متن یادداشت را می توانید در ادامه بخوانید:
«تا به امروز فکر نمیکردم تجاوز به حقوق دیگران و پایمال کردن حق آن ها و نادیده گرفتن عدالت، نه تنها مهم نیست که باعث فخر و به شهرت رسیدن متجاوزین می شود! تفکر در مورد گذشت زمان این حسن را دارد که با مرور به گذشته، مسائل تلخ و شیرین هم چون نمایش فیلم در ذهن آدمی جان می گیرد و گاها غبطه میخوری که در این روزگار وانفسا کسی را با کسی کاری نیست و هر آدمی بیشتر برایت احترام قائل شد قطعا ضربه عمیق ترین از او نوش جان خواهی کرد!! 9 سال قبل زمانی که تمامی تهیه کنندگان زیر یک سقف به نام (انجمن تهیه و توزیع فیلم ایران) که بعدا به (اتحادیه تهیه کنندگان و توزیع فیلم ایران) تغییر نام داد قرار داشتند نود درصد سینماگران چه در زمینه تهیه و چه در رابطه با توزیع فیلم، فعال بودند و اگر حق کسی پایمال می شد بودند آدم های با معرفت و با مرام و عدالت پرور که مدافع حقوق به حق آنان باشند.
دوستی ها و رفاقت ها عمیق و شفاف بود اما با پولدار شدن تعدادی انگشت شمار در سینما و زیاده خواهی آنان، به تدریج تلنگر نفاق بین تهیه کنندگان و توزیع کنندگان فیلم پدیدار شد و پس از مدتی کوتاه تبدیل به شکاف گردید به گونه ای که بر سر ریاست طلبی مدام با یکدیگر جنگ و ستیز داشتند تا جایی که در مکانی غیر از خانه سینما که به مراتب محیط بزرگتری داشت و کفاف تمام تهیه کنندگان و توزیع کنندگان را می داد، انتخابات آغاز و بعد از ساعت ها بحث و جدل، کار به بداخلاقی، بی حرمتی و بی فرهنگی کشیده شد و آهنگ تفرقه و جدایی به صدا در آمد و در نهایت نه تنها انتخابات به سرانجام نرسید بلکه تمام حاضرین در انتخابات غزل خداحافظی را خواندند و هر کسی به دنبال کار خویش رفت! با فروپاشی (اتحادیه تهیه کنندگان و توزیع کنندگان فیلم ایران) آنانیکه زرنگ و عشق ریاست و حاکمیت داشتند شروع به یارکشی نمودند و بدین صورت اتحادیه تبدیل به چهار تشکل گردید! با از بین رفتن و فرو ریختن دیوار اتحادیه به این باور رسیدم که جمع آوری مجدد آن ها کار دشواریست در حالی که دولت وقت، اداره سینما را به خود سینماگران واگذار کرده بود که شخص مهندس حیدریان که در آن زمان مدیرکل اداره ارزشیابی و نظارت وزارت ارشاد بود دقیقا به خاطر دارند.
کمتر از یک هفته نگارنده مطلبی تحت عنوان (از ماست که برماست) نوشتم که در روزنامه بانی فیلم شماره 2431 به چاپ رسید و مورد استقبال همکاران قرار گرفت. با سرگرم شدن اعضای تشکل ها توسط ریاست طلبان، انگار همه خواب بودند که چه اتفاقاتی در پس فروپاشی اتحادیه در حال وقوع است! امروز که 9 سال از آن تاریخ شوم می گذرد همه از خواب غفلت بیدار شدند و دریافتند که چه اشتباه بزرگی مرتکب شدند و یکپارچگی و اتحادیه محسنات خوبی بود که از هم پاشیده شد و متاسفانه قدر آن را ندانستند... امروز تنه درخت بی شاخ و برگ اتحادیه نسبت به 9 سال قبل چنان تنومند شده که از ریشه کندن آن جز با کمک دولت، کار اهالی سینما نخواهد بود. ضمن این که باید پذیرفت اهالی سینما نتوانستند بدون دخالت وزارت ارشاد با یکدیگر به تعامل برسند و حداقل به حق خود قانع باشند. آن ها ثابت کردند بدون حضور و پادرمیانی دولت نمی توانند کاری از پیش ببرند چرا که قدر آزادی را ندانستند! اینک اعضای این تشکل ها همچون پاییز، برگ های زرد و بی جانی شدند که با کوچکترین وزش باد از شاخه جدا می شوند... در این 9 سال تهیه کنندگان وابسته به تشکل ها چنان آسیب دیده اند که هر یک از اعضا به هر کجا قدم می گذارند حرفی جز ناله و نفرین به کسانی که مسبب فروپاشی اتحادیه شدند، ندارند.
ریاست طلبان پولدار شدند و سکان سینما را به دست گرفتند و اعضا تشکل ها نیازمند نان شب! به قول معروف ( نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم!! ) با چنین اوصافی که بر هیچ یک از اهالی سینما و مسئولین وزارت ارشاد پوشیده نیست جا دارد وزیر محترم جناب صالحی، معاونت سازمان سینمایی جناب دکتر داروغه زاده، ریاست سابق سازمان سینمایی جناب مهندس حیدریان، سرپرست سازمان سینمایی فعلی جناب حسین انتظامی، مدیر کل سینمای حرفه ای جناب محمد رضا فرجی یک بار دیگر همت گماشته و آشتی بین تهیه کنندگان را برقرار سازند. چون مدت هاست اعضا این تشکل ها به هر دری می زنند تا بار دیگر زیر یک سقف تحت عنون (اتحادیه) قرار گیرند، حرفشان به جایی نمی رسد چرا که خود کرده را تدبیر نیست. به نظر نگارنده اینک که اهالی سینما پی به اشتباه خود برده اند جا دارد دولت به فریاد مظلومین پاسخ دهد و دست زیادخواهان را که مسبب فروپاشی اتحادیه شده اند تا سینما را در انحصار خودشان در آورند با نصیحت متقاعد سازند. تجربه ثابت کرده هر دولتی اگر بخواهد کاری انجام دهد که ملت در رفاه و آرامش باشد با یک برنامه ریزی صحیح به سرانجام خواهد رسید چرا که کار دشوار و لاینحلی نیست.
در خبرها به نقل از دکتر داروغه زاده آمده بود اگر وحدت بین تهیه کنندگان به سرانجام برسد قطعا مشکلات سینما اعم از دستمزدهای نجومی به بازیگران، ورود بی رویه آقازادگان به سینما که خود انگیره گرانی تولید فیلم شده اند، عدالت در اکران، فعالیت تمام دفاتر پخش کنندگان فیلم، کپی رایت و دیگر معضلات سینما به راحتی حل خواهد شد به شرطی که یک بار دیگر وزارت ارشاد دست در دست تمام تهیه کنندگان قرار داده و بساط آشتی کنان را راه اندازی نماید و سینماگران نیز دست یکدیگر را به گرمی بفشارند و حافظ منافع همدیگر باشند و نگذارند بیش از این سینما به لبه پرتگاه نزدیک تر شود که سقوط آن مساوی است با براندازی سینما و رونق گرفتن سریال های خانگی، معضلی که به قول جناب داروغه زاده سود سریال خانگی به مراتب بیشتر از درآمد تولید فیلم سینمایی است و این یعنی زنگ خطری برای کل سینما و برگ برنده ای در دست سریال سازان خانگی که روز به روز بر تعداد آنان اضافه می شود که صد البته اگر چنین خطری که ذکرش رفت استمرار پیدا کند، وظیفه وزارت ارشاد است که مانع بی رویه ساخت سریال های خانگی شود. جا دارد در این برهه از زمان که بعضی ها قصد دارند با این روش سینما را نابود سازند با همدلی، عدالت، رفاقت و اتحاد، سینمای ملی ایران را حفظ نمایند».
گفتنی است ، غلامرضا گمرکی تهیه کننده با 51 سال سابقه در سینما و مطبوعات تهیه فیلم هایی چون جدال بزرگ، این زن حرف نمی زند، تارزن و تارزان، گناه من، روز روشن، آقای سانسور و ... را در کارنامه سینمایی خود دارد.
انتهای پیام/