گرما امان همه را بریده و همگی به سرعت وارد اتوبوس میشوند، نوبت به آخرین مسافر میرسد، دستش را جلو میآورد تا هزینه اتوبوس را بپردازد، اما راننده از سوار کردن او امتناع میکند.
راننده بلند میگوید: «کارگر سوار نمیکنم، زودتر پیاده شو، این بار یادت خواهد ماند که با لباس کارگری وارد اتوبوس نشوی.»
سوز آفتاب روز مستقیم پوست کارگر را نشانه گرفته و بر سر و رویش میکوبد، ولی انگار عرقی که حالا بر پیشانی کارگر نشسته، عرق خجل شدن در مقابل جمعیت مسافران اتوبوس است و این که به بهانهی کارگر بودن و لباس کارش به او توهین شده است.
بی آن که حرفی بزند عقب میایستد و چیزی نمیگوید و راننده با خونسردی در جلویی اتوبوس را میبندد.
صدای اعتراض مسافران بلند میشود و همه از این که یک کارگر باید در این گرما، زیر آفتاب سوزان منتظر اتوبوس بعدی بماند تا شاید رانندهای دیگر دلش به رحم بیاید و یک صندلی برای او که لباس و تنش به زحمت آغشته شده، داشته باشد، گلایه میکنند.
راننده که با اعتراض شدید مسافران روبرو میشود، میگوید: اینجا اتوبوس من است و من قانون خودم را دارم و هیچ کارگری را با لباس کارش سوار نمیکنم.
یکی از مسافران که از نحوه بیان او نسبت به قشر کارگر بسیار معترض است، بلند به راننده متذکر میشود که محیط کار او فضایی برای عوض کردن یک لباس کار ندارد و او نمیتواند در این گرمای سوزان منتظر بماند، ولی باز راننده به قدرت مطلق خود در تعیین قوانین اصرار میورزد.
ساعت چهار بعد از ظهر است، رئیس سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری یزد از ماجرا با خبر میشود و بلافاصله دستور توقف اتوبوس خاطی را میدهد.
به گفتهی «محمدرضا شفیعی»، اتوبوس در پایانه اتوبوسرانی امام خمینی (ره) متوقف شده و دستور توقف او تا زمانی که این کارگر پیدا نشود، باطل نخواهد شد.
بهرهبردار اتوبوس خاطی با مدیر کل سازمان حمل و نقل شهرداری تماس میگیرد، اما رئیس این سازمان بر تصمیم خود مصمم است.
جدال و صحبت بین راننده و دفاعیههایش ادامه پیدا میکند و در نهایت او علت این کار خود را تمیز ماندن اتوبوس که از قوانین سازمان است، بهانه میکند، اما در نهایت اتوبوس همچنان در پارکینگ و خارج از سرویس باقی میماند تا همواره به یاد داشته باشیم که باید شأن و مقام کار و کارگر را همانند بزرگان دینمان پاس بداریم.
منبع مهر
انتهای پیام/ف
بعضیها عقلشون به چشمشونه
واقعا" باید به حال این راننده گریه کرد که چطور تونسته اینطور با یک کارگر برخورد کنه
حالا میذاشتی میومد بالا شاید اصلا" جای نشستن نبود بر فرض جای نشستن هم بود چه ایرادی داشت با یه بار نشستن فکر نمیکنم به ماشین مجللت آسیبی وارد میشد
راننده ی تازه به دوران رسیده
#اشرافیگری