بیشتر بخوانید: #روایت_مرصاد یعنی بازخوانی توهم بیفروغ منافقین +تصاویر
محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانهای با انتشار رشته توییتی در حساب کاربری شخصی خود در توییتر دست به بازخوانی فعالیت گروهک تروریستی منافقین زده است.
در ادامه تحلیل منتشرشده از ایمانی را میخوانید:
"سازمان" چگونه پادگان کر و لالها شد؟
#رشتو
این روزها سی و یکمین سالگرد عملیات سازمان منافقین با عنوان "فروغ جاویدان است"؛ عملیاتی که در همراهی با ارتش صدام و به سودای تسخیر تهران ظرف چند روز صورت گرفت و این زمانی بود که ایران، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای آتش بس را پذیرفته بود.
منافقین حتی چند شهر مرزی را هم اشغال کردند و واقعا توهم برشان داشت که دو سه روز دیگر در تهران هستند. اما چند هزار نفر از نیروهای کادر و سران آنها -سواره و پیاده- در تنگه چهار زبر، گرفتار کمین رزمندگان ایرانی شدند و جهنم را مقابل چشم دیدند و چشیدند.
نام "عملیات مرصاد" بر پیشانی تاریخ ثبت شده است. اما سران سازمان- مشخصا مسعود و مریم رجوی- هرگز حاضر نشدند درباره این سرشکستگی بزرگ توضیح بدهند؛ همچنان که نگفتند اگر واقعا برنامه فتح تهران را باور داشتند چرا در کنار قطار نیروها یشان نبودند؟
آنها هرگز توضیح ندادهاند که چرا به نام مجاهد خلق، برای ارتش متجاوز صدام، خبرچینی و مزدوری کردند، گرای بمباران شهرها را دادند و در کنار ارتش متجاوز بعث، به داخل مرزهای ایران گسیل شدند و هر جا مردم عادی را سر راهشان دیدند، وحشیانه کشتند؟!
سازمانی که ادعای پیشاهنگی اپوزیسیون را داشته، چرا با دلار های سعودی و به شکل اجاره ای در حاشیه پایتخت یکی از فقیر ترین گشورهای اروپایی (آلبانی) سر می کند؟ چه شد که مجبور شدند از مقابل خشم مردم عراق بگریزند؟ مگر در حق این مردم ، کدام جنایت ها را به تبعیت از صدام مرتکب شده بودند
نکبت و فلاکت در سازمان تمامی ندارد. مسعود رجوی سرکرده سازمان، پس از سر به نیست کردن هر عضوی که ابهام و سوال داشت، قرارگاه مبارزه را تبدیل به حرمسرا کرد؛ و حال آن که قبلا مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی (نفر دوم سازمان) از آن خود کرده بود. اما جنون او بیش از این حرفها بود!
حالا چند سال است از سرکرده دار المجانین خبری نیست، اما صدایش را هم در نمیآورند. برخی میگویند او در اثر حملات موشکی به پادگان اشرف مرده؛ و گروهی دیگر، بیماری های ناشی از جنون حرمسرا داری را علت مرگ او میدانند.
اما فرض کنیم مسعود رجوی زنده باشد. سازمانی که میترسد و ناتوان از اعلام خبر مرگ -یا حتی زنده بودن- رئیس خود است، در واقع امر و نه در تبلیغات، چه قدر اعتماد به نفس دارد؟! چرا سازمان پر هیاهو و پرادعا، تبدیل به اردوگاه کر و لال ها شده و پاسخی درباره انبوه سوالات از سازمان ندارد؟
انتهای پیام/
اولاً اجازه خروج از فرقه رو ندارند و اغلب کسانی که قصد فرار داشتن کشته شدند.
ثانیاً جایی واسه رفتن ندارن چون همه پلهای پشت سرشون رو خراب کردن
ثالثاً برای زندگی مستقل هیچ اندوخته ای ندارن. حتی مردانی که از اونجا فرار کردن در کشورهای اروپایی مجبور به تن فروشی میشن!!! به همین دلیل بیشتر بازمانده هاشون زن هستن.