امدادگران و اعضای هلالاحمر خوزستان، نزدیک به دو ماه است که خواب و خوراک ندارند و با وجود درگیری خانوادههایشان با سیلاب، به کمک مردم شهر و روستا رفتهاند. هرچه سیلاب پیشتر میآید، تلاش نیروهای هلالاحمر برای برگرداندن شرایط عادی در استان هم بیشتر میشود؛ کودکان در کمپهای اسکان اضطراری صاحب عروسک میشوند و زنها به فکر مهارتآموزی هستند.
مردان روزها به سراغ سیلبندها میروند و برای بقای دام و طیور، زمینهای کشاورزی، و نگهداری از لوازم زندگیشان تلاش میکنند. امدادگران هلالاحمر حواسشان هست در کنار رسیدگی به نیازهای اولیه مردم سیل زده، از آنچه این افراد را به ادامه زندگی امیدوار میکند غافل نشوند.
«سید حسن مهدیاننسب» یکی از امدادگران سوسنگرد میگوید: «زندگی در کمپهای اسکان اضطراری و در شهرهای سیل زده ادامه دارد. مردم این مناطق همانقدر که به مواد غذایی اولیه نیاز دارند، به سرگرمی، نشاط و شور زندگی هم نیاز دارند. از ما میخواهند به کمپها آرایشگر بفرستیم یا بچهها نیاز به اسباببازی و تفریح دارند. همین چیزها است که در کمپها مردم را به ادامه راه و ساخت دوباره زندگی از نو امیدوار میکند.»
روستاها؛ جزیرههای بیرون از آب
از نخستین روز وقوع سیلاب خوزستان، خودشان را به حمیدیه رساندهاند و آنجا مستقر شدهاند. اهل ماهشهر خوزستان هستند و تیم ١١ نفرهشان، به همراه دیگر امدادگران به اردوگاهها خدمات ارایه میدهند. «محمد دریس» امدادگر خوزستانی اهل ماهشهر میگوید: «امدادگرانی که اینجا هستند عمدتاً دورههای سیلاب دیدهاند و با این وضعیت آشنا هستند. با این حال حجم آسیبها خیلی زیاد است.
روزهای نخست وقوع سیلاب، مردم درمانده و عصبی بودند و برخورد خوبی با افرادی که برای کمک آمده بودند نداشتند. اما خیلی زود ما را از خودشان دانستند و حتی برای انجام کمکهای داوطلبانه، پیش ما میآمدند.» از تلاش امدادگران برای حفظ سیلبندها میگوید و قدردانی مردم برای کمکهایی که به دستشان میرسد: «برخی از روستاها مثل جزیره، در محاصره سیلاب بودند و کمکرسانی به آنها یا باید از طریق بالگرد انجام میشد یا قایق. ارسال کمک از طریق بالگرد دردسرهای خود را دارد، اما به کمک قایق، این کمکها نظم بیشتری دارند.
معتمدان هر روستا هم در توزیع اقلام ضروری به ما کمک زیادی میکنند. در یکی از امدادرسانیها به این روستاها، بعد از اینکه بستههای غذایی و آب را به روستا بردیم، یکی از اهالی روستا بطری آب خنکی برای من که تشنه بودم آورد. گفت چیزی برای پذیرایی و تشکر ندارد، اما قدردان امدادگران است. همین حرف برای من و دیگر امدادگران کافی بود تا انگیزه بیشتری برای کمک به مردم سیل زده داشته باشیم.»
روزهای دور از خانه
امدادگران خوزستان خواب و خوراک ندارند. «علی آلبوغبیش» یکی از امدادگران خستگیناپذیر خوزستان است که از روز نخست وقوع سیلاب به خانه نرفته و به گفته دیگر امدادگران، تنها ساعات محدودی از شب را استراحت میکند. او میگوید: «مردم روستاهای حمیدیه، عشایر هستند و تمام زندگیشان به دامهایشان وابسته است.
پیرمردی در یکی از این روستاها بود که حاضر به تخلیه روستا نمیشد. میگفت حالا که تمام دامهایم در سیل تلف شدند من هم میخواهم بمانم و در سیلاب بمیرم. غم و اندوه این مردم را که میبینم نمیتوانم آرام بمانم و استراحت کنم. حتی نیمهشب هم وقتی محمولهای از راه میرسد، من برای تخلیه وبارگیری میروم. چند روز پیش گفتند بیا و چند روزی به مرخصی برو. گفتم نمیتوانم. میمانم تا اوضاع کمی بهتر شود.» سوار بر خودروی امداد، وسایل مورد نیاز و مواد غذایی را به روستاها میرساند: «در بسیاری از روستاها، سیل جاده را شسته و در طول مسیر، بخشهایی از جاده زیر آب است و عمق آب مشخص نیست.
با این حال در روزهای اول به روستاهای اطراف رفتم و برایشان مواد غذایی و پتو بردم؛ آن هم از جادهای که بیشتر مسیر زیر آب بود. با مردان روستا هماهنگ کردهام تا سر موعد مشخصی سر جاده باشند. وسایل و مواد غذایی مورد نیازشان را به آنها میرسانم و آنها بخشی از راه را با پای پیاده طی میکنند تا به روستا برسند. ارتباط هلالاحمر با بسیاری از روستاها از طریق همین مردم میسر است که مایحتاج خود را به ما گزارش میدهند و ما برایشان تهیه میکنیم.»
سیلاب هر روز قصهای تازه دارد
هر مرحله از سیلاب، نیازهای متفاوتی برای مردم سیل زده رقم میزند؛ از نیاز به اسکان اضطراری در روزهای نخست گرفته تا تأمین آب و بستههای غذایی و لباس و. «سید حسن مهدیان نسب» از امدادگران سوسنگرد میگوید: «در حال حاضر با هماهنگی و همکاری نیروهای فعال هر استان، تیمهای پزشکی و روانشناسی به اردوگاهها مراجعه میکنند و مراقب سطح سلامت و بهداشت کمپها هستند.
تعدادی از مدارس به اردوگاه تبدیل شدهاند و دانشآموزان برای ادامه کلاسهای درس، به مدارس دیگر میروند و در شیفتهای صبح و عصر، مدارس دایر هستند. مردم در مناطقی که آب رودخانه پایین رفته، به فکر بازسازی خانهها هستند و گل و لای را از خانههای خود بیرون میبرند. لوازم موجود در خانهها اغلب از بین رفته و تهیه لوازم اولیه زندگی، در حال حاضر در بسیاری از شهرها و روستاهای سیلزده مورد نیاز است.» از همراهی مردمی که در زمینههای مختلف تخصص دارند میگوید: «عدهای آمدهاند تا به مردم در بازسازی خانهها کمک کنند. از برقکار گرفته تا لولهکش و افرادی با تخصصها و مهارتهای مختلف.» خطر از بیخ گوش برخی از روستاها عبور کرده و با کنترل آب سد، خطری روستاهای دارای سیلبند را تهدید نمیکند. اما روستاهایی هم هستند که به دلیل تخریب سیلبندها، دچار آبگرفتگی میشوند و با شروع بارندگیهای تازه، سیل آنها را در مینوردد.
مهارتآموزی برای زنان یک اتفاق خوب در یکی از اردوگاههای اسکان اضطراری
سیل که به سوسنگرد رسید، داوطلبان و امدادگران و اعضای هلالاحمر شهرستان، خود را به ساختمان جمعیت رساندند تا تقسیم کار کنند و هرکدام گوشهای از کار را بگیرند. «هدی حمادی» بیش از ٥ سال است که به هلالاحمر سوسنگرد پیوسته و دقایقی بعد از اعلام وضعیت بحرانی، خود را به هلالاحمر رسانده است. او میگوید: «مردم را در ٥ پایگاه اسکان داده بودند. قرار شد ما به کمپ مدرسه ١٧شهریور برویم و آنجا فعالیت کنیم. من و یکی از دوستانم در جمعیت به نام خانم حیدری راهی مدرسه شدیم. مردم تازه اسکان داده شده بودند و آمار دقیقی از آنها وجود نداشت.
به تک تک چادرها و کلاسها سر زدیم تا آمار خانوار، سن و اطلاعات لازم دیگر را جمعآوری کنیم. بر اساس سن و نیاز اعضای هر خانوار، درخواست ارسال اقلام و آنها را بین مردم توزیع میکردیم. تعداد کودکان، بیماران، زنان باردار و... مشخص شده بود و این موضوع امدادرسانی را کاملاً هدفمند و منظم میکرد.» حضور امدادگران و داوطلبان زن در کمپها، آرامش خاطر بیشتری برای زنان اسکان داده شده در کمپها فراهم کرده است.
حمادی میگوید: «زنان نیازهای ویژهای دارند که در مواقع وقوع بحران، ممکن است برای تأمین این نیازها دچار مشکل شوند. حضور ما در کمپها باعث شده بود تا آنها بتوانند راحتتر این نیازها را مطرح کنند. حواسمان بود که پدهای بهداشتی و اقلام مورد نیاز به اندازه کافی برای هر فرد وجود داشته باشد. ترس و اضطراب مشکلات زیادی برای زنان و کودکان مستقر در کمپها به وجود آورده بود که به کمک تیمهای سحر این مشکل هم برطرف میشود.
حرف زدن از مشکلات و دغدغههای ذهنی کمک زیادی به این افراد میکند تا بتوانند با مشکلات خود کنار بیایند و آنها را برطرف کنند.» افرادی که در کمپهای اسکان اضطراری سوسنگرد به سر میبرند، معمولاً از اهالی روستاهای زیر آب رفته این شهرستان هستند. حمادی میگوید: «زنان روستایی تا قبل از وقوع سیلاب، فعالیتهای روزمره زیادی داشتند و معمولاً بیکار نبودند. اما در این کمپها کار و سرگرمیای برای انجام دادن ندارند و به همین دلیل دچار افسردگی هستند.
یکی از اقدامات ما، درخواست از آموزش و پرورش برای هماهنگی با معلمان فنی و حرفهای بود تا کلاسهای مختلفی برای آنها برگزار کنیم. بهزودی با برگزاری این کلاسها زنان هم مهارتهای تازهای یاد میگیرند و هم میتوانند علاوه بر سرگرم شدن، به اقتصاد خانواده خود در این شرایط سخت کمک کنند.»
زندگی را به حال قبل برگردانیم
سیلاب چند روستای سوسنگرد را غرق در آب کرده و روستاها خالی از سکنه هستند. شهرستان سوسنگرد با وجود آبگرفتگی، تخلیه نشده و مردم در خانههای خود هستند. «ایمان حیدری» بانوی نجاتگر سوسنگردی است که با وجود درگیر بودن خانواده خود در سیلاب، هر روز به اردوگاه اسکان اضطراری میرود و تا نیمهشب در کنار مردمی است که از خانه و کاشانه خود دور ماندهاند. او میگوید: «مردمی که در کمپها ساکن شدهاند علاوه بر کمکهای مالی، نیاز به دلگرمی دارند.
این افراد گرچه از خانه و روستای خود دور هستند، اما نیازهای بهداشتی و درمانی و آموزشی و... دارند. ما با هماهنگی با مردم شهرستان سوسنگرد، از آرایشگران و مربیان آموزشی و افراد دیگر که مهارتهای مختلفی دارند کمک میگیریم. شبها تا دیروقت در کمپ میمانیم، چون ممکن است مردم به کمکی نیاز داشته باشند. صبح زود، قبل از بیدار شدن مردم دوباره اینجاییم.» تهیه بستههای غذایی ویژه برای زنان باردار، تهیه لباس و پوشک مناسب برای کودکان از مهمترین اقداماتی است که در روزهای اول برپایی کمپ، در سوسنگرد انجام شده است. حیدری میگوید: «زنان بارداری در کمپ بودند که نمیخواستند تا مدتی اقوام و آشنایانشان از باردار بودنشان باخبر شوند. این زنها ما را امین خود دانستند و موضوع را با ما در میان گذاشتند.
مشاوره با ماما، تهیه بستههای غذایی و میان وعده برای این زنان از جمله کارهایی بود که برایشان انجام دادیم. ما حتی از سایز لباس افراد مستقر در کمپ هم اطلاعاتی تهیه کرده بودیم تا بر حسب همان اطلاعات، لباس مورد نیاز هر فرد را به دستش برسانیم.» با بچهها بازی میکنند و اسباببازیهای مورد نیازشان را به دستشان میرسانند. امدادگران در کمپهای اسکان اضطراری، تلاششان این است که زندگی به حال سابق خود برگردد و برای این کار زنان و مردان و کودکان سیل زده را به مشارکت در انجام امور کمپ دعوت میکنند؛ اینجا تا زمان آباد شدن دوباره روستا، خانه موقتشان است.
زندگی ادامه دارد
بوی غذای تازه از چادرهای اردوگاه اسکان موقت به مشام میرسد. سالن ورزشگاه و مدرسه و سالن فوتبال شهر حالا برای مدتی محل زندگی مردم سیل زده است. آرایشگری از اهواز به اردوگاه آمده تا سر و سامانی به موهای پرپشت شده کودکان بدهد. مردم سیل زده مستقر در اردوگاه از خانه خود دورند، اما از زندگی فاصله نگرفتهاند. چند روز پیش بود که تولد نوزادی را جشن گرفتند. امروز اهالی کمپ اسکان اضطراری به جشن عروسی دعوتند. این دومین مراسم عروسیاست که در اردوگاههای اسکان موقت اهواز برگزار میشود. برگزاری جشن عروسی در سوسنگرد، پشت سیل بندهای کرخه هم برای ساعاتی مردم و امدادگران را به جشن و پایکوبی فراخواند؛ جشنی که مهمانانش اهالی شهرستان هستند و امدادگرانی که خود را برای کمک به آنجا رساندهاند. زندگی در اردوگاههای اسکان موقت ادامه دارد.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/