همچنین با تغییرات فرهنگی در جامعه و افزایش آگاهی زوجین تعداد فرزندان خانوادهها کاهش یافته و زنان مثل قبل مجبور نیستند تمام وقت خود را صرف به دنیا آوردن و بزرگ کردن فرزندان متعدد و پشت سر هم بکنند و بنابراین میزان آرامش شان افزایش یافته است و بهتر میتوانند به خودشان و علایق شان توجه نشان دهند؛ بنابراین به نظر میرسد که تمام این تغییر و تحولات باعث گردیده که گرایش زنان به اشتغال در بیرون از خانه افزایش یابد به چه دلیل که این اشتغال میتواند حس رضایت مندی آنها را از زندگی افزایش داده و کمتر حس بیهوده و فرسودگی کنند و همچنین از تحصیلات خود نیز استفاده مؤثر کنند.
ولی با تمام این اوصاف و مزایایی که اشتغال زنان در بیرون از خانه دارد، این اشتغال و کاهش حضور زن در منزل همراه با مشکلات و سختیهایی خواهد بود. این مشکلات پیش از ازدواج دختران کمتر و ناملموستر و، اما شکلهای دیگری داشته و پس از ازدواج این مشکلات بیشتر و قابل لمستر میگردد.
موفقیت زنان را اکثراً به شانس نسبت میدهند، ولی درواقع سخت کوشی و پشتکار و اراده زنان است که آنها را سرامد حرفهی خود میکند:چه هنرمند یا کارآفرین باشند و چه دانشمند یا استاد دانشگاه. حد وسط، هیچ وقت برای زنهای موفق معنی ندارد. آنها دائما در سعی و تلاش هستند و میدانند موفقیت حقیقی تنها با عبور از محدودیتهای نادرست زمانی، فرهنگی و موانع بازدارنده واقعیت پیدا میکند. پنج عامل جهانی وجود دارد که زنان جوان را، فارغ از ریشه و فرهنگ و سرزمین، برای رسیدن به موفقیت تقویت میکند. با ما باشید تا در این نوشته با عوامل موفقیت زنان در زندگی اشنا شوید.
اشتغال زن در بیرون از خانه مسلما وقت و انرژی بسیاری را از وی میگیرد و بنابراین طبیعی است که چنین زمانی با خستگی روانی و جسمی بیشتری (نسبت به زن خانهدار) در خانه حضور یافته و آن انرژی را که باید صرف همسر و فرزندانش کند را نمیتواند بگذارد.
- یکی از مسایلی که سبب مراوده و گفتگوی بیشتر زن و مرد با یکدیگر میشود، مسایل اقتصادی و مالی است. این در حالیست که در زنان شاغل به دلیل استقلال مالی، میزان گفتگو پیرامون این مسایل بسیار کاهش یافته و بنابراین میتواند سبب ایجاد گسل عاطفی میان زن و مرد گردد.
- روی دستاوردهای خود تأکید کنید
به گفته هلگسن انتظار برای اینکه سایرین به خودی خود متوجه کار ما بشوند و از آن سپاسگذاری کنند، به جایی نخواهد رسید.
وی میگوید با اشخاص زیادی برخورد کرده که در خصوص دستاوردهایشان حرف نمیزنند. افرادی که به گفته وی معمولاً دو علت برای این کار خود دارند:بعضیها میگویند فکر میکنم هنگامی که کارم را درست انجام دهم، مردم خودشان باید متوجه شوند. عدهای دیگر هم این دلیل را میآورند که درصورتی که قرار است برای جلب توجه سایرین مانند یک احمق نفرتانگیز رفتار کنم، همین بهتر که کسی متوجه کارم نشود. به اعتقاد هلگسن چنین رویکردی اصلاً نتیجهای برای فرد به دنبال نخواهد داشت.
اکنون سؤال این است که چه طور این عادت را تغییر دهیم؟
هلگسن میگوید:نقاط قوت خود را پیدا کنید. به عنوان مثال درصورتی که فکر میکنید رئیستان متوجه توانایی شما در برقراری رابطه با سایرین نیست، یک بار در هفته برایش ایمیل بفرستید و بطور خلاصه بنویسید با چه کسانی حرف زدهاید.
به گفته هگلسن این شیوه برای زنان خیلی خوب پاسخ داده است.
زنان شاغل علاوه بر کار بیرون از منزل ناچارند عمدهترین کارهای داخل منزل را هم به تنهایی به دوش بکشند. در حالیکه اکثریت مردان یا مهارتهای مربوط به خانه داری را نیاموخته اند و یا همکاری لازم را با همسری که پا به پای آنها در بیرون از خانه مشغول به کار است ندارند. این مسئله از یک طرف سبب خستگی بیش از حد زن میشود که نتیجه آن کاهش توجه و رسیدگی به همسر و فرزندان میشود و از طرف دیگر میتواند موجبات اختلاف میان زن و مرد را پدید آورد.
- نه گفتن را یاد بگیرید
هلگسن میگوید رفتارهایی که در آغاز یک کار به شما کمک میکنند امکان دارد با گذشت زمان به موانعی در مسیر پیشرفتتان تبدیل شوند:درصورتی که مدام به دنبال خشنود کردن سایرین هستید، برای واگذار کردن مسوولیت به سایرین و نه گفتن به آنها کار سختی پیشرو خواهید داشت. با این کار به سایرین اجازه میدهید از شما سوءاستفاده کنند، از حد و مرزهایتان عبور کنند و وقت زیادی هم هدر بدهند.
چه طور میشود جلوی این اتفاق را گرفت؟ هگلسون میگوید با قدمهای کوچک جلو بروید و برای خودتان حد و مرز تعیین کنید:به خودتان بگوید:همین الانش هم مسوولیتهای زیادی دارم، بدین ترتیب ماه آینده درصورتی که از من خواستند به یک پروژه تازه بپیوندم یا کار دیگری انجام دهم، پیش از دادن پاسخ مثبت در موردش خوب فکر خواهم کرد. به این فکر میکنم که این کار چه سودی برایم دارد و اینکه آیا انجامش واقعا به نفعم است یا نه.
مشکل نگهداری و تربیت فرزند (یا فرزندان) است. در بسیاری از موارد کار مادر و بچه داری در تضاد یکدیگر قرار میگیرد. برای مثال باتوجه به تعهدات مادر در محل کار و مسئولیتهایی که وی بر عهده دارد همیشه این نگرانی را دارد که میتواند وقت برای فرزندش بگذارد و با وی حرف بزند؟ میتواند در دستور تربیت وی نقش اصلی و اساسی را داشته باشد؟ و...
مسلما اغلب کودکانی که مادر شاغل دارند در مهد کودک به سر میبرند، ولی آیا حقیقتا مهد کودک میتواند جایگزینی برای مادر باشد؟ کیفیت و روش نگهداری از کودک چطور است؟ از طرف دیگر هزینه یک مهد کودک خوب، از عهده هر پدر و مادری بر نمیآید. در برخی دیگر از موارد نیز مادر ناچار است برای نگهداری از فرزند خود دست به دامان والدین خود یا والدین همسرش گردد که خود این مسئله به مرور میتواند موجبات مشکلات بیشتر را آماده آورد. برای مانند مشاهده شده که انتخاب این مسئله باعث مداخله بیشتر والدین در زندگی زن و شوهر میگردد و یا آن جنبه خصوصی که زندگی زناشویی باید داشته باشد از بین نمیرود چرا که زن و مرد دائما در تماس مستقیم با والدین خود و همسرشان هستند.
- به خودتان اجازه اشتباه بدهید
زنان معمولاً سختتر از مردان با اشتباهات خود کنار میآیند و این میتواند مانعی جدّی بر سر راه پیشرفت کاریشان باشد. هگلسن میگوید:با این کار در واقع به خودمان ضربه میزنیم.
وی سفارش میکند بجای این کار به خودتان اندکی استراحت بدهید. بپذیرید که انسان هستید و مانند هرفرد دیگری امکان دارد اشتباه کنید.
- از کوچک جلوه دادن خود دست بردارید
هگلسن میگوید زنان چه در ظاهر و چه در نحوه بیان خود معمولاً خودشان را کوچکتر از آن چه هستند جلوه میدهند.
عذر خواهی، استفاده از جملاتی مانند یک لحظه وقت دارید؟، نشان ندادن قدرت و نداشتن حس وابستگی به جایگاه خود من جمله ویژگیهای اخلاقی مشترک در بین زنان است.
هگلسون میگوید:درصورتی که میخواهید بعنوان مدیر پذیرفته شوید، باید جایگاهتان را مشخص کنید و رفتارتان طوری باشد که سایرین متوجه ارزش ها و تواناییهای شما بشوند.
منبع : بیتوته
انتهای پیام/