به همین دلیل، آگاهی از حقیقت عزاداری و توجه به عُمق و اصالت آن، میتواند این سنت حسنه را به نیروی محرکه عظیمی تبدیل کند که تحولی بزرگ را در جامعه رقم میزند، گرههای کور را میگشاید و مسیر را برای پیشرفت جبهه حق، هموار میکند. در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین نظافت، استاد حوزه علمیه و مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی (عج)، درباره اهداف عزاداری بر مصیبت شهادت سالار شهیدان و نکاتی که باید در اقامه این امر مهم مد نظر قرار گیرد، پرسیدیم.
وی در پاسخ به پرسشهای ما، بر فهم فلسفه عزاداری بر مبنای شئون اولیای حق تأکید کرد و پرداختن صِرف به عزاداری و وانهادن اصل مهم بصیرت و معرفت در آن را، سببساز نقص این سنت تأثیرگذار دانست. استاد نظافت، با تأکید بر تعبّدی بودن عزاداری، عزادار حقیقی بودن بشریت را هم، به عنوان دلیل دیگر اقامه سوگواری معرفی کرد.
درباره فلسفه عزاداری بر سالار شهیدان (ع)، نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی آن را یک امر تعبّدی میدانند؛ دستوری که از سوی پیشوایان دینی ما صادر شده و واجبالطاعه است. اما در همین حال، گروهی دیگر، میگویند که ما حقیقتاً عزاداریم و داغ شهادت سیدالشهدا (ع) بر قلبهای ما، تازه است. به نظر شما کدامیک از این دو دیدگاه به واقعیت نزدیک ترند و آیا میتوان حد وسطی را میان این دو در نظر گرفت؟
محرم ماه عزاداری است و به تعبیر حضرت امام (ره)، عزاداری از افضل قُرُبات است. در میان اعمال، تعداد زیادی عمل را میتوان یافت که باعث تقرب انسان به پروردگار میشود، اما عزاداری، یکی از آن اعمالی است که بیشترین تأثیر را در تقرب به درگاه خداوند دارد. ائمه معصومین (ع) دستور به اقامه عزاداری دادهاند و این خبر از حکمتهایی دارد که در این عمل پرفضیلت نهفته است.
پرسش شما، پرسش بجایی است؛ اینکه آیا ما صرفاً عزاداری را بر اساس حکم الهی اقامه میکنیم، یعنی در اصطلاح به صورت تعبّدی به آن میپردازیم یا اینکه نه! ما حقیقتاً عزاداریم؟ به دیگر سخن، آیا عزاداری ما یک عمل تلقینی است یا حقیقی؟ ابتدا باید بگویم که ما، تعبّداً عزاداری میکنیم؛ امامان (ع) حکیم هستند و دستورهای آنها واجد حکمتهایی است که ما میتوانیم برخی از آنها را از روی گفتار و رفتار آن بزرگواران حدس بزنیم و درک کنیم. اگر بخواهیم درباره این حکمتها بیشتر بدانیم، باید آن را در راستای شئون و اهدافی که برای، ولی خدا تعریف شده است، بررسی کنیم.
ابتدا درک کنیم که شأن، ولی خدا چیست؟ شأن ائمه (ع) چیست؟ بعد بیاییم و بر همین اساس، دریابیم که این عزاداریها در چه راستایی و با چه هدفی، برگزار میشود؟ یکی از شئون، ولی خدا، تعلیم است؛ «ویُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة» (بقره-۱۲۹)؛ بنابراین، عزاداری ما باید باعث دانشافزایی شود. شأن دیگر امام (ع)، طبابت است.
امیرمؤمنان (ع) درباره رسولخدا (ص) میفرمایند: «طبیب دوّار بطبّه»؛ پس مجلس عزای امام حسین (ع) باید درمانگاه باشد؛ انسانها را متوجه دردها و مشکلاتشان کند؛ دردها را بگوید و راه درمان را هم نشان دهد. شأن دیگر امام (ع)، هدایت است؛ «إِنَّکَ لَتَهْدی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم» (شوری-۵۲)؛ پس عزاداری ما باید به افزایش هدایت بینجامد. مجلس عزای امام حسین (ع) باید جهالت و غفلت را کم کند؛ باید معرفتافزا باشد.
یادمان نرود که عزاداری، هدف نیست، بلکه هدفی را در خود جا داده است؛ عزاداران، نباید در عزاداری متوقف شوند و از حرکت در مسیر امام حسین (ع) باز بمانند. حضرت سیدالشهدا (ع) فرمودند: «أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ»؛ روح و ریشه امر به معروف کردن، بیتفاوت نبودن است. بنابراین، ما با توجه به تعالیم معصومین (ع)، تعبداً عزاداری میکنیم و میدانیم که در این عزاداری، حکمتهای فراوانی نهفته است که میتوان با بررسی سیره اهل بیت (ع)، برخی از آنها را حدس زد.
اما این دستور دادن به عزاداری، یک وجه دیگری هم دارد و آن این است که ما، حقیقتاً عزادار هستیم و باید با این دستور، از خواب غفلت بیدار شویم. در زیارت عاشورا میخوانیم: «لَقَد عَظُمَتِ الرَّزِیه وَ جَلَّت وَ عَظُمَتِ المَصیِبَهُ بِکَ عَلَینَا»؛ مصیبتی که بر امام (ع) وارد شده است، بر ما، بسیار عظیم است و در ادامه میافزاید: «وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِسْلامِ، و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ»؛ این مصیبت، نه فقط بر ما که شیعیان و دوستداران سیدالشهدا (ع) هستیم، بلکه بر همه مسلمانان و تمام موجودات این عالم، سنگین است. آمدهاند و امام (ع) را از جایگاهش کنار زدهاند؛ مردم را از او که نور حقیقی است، محروم کرده و جامعه را در تاریکی و ظلمت فرو بردهاند.
پس از این فراز، میخوانیم: «وَاَسْئَلُ ا... بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ یعْطِینى بِمُصابى بِکمْ اَفْضَلَ ما یعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ»؛ تحمل مصیبت، اجر دارد؛ به همین دلیل، ما که حقیقتاً عزادار هستیم، از خداوند طلب بهترین پاداشی را که به فرد صابر در مصیبت عنایت میفرماید، داریم؛ «اَللّهُمَ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ»؛ خدایا در این جایگاهی که قرار دارم و میدانم که به واسطه این مصیبت، عزادار حقیقی هستم، مرا از کسانی قرار بده که به واسطه اجر این صبر، به او صلوات و رحمت و مغفرت ارزانی میشود؛ این فرازها به این معناست که ما، حقیقتاً عزاداریم و عزاداری ما عملی صرفاً تعبّدی نیست.
برخی میپرسند که مگر نمیگویید امام حسین (ع) و یارانش، شهید شده و به بهشت رفتهاند؟ پس این عزاداری برای چیست؟ چه لزومی دارد که عزاداری کنیم؟
پاسخ به این پرسش، در راستای همان عزادار واقعی بودن ما، قابل تحلیل و عرضه است. ببینید، هر گناهی که از انسان سر میزند، سه اثر دارد؛ اثر نخست گناه بر عالم است. اولین اثر هم بر وجود خود انسان وارد میشود؛ جان انسان را تاریک و برای مشتعل شدن به آتش دوزخ، آماده میکند. اینکه همه اولیای الهی توصیه به استغفار و توبه میکنند، برای پاک کردن رد زنگاری است که گناه بر روح پاک انسان باقی میگذارد.
ما به خاطر این برای امام حسین (ع) عزاداری میکنیم که معتقدیم، ظلمی که بر سیدالشهدا (ع) و خاندان و یاران مطهر او رفت، ظلمی است مستمر و دنبالهدار که بر ما هم تأثیر خود را میگذارد؛ به ما میگوید که وقتی شایستهسالاری در جهان نباشد، وقتی امام برحق را کنار میزنند، حال همه زار میشود. نه فقط آن کسانی که با امام (ع) معاصر بودهاند، بلکه آثار این واقعه تلخ و دردناک و ضربهای که از آن به جبهه حق وارد شده است، همچنان ادامه دارد و ما را گرفتار میکند.
ما با عزاداری، اولاً میخواهیم بخشی از کاستی به وجود آمده از آن مصیبت را با کار خوبمان جبران کنیم و ثانیاً، میخواهیم این مسئله را به خودمان یادآوری کنیم که ظلم به اهلبیت (ع) که در واقع ظلمِ به خود ماست، منقطع نیست؛ دود آتشی که در عاشورا روشن شد، امروز هم دارد به چشم ما میرود. بگذارید مثالی بزنم؛ چطور شما زیر درختی که ۵۰۰ یا هزار سال قبل کاشته شدهاست، مینشینید و از مواهب آن لذت میبرید؟ از سایهاش، میوهاش، اکسیژنی که به شما هدیه میکند و ...؛ با توجه به این مثال، درک اینکه چطور پس از هزار سال، نتایج یک عمل بد، به ما میرسد و روحمان را میآزارد، سخت نیست.
شهادت امام (ع) و یارانش، ضربه سنگینی به جناح حق زد و این آسیب بر ما نیز تأثیر میگذارد. اتفاقاً یکی از دلایل عزاداری ما این است که یادمان نرود جریان حق و باطل، هنوز هم وجود دارد و ما با آن روبهرو هستیم. چرا میگوییم امام زمان (عج) باید بیاید و انتقام واقعی را بگیرد؟ مگر مختار انتقام خون شهدای کربلا را نگرفت؟ مگر عمر بن سعد و شمر و ... را نکشت؟ پس از کدام انتقام حرف میزنیم؟ حرف این است که عمر بن سعد کشته شد، اما جریان عمر بن سعدها، همچنان وجود دارد و فعال است. یزید مُرد و به دَرَک واصل شد، اما ظلم یزیدیان همچنان در عالم باقی است و عالم همچنان پر از ظلم و جوری است که جریان باطل بر نوع بشر روا میدارد. بنابراین، آنچه امام زمان (عج) با آن مبارزه خواهد کرد، جریان باطل است.
از زیارت و عزاداری با معرفت، به عنوان بهترین و تأثیرگذارترین نوع زیارت و عبادت تعبیر میشود. مفهوم معرفت در عزاداری چیست؟ اینکه میگویم امام را «عارفاً بحقه» زیارت کنیم، به چه معناست؟
چقدر خوب است که در مجلس عزای اباعبدا... (ع)، عارفانه اشک بریزیم. ببینید، برای عزاداری، در روایات، ثوابهای مختلفی نقل شده است؛ دلیل تفاوت در ثوابها، تفاوت در معرفتهاست؛ هرچه معرفت بیشتر باشد، ثواب بیشتر است. امیرمؤمنان (ع) به کمیل فرمود: «مامِنْ حَرَکةٍ الَّا وَانْتَ مُحْتاجٌ فیها الی مَعْرِفَةٍ»؛ تو هیچ حرکتی نمیتوانی انجام بدهی، مگر آنکه درباره آن آگاهی لازم را داشته باشی. معرفت یعنی چه؟ یعنی اینکه بدانی امامی که برایش اشک میریزی، الگوی توست؛ باید سبک زندگیات را از او بگیری. معرفت به حق امام (ع)، یعنی اینکه بدانی وقتی او دستوری میدهد، تو باید عمل کنی؛ مطابق با طرح او زندگی کنی، نه بر اساس دیدگاه اجدادت یا مدرنیته یا جوّ حاکم بر جامعه.
در روایت داریم، «اَلْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ اَلطَّرِیقِ لاَ یَزِیدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّیْرِ إِلاَّ بُعْداً»؛ کسی که در مسیر خودش با بصیرت حرکت نکند، به جای نزدیک شدن به هدف، از آن دور میشود. گریه عاطفی خوب است، خیلی هم خوب است؛ اما بحث عزاداری، فقط یک فرایند عاطفی نیست و به سبک زندگی ما گره خورده است. خودِ گریه در عزاداری، موضوعیت ندارد؛ اشک بیاید یا نیاید، مهم نیست؛ اگر نیامد، خودت را به گریه بزن و تباکی کن؛ خودت را محزون نشان بده و سهمی در این ماجرا داشته باش؛ ماجرایی که من، تو و ما را به انتقام گرفتن از جریان باطل تشویق و جبهه حق را تقویت میکند.
غیر از این باشد، عزاداری ما ناقص است. گاهی آدم غصه میخورد که چرا ما در تاریخ گیر کردهایم؟ تاریخ را باید مرور کرد تا سرنخ ماجرا گم نشود، ولی نباید در آن ماند. عزاداری باید زنده باشد، یعنی تو، به عنوان عزادار امام حسین (ع)، امامی که به عنوان پیشوای جبهه حق، به دست جریان باطل به شهادت رسید، از دنباله امروزی این جریان، متنفر باشی و با آن ستیز کنی.
منبع: خراسان
انتهای پیام/