سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حسرت سفر رضوان / جهانگردی که سفر برایش آرزو شده

دختری که تعدادمسافرت هایش از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌ کند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، از عمر دوستی ام با رضوان زیاد نمی گذشت، هر دو دانشجوی رشته مدیریت جهانگردی و عاشق مسافرت بودیم و فعالیت گردشگری داشتیم و هر یک از ما به دلیلی  این رشته را انتخاب کرده بود  .

یک روز بهم گفت: پدر و مادرش معلول هستند ، تعجب کرده و نمی دانستم چه بگویم، اصلا باورم نمی شد؛ با خودم فکرمی کردم به رضوان نمی آید که پدر و مادر معلول داشته باشد. و چه باور اشتباهی ؟! انگار که معلولیت فقط برای آدم های عجیب و غریب است و اطرافیان من نباید معلول باشند.

یادم افتاد  گاهی وقت ها که با رضوان قرار داشتیم یکدفعه  زنگ میزد و می گفت نمی توانم بیایم ، ناراحت میشدم ولی بیشتر مواقع حرفی بهش نمی زدم.  حال که رازش را فاش کرد گفت: هروقت دیر می آمدم لحظه آخر پدرم حالش بد می شد و مجبور بودم پیش او بمانم .

وقتی از زیاد بودن موانع گفت فهمیدم به علت موانع سفر مسافرت هایی که رفته از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند و به همین دلیل رشته جهانگردی  را انتخاب کرده تا شاید بتواند راهی پیدا کند .

و اینگونه تصمیم گرفتم  دغدغه همیشگی یک فرد معلول و خانواده اش را بنویسم به این امید که هرکدام از ما، در هر موقعیتی که هستیم به جای دلسوزی کردن، حداقل  برای برداشتن یک مانع از سر راهشان کمک کنیم و به زندگی امیدوارترشان کنیم.

جایگاه معلولین در سفرها کجاست؟

از رضوان خواستم از مشکلاتش بگوید تا دیگران هم بدانند؛ سر درددلش که باز شد گفت: شاید عجیب باشد ولی با این که ۲۵ سال دارم اما  به خاطر شرایط خاص پدر و مادر تا حالا دریا و جنگل را ندیده ام!

حتی پارک رفتن و رستوران رفتن و تفریحاتی از این دست برای خانواده ما کاری سخت محسوب می شود و  به علت مناسب سازی نشدن وسایل حمل و نقل و ساختمان ها و مراکز تفریحی  نمی توانیم مسافرت برویم و دلیل دیگر دلمردگی و خودکم بینی است که گریبان جمعیت قابل توجهی از جامعه معلولین را گرفته است.

برای بررسی وضعیت  مناسب‌سازی  معابر به  بهزیستی  رفتم  تا بدانم این اداره مسئول برای معلولان چه اقداماتی انجام داده است.

عباس لطیفی مسئول دبیرخانه مناسب‌سازی اداره کل بهزیستی استان مرکزی ضمن تایید حرف رضوان  با ابراز تاسف از وضعیت موجود مناسب سازی معابر در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، گفت: اقداماتی که انجام می‌شود از ۱۰۰ درصد، ۱۰ درصد آخر کار انجام نمی‌شود به طور مثال سطح شیبدار ایجاد شده در پارک‌ها و معابر باید زیر ۸ درصد باشد، اما رعایت نمی‌شود و استاندارد نیست.

لطیفی افزود: سرویس‌های بهداشتی در پارک‌ها باید بدون مانع و به راحتی قابل دسترس برای افراد با ویلچر باشد؛

ورودی‌های غیر استاندارد پارک‌ها دغدغه بیشتر دوستان دارای معلولیت بود و آن را به شهرداری‌ها متذکر شدیم؛

ایستگاه‌های اتوبوس برای به وجود آمدن رمپ‌ها باید اصلاح شود و باید به رانندگان اتوبوس برای استفاده از رمپ‌های متحرک اتوبوس‌ها و سوار کردن معلولین و جانبازان آموزش داده شود.

رضوان می گفت:  پدر و مادرم  هر چند سال یک بار فقط به عشق امام رضا (ع) دردسر سفر را تحمل می کنند و البته مشهد نسبت به دیگر شهر های ایران برای معلولان بهتر  مناسب سازی شده ، ولی پدرو مادر نمی توانند به سفرهای  طبیعت گردی  بروند  و طبیعت به معنای بکر خود و حتی مناسب سازی شده آن باز هم مسیر سختی دارد و  پیمودن جاده های خاکی، دره ها و رود خانه ها برای یک فرد سالم هم کار دشواری است چه رسد به ۲ نفر معلول.

صحبت که به اینجا رسید رضوان آهی کشید وگفت: می گویند در مسافرت با قطار می توان  از مناظر اطراف لذت برد اما تا به حال با قطار مسافرت نرفته ام، چون قطار  واگن مناسبی برای معلولین ندارد که  بتوانند وارد قطار شوند ، و اینکه  ویلچر در راهروی قطار جا نمی شود و سرویس بهداشتی مناسب معلولان هم ندارد .  هواپیما  هم آنقدر گران است که ما نمی توانیم استفاده کنیم .

به او گفتم چرا با اتوبوس مسافرت نمی کنید گفت:  برای استفاده از اتوبوس ، پدرم مجبور است به صورت نشسته از  پله های  اتوبوس بالا برود و لباس هایش خاکی می شوند، و در راهروی اتوبوس هم  باید به صورت نشسته حرکت کند  تا به صندلی برسد.

رضوان سری تکان داد و گفت: تنها خدا می داند نگاه های مردم چقدر قلب پدرم و ما را آزرده می کند و خدا نکند که پدر نیاز به سرویس بهداشتی  پیدا کند باید دوباره این راه را برگردد و تازه سرویس های بهداشتی بین راهی هم رمپ ندارد  و حتی  دستشویی فرنگی هم  ندارد.

رضوان با خنده ای تلخ صحبتش را ادامه داد و گفت: از مشکلات مسافرت برون شهری که بگذریم ما حتی برای مسافرت درون شهری و انجام کارهای معمولی داخل شهر هم مشکل داریم.

چشم هایم از تعجب گرد شده بود، باورم نمیشد وقتی اینقدر راحت در شهر قدم میزنم و به هرجا می روم کسانی هستند که حتی برای کارهای روزانه شان هم دغدغه دارند و رنج می کشند.

مسئول دبیرخانه مناسب‌سازی اداره کل بهزیستی استان مرکزی  با اشاره به  سیستم تشویق و تنبیه  و معرفی جشنواره شهید رجایی افزود: در این طرح شاخص‌هایی تحت عنوان شاخص مناسب‌سازی مطرح شده که در امتیاز آوری برای دستگاه‌ها حداقل انگیزه‌ای را ایجاد کرده و با این کار حساسیتی را در بین دستگاه‌ها به وجود آوردیم تا دستگاه‌ها این آیتم‌های چهارگانه را رعایت کنند.

او ادامه داد : این موضوع برای اینکه ما بتوانیم مناسب سازی را به همه دستگاه‌ها حتی دستگاه‌هایی که در جشنواره شرکت نمی‌کنند تعمیم دهیم نویدبخش است ، زیرا با دستور رئیس ستاد استانی دستگاه‌هایی که در جشنواره شرکت نمی‌کنند هم به لحاظ قانونی برای ایجاد موارد مناسب سازی شده برای معلولین و جانبازان مکلف و موظف هستند.

رانندگی با دست!

اما این نوید ها فعلا نتوانسته دردی از خانواده رضوان درمان کند ، رضوان با لبخندی تلخ ادامه داد: بچه که بودم  آن موقع که  پدر  جوان تر  و رانندگی برایش راحت تر بود، یکبار با ماشین شخصی به شیراز رفتیم؛ اما امسال سفر شیرازمان لغو شد چون پدر دیگر  سنش بالا رفته و اکثر ماشین های معلولین پدال و کلاجش به روش غیر اصولی دستی شده و مناسب رانندگی  برای فرد معلول نیست  و در سفرهای طولانی خطرناک است.

می گفت: وقتی که تمام تعطیلات  را در شهر می گذرانیم ، در حالی که توی اتاقم نشسته ام و تصاویر مسافرت رفتن ها, جنگل نوردی ها , طبیعت گردی ها و دریا و شمال رفتن دوستان را در فضای مجازی می بینم که از فرط شادی چشمانشان در عکس برق میزند  حس دلمردگی عجیبی پیدا میکنم.

به من ربطی نداره پدرت معلوله!

رضوان خاطره ای تعریف کرد: می گفت یک روز که  پدرم کار بانکی داشت و نمی توانست از پله ها بالا برود من به داخل بانک رفتم و گفتم به جای پدرم که معلول هستند آمده ام تا کارش را انجام دهم .

با برخورد تند کارمند بانک مواجه شدم. گفتند حتما خود ایشان باید حضور داشته باشند و به من ربطی ندارد که پدرت معلول است. این فرهنگ‌سازی حتی در ادارات و کارمندان ما هم وجود ندارد و من واقعا ناراحت می شوم که بخواهم به مردم و کارمندان توضیح بدهم.

امیرحجت نوروزی معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان مرکزی  در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، با اشاره به اینکه قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت وظایف دستگاه‌های مختلف مشخص کرده و آن‌ها را مکلف به انجام کرده گفت: اگر احیاناً هر دستگاهی که قوانین حمایت از معلولین را رعایت نکند حتی انفصال از خدمت دولتی و اخراج از مناصب دولتی هم در قانون تعیین شده و به همین خاطر ما به عنوان دستگاه مطالبه‌گر همیشه در جلسات حامی معلولین هستیم.

من همیشه ایستاده ام

صحب های من و رضوان گل کرده بود که در این حین  پدر رضوان وارد خانه شد و وقتی متوجه مصاحبه شد، به جمع ما پیوست و صحبت ها را ادامه داد ، می گفت:  اکثر خودپرداز ها در ارتفاع و بالای چند پله قرار دارد . من چه طور از این پله ها بالا بروم ؟ اگر کارتم را بخواهم به کسی بدهم از کجا معلوم آن فرد مورد اطمینان باشد، پس حتما یکی از اعضای خانواده باید همراهم بیایند.

 پدر رضوان گفت: جا به جایی و حمل و نقل هم مشکل دیگری است که گریبان گیر جامعه معلولین است،  شنیده ام اتوبوس های جدید مجهز به رمپ هستند ولی راننده ها خودشان آموزش ندیده اند و معطل نمی شوندتا  افراد معلول سوار شوند.

این در حالی است که طبق قانون حمایت از معلولین حتی از افراد معلول کرایه هم نباید گرفته شود ، چون اکثر این افراد توان مالی ضعیفی دارند. اما چون در بین راننده ها  فرهنگ سازی نشده است این افراد مجبورند با آژانس جابه جا شوند .

پدر رضوان می گفت: ما برای پارک و رستوران و مراکز خرید هم مشکل داریم ، اگر تصمیم بگیریم به رستوران برویم ابتدا از داخل ماشین ورودی را نگاه می کنیم اگر رمپ داشت می رویم در غیر اینصورت به خانه برمی گردیم .

شاید باورتان نشود ولی ما فقط یکبار خانوادگی به رستوران رفته ایم، مهمانی رفتن هم که دیگر جای خود دارد.

می گفت: شما وقتی دلت می گیرد احتمالا اولین کاری که میکنی  به پارک میروی ، اما پارک رفتن هم برای ما بیشتر مایه عذاب است تا آرامش. چون پارک ها هم جدول های بلند با دهانه های باز دارد که ویلچر در آن می افتد و باید پارک را دور بزنیم تا پلی پیدا کنیم تا از روی آن رد شویم تازه اکثر مراکز درمانی و ادارات هم آسانسور ندارند یا خراب است.

پدر رضوان ادامه داد: من حتی در خرید روزانه از مغازه که به نظر راحت ترین کار است هم دردسر دارم و  چند بار به خاطر عبور از جدول زمین خوردم و بدنم آسیب دیده است.

علت را  که پرسیدم گفت : سوپر مارکت ها در پیاده رو هستند و من باید از ماشین پیاده شوم .

مگر چه قدر می شود به مردم رو انداخت که کمک کنید ویلچرم را نگه دارید تا روی آن بنشینم و مرا به سوپر برسانید ، ماشین هم که مناسب  نیست که ویلچر بتواند  خودش پائین بیاید،  سوپرمارکت هم بر خیابان  نداریم که نیاز به پیاده شدن نداشته باشد.

به پدر رضوان گفتم حتما پس از گذر هر روزه از این موانع، خانه برایتان محل استراحت و آسایش است.

آهی کشید و گفت: حرف شما درست است ولی ما حتی برای خانه هم مسائل خاصی داریم ، ما  جدای از مشکلات اقتصادی برای  انتخاب خانه باید موارد خاصی را در نظر بگیریم.

خانه باید همکف باشد، پله نداشته باشد، آسانسور با برق اضطراری داشته باشد که اکثرا ندارند ،  نزدیک مراکز خرید و محل کار باشد ، چیدمان خانه مان هم باید طوری باشد که با ویلچر یا عصا راحت  درون خانه حرکت کنیم  و این باعث می شود خانه ما زیبایی خانه های دیگر را نداشته باشد.

امیرحجت نوروزی معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان مرکزی در باره مسکن معلولان گفت: در بحث مسکن اتفاق خوبی برای معلولین افتاده و حدود ۹۵ خانواده دو معلول به بالا با کمک سازمان بهزیستی و دستگاه‌های دیگر مثل راه و شهرسازی و بنیاد مسکن خانه دار شدند.

 محدودیت ها مرا ناراحت می کند

رضوان  می گفت: وقتی به مدرسه رفتم با نگاه های خاص و پچ پچ بچه ها در مواجه با مادرم رو به رو شدم .

اوایل خیلی ناراحت می شدم اما الان دیگر ، نه تنها ناراحت نمی شوم بلکه با افتخار سرم را بالا می گیرم و می گویم پدر و مادرم معلول هستند.

دستی بر شانه پدرش گذاشت و با لبخندی غرور آمیز گفت: پدرم تحصیل کرده است و کاری با موقعیت اجتماعی عالی  دارد و هیچ وقت دست از تلاش برنداشته چون انسان توانمندی است ، من حس نمی کنم پدر و مادرم مشکل دارند این محدودیت های موجود در جامعه است که مرا ناراحت می کند.

رضوان به بهانه خستگی پدر او را از اتاق بیرون برد و آرام   گفت :  من حتی نگرانم اگر ازدواج کنم آن ها بدون کمک های من چه طور با این کارها کنار می آیند علاوه براینکه  هرچه سن شان بیشتر شود در معرض خطر و ضعف جسمانی هستند ؛

سالن ورزشی مناسب معلولین وجود ندارد و آنها تحرکی ندارند، به تدریج ستون فقرات و اسکلت بدنی شان دچار مشکلات و امراضی از قبیل رماتیسم و درد مفاصل می شود ، به بیماری قلبی دچار می شوند و روز به روز این مشکلات بیشتر و بیشتر می شود.

رضوان گفت: حتی شاید هیچ وقت ازدواج نکنم. تازه   در ذهن بعضی از مردم هست که پدر و مادرش معلول هستند و ممکن است مانع رسیدگی به زندگی شخصی اش شوند و از کجا معلوم  خواستگارم  قبول کند.

البته فرهنگ‌سازی یعنی همین ، ما که به خواست خودمان معلولیت را به خانه نیاورده ایم.

انتظار دارم به عنوان فرزند یک معلول درک  شوم ، مثلاً اگر سر کار رفتم و از کارفرما مرخصی خواستم همکاری کند تا بتوانم به والدینم کمک کنم.

هزینه های زندگی یک معلول چگونه باید تامین شود ؟

از رضوان  پرسیدم هزینه زندگی یک فرد معلول با فرد عادی فرق می کند؟ او سری تکان  داد و گفت : هزینه ها که سرسام آور است ، بستگی به میزان معلولیت هزینه ها فرق می کند. پدر من از ویلچر و مادرم از پای مصنوعی و عصا استفاده می کنند .

طبق استاندارد هرسال باید این وسایل تعویض شوند اما به علت هزینه های بالا و وارد نشدن کالای استاندارد خارجی پدر و مادرم سالهاست از همین وسایل استفاده می کنند.

گفتم چرا از محصولات تولید داخل استفاده نمی کنید؟ گفت: ما هم دوست داریم از تولید کنندگان داخلی حمایت کنیم ولی وسایل ایرانی قیمت بالا دارند اما کیفیت مناسبی ندارند. ع

صای مادرم خم شده و ویلچر پدرم غیر استاندارد است ، با این وجود پدر و مادرم حاضرند از همان وسایل غیراستاندارد قدیمی خودشان استفاده کنند ولی هیچ وقت برای ما کم نگذارند . بهزیستی و نهادهای حمایتی هم بودجه ای ندارند و با این هزینه ها ،کمک  های اندک این نهادها به جایی نمی رسد.

نوروزی معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان مرکزی در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، گفت: در بحث معیشت حمایت‌هایی از طریق سازمان در سال جدید انجام می‌شود که به احتمال خیلی زیاد ۲۰ درصد از حقوق معلولین افزایش پیدا می‌کند و تصمیم بر این است که بعد خانوار هم به مستمری اضافه بشود تا  مستمری به کل اعضای خانواده هم داده شود.

دلم برای سفر لک زده

رضوان  از دلبستگی اش گفت و گفت: گاهی که با توربه  سفر یک روزه می روم اصلا آن طور که باید خوش نمی گذرد چون دوست دارم پدر و مادرم هم باشند و لذت ببرند.

وقتی فکر میکنم این مسیری که  از خانه  دو ساعت فاصله  دارد   برای پدر و مادر غیر قابل دسترس است ناخواسته بغض گلویم را میگیرد، مخصوصا زمانی که مادرم از من می پرسد ما هم می توانیم بیاییم؟ و من با ناراحتی  می گویم نه مادرم این مکان، مسیر مناسب شما را ندارد ، من می ترسم این خلأ هیچ وقت جبران نشود. تا کی می‌خواهم این رویا را داشته باشم و چه قدر به فکر جبران کردنش باشم.

رضوان که گویی که مستأصل شده باشد با ناراحتی  گفت: خلاصه اینکه من با ۲۵ سال سن خیلی از تجربیات هم سن و سالانم را ندارم ، خیلی چیزها را ندیدم . فقط ۸ بار با خانواده به مسافرت رفتم .

به هر حال پدر و مادرم به علت محدودیت های موجود در جامعه خودشان را محدود کردند ، سفر نمی روند و طبیعتا این نیاز بچه هایشان ارضا نمی شود . 

تا کی به جای مسافرت رفتن از داخل گوشی و مستند و کتاب مناطق زیبا را نگاه کنم و حسرت بخورم، من به علت وجود نیاز و خلأ وجودی ناشی از مسافرت نرفتن  رشته مدیریت جهانگردی خواندم . وقتی که درباره نیازم  به مسافرت با پدر و مادرم صحبت میکنم آنها  با ناراحتی  می گویند ببخشید که ما معلولیم. من آنها را درک میکنم اما چه کار می شود کرد.

زهرا امینی مدیر کل بهزیستی استان مرکزی در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، گفت: ۳۳ هزار معلول در سطح استان مرکزی تحت پوشش بهزیستی قرار دارند که حدود ۶ هزار نفر از آن‌ها مستمری دریافت می کنند.

  این جامعه ۳۳ هزار نفری و دیگر معلولان کشور ، نگاهشان به دست یاری گر همه افراد جامعه چه مسئول و چه غیر مسئول هست و امیدوار هستند روزی تک تک افراد جامعه به این بینش برسند  که با کمک آنها  این جامعه  هم بتوانند راحت در  شهر و جاده تردد کنند و دغدغه سفر نداشته باشند.

رحمت برشاعر بزرگ ایران زمین که فرمود:

                                بنی‌آدم اعضای یکدیگرند                  که در آفرینش ز یک گوهرند

                               چو عضوی به‌درد آورَد روزگار                 دگر عضوها را نمانَد قرار

                               تو کز محنت دیگران بی‌غمی               نشاید که نامت نهند آدمی

گزارش از فاطمه سادات محمدی

انتهای پیام / م

برچسب ها: بهزیستی ، معلولین
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.