سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حرف حرف امریکایی ها بود!

قدرت دفاعی ایران در دوره محمدرضا پهلوی متکی بر ارتش و پشتیبانی همه جانبه امریکا بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ وقتی سران ارتش از مقابله و رویارویی با مردم و امکان بقای نظام سلطنت ناامید شدند و کنترل و فرماندهی خود را بر واحد‌های ارتش در نقاط مختلف کشور از دست دادند تسلیم شرایط شدند و طی بیانیه‌ای اعلام کردند که ارتش بی‌طرف است. با فروپاشی نظام شاهنشاهی و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، اما مبانی و ساختار‌ها و مؤلفه‌های قدرت نظامی در کشور دچار تغییر و دگرگونی عمیق شد.

در دهه آخر سلطنت محمدرضا پهلوی، ساختار، سازماندهی، آموزش و تجهیز نیرو‌های ارتش ایران در دستور کار ارتش امریکا قرار داشت و هیچ فرمانده و مسئولی حق دخالت و رأی و نظری در این امر نداشت و تمامی فرماندهان عالی رتبه ارتش، فقط مجری و امربر خواسته مستشاران امریکایی بودند. ایالات متحده در پی آن بود که مأموریت‌های تأمین امنیت و حفظ منابع و منافع خود در خلیج فارس را با توانمندی‌های ارتش ایران انجام دهد. در آن دوران برخی مستشاران امریکایی به همکاران ایرانی خود می‌گفتند که بر اساس طرح‌ها و برنامه‌ریزی نظامی انجام شده، ایران مرکز اصلی پشتیبانی از نیرو‌های امریکایی مستقر بین T.T.T یعنی توکیو – تهران – تل آویو خواهد شد. منظور آن‌ها این بود که مناطق مأموریتی تعریف شده برای ارتش امریکا و هم‌پیمانان آن از تل آویو تا تهران و تا توکیو را با سرمایه‌گذاری نظامی امریکا برای ایجاد پایگاه‌های پشتیبانی و تعمیراتی هواپیما‌ها و بالگرد‌های نظامی در ایران پوشش دهند. در آن زمان راهبرد کلان قدرت نظامی بر اساس راهبرد «هواپایه» بود؛ بنابراین راهبرد تشکیل قدرت نظامی جدید در ایران که شاه از سال ۱۳۵۰ هجری شمسی آن را دنبال می‌کرد نیز بر همین اساس بود. برای این منظور امریکا سالانه سهمیه آموزش ۳۰۰ خلبان را برای ایران در نظر گرفته بود. رژیم شاهنشاهی قصد داشت تا قدرت اصلی نظامی کشور را بر پایه توسعه نیروی هوایی و تشکیل هوانیروز برای پشتیبانی از یگان‌های زمینی شکل دهد.

ساختار، سازماندهی، آموزش، تجهیز و پشتیبانی قطعات و مهمات مورد نیاز این ارتش و محل استقرار پایگاه‌های هوایی و دریایی و یگان‌های زمینی عمدتاً بر اساس برنامه و نظر ارتش امریکا و در چارچوب راهبرد پیمان سنتو تنظیم می‌شد و ارتش ایران هیچگونه دخل و تصرفی در این زمینه نداشت. پایگاه‌های مهم و اصلی دریایی در تنگه هرمز، خلیج فارس و در سواحل دریای عمان تعیین شده بود تا ایران بتواند در همکاری با امریکا، تأمین‌کننده امنیت کشتیرانی و خطوط انتقال انرژی از خلیج فارس به دیگر کشور‌ها باشد و باید نقش اول را در تأمین امنیت این منطقه ایفا می‌کرد. پایگاه‌های هوایی نیز بر اساس همین مأموریت و همچنین با فرض تهدید کشور عراق گسترش یافته بود. پادگان‌های نیروی زمینی نیز عمدتاً در غرب کشور و با فرض تهدید عراق و کشور‌های غرب ایران سازماندهی شده بود.

اصول و قواعد اساسی رزم ارتش شاه و تقریباً تمام آیین‌نامه‌های نظامی، اساسنامه‌ها، روش‌های جاری، کتاب‌های آموزشی و متون مرجع نظامی ارتش شاهنشاهی، ترجمه آیین نامه‌ها و کتاب‌های ارتش امریکا بود. شیوه‌های جنگی ارتش ایران نیز بر اساس آموزه‌های ارتش امریکا پیش‌بینی شده بود و بنابراین تمامی مدارک بالاخص آموزشی روزآمد در اختیار ارتش ایران قرار می‌گرفت. حدود ۴۰ هزار مستشار امریکایی با چندین برابر حقوق ارتشیان ایران مسئولیت‌های فکری، فنی و کمک آموزشی را در طرح‌های مختلف بر عهده داشتند. عملاً ارتش ایران را با کمک افسران تحصیلکرده ایران (که بیشتر اوقات مورد تحقیر مستشاران امریکایی پایین‌تر از رتبه و درجه خود قرار می‌گرفتند) اداره می‌کردند. ارتش ایران از خود استقلالی نداشت و بدون اجازه کارکنان امریکایی مجاز به بیان مطالب آموزشی نبودند و در برابر تهدید‌های احتمالی خارجی بدون اتکا به امریکا، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. در صنایع نظامی نیز حدود شش هزار مستشار امریکایی و در مرکز آموزش هوانیروز بالغ بر یک هزار نفر از آنان با تسلط بر کارکنان ارتش ایران مشغول به کار بودند. در واقع مغز و قوای فکری، فنی و آموزشی ارتش ایران در اختیار امریکا بود و فقط اعلام حضور ارتشیان در پادگان‌ها با مسئولیت فرماندهان ایرانی انجام می‌پذیرفت، مستشار امریکایی هر زمان که توان و میلش می‌کشید در سر کلاس آموزش حاضر می‌شد و هر وقت حوصله لازم را نداشت یا به کلاس نمی‌آمد یا با تأخیر می‌رسید و هیچ مسئول و مرجعی از ارتش ایران جرأت بازخواست مستشار متخلف را نداشت. مأموریت اصلی و اساسی ارتش شاهنشاهی، از دکترین و راهبرد تا سیاست خرید تسلیحات بر اساس راهبرد امنیت ملی ایران که امریکا نیز صاحب نظر بود تعیین می‌گردید و دقیقاً در این مسائل، حرف، حرف امریکایی‌ها در خاورمیانه بود. البته ایران تا قبل از انقلاب از شوروی هم نفربر‌های پی‌ام‌پی و برخی تجهیزات نظامی دیگر را می‌خرید، در سال ۱۳۵۵ میزان خرید‌های نظامی ایران از شوروی سابق به ۵۱۵ میلیون دلار رسیده بود و تعدادی از کارشناسان فنی و آموزشی نظامی روسی نیز در ایران به سر می‌بردند. در آن زمان بلوک غرب از ارتش ایران برای اجرای سیاست «سد نفوذ» در برابر شوروی و نیز برای ژاندارمی منطقه خلیج فارس به‌منظور حفاظت و تأمین جریان انرژی از خلیج فارس به سوی دنیای صنعتی استفاده می‌کرد و آموزش‌های مرتبط با شناخت خلیج فارس و منطقه خاورمیانه توسط امریکایی‌ها به‌کارکنان ارتش ایران داده می‌شد و همچنین ارتش ایران، بنا به دستور امریکا برای مقابله با جریانات کمونیستی و جنبش‌های مارکسیستی در خارج از مرز‌های ایران به کار گرفته می‌شد؛ نمونه مشخص آن هم اعزام ارتش ایران به منطقه ظفار در کشور عمان از سال ۱۳۵۱ تا سال ۱۳۵۶ هجری شمسی بود. در سال ۱۳۵۱ یگان‌هایی از ارتش ایران با آموزش‌هایی که از امریکایی‌ها بر مبنای نوع تهدید و منطقه درگیری گرفتند علیه چریک‌های کمونیست آن کشور وارد عمل شدند. این چریک‌ها مورد حمایت دولت چپگرای یمن بودند. در آن هنگام واحد‌هایی از تیپ ۵۵ هوابرد شیراز و تیپ قوچان از لشکر ۷۷ خراسان به کشور عمان اعزام شدند و تحت فرماندهی انگلیسی‌ها دست به اقدام زدند. این نیرو‌ها منطقه ظفار را از مخالفان رژیم سلطنتی عمان پس گرفتند. در این دوره پنج ساله حدود ۱۵۰۰۰ نظامی ایرانی با آموزش مستشاران امریکایی به‌صورت چرخشی به عمان اعزام شدند که حدود ۲۱۰ نفر آنان در سال ۱۳۵۵ کشته شدند؛ بنابراین ارتش ایران ضمن حفاظت از تمامیت ارضی کشور، مأموریت حفاظت از امنیت رژیم‌های طرفدار امریکا در برابر مخالفان منطقه‌ای آنان را نیز بر عهده داشت. با این حال ارتش ایران به غیر از عملیات ظفار که آموزش و عملیات خاص خود را داشت هیچ تجربه جنگی نداشت و مشخص نبود بدون پشتیبانی امریکا چگونه به تنهایی می‌تواند در یک جنگ منظم وارد عمل شود.

ارتش شاهنشاهی در قالب نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل در برخی از نقاط درگیر جهان نیز مأموریت می‌یافت. به‌همین منظور یک گردان از لشکر ۲۸ کردستان در حال اجرای مأموریت در منطقه حائل بین سوریه و اسرائیل در بلندی‌های جولان بود که یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۵۷ به ایران بازگشت. لازم به ذکر است تجهیزات پدافندهوایی خریداری شده با نظر مستشاران کشور امریکا، با این منطق که امریکا شناخت کامل روی مناطق جغرافیایی و آمایش سرزمینی ایران دارد در هر شهر و منطقه‌ای که می‌خواست مستقر می‌نمود و برای اولین بار دو سایت موشکی را در دزفول سایت‌یابی کرده و مستقر نمود و مجدداً کلاس‌های آموزشی خود را دایر نمود. هیچ ادوات نظامی بدون حضور مستشاران به ایران واگذار نمی‌شد. شناخت مستشاران امریکایی از مناطق جغرافیایی کشور به مراتب بیشتر از خود ارتش ایران بود که این عامل باعث شد در جنگ تحمیلی هشت ساله محل استقرار رادار‌ها و سامانه‌های نظامی را در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند که مع الاسف عامل ضربات سنگین به نیرو‌های ایرانی بود.

کیفیت آموزش مستشاران نظامی امریکا
مستشاران امریکایی تحت عنوان استادان آموزشی در ایران تابع قوانین و مقررات آموزشی کشور ایران نبودند و ارزش و اعتباری برای فرماندهان و مقامات مسئول ارتش ایران قائل نمی‌شدند. مستشاران آموزشی به برنامه آموزشی دقت نظر نداشتند و هر زمان اراده می‌کردند بدون اطلاع مسئولان ایرانی به تور‌های مسافرتی می‌رفتند و به شاگردان گفته می‌شد خودتان مطالعه کلاسی داشته باشید.
امریکایی‌ها ناظر بر بودجه و اعتبارات کشور بودند (بخصوص فروش نفت) و با نظر آن‌ها بخش عمده درآمد‌ها را به خرید تجهیزات نظامی امریکایی اختصاص می‌دادند. شبیه‌ساز‌های آموزشی (سیمولاتور) در انباری که کلید آن در اختیار مستشاران بود نگهداری می‌شد و هر زمان میل داشتند و بدون برنامه برای مدت کوتاهی از آن‌ها بهره گرفته می‌شد.

حضور مستشاران امریکایی در ایران هرگونه ابتکار، نوآوری و خلاقیت را از نیرو‌های داخلی سلب کرده بود (بویژه در امر آموزش) و هیچ اقدام نظامی حتی کار عملیاتی و تعمیراتی بدون حضور و مجوز آنان صورت نمی‌گرفت.

از لحاظ صنایع دفاعی آنچه قبل از انقلاب تولید می‌شد صرفاً تولید سلاح‌ها و مهمات سبک بود مانند ژ ۳، تیربار ژ ۳ و فشنگ سلاح‌های کمری که نیاز چندانی به آموزش نداشت؛ ولی برای گرفتن حق و حقوق آموزشی، برنامه آموزشی بیشتری برای این سلاح‌ها داشتند؛ چون هم کار سبک بود و هم در بازدارندگی دفاعی زیاد مؤثر نبود، ولی حق آموزشی بالایی برای مستشاران واریز می‌شد.

در رژیم گذشته وابستگی کاملاً نمایان بود، مخصوصاً وابستگی به سلاح و مهمات و آموزش مربوط به هر یک از این ادوات نظامی؛ به‌طوری که اکثر کارکنان پدافند هوایی ارتش به‌لحاظ تحقیر و بی‌حرمتی توسط مستشاران و عدم رسیدگی فرماندهان به این معضل، از وجود و حضور مستشاران متنفر بوده و برای پیروزی انقلاب اسلامی لحظه‌شماری می‌کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی و به برکت این پیروزی ارزشمند، همه نیرو‌های مسلح در جایگاه والای خدمتی و سازمانی خود قرار گرفتند و با تلاش بی‌حد و حصر آموزشی و به‌کارگیری تخصص عملیاتی و نگهداری و با ابتکار، نوآوری و خلاقیت، تمامی تجهیزات دفاعی آفندی و پدافندی را آماده به‌کار کرده و کلاس‌های روزانه تشکیل دادند تا خلأ ناشی از عدم حضور مستشاران نظامی امریکا مرتفع گردد. ارتش رها شده از استعمار امریکا، عاشقانه و شجاعانه نهال نورس انقلاب را با جان و دل محافظت کرد و با تخصص و تعهد، تهدید‌ها را به فرصت تبدیل نمود. پاکسازی گروهک‌ها و عناصر ضدانقلاب از مناطق شمال، شمال غرب و غرب و حضور ایثارگرانه و شهادت طلبانه در جبهه‌های جنگ تحمیلی در هشت سال دفاع مقدس با تقدیم ۴۸ هزار شهید گلگون کفن، خود نمونه‌ای از این عشق به انقلاب اسلامی و وفاداری به آرمان‌های مقدس آن بوده و هست.

ارسالی از سازمان عقیدتی و سیاسی ارتش

منبع: ایران

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.