۱. غار جنون
جنون در زبان عربی فصحی به معنی بیماری روانی است، اما در لهجه محلی مردم لیبی کلمه «جنون» جمع «جن» است. غار جنون عبارت است از کوههایی در نزدیکی شهر «غات» در جنوب لیبی که به طول نیم کیلومتر کشیده شده و در آن ناهمواریهای عجیبی به چشم میخورد. بومیان و طوارق به این کوه «ایندیان» میگویند که از صخرههای سخت به هم پیوسته تشکیل شده است.
بیشتربخوانید: اسراری از «گورستان جنها» در ایران؛ سفری با تم وحشت!
در میان بومیان و ساکنان محلی داستانهای ترسناک و عجیبی درباره این کوه نقل میشود؛ گفته میشود جنها در این کوهها زندگی میکنند به همین دلیل به آن جنون میگویند، هر شب آهویی در مقابل دهانه یکی از غارها ظاهر میشود، و این منظره شبانه با صدای جیغ و کلمات نامفهومی که به زبان عربی و یا زبان محلی طوارق نیست به پایان میرسد.
طوارق بر این باورند، جنها از آهن تنفر دارند، به همین دلیل شمشیر به همراه دارند، شمشیر آنها برای جنگ نیست، زیرا آنها از سلاحهای جدید نیز برخوردارند، بلکه هدف از این شمشیرها دور کردن جنیان است، به همین دلیل طوارقی که در نزدیکی این کوه دیده میشوند، همیشه دست بر قبضه شمشیرهایشان دارند.
از عجائب این کوه آن است که بالا رفتن از آن غیر ممکن است، اما چرا؟
زیرا این کوه حاوی مقادیر زیادی شنهای رونده و پوک روی دامنههای خود است، که اگر کسی بخواهد از کوه بالا برود در عرض چند ثانیه نقش زمین میشود و تقدیر بر این میشود که او زنده در بیابان لیبی مدفون شود.
۲. غار وحوش در لیبی
یکی از غارهای معروف در شمال آفریقا و در لیبی، غار وحوش است. این غار در منطقه «جغبوب» در مرزهای لیبی و مصر قرار دارد. نام آن را «وحوش» گذاشته اند، چون اثر دستهایی ناشناس به شکل مبهم و مکرّری روی دیوارهای آن نقش بسته است. این آثار مرموز حیرت دانشمندان را برانگیخت تا جایی که آنان گفتند اینها به موجوداتی ناشناس و مرموز تعلق دارند، کف دستهایشان کوچک و انگشت هایشان بلند است. اما وقتی یک گروه اروپایی به نتایج شوکه کنندهای رسیدند، تحقیقات درباره غار وحوش پیچ دیگری به خود گرفت؛ کف دستهای روی دیواره غار برای انسان یا هیولاها نبود، این نقشها رسم نشده بلکه حفر شده بودند، و شبیه اثر دست بزمجههای بیابانی و تمساحهای کوچک بودند به ویژه اینکه در دوران باستان این منطقه پر از باتلاق بوده، اما به دلیل کاهش بارندگی به طور کامل به بیابان تبدیل شده و از رنگ سبز به زرد تبدیل گشته است. این آثار به ۸۰۰۰ سال پیش تعلق دارد و تاکنون تفسیر علمی مشخصی درباره آن وجود ندارد و معمای آن حل نشدهاست.