافق صلح آمریکا با طالبان دانست چرا که دونالد ترامپ در صدد است تا برای پیروزی مجدد در انتخابات برگ برندهای در روابط سیاست خارجی خود داشته باشد؛ توافقی که پیش از این بارها تلاش کرد تا با «پیونگ یانگ» بر سر موضوع هستهای به دست آورد، اما عدم اجرای برخی مفاد عنوانشده طرفین موجب شد تا کرهشمالی پس از تخریب برخی مراکز هستهای خود از ادامه مذاکره با آمریکا انصراف دهد و «کیم جونگ اون» اعلام کند که دونالد ترامپ بر وعدههای خود پایبند نیست.
بیشتر بخوانید: متن کامل توافقنامه صلح آمریکا و طالبان
این بدعهدی دونالد ترامپ را هم میتوان در برجام و توافق هستهای غرب با ایران دید که بدون اجرای حتی یک بند از آن و به صورت یکجانبه از آن بیرون آمد. دونالد ترامپ که اکنون دریافته است در سیاست خارجی خود برگ برنده و موفقی تاکنون نداشته است، بر آن شد تا حداقل با گروه طالبان به توافق برسد تا بتواند از نگاههای منتقدانه نسبت به سیاست خارجی خود بکاهد و دستاوردی برای بیان در تبلیغات زودهنگام انتخاباتی آمریکا داشته باشد؛ بنابراین این که ترامپ به دنبال ایجاد صلح در افغانستان بوده و سعی دارد تا تروریسم را در افغانستان از بین ببرد و یا به دنبال خارج کردن نیروهای نظامی از افغانستان است چندان با روحیات و اقدامات وی همخوانی نداشته و این توافق را بیشتر باید یک بازی انتخاباتی دانست.
سرنوشت توافق
کارشناسان و منتقدان، این توافق را «قمار سیاست خارجی» رئیس جمهور آمریکا مینامند و میگویند که امضای این توافق توسط طرف آمریکایی به گروه طالبان مشروعیت بینالمللی خواهد بخشید؛ چرا که در بخش سوم این توافقنامه آمده است که آمریکا تلاش میکند این توافقنامه از سوی اعضای شورای امنیت سازمان ملل مورد تأیید قرار گیرد. اما با این حال نکاتی وجود دارد که سرنوشت این توافق را در هالهای از ابهام قرار داده است.
۱. عدم حضور نماینده دولت افغانستان: در نشست دوحه علاوه بر آمریکا و طالبان نمایندگان ۳۰ کشور دنیا نیز حاضر بودند. اما عجیبترین نکته آن بود که هیچ نمایندهای از دولت افغانستان در این نشست حضور نداشت. توافق صلح در افغانستان بدون حضور دولت کابل، تردیدها درباره این توافق را دوچندان کرده است. حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان گفته است: در توافق آمریکا و طالبان نکاتی گنجانده شده که با آن موافق نیستیم!
۲. توافق بین دو عامل تهدید: این توافقی است که میان دو عامل تهدید در افغانستان امضا شد؛ از یکسو آمریکا که بیش از ۱۸ سال است در این کشور حضور اشغالگرانه دارد و با حملات متعدد خاک این کشور را بی ثبات کرده و از سوی دیگر طالبان که صدمات اقتصادی یا اجتماعی به این کشور وارد کرده است.
۳. شکاف در طالبان: طالبان مستقر در دوحه در حالی با آمریکاییها مذاکره و توافق امضا کرد که بسیاری از ناظران مسائل افغانستان در یک نکته تردید دارند؛ آیا این گروه قادر خواهد بود تمام عناصر طالبان را درباره این توافق متقاعد کند؟ عدهای معتقدند یکی از تبعات این توافق، ایجاد شکاف میان طالبان خواهد بود که میتواند به صورت چند دستگی و یا پیوستن برخی اعضا به داعش و القاعده در این کشور خود را نمایان سازد.
۴. دولت ورشکسته افغانستان: افغانستان به عنوان دولت ضعیف و ورشکسته در نظام بینالملل تلقی میشود که دولت نه تنها دچار انشقاق سیاسی در پایتخت است بلکه بر بسیاری از مناطق کشور نیز کنترلی ندارد و طالبان، القاعده، داعش و چند گروه دیگر بر مناطق مختلف این کشور حکمرانی میکنند. در چنین وضعیتی اجرای توافق بین طالبان و آمریکا و تحقق صلح در این کشور در حالی که فاکتورهای زیادی لحاظ نشده دور از ذهن به نظر میرسد.
۵. خلع سلاح طالبان: نکته مهمی که در این توافق لحاظ نشده مساله خلع سلاح طالبان است. طالبان تمام توان و بدنه نظامی و موشکهای دوش پرتاب خود را حفظ کرده و تنها آن را به کار نمیگیرد. تصور کارشناسان بر این است که طالبان خود را قدرتمندترین گروه داخل افغانستان میداند و فکر میکند که با حذف آمریکا با توافق سیاسی به راحتی میتواند بر روی زمین همه گروههای دیگر و از جمله دولت ورشکسته کنونی را حذف و دولت به اصطلاح اسلامی خود را بار دیگر در سراسر افغانستان برپا کند.
۶. عدم اعتماد به آمریکا: براساس این توافق قرار است نیروهای آمریکایی و خارجی در افغانستان تا ۱۴ ماه آینده بهطور کامل افغانستان را ترک کنند؛ موضوعی که بارها از سوی نیروهای اشغالگر طی ۱۹ سال حضورشان در افغانستان عنوان شده است و کمتر به وعدههایشان مبنی بر خروج از این کشور جنگزده عمل کردند. ترامپ در مسئله برجام و توافق با پیونگ یانگ نیز نشان داد به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست.
نتیجه
افغانستان طی ۴ دهه گذشته دائما صحنه جنگ و درگیری بوده است. در سال ۱۹۷۹ میلادی، ارتش شوروی در حمایت از یک دولت کمونیستی تازه تاسیس در کابل، خاک افغانستان را اشغال کرد. دولت مورد حمایت شوروی پس از کودتا علیه دولت محمد داوود خان، قدرت را در دست گرفته بود. مجاهدین افغان مقابل شوروی ایستادند و در نهایت ۱۰ سال بعد شکست را بر این کشور تحمیل کردند. در سال ۱۹۸۹ نیروهای ارتش سرخ افغانستان را ترک کردند، اما جنگ داخلی در این کشور شعلهور شد. در میانه این هرج و مرج، گروه طالبان پایهگذاری شد تا رفته رفته کل افغانستان را تحت کنترل درآورد. طالبان در میانه دهه ۱۹۹۰ ابتدا مناطق مرزی با پاکستان و جنوب غرب افغانستان را تصرف کرد، اما طی ۲ سال کنترل کابل را هم بهدست آورد و حکومت خود را تشکیل داد. پس از آنکه گروه القاعده حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را علیه آمریکا ترتیب داد، این بار آمریکا حمله به افغانستان را آغاز کرد و خاک این کشور را به اشغال خود درآورد. بهانه آمریکا، حمایت طالبان از القاعده و پناه دادن به سرکرده این گروه یعنی اسامه بنلادن بود.
طی این سالها، نیروهای آمریکایی، نیروهای وابسته به ناتو و نیروهای دولتی افغانستان هرگز نتوانستند طالبان را بهطور کامل شکست دهند. طالبان اکنون حدود یک سوم خاک افغانستان را تحت کنترل خود دارد. در شرایط کنونی امضای توافق با آمریکا را میتوان بهمعنای پیروزی طالبان و شکست ابرقدرتی دیگر در خاک افغانستان دانست. توافقی که دولت آمریکا آن را "تاریخی" میخواند به منزله سرپوشی بر شکستهای ۱۹ ساله آمریکا در افغانستان است. آمریکا در ۱۹ سال گذشته با طالبان در نبرد بوده و اکنون با هزاران کشته و میلیاردها دلار هزینه مجبور به پذیرش این گروه شده است. این مسئله را میتوان در ادامه شکستهای سریالی آمریکا در منطقه دانست.
نویسنده: یوسف نوری
انتهای پیام/