سردار احمدیان گفت: چند سال پیش من به عراق رفته بودم و بعد از چند روز به اهواز برگشتم. دوستان گفتند: احمدیان خانم پیری چند روز است در افتاب سوزان خوزستان منتظر شما است. من با خودم گفتم هیچ فردی جز کسی که گمشدهای دارد در این شرایط آب و هوایی منتظر نمیماند! وقتی به سراغش رفتم، دیدم چادر سیاهش از گرما و گرد و خاک سر تا پا سفید شده است. از تبریز آمده بود دنبال لنگه کفش برای شهیدش...
در ادامه فیلم خاطرهگویی سردار احمدیان را مشاهده میکنید:
بیشتر بخوانید: روایتگری زیبای حاج حسین یکتا در شبهای بله برون شلمچه +فیلم
انتهای پیام/