مالکانی که مزدبگیر شدند!
چنین گفتهاند که یک روز رضاخان یک باغ در بومهن هدیه گرفت و همین شد بلای جان ملت. شاه تازه از راه رسیده به مالکیت زمین علاقهمند شد و افتاد به جان دیگران. برای تصاحب زمینها نیز بنا به اسناد و مدارک، روشهای متفاوت داشت؛ از مصادره مستقیم تا تملک اراضی بدونصاحب، نقلوانتقال مشکوک اموال دولتی، آبیاری اراضی بایر و بهاصطلاح آبادانی آنها و اجبار زمینداران بزرگ و کوچک برای فروش ملکشان به قیمت ناچیز. درواقع رضاخان که برای خرید به یک منطقه میآمد دیگر همه باید میرفتند؛ کار تمام بود. البته عده زیادی هم به دلیل مقاومت در برابر خواست وی زندانی و شکنجه شدند. زمینداران بزرگ وضعیت بهتری داشتند و فقط کافی بود از زمینشان چشمپوشی کنند یا به جایی دیگر بروند. ولی کشاورزان خردهپا پس از غصب زمینشان ممکن بود کل زندگیشان از هم بپاشد. گاهی هم مجبور میشدند روی زمین خودشان به عنوان کارگر و مزدبگیر کار کنند! شهرت رضاخان در تصاحب اراضی به قدری بود که یک روزنامه فرانسوی به وی لقب جانور زمینخوار داد.
۴۴ هزار سند داشت!
پس از ۱۶ سال سلطنت درنهایت رضاخان ۴۴ هزار سند به نام خودش داشت؛ اسناد اراضی وسیعی در مازندران، گیلان، گرگان، گنبد، آذربایجان، لرستان، فارس، همدان، خوزستان، اصفهان، ورامین، شمیران و...
تقریباً تمامی مازندران و اراضی مرغوبش و بخشهای بزرگی از گرگان و گیلان متعلق به وی بود. این تملک سراسری اراضی شمالی ایران بهقدری معروف و آشکار شده بود که خاندان پهلوی و اطرافیانشان بعدها چنین استدلال و توجیه کردند که رضاخان اراضی شمال را میخرید تا ایران را از خطر کمونیست حفظ کند!
درآمد ۷۰۰ میلیون تومانی!
درآمد رضاخان از یک و نیم میلیون هکتار اراضی کشاورزی و جنگلی، مراتع، باغات و شکارگاهها در سراسر ایران به سالانه ۷۰۰ میلیون تومان میرسید که از این رقم حدود ۶۰ میلیون تومان معادل ۲۵ میلیون دلار آمریکا در آن زمان، به بانکهای خارجی منتقل میشد. در اراضی رضاخان که بیش از ۲ هزار و ۱۶۰ روستا را هم شامل میشد حدود ۲۵۰ هزار نفر کار و زندگی میکردند. این مقدار اراضی که بهزور تصاحبشده بود حدود ۱۰ درصد کل اراضی کشاورزی ایران و البته مرغوبترین بخشهای آن را در برمیگرفت. برخی محققان رضاخان را بزرگترین ملاک و زمینخوار جهان و یکی از ثروتمندترین افراد دنیا میدانند.
املاک سلطنتی؟!
عاقبت صاحب اینهمه زمین از کشور اخراج شد و مدتی بعد درگذشت. اموالش را هم طی نامهای به فرزندش محمدرضا پهلوی بخشید که وعده داده بود که زمینها را به صاحبانشان بازگرداند. وعدهای که نصفهونیمه پیگیری شد و فقط برخی از ملاکان بزرگ و بانفوذ سرانجام توانستند بخشی از اراضی شان را پس بگیرند. بعدها در بحبوحه تغییرات سیاسی و اجتماعی در ایران تا مدتی عواید حاصل از این اراضی و املاک به خزانه دولت واریز میشد و، چون این اراضی به عنوان املاک سلطنتی ثبت شده بود فروش یا هر گونه تصرف حقوقی در آنها ممنوع شد. تا اینکه با فشار پهلوی دوم لایحهای به مجلس رفت تا همه اموال غیرمنقول که از پهلوی دوم گرفته شده بود به وی پس داده شود! اینطوری پرونده بزرگترین زمینخواری تاریخ ایران با انتقال اموال از پدر به پسر بسته شد و حق به صاحبانش بازنگشت.
منبع:فارس
انتهای پیام/
امادست خدابالای همه دستیهاست انقلاب ایران بساطشون روجمع کرد
بر
خاندان پهلوی