به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، متن زیر جلسه چهل و نهم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
یکی از مسائلی که در دوره غیبت کبری مطرح است این سوال است که چرا امام زمان غائب شده اند؟
اصولاً وقتی این سوال مطرح میشود میتواند دو رویکرد داشته باشد. یکی اینکه این سوال اعتراضی باشد و ما به غیبت اعتراض داشته باشیم. سوال اینگونه مطرح میشود که منافع زیادی با ظهور ایشان وابسته است لذا چرا ایشان غایب شده است و آیا این با عدل و حکمت خدا سازگاری دارد؟ این نوع رویکر صبغه اعتراض دارد که میگوییم نباید این اتفاق میافتاد.
بیشتربخوانید : ۲ اتفاقی که با وقوع آنها ظهور امام زمان (عج) قطعی است
رویکرد دوم استفهامی است. ما میخواهیم دلیل و حکمت این مطلب را بدانیم. ما خداوند را حکیم میدانیم که حقیقتی است که کار عبث و بی فایده انجام نمیدهد؛ بنابراین سوال اینگونه است که این غیبت چه حکمتی دارد؟ مسئله ما در پاسخ به سوال اولیه مطرح شده، استفهامی است.
قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم ۵ نکته را بیان میکنیم.
نکته اول اینکه اینطور نیست که غیبت امام عصر، تنها اختصاص به امت اسلامی داشته باشد. سابقاً در بحثهای گذشته گفتیم که مسئله غیبت در بین انبیا و اولیا پیشینه دارد و اینگونه نیست که فقط اختصاص به اسلام داشته باشد. از جمله شخصیتی که مشهور است جاب یوسف (ع) است.
دوم اینکه مسئله غیبت امام زمان از معدود مسائلی است که همه معصومین نسبت به آن اظهار نظر کرده اند. از پیامبر تا امام حسن عسکری (ع) راجع به غیبت امام زمان روایت داریم. در این مورد هم قبلاً بحث کرده ایم.
سومین نکته این است که مراد از غیبت امام، عدم ظهور است، نه عدم حضور. به این معنا که امام دیده نمیشود نه اینکه نیست، هست، اما دیده نمیشود.
چهارمین مطلب این است که عدم ظهور به معنای ناشناسی است، نه ناپیدایی. اینطور نیست که جسم امام دیده نشود. بلکه جسم مبارک حضرت، دیده میشود، اما شناخته نمیشود. کماینکه این قضیه در مورد جناب یوسف سابقه داشته است.
امام صادق میفرماید «إنّ فی القائم شبه من یوسف إنّ اخوه یوسف کانوا أسباطاً اولاد انبیاء تاجروا یوسف و بایعوه و هم اخوته و هو اخوهم فلم یعرفوه حتی قال لهم أنا یوسف...» یعنی قائم (عج) شباهتی با یوسف دارد. برادران یوسف با این که پیغمبر زاده و برادر یوسف بودند و او نیز برادرشان بود، با او تجارت و خرید و فروش کردند و او را نشناختند، تا این که یوسف، خودش را معرفی کرد و گفت: من یوسفم ...
این معنا را قرآن کریم در سوره یوسف آیات ۸۹ و ۹۰ بیان میکند. «قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ؛ قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» یعنی گفت آیا دانستید وقتی که نادان بودید با یوسف و برادرش چه کردید؛ گفتند آیا تو خود یوسفی گفت [آری]من یوسفم و این برادر من است به راستی خدا بر ما منت نهاده است بی گمان هر که تقوا و صبر پیشه کند خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند؛ بنابراین امام صادق در این بیان شباهت، بر ناشناسی تاکید دارند، نه ناپیدایی.
آخرین نکته این است که اگر ما ادلهای مبنی بر اینکه «چرا امام غایب است؟» را مطرح میکنیم، این ادله یک پاسخ درون گروهی و خاص شیعیان است. یعنی سوال ما استفهامی است که شخص سوال کننده معتقد به امامت حضرت است و معتقد به حیات و زنده بودن امام است.
با حفظ این پنج مقدمه، حکمتهای غیبت امام را عرض خواهیم کرد. چیزهایی که بیان میشود چند تاست و اینها علت تامه نیستند، بلکه وجهی از وجوه غیبت امام است.
حکمت غیبت از دو دیدگاه قابل بررسی است. اولی دیدگاه عقل است و دومی از دیدگاه روایات است. ما اول دیدگاه نقل را مطرح میکنیم و بعد در زمان دیگری بحث عقل را مطرح خواهیم کرد.
اولین پاسخی که از ادله نقلی بیان میکنیم این است که به استناد برخی از روایات رازی است که جز پس از ظهور امام کشف نمیشود. یعنی ما در دوره غیبت نمیدانیم چرا امام غائب شده اند، ولی وقتی امام ظهور پیدا بکند، چرایی مسئله روشن میشود.
عبدالله ابن فضل هاشمی روایتی از امام صادق نقل میکند که «ان لصاحب هذا الامر غیبه لابد منها یرتاب فیها کل مبطل، فقلت: و لم جعلت فداک؟ قال: لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم قلت. فما وجه الحکمه فی غیبه؟ قال وجه الحکمه فی غیبه وجه الحکمه فی غیبات من تقدمه من حجج الله ـ تعالی ذکره ـ ان وجه الحکمه فی ذلک لاینکشف الا بعد ظهوره کما لم ینکشف وجه الحکمه فیما آتاه الخضر (ع) من خرق السفینه و قتل الغلام و اقامه الجدار لموسی (ع) الی وقت افتراقهما»
یعنی همانا برای صاحب الامر غیبتی تخلف ناپذیر است، به طوری که اهل باطل در آن تردید میکنند. عرض کردم: یا بن رسول الله! چرا غیبت میکند؟ فرمود: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجتهای پیش از او بوده است، حکمت غیبت قائم بعد از آمدن خود او ظاهر میشود، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر، و کشتن آن بچه، و تعمیر دیوار، برای حضرت موسی ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.
امام حسن عسکری (ع) طی روایتی طولانی به جناب احمد ابن اسحاق فرمودند «یا أحمد بن إسحاق هذا: أمر من أمر الله، وسر من سر الله، و غیب من غیب الله، فخذ ما آتیتک و اکتمه وکن من الشاکرین تکن معنا غدا فی علیین» یعنیای أحمد بن اسحاق، این امری است از امر خدا و رازی است از راز و اسرار خدا، و غیبی است از غیبهای خدا، آنچه را که به تو گفتم دریاب، و آنرا نهان دار، و از سپاسگزاران باش، روز قیامت در علیین با ما خواهی بود.
پیامبر (ص) به جابر ابن عبدالله انصاری فرمودند «یا جابر! ان هذا الامر من امر الله و سر من الله مطوی عن عباده فایاک و الشک فی امر الله فهو کفر» یعنیای جابر! (غیبت امام زمان) سری از اسرار الهی میباشد که بر بندگان پوشیده است، مبادا در امر خدا شک کنی، چرا که تردید در امر خدا کفر است؛ لذا اگر بخواهیم در این مسئله شک کنیم، به معنی انکار حکیم بودن الهی است که کفر است؛ بنابراین اولین نکتهای که حضرات در حکمت غیبت بیان میکنند مسئله «سری از اسرار الهی» بودن است.
دومین نکتهای که میشود بین روایات پیدا کرد این است که غیبت برای برای امتحان و آزمایش خلایق ذکر میکنند. مسئله ابتلا و آزمایش یکی از سنتهای الهی است. تدبیر امور خلقت بر اساس قواعدی است که لایتغیر و لایتبدل است. یکی از آن سنتهای الهی ابتلا است. دو آیه در این مورد ذکر میکنیم.
سوره مبارکه ملک آیه ۲ میفرماید «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ» یعنی خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر (و خلوص اعمالش بیشتر) است و او مقتدر و بسیار آمرزنده است.
سوره مبارکه عنکبوت آیه ۲ میفرماید «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ؛ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» یعنی آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟ و محققا ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم، و همانا خدا دروغگویان و راستگویان را کاملا میشناسد.
اول اینکه ابتلا و امتحان سنتی است که برای جن و ملک بوده است کمااینکه امر به سجده برای ابلیس (که از جن بود) و ملائک آمد. دوم اینکه ابتلا و امتحان برای انبیاء بوده است کمااینکه ابتلا حضرت ابراهیم دیر هنگام صاحب اولاد میشود و پس از آن دستور ذبح آن داده میشود. سوم اینکه امتها هم دچار ابتلا میشوند، امت حضرت صالح با ناقه امتحان شدند.
امام و معصوم میفرمایند یکی از حکمتهای غیبت حضرت، ولی عصر، مسئله ابتلای امت است.
زراره از امام صادق نقل میکند که میفرمایند «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ لِلْغُلاَمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ اَلَّذِی یُشَکُّ فِی وِلاَدَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلاَ خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ اَلشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ اَلْمُبْطِلُونَ»
یعنی زراره گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود: برای آن جوان پیش از آنکه قیام کند، غیبتی است عرضکردم: چرا؟ فرمود: میترسد - و با دست اشاره بشکم خود کرد- (یعنی میترسد شکمش را پاره کنند) سپس فرمود:ای زراره! اوست که چشم براهش باشند، و اوست که در ولادتش تردید شود: برخی گویند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخی گویند: در شکم مادر بود (که پدرش وفات یافت و سپس هم بدنیا نیامد) و برخی گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد و اوست که در انتظارش باشند، ولی خدای عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید» در زمان (غیبت) استای زراره که اهل باطل شک میکنند.
منبع: مهر
انتهای پیام/