این کتاب در ۲۲۰ صفحه و با قیمت ۳۰ هزار تومان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.
از اسم کتاب به خوبی مشخص است که این کتاب درباره جنگ ایران و عراق و بمباران شیمیایی برخی شهرهای کشورمان از سوی رژیم بعث عراق است. «نفس های خردلی» قصه جانبازی است؛ جانبازی رزمنده های عاشقی که به خاطر دفاع از خاک میهن و ناموس کشورمان قدم در راهی گذاشتند که برگشتشان با خدا بود.
کم نیستند عزیزانی که سال های سال با عوارض ناشی از بمباران شیمیایی رندگی کردند و در نهایت به فیض شهادت رسیدند.
«نفس های خردلی» روایتگر قصه رزمندگانی است که در دوراهی نجات جان خود و دیگری، غیر را انتخاب کردند و جان بر کف پای زندگی هموطن خود ایستادند.
در ادامه بخش هایی از این کتاب را بخوانید:
«صحنه عجیبی بود. انگار دکمه استُپ یک شهر را بزنی و مردم را در هر حالتی که هستند خشک کنی. مردم شهر کف خیابان ها، توی خانه ها، و بیابانها بی حرکت مانده بودند. بمب سیانوری بود و اکثراً استفراغ کرده بودند. بعضیها از شدت سرفه چشمشان از حدقه بیرون زده بود. تجهیزات دیگر به درد مردم نمی خورد. آسیبها شدیدتر از آن بود که بشود تصور کرد. چند نفر از رزمندهها دلشان سوخت و ماسکشان را دادند به مردمی که هنوز زنده بودند. در حال بیرون آمدن از منطقه بودیم که حدود سیصد بچه را دیدیم که با هم گریه میکردند. بچهها یا خودشان آمده بودند آنجا یا با پدر و مادرشان. البته پدر و مادرها تا رفته بودند بقیه را نجات بدهند، تلف شده بودند. فرماندهای که آنجا بود به ما گفت: «هرکس چند نفر از این بچهها را بردارد و با خودش عقب ببرد.» نمیشد به بچهها دست بزنی ...»
انتهای پیام/