به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، استراتژیهای جنگی در حال تغییر است و مانند جنگهای گذشته صرفا در قالب مفاهیم ژئوپلیتیک خلاصه نمیشود. نقطه آغاز این تغییر در جنگ آمریکا و ویتنام خودنمایی کرد که در آن مردم ویتنام با بهرهگیری از شیوه جنگ نامتقارن، ارتش قدرتمند آن روز آمریکا را با شکست از کشورش بیرون راندند.
اصطلاح «جنگ نامتقارن» درباره نبردهایی به کار میرود که طرفهای درگیر در آن از توانایی نظامی یکسانی برخوردار نیستند. در این جنگ برخلاف جنگهای کلاسیک فرمول مشخصی برای موقعیتهای خاص نظامی وجود ندارد و عملیاتهای گوناگون، با بهرهگیری از اصل غافلگیری، دشمن را دچار اشتباه محاسباتی و ضعف تصمیمگیری میکند.
از سال ۲۰۰۶ میلادی این شیوه مبارزه در غرب آسیا بازخورد خود را گرفت؛ جایی که یک نیروی مردمی در برابر یکی از ارتشهای پرهزینه جهان یعنی ارتش صهیونیستی ۳۳ روز مقاومت کرد و دشمن را شکست داد. این مدل موفق، سال ۲۰۱۴ در جنگ یمن نیز به کار گرفته شد. نیروهای مردمی یمن در این جنگ در برابر ائتلافی متشکل از ۳۲ کشور مقاومت کردند.
رهبر این ائتلاف عربستان سعودی بود که بر اساس گزارش گلوبال فایرپاور که ردهبندی توان نظامی کشورهای جهان در سال ۲۰۱۹ را منتشرکرده دارای بیستوپنجمین ارتش قدرتمند جهان است. در مقابل این ارتش، نیروهای مردمی یمن قرار داشتند که ارتش کشورشان ۴۸ رتبه پایینتر از سعودیها در جایگاه هفتاد و دوم ایستاده بود. هرچند بخشی از همین ارتش ضعیف نیز در جنگ ائتلاف سعودی، نیروهای مردمی یمن را تنها گذاشتند و به دشمن پیوستند، با این حال انصارالله موفق شد با استفاده از شیوه جنگ نامتقارن، بر ارتش پرهزینه سعودی و ائتلاف بزرگش فائق آید.
سلسله پیروزیهای حزبالله لبنان، حماس و انصارالله یمن نشان داد ارتشهای پرهزینه با تجهیزات پیشرفته و مزدوران اجارهای نمیتواند سرنوشت جنگ را مشخص کند. در هزاره سوم، این قدرت اراده است که سرنوشت هر نبردی را تعیین میکند، نه ارتشهای پرهزینه فانتزی. در این گزارش به بررسی این موضوع پرداخته شده است که با وجود هزینههای سرسامآور نظامی سعودی و امارات، چگونه یک گروه مردمی آنان را پس از پنجسال جنگ در یمن به نقطه استیصال رسانده است. همچنین به شکست ارتش رژیم صهیونیستی در برابر حزبالله لبنان که از نظر امکانات نظامی و توان لجستیک قابل قیاس با یکدگر نیستند نیز پرداخته شده است.
ریاض بزرگترین خریدار تسلیحات جهان
کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که تسلیحات تولید کند و بخشی از تولیداتش به مقصد ریاض بارگیری و ارسال نشود. میل سیریناپذیر سعودیها برای تبدیل شدن به انبار تسلیحاتی منطقه آنان را به بزرگترین خریدار تسلیحات نظامی در جهان تبدیل کرده است. تنها یکی از قراردادهای این کشور با آمریکا ۴۵۰ میلیارد دلار ارزش دارد که ۱۱۰ میلیارد دلار آن نقدی و ۳۵۰ میلیارد دلارش قراردادی ۱۰ ساله است.
ریاض علاوهبر آمریکا از کانادا، برزیل، روسیه، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، اوکراین، صربستان، بلغارستان، چین و کرهجنوبی تسلیحات خریداری میکند. سعودیها برای کسب جایگاه نخست در دنیا، در سهدهه گذشته سهجهش بزرگ در هزینههای نظامی خود داشتهاند. آنها بین سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸، خرید تسلیحاتی خود را ۵۷ درصد؛ بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ هزینههایشان را ۷۳ درصد و بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵ نیز ۶۳ درصد این هزینهها را افزایش دادند. سعودیها در سال ۲۰۱۸، ۶۷.۶ میلیارد دلار برای امور نظامی هزینه کردهاند تا پس از آمریکا و چین، بیشترین بودجه را به امور نظامی اختصاص دهند. با وجود تلاطمات اقتصادی در ریاض، بودجه نظامی این کشور، کمتر از سایر بخشها کاهش پیدا کرده است.
در سال ۲۰۱۹ این رقم به بیش از ۸۱ میلیارد دلار رسیده است. برای درک بزرگی هزینههای نظامی سعودیها کافیاست بدانیم که در سال ۲۰۱۸ با وجود کاهش نسبی هزینههای نظامی در عربستان، ۸.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور نظامی اختصاص داده بود. این در حالی است که دیگر کشورهایی که رتبههای اول تا پانزدهم هزینههای نظامی را به خود اختصاص دادهاند، کمتر از ۴ درصد تولید ناخالص داخلیشان را صرف امور نظامیکردهاند. سال ۲۰۱۸ سعودیها به ازای هر شهروند خود ۲۰۱۴ دلار هزینه کردند که این رقم بالاتر از هر کشور دیگری در جهان بود.
مقایسه این بودجه نظامی با کشورهای منطقه، نشان میدهد که بودجه نظامی عربستان سعودی با مجموع بودجه چهارکشور امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی، ترکیه و ایران برابری میکند. سعودیها با این بودجه هنگفت توانستهاند ۵۵۰۰ خودروی زرهی، ۱۲۰۰ فروند تانک و ۴۲۰ جنگنده را بهعنوان بخشی از امکانات رزمی خود برای شرایط جنگی تهیه کنند. علاوهبر اینها سعودیها چند صد فروند هلیکوپتر و نزدیک به ۱۰ ناوچه جنگی نیز در اختیار دارند.
امارات؛ پنجمین واردکننده سلاح جهان
تولید ناخالص داخلی امارات در سال ۲۰۱۹، ۴۱۴ میلیارد دلار بوده است. به عبارتی دیگر یمن با تولید ناخالص داخلی ۳۰ میلیارد دلاری ۱۴ بار کوچکتر از اقتصاد امارات است. حجم واردات امارات در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، نسبت به چهار سال قبل از آن چهار برابر رشد داشته است. بودجه نظامی امارات در سال ۲۰۱۴، ۲۲.۸ میلیارد دلار (معادل ۵.۶ تولید ناخالص داخلی) بود، اما در سالهای اخیر و با گسترش جنگ یمن، ابوظبی ناچار به اختصاص بخش بیشتری از تولید ناخالص داخلی خود به هزینههای جنگی شده است.
با وجود این آمار دقیقی در این زمینه منتشر نشده است تا حجم دقیق هزینههای جنگی این شیخنشین کوچک قابل ارزیابی باشد. امارات در کنار عربستان، بزرگترین واردکننده سلاح جهان است. بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، ابوظبی پنجمین واردکننده بزرگ سلاح بوده است. این کشور بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، از نظر واردات تسلیحات، رتبه پنجم را در دنیا داشت. درباره امکانات زرهی امارات باید گفت که نیروی زمینی این کشور ۴۳۴ تانک لکراک فرانسوی، بیش از هزار دستگاه نفربر و بیش از ۳۵۰۰ خودروی زرهی در اختیار دارد. نیروی هوایی امارات گرانقیمتترین و مدرنترین جنگندههای متعارف صادراتی دنیا را نیز در ناوگان خود دارد. ۶۷ جنگنده فرانسوی میراژ-۲۰۰۰ بخش دیگری از جنگندههای این نیرو هستند. امارات در جنگ یمن از تمام این امکانات زرهی علیه یمن استفاده کرد.
شکست ارتش ۲۰ میلیاردی
عربستانسعودی و امارات متحده عربی هر جنگندهای را که در اختیار داشته باشند، رژیمصهیونیستی همان جنگنده را با قابلیتهای بسیار بیشتر از آنچه به ریاض و ابوظبی فروخته شده باشد، در اختیار دارد. یکی از خطوط قرمز شرکتهای تسلیحاتی غربی، تغییر موازنه قوا بهضرر رژیم صهیونیستی با فروش تجهیزات و تسلیحات به کشورهای عربی است. بر همین اساس هر آنچه به حاشیه خلیجفارس ارسال میشود، باید نمونهای ضعیفتر از تسلیحاتی باشد که در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی است.
بر اساس گزارش گلوبال فایرپاور، نیروی هوایی رژیمصهیونیستی ۵۹۵هواپیما؛ ۲۵۳فروند جنگنده و ۲۵۳فروند هواپیمای دارای توان تهاجمی، ۱۵۳فروند هواپیمای آموزشی، و ۱۴۶فروند بالگرد که ۴۸فروند آن تهاجمی است، در اختیار دارد. این رژیم ۵۰ جنگنده نسل پنجم اف-۳۵ را نیز از آمریکا خریداری کرده که تاکنون ۱۸ فروند از آنها تحویل این رژیم شدهاند. رژیم صهیونیستی یکهزار و ۷۶۰ تانک؛ ۶ هزار و ۵۴۱ خودروی زرهی و ۶۵شناور نیروی دریایی دارد که ۶ فروند آن زیردریایی است. بودجه نظامی این رژیم در سال ۲۰۱۹، بالغ بر ۱۹ میلیارد و ۶۰۰میلیون دلار ارزیابی شده است. ارتش رژیم صهیونیستی از ۱۸۰ هزار نیروی نظامی فعال و ۲۲۰ هزار نیروی نظامی آماده به خدمت تشکیل شده است.
عملکرد زرادخانههای تسلیحاتی در جنگ یمن
مقامات سعودی در سهدهه گذشته تصور میکردند هر امضای آنها پای قراردادهای میلیارد دلاری تسلیحاتی، نهتنها امنیت مرزهایشان را تقویت میکند که در هر نبردی، این حجم تسلیحات گسترده و متنوع هیچگزینهای جز شکست پیش روی دشمنان ریاض نمیگذارد. نخستین محک برای اثبات این ادعا جنگ یمن بود. البته سعودیها به دلیل بیتجربگی در امور جنگی کمی محتاطانه عمل کردند و با ائتلافی متشکل از ۳۲ کشور راهی یمن شدند.
در کنار سعودیها، شیوخ امارات نیز وارد میدان شدند. اگر از توان نظامی و عملیاتی ۳۰ کشور همراه با ریاض و ابوظبی چشمپوشی کنیم، تفاوت توانمندی اقتصادی، نظامی و سیاسی این دو کشور با یمن فرسنگها فاصله دارد. بزرگی این تفاوت را تنها میتوان با اعداد و ارقام نشان داد. حجم تولید ناخالص داخلی عربستان در سال ۲۰۱۹، ۷۶۲ میلیارد دلار بوده است. بودجه این کشور نیز در همین سال ۲۹۴ میلیارد دلار و بودجه نظامی و امور امنیتی آن نیز حدودا ۷۰ میلیارد دلار است. (تولید ناخالص داخلی امارات متحده عربی نیز ۴۱۴ میلیارد دلار بوده و بودجه نظامی این کشور در سال ۲۰۱۴ میلادی ۲۳ میلیارد دلار بوده است).
سال ۲۰۱۴ این دو کشور، در راس ائتلافی با ۳۲ عضو به یمن حمله کردند. در سال جاری میلادی نه بودجه نظامی که حجم کل اقتصاد یمن، کمتر از نیمی از بودجه نظامی عربستان و کمی بیش از بودجه نظامی امارات است. سال ۲۰۱۹ حجم تولید ناخالص داخلی یمن ۳۰ میلیارد دلار ارزش داشته است. نکته قابلتوجه این است که تمام اقتصاد یمن در دست دولت قانونی این کشور در صنعا یعنی انصارالله نیست. دولت نجات ملی این کشور علاوهبر جنگ با ائتلاف سعودی، با جداییطلبان جنوب وابسته به امارات، نیروهای دولت مستعفی منصور هادی وابسته به عربستان سعودی و همچنین گروههای تروریستی القاعده و داعش نیز درگیر جنگ است. آنها در این نبرد پنجساله بسیاری از بنادر، کارخانهها، نیروگاهها، تاسیسات تصفیه آب و آبرسانی، تاسیسات برقی و نفتی، بیمارستانها و حتی مزارعشان را از دست دادهاند و به محاصره کامل در آمدهاند، با این حال در این نبرد نابرابر حاضر به عقبنشینی نشدهاند.
در کمتر از یک ماه گذشته انصارالله دو عملیات بزرگ در زمین و آسمان علیه سعودیها طراحی و اجرا کرده است. در عملیات هدف قرار دادن تاسیسات آرامکو، انصارالله صادرات نفت سعودیها را ۷/۵ میلیون بشکه کاهش داد و ریاض را تبدیل به واردکننده نفت کرد. در عملیات دوم در نجران دوهزار سرباز و مزدور سعودی به اسارت ارتش یمن درآمدند. وضعیت در زمین و آسمان بهنحوی برای سعودیها سخت و خطرناک شده است که پادشاه ریاض از عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق خواسته برای پایان دادن به جنگ یمن میانجیگری کند.
کابوس جنگ ۳۳ روزه با صهیونیستها
تاریخ برای صهیونیستها به دو قسمت تقسیم میشود؛ قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی و بعد از آن. تا پیش از این سال ارتش رژیم صهیونیستی با توجه به حمایتهای کشورهای غربی از این رژیم و با تمرکز بر پیروزی بر اعراب در چند جنگ، مدعی شکستناپذیری خود بود. اما شکلگیری جریان مقاومت در لبنان و عقبنشینی این رژیم از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ همهچیز را تغییر داد. سال ۲۰۰۶ حزبالله لبنان در واکنش به بدعهدی طرف صهیونیستی در مبادله اسرا، دو سرباز صهیونیستی را اسیر کرد و به خاک لبنان انتقال داد.
حزبالله شرط بازپس دادن دو سرباز صهیونیستی را آزادی چهار عضو حزبالله لبنان از زندانهای صهیونیستی اعلام کرد، اما صهیونیستها حاضر به پذیرش این درخواست نشدند و جنگ را آغاز کردند. نیروی مقابل صهیونیستها برخلاف تمام جنگهای سابق، ارتش یک کشور نبود و گروهی کوچک تحتعنوان حزبالله با نیروهایی کمتر از ۱۰ هزار نفر رو به رویشان صفآرایی کرده بودند. در حال حاضر کل بودجه سالانه حزبالله که شامل هزینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این گروه نیز میشود، بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده میشود. مهمترین ابزاری که حزبالله در نبرد علیه دشمن صهیونیستی در اختیار داشت، حدود ۱۲ هزار راکت بود.
حزبالله با همین راکتها و سلاحهای سبک موفق شد در این نبرد ۳۳ روزه ۱۲۱سرباز و ۴۴ صهیونیست را به هلاکت برساند. عدم توفق در عرصه میدانی، تعداد بالای کشتهها و تجهیزات مورد هدف قرار گرفته، به همراه زیر موشک قرار گرفتن شهرکهای صهیونیستنشین درنهایت باعث شد طرف صهیونیستی خواستار پایان جنگ شود. ۲ میسال ۲۰۰۷ کمیسیون وینوگراد، ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی را مقصر ناکامی در فرماندهی جنگ با حزبالله لبنان معرفی کرد.
این حکم باعث شد چند دههزار نفر از صهیونیستها در تجمعی در تلآویو خواستار استعفای او شوند. حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، هسته سخت ادعای شکستناپذیری صهیونیستها را شکست و پس از آن صهیونیستها در هر نبرد بزرگ و کوچک با هر گروهی که درگیر شدهاند، هیچ دستاوردی جز شکست نداشتهاند. شکست در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ برای سران رژیم صهیونیستی نه قابل باور بود و نه کافی. به همین دلیل در آخرین روزهای سال ۲۰۰۸ آنان وارد یک ماجراجویی دیگر شدند؛ این بار در غزه و در برابر دو گروه حماس و جهاد اسلامی.
این باریکه که از سال ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ در اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت در سال ۲۰۰۸ دیگر هیچشباهتی به دوران اشغالش نداشت. همزمان با آغاز حملات صهیونیستها به غزه دهها شهرک این رژیم مورد هدف صدها راکت شلیکشده از این باریکه تحت محاصره قرار گرفت. راکتهای مورد استفاده نیروهای مقاومت در غزه از نوع بسیار ساده و دستساز بودند. مواد تشکیلدهنده سوخت و کلاهکهای انفجاری آن از موادی مانند شکر و حتی فضولات حیوانی تامین شده بودند و تنها در محدوده زیر ۴۰ کیلومتر قابلیت استفاده داشتند. بهمرور و با پیش آمدن جنگهای دیگر در غزه، برد این موشکها به ۱۰۰ کیلومتر نیز رسیده و گروههای مقاومت حتی چندین دفعه تلآویو و فرودگاه بینالمللی دیوید بن گورین این شهر را مورد حمله قرار دادند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/