سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

صحبت‌های تکان‌دهنده دختری پشیمان از ازدواج سفید/ تانیا: اصلا فکر نمی‌کردم با سوء استفاده‌هایش زندگی‌ام این همه سیاه شود!

«تانیا» دختر جوانی است که در زندگی ۲۸ ساله‌اش شش ماه «ازدواج سفید» را تجربه کرده‌ است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بعضی زخم‌ها را هر زمان که بشکافی باز چرکش بیرون می‌ریزد، عفونتش به همه جا می‌پاشد و دوباره همه‌چیز مثل روز اول می‌شود. انگار نه انگار که سال‌ها از آن گذشته‌است. برای همین «تانیا» بریده بریده حرف می‌زند. برای گفتن بعضی جمله‌ها نفس عمیق می‌کشد. یک جایی زیر پوستش لابه‌لای استخوان‌هایش تیر می‌کشد. وقتی می‌پرسم مگر نمی‌گویی اولش همه چیز خوب بود، پس چرا آنقدر زود همه چیز خراب شد؟ وقتی از ارتباطش می‌پرسم و او می‌گوید که فکر می‌کند از او سوء‌استفاده شده، نفس عمیق می‌کشد، کم می‌آورد و صریح می‌گوید: «می‌شود دیگر در این باره حرف نزنیم؟ واقعا حالم دارد به هم می‌خورد.» تانیا یکی از دختران این شهر است که دانشجوی خوب دانشگاهش بوده. معماری خوانده، در مقطع ارشد شرکت کرده، سه ترم خوانده، اما زندگی ناچارش کرده که انصراف بدهد. یکی از دختران این شهر که از شهری دیگر به تهران آمده و قرار بوده حسابی زندگی کند. به سبک و سیاق چیزی که فکر می‌کرده همان‌قدر رمانتیک و عاشقانه، شبیه فیلم‌های هالیوودی موردعلاقه‌اش، اما حالا توی تنهاییش سیر می‌کند با زخم‌هایی که وقتی درباره‌اش حرف می‌زند دوباره چرک می‌کند و دوباره عفونتش به همه جا می‌پاشد.

سراغ تانیا که این روز‌ها در یک آرایشگاه زنانه کار می‌کند و می‌گوید دیگر به هیچ کسی اعتماد ندارد، رفته‌ایم. روایت زندگی تلخ این دختر ۲۸ ساله را در ادامه می‌خوانید.

کرمانشاه به دنیا آمدم. سال ۱۳۷۰. خانواده مذهبی نداشتم، اما سنتی بودند. ساعت ورود و خروجم برایشان خیلی مهم بود.  آدم گاهی دلش می‌خواهد بعد از کلاس با دوستهایش برود بیرون، چیزی بخورد. تفریحی بکند. برای همین مجبور شدم از کلاس‌های دانشگاهم بزنم که بتوانم حداقل کمی با دوستانم بیرون بروم. مادرم برای این کار دلیل هم داشت مدام می‌گفت جامعه بد است و ممکن است تو هم بد شوی!

خاله‌ام مرا تحریک به رفتن از خانه پدرم کرد

با یکی از خاله‌هایم خیلی دوست بودم. از خانه زدم بیرون و رفتم خانه خاله‌ام ماندم. راستش من با حرف‌های خاله‌ام از خانه زدم بیرون. یکبار داشتیم با هم حرف می‌زدیم. من از مادرم گله می‌کردم. خاله‌ام می‌گفت وقتی به تو هیچ احترامی نمی‌گذارد؛ تو چرا به خودت هیچ احترامی نمی‌گذاری و اجازه می‌دهی اینطوری اذیتت کند. شاید اگر آن روز خاله‌ام این حرف‌ها را نمی‌زد و به جایش من را به راه درست و راست هدایت می‌کرد، من دست به چنین کاری نمی‌زدم، ولی حرف‌های خاله‌ام حسابی مرا بهم ریخت. از خانه بیرون زدم و یک هفته خانه خاله‌ام ماندم تا اینکه پدرم دنبالم آمد و گفت به خاطر من برگرد. هرچه باشد مادرت است و بیشتر از هرکس صلاح تو را می‌داند و من هم برگشتم.

برایم یک جلسه خانوادگی برگزار کردند

وقتی فهمیدند با کسی رابطه دارم، پدرم یک هفته با من حرف نزد بعد هم که به حرف آمد گفت: «دیگه اسممو نیار»، اما مادرم همه جوره بحث را بالا کشید. کلامی و غیرکلامی با من درگیر بود. می‌گفت دیگر اجازه نمی‌دهم به دانشگاه بروی، باید انصراف بدهی! خودم هم کار‌های انصراف را انجام می‌دهم. من آن موقع دانشجوی ممتاز دانشگاه بودم. من هم داد و بیداد می‌کردم که من عاشق درس و رشته‌ام هستم و شما هم نمی‌توانید جای من تصمیم بگیرید. خاله‌ام پشت مرا گرفت و دوباره رفتم به خانه‌اش و این بار دو هفته آن‌جا ماندم. خاله و مادرم رابطه چندان خوبی باهم ندارند مثل بعضی خواهر و برادر‌ها از بچگی بین‌شان کینه است. مادر زن برادرم هم بود و قصه را کمی پیچیده می‌کرد. دست آخر قرار شد یک جلسه بزرگ خانوادگی برای رسیدگی به وضعیت من تشکیل شود. از این جلسه‌ها که ریش سفید و بزرگتر‌های فامیل دور هم جمع می‌شوند. تصمیم این جلسه هم بر این شد که من بگویم غلط کردم و آدم می‌شوم و هر چیزی مادرم بگوید بگویم چشم، تا اینکه برگردم خانه.

پدرم گفت به شرط آنکه صیغه بخوانید؛ نخواندیم

با «پژمان» توی کافی‌نت آشنا شدم. من داشتم پروژه دانشگاهم را انجام می‌دادم و او هم داشت کار‌های آزمون جامع دکترایش را انجام می‌داد. آنجا سر همین چیز‌ها سر صحبت باز شد. من معماری می‌خواندم، او مکانیک می‌خواند. اوایلش فقط می‌خواست برای پایان‌نامه کمکم کند، اما رابطه‌مان کم کم بیشتر شد. من به چشم یک دوست نگاهش می‌کردم و برای همین از وضعیت زندگی‌ام برایش می‌گفتم تا اینکه پژمان به من پیشنهاد داد باهم زندگی کنیم. بعد از پیشنهاد پژمان یک روز آمدم تهران تا با دایی‌ام در این رابطه صحبت کنم. دایی‌ام موافقت کرد و قرار شد حمایتم کند. پدرم گفت فقط یک شرط دارم و شرطش این بود که ما صیغه محرمیت بخوانیم. دایی‌ام گفت این ماجرا با من! اما هیچوقت این صیغه خوانده نشد و دایی‌ام به راحتی مساله را پشت گوش انداخت. پدر و مادرم خیال می‌کردند ما به هم محرم شدیم و من تهران ماندنی شدم تا با پژمان زندگی کنم.

با گل و شمع شروع شد، اما زود ته کشید

رابطه ما مثل همه رابطه‌ها با شمع و گل و هدیه و خیلی رمانتیک شروع شد. آنقدر خوب که نمی‌توانید تصورش را بکنید. با یک چمدان رفتم یک خانه نقلی، که همه چیزش برای زندگی دو نفر آدم که همدیگر را دوست دارند مناسب بود. روز اول ناهار را بیرون خوردیم و حسابی خوش گذشت، طاقت نیاوردیم شام را هم دوباره بیرون رفتیم و خوردیم. درست مثل فیلم‌ها بودیم. همه فیلم‌های رمانتیک دختر و پسری و عشق و عاشقی، اما این احساسات به ظاهر خوب، فقط یک ماه بیشتر دوام نداشت! بعد از یک ماه حس و حالم تغییر کرد. همه چیز عوض شد. حس می‌کردم کسی هستم که برای نظافت خانه آن پسر آمده‌ام. انگار آمده‌ام که همیشه خانه و زندگی‌اش را مرتب نگهدارم. آن‌قدر یک ماه اول به من خوش گذشته بود که حرف‌های پدرم و محرم شدن‌مان برایم خیلی اهمیت نداشت. بعد‌ها هم وقتی هربار به پژمان می‌گفتم بیا عقد کنیم می‌گفت این کاغذبازی‌ها چه اهمیتی دارد؟ ما باهم خوبیم. همدیگر را دوست داریم و بقیه‌اش هیچ اهمیتی ندارد!

مرا به خانواده‌اش نشان نمی‌داد

هیچوقت نفهمیدم پژمان کارش چیست و چه کار می‌کند. هربار که می‌پرسیدم می‌گفت چه اهمیتی دارد؟ مهم این است من پول برای خانه بیاورم که می‌آورم. من هم تبدیل به یک زن نظافت‌کار دربست شده بودم. هیچ چیزی از او نمی‌دانستم جز اینکه دکترا دارد و یک کار‌هایی دارد انجام می‌دهد. از خانواده‌اش هم چیزی نمی‌دانستم. آن‌ها هم از من چیزی نمی‌دانستند. اصلا نمی‌دانستند پسرشان دارد با دختری مثل من زندگی می‌کند. هربار که می‌گفتم مرا با خانواده‌ات آشنا کن، فرار می‌کرد و می‌گفت: «نه الان زمانش نیست من باید قبلش با آن‌ها حسابی صحبت کنم. چون خیلی سنتی و مذهبی هستند و عقد مرا با یکی بسته‌اند و تورا به چشم بدی نگاه می‌کنند. من هم نمی‌خواهم اینطور باشد و برای همین فعلا صبر کنیم.»

‌می‌ترسیدم مرا سر به نیست کند

غذا درست می‌کردم، لب نمی‌زد. می‌گفت این چیست؟ غذا را پرت می‌کرد. به خودم می‌گفتم لابد من یک کاری کرده‌ام. می‌گفتم تو بگو من چه کار کرده‌ام؟ بگو من خودم را اصلاح می‌کنم. اما می‌گفت برو من نمی‌خواهم ببینمت وقتی من در خانه هستم تو برو داخل اتاق که دیگر نبینمت. هیچوقت نفهمیدم با کسی ارتباط دارد یا نه. چیزی از او نمی‌دانستم. از تهران هم چیزی نمی‌دانستم. نمی‌دانستم حتی زندگی کردن در شهر به این بزرگی و شلوغی چگونه است. می‌ترسیدم حتی با کسی حرف بزنم. حتی با دایی‌ام. می‌گفتم اگر پژمان بفهمد من با کسی درد و دل می‌کنم ممکن است مرا سر به نیست کند. مادرم درست می‌گفت که کارم و راهم اشتباه است و من هرچه می‌گذشت از خودم بیشتر بدم می‌آمد. احساس گناه می‌کردم از اینکه وقتی می‌خواستم با پژمان زندگی کنم با مادرم خیلی بد حرف زدم.

از جسم و جانم سوءاستفاده کرد

زندگی‌ام جهنم شده بود. مدام به پژمان می‌گفتم چرا نمی‌خواهی مرا به خانواده‌ات معرفی کنی؟ می‌گفت: «اوه، چی را معرفی کنم؟ چه کسی را معرفی کنم؟ دختری که بدون هیچی حاضر است با یک پسر زیر یک سقف زندگی کند؟» می‌گفتم: «من به تو تعهد دارم. دوست داری بروم با یک پسر دیگر ارتباط بگیرم؟» می‌گفت: «برو، راه دراز، جاده دراز برو» می‌دانست من نمی‌روم. می‌دانست میان خانواده‌ام چه وضعیتی داشتم و حالا هرچه بگوید نمی‌روم. سوءاستفاده می‌کرد. آخری‌ها بند کرده بودم بیا برویم عقد کنیم. هیچ‌جوره زیر بار نمی‌رفت. به خودم آمدم دیدم دارم بدون هیچ حق و حقوقی یک مرد را‌ تر و خشک می‌کنم و جوانی‌ام را به پایش می‌ریزم. بدون اینکه هیچ حقی در زندگی‌اش داشته باشم با مردی ارتباط داشتم که با من بد دهنی می‌کرد، تحقیرم می‌کرد و حتی یکبار از روی عصبانیت طوری توی دهانم زد که هنوز فکر می‌کنم دندان‌هایم لق شده. حس می‌کردم دارد از همه جسمم، روحم روانم سوء استفاده می‌کند.

کاش عقد خوانده بودیم!

اگر صیغه عقد را خوانده بودیم خیلی چیز‌ها فرق می‌کرد. شاید عده‌ای مثل پژمان بگویند چه فرقی می‌کند؟ آدمی که بخواهد خیانت کند و نسازد همه جوره نمی‌سازد و صیغه و عقد و کاغذ جلویش را نمی‌گیرد. من می‌گویم فرق می‌کند، چون با هیچی زندگی کرده‌ام. می‌توانستم عقدنامه‌ام را بکوبم جلوی خانواده‌اش، جلوی قانون و بگویم این آدم نسبت به من مسوول است. اما دستم به هیچ جا بند نبود. می‌رفتم چه می‌گفتم؟ می‌گفتم که من همینجوری الکی حاضر شده‌ام بدون هیچ تعهدی بیایم با پسر شما زندگی کنم و الان ناراضی‌ام؟ بقیه چه جوابی به من می‌دادند؟ قانون برایم چه کار می‌کرد؟

اصلا فکرش را نمی‌کردم زندگی‌ام این همه سیاه شود

کم آورده بودم. هرکس مرا می‌دید از چهره‌ام می‌فهمید چه حالی دارم. دوباره و این بار درب و داغان و به هم ریخته رفتم خانه دایی‌ام و از احوالاتم گفتم. آنقدر لاغر شده بودم که اصلا لازم نبود دهان باز کنم و از شرایطم بگویم. کل امیدم پژمان بود که او هم مرا حسابی دور زده بود. هیچ چیزی برای خودم نداشتم. حتی یک لقمه نان برای خانه نمی‌آورد که حس کنم مسئوولیتی دارد. دوباره به خانه دایی‌ام رفتم. دایی‌ام که همه زندگی‌اش الگوی من شده بود.

وقتی سرشکسته برگشتم توقع داشتم مادرم هوایم را داشته باشد. توقع داشتم حالا که شکست خورده‌ام و نیازمند حمایت عاطفی‌اش هستم، حواسش بیشتر به من باشد. چندبار خودم زبانی گفتم که من حمایت عاطفی‌ات را می‌خواهم، اما هیچ چیزی تغییر نکرد. جز اینکه مدام گفت: خودت کردی، می‌خواستی نکنی. از من کاری بر نمی‌آید.

به هیچ‌کس اعتماد ندارم

از همه مرد‌ها بدم می‌آید. هرکسی سراغم بیاید فرار می‌کنم. حتی اگر بگوید می‌خواهم ازدواج کنیم. دیگر هیچ‌کسی نمی‌تواند اعتماد مرا به خودش جلب کند. من آدمی را دیدم که دکترا داشت. با سواد بود. قربان صدقه‌ام می‌رفت. دوستم داشت، اما یکماهه همه چی از هم پاشید. دوستی و ازدواج سفید که هیچ. ازدواجی که اسمش را بیخودی ازدواج گذاشته‌اند. این سبک زندگی هیچ چیز نیست. همه چیزت را می‌دهی، اما هیچ‌چیزی به دست نمی‌آوری. یک برگ کاغذ نداری که بروی سراغ قانون ظلمی را که می‌کشی بگویی! تازه همه هم سرزنشت می‌کنند که خودت خواستی!

منبع:فارس

انتهای پیام/

ازدواج سفید؛ بخت سیاه

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۳۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۳:۲۴ ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
والله دراین دنیاییکه همه چیزبرمهد پول میچرخد .باید خربود .باید توسری خورده نشست. باید ازعقب نشست وازجلو راند. مرگ برسرمایه دار تف بر این اجتماع نامرد که هیچکس انسان بودنم را باور نداشت.دلیلی بهتر و واضح تر بگم
دخترصاحب الزمان
۱۳:۲۴ ۱۷ فروردين ۱۴۰۱
جز تاسف خوردن کاری از ما برنمی آید..چه خوب شد که تجربه ات را باما درمیان گذاشتی.کاش دختر های ساده و احساساتی سرزمینم،ازین ماجراها درس بگیرند.ازدواج سفید اگر مناسب بود که غرب از آن ناله نمیکرد،کودکان تک سرپرست نبودند و وزارت تنهایی نمیساختند.کاش همان ابتدا که حرف های پژمان شنیدی که گفت «این کاغذ بازی ها چیه»دوراندیش بودی و میفهمیدی اگر کاغذ بازی چیزی نبود،زیربارش میرفت.افسوس دارد که دختر های دلپاکو ساده ی از سرزمینم ارزش خود را نمیدانندو با خدالج میکنندو تا بدبختیشان رابه چشم خود نبینند،به خداو حرفهایش اعتماد نمیکنند...بلند شو و زندگی رو از سربگیر.تلاشتو بکن.چیزی مه از دست داذی برنمیگرده،ولی کاریشم نمیشه کرد.کسی جز خودت نمیتونه زندگیتو نجات بده.تو میتونی از تجربه ت استفاده کنیو زندگیتو سمت خدا حرکت بدی و دوباره بسازی.
داراب
۲۰:۰۷ ۱۲ فروردين ۱۴۰۱
عجیبه که امروز در جامعه ما مردم عقد موقت را نمی پسندند ولی ازدواج سفید را می پسندند!
یک از دوستان من با دختری زندگی میکرد و میگفت میخواستم با این دختر ازدواج رسمی کنم ولی خانوادش سنگ جلوی ما مینداختند و تصمیم گرفتیم بی دردسر بصورت غیر رسمی و غیر شرعی با هم زندگی کنیم تا بعد تصمیم لازم را اتخاذ کنیم.
خوب اینجا خانواده هادر گرایش جوانان به این نوع ازدواج ها دخیل هستند.
در ازدواج رسمی دختر حق طلاق ندارد ولی در ازدواج سفید میتواند به اختیار خود قطع رابطه کند.
باید مشکلات ازدواج رسمی حل شود تا جوانان به سمت ازدواج سفید نروند.
ناشناس
۱۵:۲۰ ۲۵ دی ۱۴۰۰
اگرخدادرزندگی نشناسیم همین میشه حقته سرت راهم می بریدحقت بود چون دین به انسان ارزش میده الا که زن باشی اگه باحیا باشی همه جاخریدارداری حتما در خانواده برو و خودت را درست کن به خدانزدیک شوتامادرپدرت بادیدبزرگوارانه بهت نگاه کنن و کارت درست شود وگرنه خودت را بکشی بهتره چون بدون دین و ایمان انسان ارزشی نداره
مهتاب
۲۰:۱۳ ۱۱ آبان ۱۳۹۹
نباید میشد ولی شده .پاشو وبهترین آینده روبساز .اگه بارهم ازرفتار اطرافیان آذیت میشی سعی کن مستقل باش وباهاشون ارتباط داشته باش وحرمتشون روحفظ کن .توگرانبهاترین تجربه رو داری .مطمئن باش میتونی بهترین آینده بسازی .حتی زندگی مشترک .توبه پاک کننده وراه گشاست .کی میگه قراره یه پسر ساده گیر بیاری وگذشتتو مخفی کنی .بامنطق اون شخصو درجریان بذار وبدون دل هادست خداست .پاشو عزیزم.
ناشناس
۱۳:۱۲ ۲۸ تير ۱۳۹۸
ازدواج سفید یک فرهنگ وارداتی است .و در حال حاضر همخوانی با فرهنگ و اعتقادات مذهبی ما ندارد.ازدواج سفید در ایران هیچ پشتوانه قانونی ندارد و فقط به وجدان و صداقت آدم ها بستگی داره که سوءاستفاده نکنن و با علم براینکه قبل از ازدواج یه شناخت کامل از اخلاق و روحیات و.....هم بدست بیارن زیر یه سقف میرن و البته با عشق و علاقه دو طرفه. که اگر بعد از مدتی با هم بودن به این نتیجه برسن که میتونن زوج خوبی برای هم باشن این ازدواج را قانونی میکنن و در غیر اینصورت بدون هیچ تعهدی از هم جدا میشن. چطوره که بعضی از دختر خانم ها فکر میکنن که عاقبت ازدواج سفید قانونی شدن آن خواهد بود!!!پدر و مادرانی که بین سنت و مدرنیته گیر کردن باید خودشون را از نظر فکری به فرزندانشون نزدیک کنن تا به مشکل برنخورن و بچه ها برای فرار از خانه دست به اقدامات احمقانه ای نزنن که جبران صدمات ناشی از آن بسیار هزینه بر خواهد بود
ابتدا باید فرهنگ سازی بشه و سپس به کار گرفته بشه
هعیی…
۰۱:۰۰ ۱۳ دی ۱۴۰۰
درست میگید... اما واقعاً عاقلانہ نیست که آدم بی هیچ تضمینی، بره با کسی زیر یه سقف که ببینه بهش میخوره، نمیخوره، دست بزن داره،نداره، و کلی چیز روش پیاده کنه و طرف نابود بشه تا بفهمه... باید حتما کتک زدنش رو به چشم ببینه که بشناسدش؟ پس آدمای ریش سفید و سرد و گرم چشیده روزگار چی... مشاور چی؟ اینا برایه چه زمانی هستن...؟ برای اینه که ازشون کمک بخوایم ، چون با یه نگاه، تا ته طرفو میفهمن و حداقل خیلی چیزا متوجه میشن و میگن دو طرف به هم میخورن یا نه... در اصل بی فرهنگی عی بود که وارد فرهنگِ ما کردن... چون میدونستن با انحرافِ جامعه، جوونایه نخبهٔ ما، جای درس، درگیر پست ترین مسائل جنسی میشن! از ازدواج عادی مث آدم، به ازدواجِ سفید و ازدواج با همجنس و حیوان و سنگ...


یه سری تجربه ها مثل تجربه پریدن تو آتیشه،.. چرا آدم همچین کاری کنه وقتے همه بهش گفتن آتیش داغه؟
ناشناس
۰۰:۰۳ ۱۱ خرداد ۱۳۹۸
داستان خوبی بود
ناشناس
۰۰:۰۳ ۱۱ خرداد ۱۳۹۸
متاسف شدم
جواد جان
۲۲:۵۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خود کرده را تدبیر نیست.
وقتی از تجربه دیگران استفاده نکنی باید خودت تجربه کنی که هزینه اش میتونه به قیمت کل زندگی سالمت باشه.
ناشناس
۱۹:۴۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بعضی پسر دخترهای جاسوس هستند اصلا با هدف انحراف جوانان ایرانی که زمینه دارند این کارها را می کنند
پدر مادر ها به بچه هایتان تا می توانید محبت کنید و خواستگارهای بچه هایتان را الکی رد نکنید حتی اگر دبیرستانی هستند و حتما درصدد باشید بچه هایتان پوشش مناسب اسلامی داشته باشند
به حرف دشمنان و طرفداران سند 2030 گوش ندهید بچه هایتان بدبخت می شوند
یک پدر
۱۶:۵۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
با ادعای سوء استفاده خود را تبرئه نکنید. وقتی به واسطه ی چند کلاس درس خواندن خود را عقل کل میدانید و دیگر پدر و مادر خود را بی اهمیت و سنتی و بیسواد میدانید و اهمیتی به تجربیات و دلسوزی و علاقه آنها به خود نمیدهید نمیتوانید ریسک رفتار خود را نادیده بگیرید. من یک پدر هستم و بخوبی هم شرایط شما ایشان و هم پدر و مادرشان را درک میکنم.
ناشناس
۱۴:۲۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اصلا این کلمه ازدواج اشتباه است که شما کنار این قضایا میگذارید و این (هم باشی) است که نوعی فاحشگی با پوشش مدرنیته . مگر یه صیغه محرمیت چقدر کار داشت که از خودشون دریغ کردن. این فقط نشون میده با خودشون و خداشون لج بازی میکنن.
ناشناس
۱۴:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
حالا برگشته شهرستان خودشو به یه پسرساده لوح میچسبونه انگارنه انگار
ناشناس
۱۴:۰۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
فقط میتونم بگم متاسفم
ناشناس
۱۳:۳۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
برای خانوم هایی که خودشون و جسم و جانشونو مفت و مسلم در اختیار و در خدمت هوس باز ها قرار میدن به شدت متاسفم
ناشناس
۱۳:۲۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ازدواج سخت شده جوان ها چکارکنند باید فکری کرد
ناشناس
۲۳:۰۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عده ای حاضر نیستند مسولیت پذیر باشند
زهره
۱۳:۱۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
من اصلاً ازدواج سفید را تایید نمیکنم .ولی منم که عقد رسمی بودم دقیقاً وضعیت م همین بود.خداکنه طرفت مرد باشه. آخر مجبور شدم دویست میلیون دادم تا آقا طلاقم بده.کاش مادخترا قدر خودمون رو بدونیم و ازون طرف هم جامعه کمتر تو گوش دخترا میکرد که شوهر کنید شوهر کنید‌..
ناشناس
۱۲:۴۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
تعحب من از خاله و دایی این دختره .اینا دیگه کی بودند!
ادم بابچه دشمنش اینکارو نمیکنه چه برسه به پاره تنش
دوما پدر ومادری که هنوز بلد نیستند با فرزندشون در سن نوجوانی برخورد درست کنند باید تاوان اشتباه خودشون رو هم اینجوری ببینند.این ماجرا دو طرف داره
ناشناس
۱۲:۴۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
این خانم اگه از اول تابع پدر ومادر وقوانین خانواده(هر چند سخت)
بود هیچ وقت وفت همچین عاقبتی پیدا نمیکرد
حالا خوبه که برگشته سمت خانواده
اگه نه ببین چه فاجعه ای در انتظارش بود
ناشناس
۱۲:۳۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
قانون گزاران باید با توجه به نیازها و تغییرات رفتاری جامعه برای حفظ حقوق افراد جامعه فکر کنند و قانون های مکمل و متناسب با موضوعات جدید وضع کنند تا در این سو استفاده ها مقصر نباشند این موعظه ها دردی را دوا نمیکند و چندان هم پیشگیری نمیکند چون خیلی از دختران بین در خانه پدر مادر ماندن ، تجرد قطعی و افسردگی یا رابطه های موقت انتخاب میکنند نه بین یک پیشنهاد ازدواج دائم و دارای تعهد یا یک رابطه بدون تعهد و نافرجام
ناشناس
۲۳:۳۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
مرگ بر اسرائیل
ناشناس
۱۲:۳۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
وای خیلی دوره بدی شده اصلا به هیچ کس نمشه اعتماد کرد تو همیه زمینه ها بهترین راه اینه که با پدرومادر مشورت کرد
ناشناس
۱۲:۲۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خداوند به همه مون کمک کنه فرزندان مون رو دیندار،عاقل وعاقبت اندیش تربیت کنیم.
متأسفم عادت کردیم اولا تصور کنیم تو کارهای دینی اجتهاد کنیم و قوانین دینی رو در راستای نفسانیات خودمون تغییر بدیم
وثانیاپیشرفته بودن رو مساوی با الگو برداری کورکورانه از زندگی جوامع غربی بدونیم وحرف های هر بی سرو پایی رو قبول کنیم
ناشناس
۱۲:۱۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اینم نتیجه ی بی ایمانی و بی خدایی
ناشناس
۱۱:۵۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
آزادی که هزار جور قید به دست و پای آدم می‌زنه!
بیاین یک بار از خودمون بپرسیم «کيا حقیقتاً آزادند و کيا اسير؟!» چرا همسران شهدا وقتی از زندگی‌شان تعريف می‌کنند، آدم به حالشون قبطه می‌خوره..؟
ناشناس
۲۳:۰۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
غبطه
ناشناس
۱۱:۵۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
مقصر اصلی مادر وپدرهستند که پناهگاه امنی برای فرزندش نبودند
محمد
۱۱:۴۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
متاسفانه اغلب دختران دانشجویی که گریبانگیر این گونه مسائل در محیط دانشگاه می شوند از روستاها وشهرستانها هستند ویا قبلا توسط خانواده ها در محدودیتهای زیاد قرار گرفته اند .اسلام دین تعادل است وافراط وتفریط در هرکاری نتیجه اش نابودی وتباهی است .مطمئنا این خانم آگاهانه این کار راانجام داده است 100درصد دانشجویان در همان ترم اول ودوم دوره کارشناسی متوجه نیات پلید برخی پسرها می شوند چه برسد به دوره کارشناسی ارشد .اگر خانواده ها نسبت به رعایت مسائل اسلامی واعتقادی در تربیت فرزندانشان اهمیت بیشتری قائل شوند مطمئنا آینده درخشانتری در اختیار فرزندان خواهد بود .در پایان می توانید توبه کنید وراه آینده خود را در پاکی وصداقت واحترام به خانواده ورعایت دستورات اسلام جستجو کنید .از همه خواهران عزیز هم می خواهم به هیچ کس اعتماد نکنید وراه ازدواج خود را فقط از مسیرهای قانونی دنبال کنید وحتی کوچکترین مسائل ومشکلات زندگیتان را با خانواده اتان باالاخص پدر ومادر در جریان بگذارید.
حسینی
۱۳:۰۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
من روستایی نیستم. ولی به روستا و شهرستانها توهین نکن. اتفاقا این دختر چون شهرستانی بوده اومده عنوان کرده و گفته. وگرنه 100 تای این مسائل توی اون شهری که شما زندگی می کنی می افته ولی صداش رو در نمیارند چون واسشون عادیه !!!!!!!
اسدي
۱۱:۳۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
موردي عرض مي كنم كه بي ارتباط با گزارش فوق نيست:
توي سايت ديوار آگهي هايي با مضمون " هم اتاقي مي خواهم " يا " ماساژور مي خوام " و غيره تأييد مي شه و در معرض عموم قرار مي گيره كه شايد تعداد بسيار كمي از اينها با نيت خير آگهي شده باشد. شايد بگوييد ذهنت خرابه ولي قطعاً انواع فساد به دنبالش هست.
گردانندگان ديوار بايد دقت بيشتري به خرج بدهند. هر آگهي را تأييد نكنند. مسئولين محترم دولتي هم بايد نظارت كنند.
ناشناس
۱۲:۴۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بانظرتون موافقم چون يه موردو به عين ديدم يكي از بستگان پسر بخاطر شرايط كاري توي يكي از شهراي دور ازمحل زندگيش سويتي را اجاره ميكنه براي تعديل اجاره آگهي ميزنه براي هم اتاقي متاسفانه اينقدر بهش گير ميدن كه قيد كارو زذ وبرگشت
ناشناس
۱۱:۳۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
آخر و عاقبت دوری از خدا و فراموش کردن و پشت کردن به دستورات و احکام خدا و دین خدا همین میشه
ناشناس
۱۱:۳۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
این هم آخر و عاقبت روشن فکر بازی و روشن فکر نمایی و مدرن بازی و غرب گرایی و غرب زدگی
هادی
۱۱:۳۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عاقبت نافرمانی از خدا
ناشناس
۱۱:۱۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
زمونه طوری شده که همه از ازدواج رسمی و قانونی میترسن
ناشناس
۱۴:۱۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اسلام برای این هم راه حل داره. ازدواج موقت. اگر این دختر ازدواج موقت میکرد .الان مهریه دریافت میکرد و سربلند بود که فحشا نکرده ولی الان چی . یه فاسد خوانده میشه.فرقش یه خطبه ی شرعی بود تا حلال هم باشن . دختر هم این قدر تحقیر نشه
ناشناس
۱۱:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
فرزند حاصل از رابطه نامشروع فرزند نامشروع بی هویت بی شناسنامه است و هیچ حق و حقوقی ندارد
ناشناس
۱۳:۲۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شما دیگه از قانون هم جلو زدی ، خیر این خبرها هم نیست او هم حق و حقوقی داره و دلیلی نداره هوسبازی دو نفر دیگه زندگی فردی که نقشی در تولدش نداشته رو تباه کنه
جلال
۱۱:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
از این جور داستان ها و مشکلات زیاد گفته شده و دیدیم و شنیدیم و خواندیم ولی کیه که درس بگیره .
ناشناس
۱۱:۱۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
آخه تو نترسیدی رفتی زیر یه سقف با یه مرد غریبه نامحرم ؟! نترسیدی بلایی سرت بیاره ؟!
ناشناس
۱۴:۱۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
والا. چقدر بعضیا بی حیان
ناشناس
۱۱:۱۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
حالا خوبه بلایی سرت نیاورد سر به نیستت نکرد
ناشناس
۱۷:۰۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
سر به نیستش میکرد بهتر از این بی آبرویی بود که.
ناشناس
۱۱:۱۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
چه دایی نامردی داشتی که راهنماییت نکرده و راه و چاه رو نشونت نداده؟اصلا براش مهم نبوده.تقصیر خودته که حرف پدر و مادرتو گوش ندادی حقته هرچی سرت بیاد.بهتر و دلسوزتر از پدر و مادر تو این دنیا کیه
ناشناس
۱۱:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عجب دختر احمقی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۴:۱۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بهترِ بگیم عجب خاله و دایی احمق و بی وجدانی
ناشناس
۱۱:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
تعجبم چطوری پدرش اجازه داده بره با یه پسر زندگی کنه؟ اونم فقط با خوندن یه صیغه محرمیت و تمام
ناشناس
۱۱:۰۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بی خیال بوده
ناشناس
۱۰:۵۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
این روابط هیچ تعهد و مشروعیت و رسمیت نداره و قانون هیچ حمایتی از زن نمیکنه و هیچ اقدامی نمیتونه انجام بده حتی ممکنه در صورت اثبات رابطه نامشروع مجازات هم بشه
ناشناس
۱۰:۴۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
هزار بار گفتم بازم میگم

به خدا قسم این دوستی دختر و پسر و روابط دوستی و روابط آزاد و روابط نامشروع و خارج از عقد و ازدواج و خارج از قانون و شرع و عرف در سطح کوچه و خیابون و پارک و دانشگاه آخر و عاقبت و نهایتی جز سیاهی و تباهی و بدبختی و بی آبرویی و مبتلا شدن به انواع بیماری های روحی و روانی و جنسی یعنی ایدز و انواع عذاب و بلا های دنیوی و اخروی و در یک کلام نابودی زندگی در دنیا و آخرت نداره

حالا میخوای حرفمو گوش کن نمیخوای برو خودت اینا رو تجربه کن ببین به حرفم میرسی یا نه اگه نشد به من لعنت بفرست
ناشناس
۱۱:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دقیقاً
ناشناس
۱۴:۱۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
واقعا درسته. ما خانواده مذهبی هستیم .عمه ی من در دانشگاه دوست شد و یک سال روزگار همه رو سیاه کرد که میخواد باهاش ازدواج کنه. الان 10ساله ازدواج کرده و شوهرش اون قدر کینه ای هستش که تو این سال ها 15 بار درست و حسابی ندیدیمش
مسعود نوری
۱۰:۳۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اگه بخوای غصه ی گذشته رو بخوری، مثل این میمونه که همیشه در حسرت آینده باشی، به خدا توکل کن، ایمانت رو با نماز و انس با اهل بیت افزایش بده تا قلبت که این همه زخم خورده آروم بگیره، مطمئن باش یاد خدا باعث میشه بتونی مسیر درست زندگیت رو پیدا کنی، تحصیلاتت رو هم ادامه بده و با خانوادت آشتی کن و این فرصت رو به خودت بده تا بتونی این اتفاقی که برات افتاده رو بپذیری و زندگیت رو بسازی و زیبایی های دنیا رو دوباره ببینی

از خدا میخوام به حق همین ماه عزیز، کمکت کنه تا بتونی بهترین زندگی رو که مطمئناً لایقش هستی، در آینده نزدیک داشته باشی، انشاءالله
ناشناس
۱۰:۵۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
این خانوم اگر مسیر و هدف درست و صحیح زندگی رو تشخیص میداد کارش به اینجا نمیکشید پس حرف های شما روش اثری نداره
ناشناس
۱۰:۳۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اردواج سفید کاملا به نفع مردان هوس بازه و هیچ تعهدی برای همچین مردایی ایجاد نمیکنه و زنان هم اینو میدونن اما متاسفانه خیلی زود گول ابراز علاقه ها و البته خیال بافی های خودشون میخورن و وقتی بیدار میشن که زندگیشون تباه شده... برای همینه که در اسلام ازدواج باید به اذن پدر انجام بشه تا تصمیم از سر عقلانیت باشه نه یک احساس احمقانه که منجر به نابودی زندگی دختر میشه
ناشناس
۱۲:۱۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
موافقم اما اینها دنبال آزادی این تیپی هستند و گوش شنوا هم ندارند یا فمنیست میشوند یا آزادی خواه وسط هم بندرت گیر میاد بعد تنها خودشان هستند که باید تاوان بدهند ولی باز هم میخواهند تجبره کنند . نکته خیلی جالب این هست که اینهایی که دم از خارجی پرستی میزنند حتی اونجا هم ازدواج سفید قانون داره و باید در اداره پلیس ثبت بشه تا فردا خانم بتواند حق خودش را تا حدی بگیره. اما بعضی ها اینجا از غربی ها هم غربی تر هستند و از کره زمین افتادند بیرون
ناشناس
۲۳:۰۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
سیاه ترین سبک زندگی است برای دونفرانسان کجاش سفیده؟!! سیاهی وتباهی بالاتر از این نمیشه
ناشناس
۱۰:۳۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
همچین دختری اصلا خانواده و آبرو نداره
ناشناس
۱۱:۰۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
منم با حرفت موافقم.خیر سرش درس خونده و تحصیلکرده بوده بعد راحت میره خونه پسری که ازش هیچی نمیدونه و اختیارشو میده دست اون.مقصر خود دختره بوده.متاسفم براش
ناشناس
۱۰:۲۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خانما همیشه میگن تقصیر مردهاست !! ببخشید یه دختر شانزده ساله به اندازه یه مرد بیست و هفت ساله میفهمه. مظلوم نمایی بسه دیگه
ناشناس
۲۲:۳۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
معلومه که همیشه تقصیر مرد هاست. من بعد پنج سال زندگی مشترک با یه بچه برگشتم خونه مادرم. بدون هیچ چیزی. حتی یک سکه هم نداد. با افتخار گفت حتی یه هزار تومنی هم بهت نمیدم. خیلی هم سنتی ازدواج کرده بودم. به خاطر خیانت و انحرافات اخلاقی هم جدا شدم. هنوز هم هر هفته که میاد دنبال بچه ام فقط با حرف ها و کاراش ازارم میده.
ناشناس
۱۰:۲۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
گزارش خوبی بود امیدوارم خیلی ها ازش درس بگیرند
ناشناس
۱۰:۲۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ازدواج سفید دیگه چه کوفتی ایه اخه مد شده ؟؟ آخه شرعی گفتن عرفی گفتن محرم و نامحرمی گفتن ...واقعا به کجا داریم میرسیم...به نظر من حماقت کردی دختر خانووم الانم داری مظلوم نمایی میکنی نود درصد تقصرا گردن خودته ...حیا که ربطی به دین و مذهب نداره میگه خونواده م مذهبی نبودن تو جامعه اروپایی هم که به هیچی معتقد نیستن والگوی خیلی از جوونای ما شده خانوماشون اینقد راحت و ساده خودشون در اختیار مرد غریبه نمیذارن ..مگه از اوضاع جامعه خبر نداشتی یعنی اخبار اینهمه ناامنی و خیانت رو نشنیدی چطور چشم بسته اعتماد کردی ؟
ناشناس
۱۰:۲۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اینم عاقبت روشن فکری زیاد اگر عقد کرده بود به صورت رسمی و مهریه داشت( حداقل 1سکه حالا زیاد یا کمش مهم نیست) به این راحتی نمیتونست رهاش کنه و حداقل با عقد نامش میتونست از آبروی خودش محافظت کنه
ناشناس
۱۰:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خود كرده را تدبير نيست
وقتي حرف مادر و پدرت كه عزيزترين هستي براشان را گوش نكرده اي و دنبال هوس بدون چهارچوب قانوني رفته اي مطمئنا روز تو را مث دستمال استفاده شده پرت خواهند كرد تو اشغال داني
حسینی گلپایگان
۱۰:۰۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
امان از بی ایمانی و بی خدایی
دلم خیلی شکست
راه خدا چه خطری دارد که بی خدایی می کنیم
ناشناس
۱۴:۲۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خدا بزرگترین حامی ما زن هاست ولی بدبخت این غربزده ها نمیفهمن. یه وقت هایی به شوهرم میگم :(خدا هوای ما زن ها رو بیشتر از شما مرد ها داره و چقدر تو قوانین ازدواج پشت ما زن ها در میاد.) عاشقتم خدا. عاشقتم اسلام
ناشناس
۰۹:۴۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شما یک تحصیل کرده نمی دانی که اسلام اختیارازدواج دختر داده به پدران وقت پدر مادری که چندین سال تر خشک کردن بهشان بی احترامی کنی خیری نمیبینی دایی وخاله جز خانواده نیست
مهدیه
۰۹:۴۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
تا آخر عمر نمیتونی که بشینی به اشتباهی که کردی فکر کنی و غصه بخوری.
از هیچ کس توقع نداشته باش حتی از مادرت.
پاشو زندگی رو دوباره بساز. کسی که همیشه هست فقط خداست...
ناشناس
۰۹:۳۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خانمها نباید اینقدر زودباور باشند و فریب این آدمهای هوس باز
ناشناس
۰۹:۳۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اینم نتیجه ی غرب گرایی
روشن فکر نمایان جامعه جواب بدین
ناشناس
۰۹:۲۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اگه اطلاع رسانی درستی درباره ازدواج سفید باشه و خانواده های حتی عرف رو در ازدواج رعایت کنن شاهد این مسائل نیستیم
ناشناس
۰۹:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
امیدوارم عبرتی باشد برای دیگران.
هر چیزی که خدا گفته انجام بدیم به حال خودمون سود داره و هر چیزی که گفته انجام ندیم برای خودمون ضرر داره.
رسول
۰۹:۰۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
مگه انسان چند بار میتونه یک زندگی رو تجربه کنه .کاش بزرگان بیشتر احساس مسئولیت میکردندحالا فلسفه صیغه عقد بیشتر برای ما روشن میشه
Mohammad
۰۸:۲۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خودکرده را هیچ تدبیر نیست
امیررضا
۰۸:۲۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عاقبت روشنفکر بازی همینه
ناشناس
۰۸:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
واقعا برخی چرا مردها به راحتی از زنشون میگذرن و میرن سراغ زن دیگه؟
ناشناس
۰۸:۱۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اخر و عاقبت تقلید کور کورانه از قر و فر خارجیها همینه
ناشناس
۰۷:۵۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
پس ازدواج کثیف وسباه را جوانهای این تیپی خوب فهم کنند.
پس ثابت شد دستورات دین واداب وسنن ما کاملا درست و دقیق و باعث ثبات خانواده می شود.
خدالعنت کند کسانی که در ترویج چنین گناهانی تبلیغ وکمک می کنند وجوانهای غافل و احساسی ما رابه روزگارسیاه می نشانند.
سیدجلال
۰۷:۵۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خود کرده را تدبیر نیست
ناشناس
۰۷:۴۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اینور اب با داشتن چند تا سرطان .دارنند زندگی میکنند .اصلا خودشون را نمیبازند .مشکل ما ایرانیها اینه که قبول مسئولیت نمیکنیم .هی سعی میکنیم به گردن این و اون بیندازیم .اصلا خاله ودایی ات را مقصر ندان .شما جایی برای مشورت رفتی .چونکه حرف هایی میزدند که شما دوست داشتید .بشنوید .پس مقصر خودتت هستی .اصلا اهمیت ندارد .دوباره از نو شروع کن و اصلا خودتت را دست کم نگیر .دانشگاه برو .زبان یاد بگیر .موفق میشوی .من باورت دارم
ناشناس
۰۷:۲۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
حقته همچین بلایی سرت بیاد همش تقصیر خودته
ناشناس
۰۷:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دختره ی بی عقل
ناشناس
۰۷:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
باید برای کسب تجربه هزینه کنیم .شما از تجارب دیگران استفاده نکردید .پس ناراحت و ناامید نشو .سعی کن از این تجربه برای اینده ات استفاده کنی .چرا شما ها خودتون را با یک تجربه میبازید ِصد بار افتاده ای .بلند شو و از نو شروع کن ِ
هر کس که ناامید شود .بی دین است و به قدرت خدا پی نبرده .
ناشناس
۰۷:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
با ازدواج سفید خودت و زندگیتو سیاه و تباه کردی
ناشناس
۰۷:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ازدواج سفید نه زندگی سیاه
ناشناس
۰۷:۲۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عاقبت هم باشی سیاه همین میشه
ناشناس
۰۷:۲۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
آخه دختر مگه تو عقل نداشتی خانواده نداشتی آبرو نداشتی که رفتی همچین کاری کردی مگه بی صاحب بودی خانوادت اصلا چرا اجازه دادن گذاشتن همچین کاری بکنی چرا جلوتو نگرفتن ؟!
ناشناس
۰۷:۱۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خودم کردم که لعنت بر خودم باد !
ناشناس
۰۷:۱۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دختری که پاک و سالم و پاکدامن و با ایمان و با خدا و با حجاب و خانواده دار و آبرو دار و خدا ترس باشه و سر سفره پدر مادر بزرگ شده باشه هیچ وقت همچین کارایی نمیکنه و تن به این هم باشی سیاه نمیده
ناشناس
۰۷:۱۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
نه این خانوم هر کسی این کارو بکنه و این راه و روش زندگی رو انتخاب کنه به همین عاقبت دچار میشه
ناشناس
۰۷:۱۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
کسی که خدا رو رها کنه این بلا سرش میاد
ناشناس
۰۷:۱۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دختره ی نادان حقته این همه بلا سرت بیاد وقتی عقل نداری و حرف خدا برات مهم نیست
ناشناس
۰۷:۱۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خودت کردی که لعنت بر خودت باد !
محمد
۰۷:۰۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
افکار سیاه و احساساتی عده ای نتیحه ای جز این ندارد.همیشه و هنه جا گفتم که هیجکس به اندازه پدر و مادر نسبت به فرزند دلسوز نیست.
ماندلا
۰۵:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
حیف به آنهمه سواد ومدرک که خوب استفاده نکردی .
ناشناس
۰۵:۰۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
نتیجه خودکامگی دختران یاغی هست که به حرف پدر و مادرشون پشت پا می زنن
ناشناس
۰۵:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
چقدر یه پدر باید حرص بخوره ؟!
ای دخترا! گوش به حرف پدرتون بدید!!! هرچند ممکنه بلد نباشند باهاتون خوب صحبت کنند!
ناشناس
۰۵:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ازدواج سفید کجا بود ، اصلا این ازدواج نیست این سبک فاحشه گری مدرن هست
ناشناس
۰۴:۵۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
هر رابطه ای برخلاف شرع و قانون سرانجام بدی داره بطور قطع
سجاد
۰۴:۳۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
لطفا اسم کرمانشاه روپاک کنید سریعا پاک شود
ناشناس
۱۰:۲۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
چرا؟ این مسائل تو همه جا هست مردم باید روشن بشوند فکر نکنید همه فساد ها تو تهران صورت میگیره
ناشناس
۰۴:۲۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ازدواج سفید همان فساد جدید است و بیشترین ضربه به دختران میخورد
ناشناس
۰۳:۱۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دخترک احمق
مگه تو مسلمان نبودی
به چه حقی با یک مرد اجنبی زیر یک سقف قرار گرفتی؟
ناشناس
۰۲:۴۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عالی بود .واقعا ازدواج سفید .اصلا ازدواج نیست.مرسی چشممونو باز کردی
ناشناس
۰۱:۳۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
دولت باید برای ازدواج جوانان کاری کند .در کشور چین پارکی برای ازدواج جوانان در نظر گرفته شده که والدین با در دست داشتن عکس جوانان و اطلاعاتی راجع به انها به پارک میروند .تاوکسی را پیدا کنند
ناشناس
۰۱:۳۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
باید مشورت با روان شناس یا اشخاصی که این راه را رفته اند .معلومه عاقبت ازدواج سفید به صرر خانم هاست .چونکه هیچ حق و حقوقی نداری .معلوم نیست خانم خونه ای یا کلفت خونه
برای اقایان هم خوب نیست .چونکه باعث میشه از ازدواج زده بشوند و زندگی واقعی که بر مبنای گذشت است را با زندگی مجازی اشتباه بگیرند
ناشناس
۰۱:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
اینور اب خانم 98 ساله ازدواج میکند تازه ماه عسل هم میره .
همه اشتباه میکنند .نباید باعث منفی بودن ات بشه و باعت توقف ات بشه .فقط مثبت بیندیشد .همه چیز درست میشه .ادامه تحصیل بده .خودتت را بالا بکش .حتی اگر تمام دینا بخواهند شما را پایین بکشند .اجازه نده .28 ساله است .جوانی
سلطان
۱۰:۲۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شما چی میگی؟؟؟؟
ازدواج سفید یکی از ننگ اور ترین های فساد تاریخ بشریت هست که با روکشی به اسم ازدواج شیر زن های ایرانی رو می خوان به فساد بکشونن و بنیان خانواده اریایی ایرانی رو خراب کنن
ناشناس
۰۱:۲۱ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خدایا خودت حکیمی رحیمی غفوری بخشنده ای ارحم الراحمینی ستار العیوبی خودت امید این بنده عزیزت باش نزار به نامرد جماعت دست دراز کنه با اینکه میدانم هیچ چیز این دنیا بی حکمت نیست یه جوری تقدیر ما بنده هاتو فرقی نداره مسلمان غیر مسلمان همه و همه به حق مهربانیت به رستگاری گره بزن که باعث خشنودیت باشیم .
خودم یه پسر ۲۲ ساله ام با خوندن این خبر اشک توو چشام جمع شد آخه انقد نامردی بی معرفتی بی غیرتی میخوایم به کجا برسیم با این کارهامون؟ غیرت و شرف باشه اینگونه وقایع رخ نمیده

خدایا به حق مهربانیت خوبی ها رو بر بدی هایمان غالب کن

اللهم عجل لولیک الفرج
ناشناس
۱۱:۵۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بله برادر جامعه پراز گرگه، مشکل از دختران ساده دل واعتماد نابجا که به علت نبود حمایت کافی از خانواده دنبال آرزو ها شون دریکی دیگه هستند وجز ناامیدی وبر باد رفتن آرزوها هیچ نصیبی ندارند ومتاسفانه این خانواده‌ها جز نمکی برزخم نمی شوند بجای هدایت فرزندانشان
ناشناس
۰۱:۱۹ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
خودت خواستی
ناشناس
۰۱:۱۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
همه در زندگی اشتباه میکنند .اصلا خودتت را سرزنش نکن .شده که شده .ادامه تحصیل بده .به همه از جمله خودتت ثابت کن .من میتوانم را ......موفق میشوی
دینا که به آخر نرسیده ِانسان جایز خطاست .از تحربه تلخ ات برای پیشرفت خودتت استفاده کن .بهش ثابت کن .میتوانی
ناشناس
۱۱:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شده که شده؟؟همین؟؟پس اون پسر بدبختی که قراره گول این دختر رو بخوره و بگیرتش چی؟ چقد حرف زدن آسونه براتون.خدا رو هم در نظر بگیر
حجت
۱۶:۱۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شده که شده؟ مگه نشنیدی قضیه اون دختره رو که رفت برای رقص و آواز بعد بهش نجاوز کردن و سرشو بریدن؟ حتما باید بلا سرش. بیاد؟
ناشناس
۰۱:۱۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
به جای اینکه از مردها بدت بیاید اولا مگه پدرت به عنوان یک مرد نصحیتت نکرد و هشدار نداد بعد مگه نمیگی تقصیر خاله خودت بوده که اون یک زن بعد خودت انتخاب کردی که خودت هم حالا دیگه زن هستی خب الان به مردها چه ربطی داره وقتی خودت بی عقلی کردی
بانو
۰۱:۱۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ایعنی یه جوان ۲۸ ساله اونم تحصیل کرده واقعا نمیفهمه که اینجور ازدواج ختمش به نا کجا آباد
واقعا جای تاسف داره
ناشناس
۱۰:۲۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
ای بابا الان این ازداج سفید مد شده و با کلاسی محسوب میشه امان از غرب گرایی پوچ
ناشناس
۰۱:۱۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
مشکل خانمها اینه که خودشون را ارزان میفروشند .معلومه که این اقا به شما اعتماد نکند .میگه همینطوری که راحت با من زندگی میکند .فردا سراع کس دیگری میره .خانمها باید قدر خودشون را بدانند .اگر ازدواج سفید موفق بود .وصع اینور اب به اینجا ختم نمیشد .باید خیلی زودتر از این متوجه میشدی .که شما را نشان خانواده اش نمیده .ولی با همه این اشتباهات .نباید ناامید بشی .باید از اشتباهاتت درس بگیری .و همه اقایان را شبیه بهم ندانی .همانطور که خانم ها شبیه هم نیستند .اسم خدا را بیار و با شناخت ازدواج کن .اول ادامه تحصیل بده .فکر کن در رویای بدی بودی .همه ما اشتباه میکنیم .اصلا برای پیشرفت ات دیر نشده .جوانی .با فکر مثبت زندگی جدیدت را شروع کن .موفق میشوی .الان تجربه داری .ازش بنفع خودتت استفاده کن
ناشناس
۰۱:۱۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
میخاستی درست تفکر و تحقیق کنی و ازدواج با مدرک بکنی که به این روزا نیفتی بنده خدا...اینم نتیجه ی غرب گرایی
ناشناس
۰۰:۵۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
یک عقد ساده انسان را متعهد می کند ذهن و قلب انسان را گیر می اندازد حتی اگر کاغذ هم باشد یا نباشد خدا خواهد بود که حقت را بگیرد اما وقتی حرام شد خدا هم ناراحت شده
امیدوارم مشکلتان حل شود.
ناشناس
۱۰:۲۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
احسنت واقعا درسته
ناشناس
۰۰:۳۷ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
عجبا
ناشناس
۰۸:۵۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
شايد اين طوري بايد بشود كه معني و طعم سنت و دين را بفهمي ؛ كه از بيانت در اين خاطره اي كه تعريف كرده اي معلوم است كه باز هم نفهميدي كه سنت چيست و چرا بايد از كانال دين وارد شد ...
ناشناس
۱۱:۵۲ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
تا کانون خانواده امن نباشه دین وتر بیت نباشه همینه
جواد
۰۰:۳۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
با یک چاقو سربه نیسش میکردی که بهت خیانت نکنه
ناشناس
۰۹:۵۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
به همه بدبختی هاش چوبه دارهم اضافه میکرد
واقعا که
ناشناس
۰۰:۳۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
بیچارگی د و بدبختی دختر این که

تا تا کسی گفت دوستت دادم باور میکنه سریع میگ تمام شد.
نامردی چ رلطی ب سواد داره .