دولتمردان این کشور، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و باز شدن عرصه استعمارگری برای آن ها، موجی از تروریسم دولتی را با شعار دموکراسی به راه انداختند و با این پارادوکس عجیب، درصدد توسعه نفوذ خود در تمام کره خاکی برآمدند.
طی این سالها، تمام کسانی که عرصه را بر توسعهطلبی یانکیها تنگ کردهاند، به یک هدف متحرک تبدیل شدهاند. آمریکا افزون بر حضور مستقیم در عرصه تروریسم دولتی، به عنوان حامی این اقدام از سوی اقمارش، نقشی مهم در اقداماتی از این دست ایفا کردهاست. رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه و بلکه همه دنیا، این ویژگی شوم را به تمامی حفظ میکند. بیشک، شهادت مظلومانه سردار حاج قاسم سلیمانی، آخرین نمونه از این رویکرد دولتمردان آمریکایی نخواهد بود و آنها برای رسیدن به اهدافشان در سراسر دنیا، از تروریسم دولتی به مثابه یک سیاست دایمی، استفاده خواهند کرد. در واقع، تا دولت تروریست آمریکا برقرار باشد، تروریسم دولتی نیز برقرار خواهد بود. آنچه در این نوشتار خواهید خواند، «مشت نمونه خروار»، از صدها تروری است که با هدایت دولت آمریکا، از سال ۱۹۴۵ به بعد، اتفاق افتاده است.
پاتریک لومومبا و منافع به خطر افتاده غرب
پاتریک لومومبا، یکی از مشهورترین چهرههای تاریخ معاصر آفریقا و یکی از محبوبترین آن هاست. او به عنوان رهبر استقلال کشور کنگو و ناجی ملتش از زیر یوغ استعمار بلژیک شناخته میشود. اقدامات لومومبا در ملی کردن معادن کشورش و کوتاه کردن دست استعمارگران از مرکز قاره آفریقا، منافع غرب در قاره سیاه را به شدت با خطر روبهرو کرد. بسیاری از مورخان گمان میکنند که لومومبا در یک طرح از پیش تعیین شده و توسط نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که مسئولیت آنها برعهده آمریکاییها بود، ضمن ساقط کردن هواپیمایش، ترور شد و به قتل رسید؛ اما اسنادی که در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد، نشان داد که دولت آمریکا از مدتها قبل به دنبال رهبر استقلال کنگو بوده است. دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا با پیشنهاد سیا برای ترور لومومبا موافقت کرد و در پی آن، دکتر گالیب، دانشمند وابسته به سیا، مسئولیت تهیه خمیردندانی با تیوب سمی برای لومومبا را برعهده گرفت؛ اقدامی که البته راه به جایی نبرد. لومومبا در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱، درحالی که تنها ۳۵ سال داشت، در سانحه هوایی ناشی از حمله نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، وابسته به آمریکا، کشته شد.
سالوادور آلنده و رسوایی سیاه کاخ سفید
سالوادور آلنده در سال ۱۹۷۰، با رأی قاطع مردم شیلی، رئیسجمهور این کشور شد. او یکی از محبوبترین و مردمیترین رؤسای جمهور تاریخ شیلی محسوب میشود. آلنده خواستار کشوری مستقل بود و قدرت آمریکا در سرزمینش را بر نمیتابید. سیاست استقلال و نیز، پیوستگی با شوروی، آلنده را به هدف متحرک سازمان سیا تبدیل کرد. اقدامات فراوانی برای برکناری وی انجام شد، اما به نتیجه نرسید. آمریکاییها چاره کار را در حذف آلنده دیدند؛ سیستم تروریسم دولتی یانکیها فعال شد. آن دسته از نمایندگان مجلس شیلی که طرفدار آمریکا بودند، کوشیدند با اتخاذ رویکردهای به ظاهر قانونی، آلنده را از میدان به در کنند؛ اما این امر شدنی نبود. به همین دلیل، یگانهای نظامی مخالف رئیسجمهور، با هدایت و فرماندهی پینوشه، طرح آمریکایی کودتا را اجرا کرد. کاخ ریاست جمهوری شیلی که آلنده در آن حضور داشت، توسط هواپیماها بمباران شد و به این ترتیب، تروریسم دولتی آمریکا به هدف خود رسید.
برهانالدین ربانی و تقابل با جنگطلبی آمریکا
در تاریخ معاصر افغانستان، برهانالدین ربانی به عنوان یکی از چهرههای مبارز و البته، مدافع صلح پایدار در این کشور شناخته میشود. او پس از سقوط دولت کمونیستی افغانستان، بارها در کسوتهای مختلف سیاسی، به ایفای نقش در این کشور پرداخت. با این حال، او یک مسئله اساسی بر سر راه منافع و اهداف آمریکا بود؛ ربانی تلاش میکرد صلح را در افغانستان برقرار کند، او به دنبال برقرار کردن آشتی میان همه گروههای افغان بود؛ اما این رویه در راستای خواست ایالات متحده قرار نداشت. آمریکاییها به بهانه حضور طالبان و القاعده در افغانستان، مایل به حضور نظامی در این کشور بودند.
هر چند این بهانه، توسط هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق آمریکا، به طرز مفتضحانهای بیاعتبار شده بود؛ کلینتون بدون پردهپوشی و به طور رسمی، طالبان و القاعده را دستپرورده دولت آمریکا معرفی کرد. به هر حال، حذف برهانالدین ربانی، مانند احمدشاه مسعود، میتوانست در تنور ناامنی افغانستان بدمد و شرایط را برای حضور بیشتر و طولانیمدت آمریکاییها فراهم کند. برهانالدین ربانی، بر همین اساس، یک هفته پس از حضورش در تهران و شرکت در کنفرانس بیداری اسلامی، در ۹ شهریور ۱۳۹۰، با پوشش اطلاعاتی و امنیتی کاخ سفید و به دست تروریستهای اجیر شده ایالات متحده، ترور شد و به قتل رسید.
هوگو چاوز و چالش هژمونی آمریکا
هوگو چاوز، رئیس جمهور فقید ونزوئلا، یکی از مشهورترین قربانیان تروریسم دولتی آمریکاست. او از معدود سیاستمدارانی بود که توانست سیاست ایالات متحده در آمریکای لاتین را به چالش بکشد و هژمونی سران کاخ سفید را تهدید کند. چاوز به دلیل سیاست سازشناپذیرش در مقابل آمریکا، همواره در معرض تروریسم دولتی قرار داشت؛ سران کاخ سفید نمیتوانستند ظهور یک کاستروی جدید را در آمریکای لاتین، جایی که بر اساس دکترین مونرو، حیاط خلوت آنها محسوب میشد، تحمل کنند.
وقتی آمریکاییها نتوانستند طرحهای گوناگون تروریستی را برای از میان برداشتن چاوز به مرحله اجرا درآورند، راهکار ترور بیولوژیک وی در دستور کار قرار گرفت و او با همین شیوه، کشته شد. هرچند از میان برداشتن چاوز هم، آمریکا را به همه اهداف خود نرساند، اما سرآغاز درگیریهای داخلی در کشور ونزوئلا شد.
منبع: خراسان
انتهای پیام/