به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «منطقه ۱۲ تهران که محل آخرین درگیری پرسروصدای گندهلاتهاست، پیش از این و در دروان پهلوی هم لاتهای فراوانی را به خود دیده است. محل زندگی و زورخانه «شعبان جعفری» که با نام «شعبون بیمخ» شناخته میشود، فاصله چندانی با مکان درگیری و حمله شش نفر به هانیکرده ندارد، هر چند دنیای لاتهای چنددهسال پیش ایران با فضای فکری و نمایشگری گندهلاتهای امروز ایران فاصله فراوانی دارد. لاتهای امروز، بخش وسیعی از شهرت خود را مدیون شبکههای اجتماعی و در رأس آنها اینستاگرام هستند و خود به خوبی آگاهاند که تا پیش از گسترش چنین شبکههایی، نام و لقبهای عجیبشان جای چندانی در ذهن مردم نداشت.»
بیشتربخوانید : سایتهای شرط بندی فوتبال و قمار را چه کسی مدیریت میکند؟
«۱۱ تیر سال گذشته قتلی در هواخوری زندان کرج رخ داد که نگاه افکار عمومی بیعلاقه به اخبار «لاتولوت»ها یا همان اوباش را هم به خود جلب کرد؛ در این روز «وحید مرادی» یکی از لاتهای شناختهشده تهران، به ضرب چاقوی افرادی ناشناس در زندان کشته شد. موج ناراحتی بعضی از کاربران شبکههای اجتماعی از این قتل و همچنین مراسم تشییع جنازه او که به طور زنده از اینستاگرام پخش میشد و صدها هزار بیننده آنلاین داشت، حتی توجه جامعهشناسان را هم به گسترش پدیده لاتی در شبکههای اجتماعی به خود جلب کرد. هواداران پرتعداد مرادی در آن روزها انگشت اتهام را به سمت چهره معروف دیگری نشانه رفتند: «هانی کُرده». متهم غیر رسمی قتل وحیدی مرادی، حالا و در دی ۹۸ بار دیگر اخبار ایران را به سمت گندهلاتها چرخانده، هرچند خود او تا لحظه تنظیم این گزارش، شرایط نامساعدی را روی تخت بیمارستان در منطقه ۱۲ تهران میگذراند و حتی اخباری از جان باختن او حکایت دارد. منطقه ۱۲ تهران که محل آخرین درگیری پرسروصدای گندهلاتهاست، پیش از این و در دروان پهلوی هم لاتهای فراوانی را به خود دیده است. محل زندگی و زورخانه «شعبان جعفری» که با نام «شعبون بیمخ» شناخته میشود، فاصله چندانی با مکان درگیری و حمله شش نفر به هانیکرده ندارد، هر چند دنیای لاتهای چنددهسال پیش ایران با فضای فکری و نمایشگری گندهلاتهای امروز ایران فاصله فراوانی دارد. لاتهای امروز، بخش وسیعی از شهرت خود را مدیون شبکههای اجتماعی و در رأس آنها اینستاگرام هستند و خود به خوبی آگاهاند که تا پیش از گسترش چنین شبکههایی، نام و لقبهای عجیبشان جای چندانی در ذهن مردم نداشت؛ اما امروز بخشی از شبکههای اجتماعی ایران در قرق قدارهکشانی است که علاوه بر صفحات پرطرفدار سردمداران، صدها صفحه هواداری هم به پوشش اخبار و رفتار آنها میپردازد.
وحید مرادی در یکی از بازجوییهای منتشرشده از نداشتن صفحه اینستاگرام میگوید و به گوشی ساده خود اشاره میکند، اما احتمالا از نقش و تأثیر اینستاگرام در به شهرت رسیدن خود آگاه بود و ماجرای جانباختنش هم بیارتباط با همین شبکههای اجتماعی نیست؛ مرادی از زندان که آزاد میشود، به دعوت یکی از دوستانش به برجی در شمال تهران میرود و در حین میهمانی، فرد مست میزبان به پخش زنده ویدئو در اینستاگرام مشغول میشود. او در همین زمان و براساس گفتههای مرادی در دوران بازداشت، در لایو اینستاگرام با کلمهای ناشایست مرادی را خطاب قرار میدهد و درگیری آغاز میشود. در همان شب، مرادی این فرد را به قتل میرساند و برای فرار از کشور تا کوههای مرزی هم پیش میرود، اما دستوپابسته به زندان کرج منتقل میشود و همانجا به قتل میرسد. مرگ فردی که خود را عقاب ایران میخواند، توجه کمنظیری را در شبکههای اجتماعی و اینستاگرام جلب کرد و هشتگ «وحید مرادی» تا چند روز در صدر فضای فارسی شبکههای اجتماعی قرار گرفت. مراسم تشییع مرادی هم از دهها صفحه اینستاگرام بهطور زنده پخش میشد و بخشهایی از این مراسم هم تا روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد. آوازه وحید پس از گذشت یک سالونیم از آن مرگ و تشییع، در شبکههای اجتماعی به قوت خود باقی است و حتی نامش بیش از گذشته پرطرفدار است؛ برای مثال صفحهای با اسم وحید مرادی و توضیح مبنی بر «تنها دفتر خاطرات وحید مرادی» بیش از ۳۱۶ هزار دنبالکننده دارد و این در حالی است که هیچ صفحهای را دنبال نمیکند. نوشتههای این صفحه که معمولا با بیش از هزار کامنت همراهی میشوند، به زندگی و تصاویری از مرادی اختصاص دارد، هرچند این روزها اخبار زخمیشدن هانیکرده را هم پوشش میدهد؛ خبری که مخاطبان این صفحه آن را شاهدی بر بزرگی مرادی میدانند. طرفداری از مرادی در اینستاگرام البته به همین یک صفحه خلاصه نمیشود و دهها صفحه با دنبالکنندههای چنددههزارنفری هم به نام این شاخ جانباخته مجازی وجود دارد.
اگرچه لوطیشدن در تهران قدیم برای خود آداب و رسومی داشت و سودای قرارگرفتن در جرگه لوطیان منوط به پذیرش منشور اخلاقی نانوشته آنان بود، اما این روزها شاخ شدن در فضای مجازی تمام آن مراحل را جبران میکند. آنطور که پژوهشگران نوشتهاند، در فرهنگ قدیم لوطیان، فرد باید در مواردی شهره میشد؛ نانخوردن از دسترنج خود، احترام به بزرگتر، مهربانی با کوچکتر، دستگیری از ضعفا و رک و بیپروا بودن و در کنار این رفتارها باید گامبهگام هفت قلم وسایل لاتی را هم جمعآوری میکرد؛ زنجیر بیسوسه یزدی، جام برنجی کرمانی، دستمال بزرگ ابریشمی کاشانی، چاقوی اصفهانی، چپق چوب عناب یا آلبالو، شال لام الف لا و گیوه تخت نازک، هفت قلم وسایلی بود که باید هر لوطی آن را میداشت. لوطیگری در دنیای یکهتازی اینترنت، اما چنین شرایط و ملزوماتی ندارد و رفتاری پرحاشیه میتواند نام و نشانی ایجاد کند.
«بهروز حاجیلو» یکی از این لاتهاست که حالا صدها صفحه روزانه به تمجید از او میپردازند. او قاتل طلبهای ۴۶ساله به نام «مصطفی قاسمی» به ضرب گلوله است که در زمان جنایت حدود ۴۰ هزار دنبالکننده داشت، اما بلافاصله تعداد دنبال کنندههای این فرد به ۹۴ هزار نفر رسید و همچنان هم در حال افزایش است. آخرین پست حاجیلو در اینستاگرام به ساعاتی پیش از قتل برمیگردد که این ویدئو حدود یکمیلیونو ۳۰۰ هزار بار دیده شد و نزدیک به ۹۰ هزار کامنت دارد. توجه به نام حاجیلو در اینستاگرام به همین یک صفحه محدود نمیشود و دهها صفحه از سوی طرفدارانش هم ایجاد شده است که هرکدام چنددههزار دنبالکننده دارند. از او به عنوان رفیق نزدیک وحید مرادی و سلطان همدان در این صفحات یاد میشود.
تصرف بخش وسیعی از شبکههای اجتماعی ایران به صفحات این افراد نامدار خلاصه نمیشود و حالا صدها اکانت هم به پوشش اخبار این افراد میپردازد و درگیریهای لفظی و فیزیکی این افراد را پوشش میدهد. شعبون دژبان سلطان خرابات ایران، جنگیان، مشتیان، نامیان، خوبان، عقاب ایران، ارتش تکنفره، تنهای وحشی و... بخشی از صفات بهکار رفته در این صفحات است که برای توصیف این لاتها به کار میرود. «پرچمداران» نام یکی از این صفحات است که بیش از ۱۱۰ هزار دنبالکننده دارد و به پوشش اخبار این افراد میپردازد. در این بین صفحات طرفداری لاتهای نامدار هم بارها شاهد درگیری مجازی و رجزخوانی هم بوده است؛ به عنوان مثال صفحات هواداری وحید مرادی که پیش از این برای طرفداران هانیکرده خط ونشان میکشیدند، حالا از از شادی خود میگویند و در سمت دیگر هم دست دعا به سوی آسمان بالا است. هر نوشته این صفحات هم با هزاران کامنت روبهرو میشود که در حالت کلی محتوای یکسانی دارند و معمولا به تقبیح یکی از طرفین و ستایش سمت دیگر خلاصه میشود. برخی از این صفحات البته در سالهای گذشته با برخورد پلیس فضای مجازی هم روبهرو شده است.
پیش از این پلیس فتا چنین رفتارهایی را مشمول مزاحمت در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دانسته و از مجازات گردانندگان براساس قانون گفته است. علاوه بر این فصل پنجم قانون جرائم رایانهای به موضوع هتک حیثیت و نشر اکاذیب پرداخته است. در ماده ۱۶ این قانون آمده است، هر کس به وسیله سامانههای رایانهای یا مخابراتی، فیلم یا صوت یا تصویر دیگری را تغییر دهد یا تحریف کند و آن را منتشر یا با علم به تغییر یا تحریف منتشر کند، به نحوی که عرفا موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از ۹۱ روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد. تبصره ماده ۱۶ قانون جرائم رایانهای هم اذعان دارد چنانچه تغییر یا تحریف به صورت مستهجن باشد، مرتکب به حداکثر هر دو مجازات مقرر محکوم خواهد شد. در سالهای گذشته البته بعد از بستهشدن، هرکدام از این صفحات با چندین صفحه دیگر و مشابه جایگزین شده است و همین رشد قارچگونه لزوم برخورد از نوع دیگر را نشان میدهد؛ شاید چاره کار در پاسخ به پرسشهایی درباره دلیل اقبال افکار عمومی به چنین صفحاتی باشد.»
منبع:روزنامه شرق
انتهای پیام/