به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، از
تفاوت زیاد بین
فرهنگهای سراسر جهان میتوانیم نتیجه بگیریم انسانها گونه بسیار متنوعی هستند. با وجود آداب و رسوم مختلف، سبک زندگی، تنوع غذاها و زبانها، برای یک ناظر خارجی سخت است که تشخیص دهد همه ما واقعا از یک گونه هستیم. با همه این تفاوتها، هر کجای دنیا که باشیم چیزهای مشترکی بین ما وجود دارد. چیزهایی که انتظار ندارید همزمان در بخشهای مختلف دنیا وجود داشته باشد، به خصوص اگر فرهنگها با هم در ارتباط نباشند.
بیشتربخوانید: ماجراهای عجیب و باورنکردنی افرادی که به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافتند + تصاویر
فلوتها
کسانی که به صورت تخصصی موسیقی خواندهاند میدانند که مدارس و سبکهای موسیقی متنوعی در سراسر جهان وجود دارد که تفاوت زیادی با هم دارند. همه آنها به تمرین و آموزش از سطح مقدماتی تا عالی نیاز دارند. حتی سازهای سنتی هم بسته به اینکه کجای دنیا باشید، تفاوت دارند، اما یک ساز هست که در همه فرهنگها با کمی تغییر وجود دارد: فلوت.
از «نی» ایرانی و «بانسوری» هندی تا «دیزی» چینی و فلوت بومیان آمریکا، همگی طراحی تقریبا یکسانی دارند. حتی بااینکه با مواد متفاوتی (نی، چوب، بامبو و...) ساخته شدهاند و به صورت مستقل در فرهنگهای مختلف ابداع شده اند، به نظر میرسد طرح یکدیگر را ربوده اند. حتی یکی از قدیمیترین سازهای کشف شده، همان طور که حدس میزنید، فلوتی کاملا شبیه فلوتهای امروزی بوده است.
تکان دادن سر
اگر به کشور کاملا متفاوتی بروید که با فرهنگ آن هم آشنا نیستید، شرایط سختی را تجربه خواهید کرد، چون برای پرسیدن یا درخواست کردن سادهترین چیزها هم دچار مشکل میشوید مگر اینکه زبان آنها را بلد باشید یا روی مهارت اشاره خود حساب کنید. جالب است بدانید یک اشاره جهانی وجود دارد که حتی در دورافتادهترین جای دنیا هم میتوانید روی آن حساب کنید: تکان دادن سر به نشانه بله و خیر (البته به جز بلغارستان و یکی دو جای دیگر)
هیچکس نمیداند چرا، اما همه میدانیم که با این اشارات ساده میتوانید منظورتان را به هرکسی در هرجای دنیا بفهمانید. اما تکان دادن سر فقط برای گفتن بله استفاده نمیشود و به معنای تصدیق و صمیمیت هم است که هیچکس در هیچ جای دنیا نیست که آن را نفهمد.
اژدها
همه ما میدانیم زمانی دنیا جای خطرناک و پرتنشی برای زندگی بوده و مردم برای هرچیزی که با ابزارهای آن زمان نمیتوانستند توضیح دهند، یک دلیل ماوراءالطبیعه پیدا میکردند. در اساطیر مختلف سراسر دنیا، موجودات افسانهای زیادی وجود دارند که بیشترشان مسائل زمان خودشان را بیان میکنند و کاملا با هم تفاوت دارند. اما یک عنصر مشترک در همه آنها وجود دارد: اژدها.
اژدها؛ موجود خزندهای که میتواند پرواز کند و از دهانش آتش بیرون دهد؛ یک سوژه تکراری در اساطیر فرهنگهایی که تا همین اواخر هیچ ارتباطی با هم نداشتند از اسکاندیناوی تا ژاپن. شاید علت آن را تا حدی با فسیلها بتوان توضیح داد؛ استخوانهایی که یک خزنده بزرگ را نشان میدهند که گاها قدرت پرواز داشته و در کوهها زندگی میکرده اند. اما نمیتوان ویژگیهای عمومی مشابه اژدها در کشورهای مختلف را کاملا توضیح داد.
ها؟
فرهنگهای مختلف اشارات کلامی و غیرکلامی مختلفی برای بیان سریع احساساتشان دارند که بسیاری از آنها به چگونگی تحول فرهنگ و تناسب آنها با تواناییهای فیزیکی افراد جامعه بستگی دارد. این اشارات به ما کمک میکنند هنگام ارتباط با مردم خودمان یکدیگر را درک کنیم، اما شاید نتوانیم با کسی که در جامعه ما بزرگ نشده ارتباط برقرار کنیم. با این حال یک اشاره کلامی هست که تقریبا در همه فرهنگها و زبانهای دنیا یکسان است: «ها»
«ها؟» بیشتر صداست تا کلمه، همه از آن به یک منظور استفاده میکنند و فارغ از اینکه کجا باشید معنای آن را به صورت غریزی متوجه می شوید. از آنجا که این کلمه بسیار شایع است شاید از اجداد باستانیمان به ما رسیده باشد.
ماه
فرهنگهای باستانی به طرز عجیب و ترسناکی مجذوب ماه بودند. ما ماه را یک شیء آسمانی آرام میدانیم که به صورت دورهای در آسمان دیده میشود، اما مردم گذشته ماه را با چیزهای بدی مرتبط میدانستند. اگر فقط یک فرهنگ اینطور بود قابل قبول بود، اما در بیشتر فرهنگهای تاریخی از ماه به عنوان چیز ترسناکی یاد شده است. مثلا فکر میکردند ماه گرفتگی بدترین چیزی است که ممکن است در یک سرزمین اتفاق بیفتد. برای اینکاهای باستان به این معنی بود که یک جگوار بزرگ روی ماه پریده و وقتی آن را خورد سراغ آنها میآید، مردم بین النهرین آن را نشانه حمله مستقیم به پادشاه میدانستند. در بسیاری از فرهنگهای دیگر هم ماه گرفتگی یک اتفاق شوم بوده یا حداقل چیزی که آنها را ناراحت میکرده است.
دامپلینگ
هیچ چیزی مثل غذا تنوع نژاد انسان را نشان نمیدهد. غذا نه تنها بسته به جایی که زندگی میکنید از مواد اولیه متفاوت و به شکل متفاوتی تهیه میشود، بلکه براساس نیازهای تغذیهای جمعیتی است که از آن استفاده میکنند. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا غذا بخش قابل شناسایی فرهنگ ما باشد. به جز برخی همپوشانیها به دلیل ترکیب فرهنگها، غذاها معمولا در کشورهای مختلف تفاوت زیادی باهم دارند.
یکی از استثناهای نادر دامپلینگ است. دامپلینگ جزو غذاهای پیچیدنیست مانند دلمه یا راویولی که مواد و خمیر اطرافش تنوع زیادی دارد. از مومو در تبت تا ونتون در چین و تورتلینی در ایتالیا یا قطاب خودمان، همه ما نوعی دامپلینگ در فرهنگمان داریم که اساس آن پیچیدن خمیر دور مواد و پختن آن است. همچنین یکی از قدیمیترین غذاهای تاریخ است که شاید به همین دلیل در سراسر جهان رایج است.
زبان
زبان بخش ذاتی فرهنگ ماست و تنوع گسترده زبانهایی که گونه انسان به آن دست یافته واقعا شگفتانگیز است. هرکس یک زبان مادری متمایز با خط، تلفظ، دستورزبان و همه پیچیدگیهای دارد که یک زبان را تشکیل میدهند، که با توجه به پراکندگی انسانها در سراسر جهان تعجبی ندارد. تفاوتها بسیار است، بنابراین جالب است که تمهای مشابه در زبانهای مختلف ظاهر میشود. نامهای مشابه زیادی در زبانهای ظاهرا متفاوت وجود دارند، اگرچه معنای آنها کاملا متفاوت است.
محققان ۶۰۰۰ زبان را بررسی کرده و دریافتند که صداهای بسیاری از کلمات برای راحتی، بسیار شبیه هستند و نتیجه گرفتند که هیچ ارتباطی با مجاورت جغرافیایی ندارد. این مشابهت بارها در زبانهای کشورهایی دیده شده که هیچ ارتباطی با هم ندارند و نشان میدهد همه ما درباره زبان مثل هم فکر میکنیم.
تیر و کمان
در دوران باستان، زمانی که مناطق مختلف هنوز با هم ارتباط نداشتند، سلاحهای زیادی به صورت مستقل و باتوجه به نوع درگیری و ویژگیهای جغرافیایی ابداع شدند. بسیاری از این سلاحها تا همین اواخر به مناطق دیگر نرسیده بودند (مثل سوارهنظامها که پدیده نسبتا تازهای در تاریخ اروپا هستند) و اغلب این سلاحهای منحصر به فرد، عوامل تعیین کننده در مرزهای دائما در حال تغییر تاریخ بودند. سلاحها معمولا در جاهای مختلف دنیا متفاوت بودند، به جز یکی که تقریبا در همه جا وجود داشته: کمان.
اگر فکر میکنید با وصل کردن نخ به یک چوب بلند، کمان خواهید داشت؛ روشهای ساخت آن را دست کم گرفته اید. پیدا کردن چوب مناسب، آماده کردن آن، آزمون و خطا با ریسمانهای مختلف برای دستیابی به قدرت موردنظر، کار آسانی برای مردم باستان نبوده است. با این حال کمانها به شکل مشابهی در همه فرهنگها وجود دارند.
افسانههای عامیانه
هر فرهنگی داستانها و باورهای عامیانه خود را دارد، بسیاری از آنها داستانهای جالب با درسهای مهم هستند، و بسیاری از آنها ماجرای هیولاهای ترسناکی هستند که مردم آن زمان از آنها میترسیدند. بدیهی است که این داستانها بسته به جایی که هستید بسیار متنوع باشند، چون بیشتر فرهنگها با هم در ارتباط نبودند.
آنچه بیشتر مایه تعجب است، این است که با وجود همه تفاوتهای زبانی و جغرافیایی و فقدان ارتباط، شباهتهای زیادی بین افسانهها و باورهای عامیانه مردم وجود دارد. مثلا موجود نیمه انسان-نیمه ماری که در بسیاری از افسانههای هندی وجود دارد بسیار شبیه به موجوداتی است که در افسانههای چینی و قبایل غرب آفریقا دیده میشود. شباهتهای بسیاری مثل این در فرهنگهای مختلف وجود دارد که فراتر از آن است که تاثیر و نفوذ فرهنگها بر یکدیگر بپنداریم.
سیندرلا
«سیندرلا» یکی از معروفترین داستانهای غربی است. افراد کمی این داستان را نشنیده اند. اما خیلی از ما نمیدانیم این داستان فقط محدود به دنیای غرب نیست، سیندرلا یکی از قدیمیترین داستانهای دنیاست و با تغییرات کمی در کشورهای مختلف وجود دارد.
قدمت داستان سیندرلا به شکل یک افسانه چینی به نام «یه شن» به سال ۸۵۰ میلادی بازمیگردد. یه شن داستان دختری است که با والدین زندگی میکند که از او متنفرند و یک موجود سحرآمیز به او کمک میکند به مهمانی پادشاه برود. او هم دمپایی خود را جا میگذارد که به پادشاه کمک میکند او را پیدا کرده و در نهایت با هم ازدواج کنند. متوجه شباهت این داستان با سیندرلا شدید؟
این نسخه چینی سیندرلاست که اسناد آن موجود است؛ اما احتمالا داستان سیندرلا اولین بار ۷ سال پیش از میلاد گفته شده است. تقریبا همه فرهنگها نسخهای از این داستان را دارند که ثابت میکند مهم نیست چقدر با هم تفاوت داریم، داستانهای ما الگوهای مشابهی را دنبال میکنند.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/
چیزهای مشترکی که ثابت میکند همه انسانها از یک گونه اند