افشین قطبی که متولد تهران است عشق به فوتبالش را در این کشور در خود پدیدار کرد و رفته رفته توانست با فوتبال پیوند عمیقی برقرار کند. در سال ۱۹۷۸ بعد از جدایی پدر و مادرش او به آمریکا مهاجرت کرد. آن هم در حالی که ۱۳ سال سن داشت. قطبی در آمریکا شروع به فوتبال و تحصیل کرد و بعدها برای مربیگری به ایران رفت و هدایت تیم پرسپولیس را به عهده گرفت.
افشین قطبی درباره حضورش در تیم فوتبال پرسپولیس گفت: وقتی هواپیما در ایران به زمین نشست غرق در احساسات شدم. فضای فوقالعادهای را تجربه کردم. برای هیچکس نمیخواهم که از پدر و مادرش دور باشد و این موقعیت و فضا را تجربه کند.
در فارسی کلمه حاشیه به معنای اتفاقات خارجی پیرامون یک موضوع مربوط میشود و این حاشیه در تیم فوتبال پرسپولیس به اوج خود رسیده بود. قطبی به یاد میآورد که کفشهای بازیکنان در سفر دزدیده شد، اتوبوس بازیکنان دیر به مقصد میرسید و بحثها و صحبتهای داخلی تیم در چند ثانیه به بیرون درز میکرد. در آن زمان زبان فارسی قطبی هم چندان خوب نبود، ولی هواداران تلاش او را برای فارسی صحبت کردن ستایش میکردند. شش فصل از آخرین قهرمانی پرسپولیس در لیگ گذشته بود و قطبی به هواداران قول داد این طلسم را بشکند. پرسپولیس فصل را با ۱۶ بازی بدون باخت شروع کرد و هواداران به او لقب افشین امپراطور دادند. لقبی که برای او لقب راحتی نبود. در همین رابطه قطبی گفت: چه کسی دوست دارد امپراطور داشته باشد. باید فقط سعی میکردم فروتن باشم و با فروتنی پیش بروم.
حاشیه از پرسپولیس جدا نشدنی بود و شش امتیاز از این تیم از طرف فیفا کم شد و در میانههای فصل صحبت از حضور قطبی در تیم ملی ایران مطرح شد که در نهایت علی دایی به این سمت رسید. پرسپولیس با قطبی توانست در هفته آخر و دقیقه آخر با گلی که سپهر حیدری وارد دروازه سپاهان کرد قهرمان لیگ ایران شود. قطبی گفت: آن گل واقعا یک معجزه از طرف خدا بود. درباره جدایی از پرسپولیس نیز باید بگویم اگر شما مدتها در فوتبال باشید حس ششمی پیدا میکنید که شرایط طبیعی نیست و در مسیر درستی پیش نمیروید و به همین خاطر تصمیم گرفتم از تیم جدا شوم.
قطبی در ادامه هدایت تیم ملی فوتبال ایران را به عهده گرفت تا در سه بازی پایانی انتخابی جام جهانی روی نیمکت ایران بنشیند، ولی تساوی ۱ بر۱ با کره جنوبی به منزله پایان رویای حضور ایران در این رقابتها بود.
سرمربی سابق پرسپولیس و تیم ملی ایران گفت: در آن زمان احساس کردم که یک شانس طلایی در زندگی به من رو کرده است و همه چیز قرار است موفقیت آمیز شود. وقتی آن توپ بازیکن کره وارد دروازه شد بدشانسی بزرگی برای ما رخ داد. یکی از آرزوهای من این است که یک تیم را به جام جهانی ببرم.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/