سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در گفتگو با نماینده رهبر انقلاب در دانشگاه‌ها، مطرح شد؛

مهم‌ترین انتقاد به نهاد نمایندگی رهبری چیست؟

حجت‌الاسلام رستمی طی یک گفتگو به مهم ترین انتقاد درباره نهاد نمایندگی رهبری اشاره کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  سه ماهی از انتصاب حجت‌الاسلام رستمی به‌عنوان رئیس جدید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها می‌گذرد. او تا امروز برنامه‌های مختلفی برای دیدار با گروه‌ها و طیف‌های مختلف دانشجویی و استادی داشته است، به همین دلیل انجام این گفت‌وگو هربار به سبب برنامه‌های فشرده و جلسات با دانشجویان یا حضور در دانشگاه‌ها عقب می‌افتاد.

با این حال، مناسبت 16 آذر و روز دانشجو این فرصت را برای ما مهیا کرد تا در یک فضای صمیمی و دوساعته، ‌میزبان اولین گفت‌وگوی تفصیلی حاج‌آقا رستمی یا به قول دانشجویان همان رئیس نهاد رهبری باشد. من نیز فرصت را مغتنم شمرده و سوالات خود را پیرامون موضوعاتی چون آزاداندیشی در دانشگاه، فرهنگ، فرصت‌های فضای مجازی، تشکل‌های دانشجویی، پاسخگویی مسئولان و... تنظیم کردم. رستمی می‌گوید باید فرصت طرح و نقد دیدگاه‌های مختلف در دانشگاه را داد و از جریان‌هایی که تنها به صورت یکطرفه حاضر به طرح نظرات خود در دانشگاه هستند، گلایه دارد.

این گفت‌وگو در روزهایی انجام شد که ویدئویی از وی در جریان بازدید از کوی دانشگاه در فضای مجازی دست به دست می‌شد که دانشجویی در حال خواندن آواز برای اوست. همین کلیپ باعث شد سوالی نیز درباره موسیقی از وی بپرسم. حجت‌الاسلام رستمی از جمله مسئولانی است که در فضای مجازی حضور دارد، سینما می‌رود، فیلم می‌بیند و در حوزه ادبیات آشنایی دارد. رستمی در خلال بحث، آمارهای جالبی از اعتقادات دینی دانشجویان که در قالب پژوهش‌های میدانی به دست آمده است، ‌ارائه داد؛ آمارهایی که برخلاف تصورات القاشده، ‌داده‌های متفاوتی دارد.

از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنونم. به‌نظرم به‌عنوان اولین سوال، تحلیلی از فضای دانشجویی کشور داشته باشید. مشخصا اینکه انقلاب اسلامی با آرمان‌های مختلف ظهور و بروز کرده و سه مقوله آزادی، عدالت و استقلال آرمان‌هایی بوده که همواره تشکل‌های دانشجویی مطالبه کرده‌اند؛ وضعیت فعلی این سه آرمان و نسبت آن با تشکل‌های دانشجویی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جریان دانشجویی کشور به واسطه پیشینه تاریخی و هم نوع شکل‌گیری و هم جامعه‌ای که در دوران پهلوی شاهد بوده، قالبی پیدا کرده که به بعد از انقلاب و امروز منتقل شده است. از همان ابتدا به واسطه قرار گرفتن رژیم پهلوی در اردوگاه غرب یک جریان قوی با گرایش چپ به‌عنوان یکی از نقاط مخالفت با جریان امپریالیسم و لیبرالیسم حاکم بر تفکرات پهلوی در دانشگاه‌ها ظهور کرد. به همین دلیل در فضای سیاسی کشور می‌بینیم خاستگاه احزابی که با این پیشینه در سپهر سیاست در کشور فعال می‌شوند، دانشگاه است. به‌طوری‌که در بین جریان‌های سیاسی سه‌گانه اسلام‌گرا، ملی‌گرا و چپ گفتمان غالب در فضای احزاب سیاسی ایران بود و از توده‌هایی که رسما خود را در اردوگاه شرق تعریف می‌کنند تا برخی از جریانات حتی با گرایش مذهبی که صبغه چپ‌گرایانه دارند، وقتی آنها را نگاه می‌کنیم می‌بینیم اردوگاه اصلی و محل یارگیری و احیانا شکل‌گیری‌شان دانشگاه است. بعد از انقلاب اسلامی نیز اقتضائات دانشگاه از یک طرف یعنی همراهی دانشگاه در مخالفت با رژیم پهلوی و از طرفی توان الهام‌بخشی که در فضای دانشگاهی برای مخالفت با رژیم پهلوی است و همراهی جدی فضای دانشگاهی را با انقلاب اسلامی می‌بینیم.

حتی گفتمان‌هایی که حوزه و دانشگاه را به هم نزدیک می‌کند و برنامه‌های حضور حوزوی‌ها در فضای دانشگاه‌ها و... همگی شکل جدید نقشه دانشگاه را در فضای انقلاب ترسیم می‌کند. بعد از انقلاب نیز نهادسازی‌هایی که رخ می‌دهد عمدتا توسط بچه‌های دانشگاهی و معطوف به نیازهای انقلاب اسلامی و مردم است. به عبارت دیگر تاسیس سپاه از آن جمله است که جزء نیازهای اصلی انقلاب و دفاع از انقلاب بود و بخشی به نیازهای جامعه برمی‌گردد که با نهادها و سازمان‌های موجود باقیمانده از رژیم پهلوی قابل‌تعمیم نبود؛ از جهاد دانشگاهی که قرار بود دانشگاه را به سمت رفع نیازهای جامعه ببرد تا جهاد سازندگی برای خدمت‌رسانی عمومی به محرومان روستاها و نیز کمیته امداد و بنیاد مسکن و... . در این مرحله نیز نقش دانشجویان پررنگ بوده و به جز مواردی که بازار و حوزه علمیه نقش پررنگی داشته، عمده این فعالیت‌ها برآمده از دانشگاه بوده است.

دور شدن فضای دانشگاه ها از فعالیت های موثر در مقطعی پس از انقلاب

مقطعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به واسطه جنگی که به کشور تحمیل می‌شود، فضای دانشگاهی از فضای فعالیت‌های موثر چه در حوزه سیاسی درون دانشگاهی و چه در حوزه ایفای نقش در حوزه اجتماعی دور می‌شود و دلیلش هم آن است که مهم‌ترین کسانی که در فضای دانشگاهی می‌توانستند این نقش را ایفا کنند، در صحنه جامعه و دفاع مقدس در حال نقش‌آفرینی بودند. بعد از رحلت امام و سیاست اقتصادی دولت کارگزاران شاهد حاکمیت بخشی از استانداردهای موجود در نظام‌های غربی بر فضای اجتماعی کشور یعنی ارزش شدن ثروت و تولید و سازندگی و توسعه‌محور شدن کشور هستیم که در این سیاست‌ها اتفاق جدیدی رخ می‌دهد که از دهه اول انقلاب که موضوع نگاه به محرومان و توجه به مستضعفان است، دور می‌شود.

در این دوره حتی برخی از تخلفات نیز توجیه‌پذیر می‌شود؛ مانند رخ دادن پدیده‌های دست‌اندازی به اموال عمومی و داشتن زندگی اشرافی که دیگر امری غیرمترقبه نیست و باید در این فرآیند آن را پذیرفت و در این فضا می‌بینیم که کنش و واکنشی در جامعه رخ می‌دهد و بخشی خواهان بازگشت به فضای اول انقلاب و نقد بخشی از کارگزاران نظام هستند که از شعارهای اولیه فاصله گرفته‌اند.

بخشی نیز با محافظه‌کاری تمام به اسم لزوم دفاع از انقلاب و ساختارهای آن که مسئولان نیز بخشی از آن می‌شوند، در مقابل تخلفات صورت‌گرفته تمکین می‌کنند و دسته‌بندی‌های جدیدی را در فضای کشور شکل می‌گیرد. در دانشگاه نیز جریان منتقد دولت به مرور در فضای دانشگاهی غلبه گفتمانی پیدا می‌کند. البته این جریان، جریان اپوزیسیون نظام نیست، چراکه شخص رئیس‌جمهور وقت کسی است که محور کنش و واکنش‌ها قرار می‌گیرد.

در فضای مجلس سوم و بیرون از دانشگاه‌ها اتفاقات دیگری را هم شاهد هستیم. این اتفاقات رخ می‌دهد تا به نوعی دانشگاه نقش پررنگی در انتخابات ریاست‌جمهوری بعد از آقای هاشمی پیدا می‌کند، چراکه آنچه در فضای عمومی القا می‌شود این است که ناطق نوری ادامه‌دهنده راه هاشمی بوده و خاتمی توقف مسیر در حال طی شدن است. یکی از جریاناتی که به توقف مسیر دوره سازندگی تاکید دارد و به آن کمک می‌کند، فضای دانشگاهی و جریانات عمومی دانشگاه‌ها هستند و ما بعد از این نقش پررنگ دانشگاه‌ها را شاهد هستیم. اتفاقی که رخ می‌دهد این است که بخشی از فعالیت‌های دانشگاهی به نمایندگی از احزاب سیاسی داخل کشور انجام می‌شود و پرتنش بودن فضا باعث می‌شود دانشگاه فرصتی برای احزاب تلقی شود.

این جریانات تا امروز ادامه داشته، اما آنچه در فضای دانشگاهی می‌توان تحلیل کرد این است که عدالت، استکبارستیزی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و آرمان‌خواهی در حوزه‌های جهانی و استقلال‌طلبی موضوعات غالب در دانشگاه‌ها هستند. البته با تنوع جریانات سیاسی مواجهیم و در مقاطعی نیز جریانات ملی‌گرایانه و ناسیونالیستی هم وجود داشته‌اند که ما جریان چپ به معنای کلاسیک و ایدئولوژیکش را جریان قوی در دانشگاه‌ها نمی‌بینیم.

به‌طور مشخص وضعیت آرمان‌های آزادی، عدالت و استقلال را چطور ارزیابی می‌کنید؟ می‌توان این‌گونه گفت ما به اندازه‌ای که در پیگیری مقوله آزادی موفق بوده‌ایم، در مقوله عدالت فاصله‌هایی با مطلوب داریم؟

ما دو متغیر موثر در مطالبات داشته‌ایم که در تداوم و قوت و ضعف آنها تاثیرگذار بوده و بخشی از آن سوار شدن جریانات بیرونی کشور بر موج مطالبات دانشجویی است. به عبارت دیگر، در مقاطعی که انقلاب اسلامی در منطقه تسلیم نظم موجود حاکم بر منطقه نشد و بعد از خروج از نظم غربی‌ها، آخرین سنگر آنها نیز توسط دانشجویان ویران شد، که نمونه آن بحث تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان است، از سوی دیگر گرایش به شوروی رخ نداد و چون ماهیت انقلاب اسلامی ماهیت اسلامی بود و با ماهیت کمونیسم که ماهیتی دین‌ستیزی داشت، همراه نشد، حمله شوروی به افغانستان به‌عنوان یک کشور اسلامی و همسایه ما نیز در این حوزه مزید بر علت شد. در حقیقت ما علاوه‌بر اینکه به بلوک غرب «نه» گفتیم، وارد بلوک شرق نیز نشدیم و اتفاقا چالش ما نیز با هر دو بلوک بود. پس از فروپاشی شوروی در دهه 90 میلادی جریان چپ که ایده‌های اقتصادی شبیه به آنها داشت، دچار افول شد و به سمت ادبیات آزادی اجتماعی با خوانش لیبرال رفت. همچنین به لحاظ اقتصادی به‌شدت لیبرال شدند و ادبیاتی را پی گرفتند که عدالت را به حاشیه می‌برد. از سوی دیگر در مقوله استکبارستیزی هم تغییر ادبیات دادند و لیبرال شدند. خب این جریان به شکل کلاسیک با بخشی از دانشگاه ارتباط موثر داشت و این نگاه به دانشگاه هم تزریق شد. البته جریان مهمی هم در دانشگاه وجود داشت و دارد که به همه آن مولفه‌های اصیل انقلاب اسلامی پایبندی داشت و دارد و طبیعی بود که بین این دو جریان رقابت در دانشگاه پدید بیاید. پس نوع نگاه به سه مولفه اصلی عدالتخواهی، آزادیخواهی و استقلال‌طلبی سال‌ها است که در دانشگاه محل کشمکش واقع شده، اما باید بگوییم با اندک فراز و فرودی این مولفه‌ها در دانشگاه‌ها زنده و پابرجاست.

الان مطالبه آزادی در دانشگاه وجود دارد یا خیر؟ در حالی که الان مساله اصلی دانشگاه عدالت بوده و نمونه‌های آن پررنگ شدن موضوعات ده‌ونک، هفت‌تپه و... در فضای دانشگاهی است. نظرتان در این‌باره چیست؟

دانشگاه دنبال نقش در جامعه است و به آنچه که درون دانشگاه می‌گذرد، دیگر اکتفا نمی‌کند. بحث عدالتخواهی در فضای دانشگاهی وجود داشته و شاید بسیاری از مطالبات صنفی که در 20 سال اخیر در دانشگاه وجود داشته، به این مطالبه بر‌می‌گردد که از جمله آن بحث دانشجوی شبانه، دانشجویان شهریه‌پرداز، مطالبات معیشتی دانشجویان و مسائل مربوط به خوابگاه، سلف و... در پرتو عدالتخواهی در فضای داخل دانشگاه تعریف می‌شود. حتی آزادیخواهی نیز به همین صورت است؛ یعنی گفت‌وگوهای پرهیجانی که در بین جریانات مختلف دانشجویی درباره موضوعات مختلف شکل می‌گرفت، همگی در پرتو آزادی تعریف می‌شود. دوره اصلاحات که دانشگاه مناسبات بیشتری با این جریان داشت، دوره‌ای بود که موضوعات سیاسی پررنگ بود، ولی موجی که ظهور دولت نهم و دهم را در پی داشت، نشان می‌داد مردم مطالبات مهم‌تر از آنچه جریان اصلاحات به‌عنوان مطالبه اصلی مردم مطرح می‌کند، دارند و حتی برآمدن خود جریان اصلاحات نیز در همین پرتو موضوع عدالت است؛ یعنی جریان دوم خرداد دو موج دارد که موج اول موج عدالتخواهی در برابر سیاست‌های سازندگی است و مردم در واکنش به سیاست‌های اقتصادی دولت به گزینه‌ای روی می‌آورند که نماینده مخالف دولت شمرده می‌شود، اما موج دوم در پس قدرت گرفتن ادبیات سیاسیونی که با محوریت آزادی هستند، شکل می‌گیرد. بنابراین دوم خرداد و سوم تیرماه هر دو در یک فضا که مطالبه عدالتخواهانه است قابل تحلیل است، اما دولت‌های پس از آن متفاوت عمل کردند؛ یعنی دولت اصلاحات اولویت را فضای سیاسی گذاشت و دولت نهم و دهم مطالبات را در فضای عدالتخواهانه و بسط عدالت گذاشت. موضوع عدالت یک موضوع مطالبه دائمی جامعه بوده، اما در فضای دانشگاه گاهی اوقات غلبه با عدالتخواهی و گاهی نیز با آزادیخواهی بوده است.

زمانی که دولت یازدهم با شعار سیاسی و اقتصادی یعنی اصلاح معیشت در پرتو ارتباطات بین‌المللی و نوع خوانش نولیبرال به قدرت می‌رسد، در بدنه دانشگاهی شکل‌گیری و تداوم جریان عدالتخواهی وجود دارد و به همین دلیل است که فضای دانشگاهی از مفهوم عدالتخواهی در فضای عمومی جامعه غافلگیر نشدند و آنچه امروز شاهدیم این است که آن بخشی که به دنبال امر سیاسی بود، امروزه به بحث عدالت و معیشت مردم توجه کرده است و به نوعی فروکاهی از شعارها و کم‌رمق شدن شعارهای سیاسی در فضای دانشگاهی و در مقابل پررنگ شدن شعارهای معیشتی و توجه به مطالبات عمومی مردم در حوزه‌های اقتصادی را شاهد هستیم. در این فضا عملا ما سه جریان داریم؛ جریانی که از ابتدا بحث عدالتخواهی را پیگیری می‌کردند که منتقدان ثروت و قدرت کشور در بستر اجتماعی دانشگاه تعریف می‌شوند در این فضا هستند؛ جریان دوم علاقه‌مندان به فضای سیاسی هستند که مجموعه‌های متمایل به جریانات خاص سیاسی را شامل می‌شوند و امروزه تغییر نگرش را در آنها شاهد هستیم و جریان سوم نیز آنهایی هستند که در حال تلاش برای یارگیری از بین دو جریان دیگر هستند و تحت عنوان جریان چپ، عدالتخواهی را برای ایدئولوژی‌های منسوخ قرار داده‌اند.

دو نکته مهم درباره بحث دینداری و دین گریزی در دانشگاه ها

انقلاب اسلامی یکی از وظایف خود را پرکردن خلأ معنویت در دانشگاه می‌داند. به‌نظر شما آیا آن‌طور که برخی جریانات، مدعی دین‌گریز شدن دانشگاه هستند، دانشگاه دین‌گریز شده است؟

در بحث دینداری و دین‌گریزی در دانشگاه باید دو نکته را در نظر بگیریم؛ نکته اول هجمه جدی به زیرساخت‌های فرهنگ و سنت کشور است، که این موضوع اختصاص به دانشگاه ندارد. نظام سلطه در پرتو تغییر سبک زندگی در کشورهای هدف دنبال منافع اقتصادی در قالب مصرف‌گرایی و منافع سیاسی در قالب نگاه به درون و بی‌توجهی آنچه که در سایر مناطق دنیا می‌گذرد به نوعی کم کردن هزینه سلطه‌گری است. این اتفاق در پرتو ابزارها در حال تغییر است. فضای مجازی، ابزارهای اطلاع‌رسانی و دسترسی‌های آسانی که اتفاق افتاده، فرصت‌ها و تهدیدهای خود را دارد. به همین دلیل ما بیش از گذشته، تظاهر به رفتارهایی که از آن برداشت دین‌گریزی می‌شود، داریم. اما آیا این مساله به این معنی است که جوانان دین‌گریز شده‌اند یا اینکه در ابراز اعتقادات و تمایلات و ترجیح‌های خود احساس راحتی می‌کنند؟ تلقی من این نیست.

آخرین مطالعات دانشگاهی نشان داده است که بیش از 90 درصد دانشجویان به خدا اعتقاد دارند. به ارزش‌های دینی مثل توکل، خیر و شر و مطلوب بودن خیر اعتقاد دارند. و باز جالب است که اکثر این دانشجویان معتقد به نماز هستند، حدود ۷۰ درصد یعنی 90 درصد اعتقاد به خدا دارند و 70 درصد همیشه نماز می‌خوانند. لذا تصور اینکه اکثریت فضای دانشگاهی دیندار هستند، درست است.

یکی از دانشگاه‌های برتر کشور که دانشجویان نخبه در آن درس می‌خوانند، دانشگاه صنعتی شریف است. چندی پیش یک نظر‌سنجی درباره راهپیمایی اربعین صورت گرفت. طبق این نظرسنجی 22 درصد شرکت‌کنندگان گفته بودند تا الان پیاده‌روی نرفته‌اند و علاقه ندارند بروند و 7۷ درصد گفته بودند دوست داشتند بروند که نتوانسته‌اند بروند یا مشکلاتی دیگر برایشان به وجود آمده بود.22 درصد گفتند شرکت نکرده‌اند و مخالف برگزاری هستند، 15 درصد هم شرکت کرده‌اند. جامعه آماری هم، جامعه آماری وسیعی بوده است. این آمار برای دانشگاهی که اکثر دانشجویان آن به دنبال اپلای هستند و ترس از این دارند که مهر عراق در پاسپورت‌شان بخورد، وجود دارد.

یا در پدیده اعتکاف، جالب است بدانید که در سال‌های اخیر سالانه قریب به 50 هزار نفر در دانشگاه‌ها معتکف بودند و البته در سال‌های اخیر با توجه به همزمانی اعتکاف با تعطیلات عید نوروز و عدم امکان برقراری اعتکاف در برخی دانشگاه‌ها اما همچنان با مطالبه دانشجویی مواجه بودیم و قریب به 20 هزار دانشجو در مساجد دانشگاه در این سال‌ها معتکف بودند. می‌دانید که اعتکاف پدیده خالص و خلوتی است که معتکفین سه روز جدا از جامعه و فعالیت‌های اجتماعی و... زندگی می‌کنند. در این فضا هم استقبال بی‌نظیری را شاهد هستیم و با تاکید می‌گویم که استقبال از اعتکاف در دانشگاه‌ها بیش از بطن جامعه است. یا در بحث هیات‌های مذهبی دانشجویی که جلوه‌ دیگری از فعالیت‌ها است، ما شاهد اقبال جدی دانشجویان هستیم که در قالب برنامه‌های هفتگی، برنامه‌های مناسبتی و حتی تاسیس و برپایی موکب برای خدمت‌رسانی به محبان اهل‌بیت صورت می‌گیرد و این علاقه به صورت داوطلبانه است. هیات‌های مذهبی در فضای دانشگاهی بخشی از هویت هیئات مذهبی کشور شده است. البته این مساله در جاهای دیگر نیز دیده می‌شود؛ مثلا مساله ازدواج دانشجویی یا عتبات عالیات، در جامعه هویت دانشگاهی پیدا کرده و این خود یک نشانه دانشگاهی در فضای جامعه است.

به‌طور کلی در تحلیل فضای مذهبی دانشگاه می‌توان این را گفت که امروزه، یکی از از عوامل جریان‌ساز مذهبی در فضای اجتماعی، دانشگاه است که اتفاقا در بعضی مواقع ظرفیت دانشگاه برای عمومی کردن مناسبات دینی به کمک جامعه آمده است؛ یعنی کسی نمی‌تواند منکر فراگیر شدن اعتکاف توسط دانشگاه باشد. در هیات‌های مذهبی هم همین‌گونه می‌توان تحلیل کرد. در واقع یکی از عوامل شکل‌دهی فرهنگ جدید در زمینه هیات‌داری، هیات‌های دانشگاهی هستند.

در مساله ازدواج دانشجویی هم به همین شکل می‌‌توان تحلیل کرد. در ازدواج دانشجویی با تحقیقی که اخیرا با همکاری ثبت احوال کشور صورت گرفته، نتایج قابل‌توجهی به دست آمده است؛ حدود 7 درصد ازدواج‌های صورت‌گرفته در 12 سال اخیر در برنامه ازدواج دانشجویی منجر به طلاق شده و دامنه آماری آن کامل است. ما آمار متوسط طلاق در سطح کشوری را نداریم، اما آمارها نشان می‌دهد وضعیت فعلی طلاق در فضای عمومی بالا است.

یکی از موضوعاتی که در جامعه رخ داده، بالا رفتن سن ازدواج و فرزندآوری است. خود شما چه زمانی ازدواج کردید؟

بنده در دوره طلبگی و در حالی که شاغل هم نبودم، ازدواج کردم. بنده 20 سالگی اقدام کردم، ولی درنهایت 23 سالگی ازدواج کردم.

هنوز وارد نهاد رهبری نشده بودید؟

خیر. البته قبل از ورود به نهاد نیز در پژوهشگاهی فعالیت می‌کردم، ولی در دوران ازدواجم حتی در آن پژوهشگاه نیز فعالیتی نداشتم.

رشته تحصیلی‌تان در دانشگاه چه بود؟

حقوق خوانده‌ام.

فرزند دانشجویی هم دارید که دغدغه‌های دانشجویان را بدانید؟

بله. فرزندم دانشجوی سال سوم است و به همین دلیل متوجه شدم برخی مسائل باید اصلاح شود.

سوال بعدی من پیرامون آزاداندیشی در فضای دانشگاه است. تریبون دانشگاه باید در اختیار چه کسانی باشد و آیا نهاد رهبری معتقد است در فضای دانشگاه نباید تریبونی به جریان‌های رقیب داد؟

اول باید تعریفی از جریان رقیب بگویم. ما یک رقابتی داریم در فضای دانشگاهی که خروجی آن رشد و نشاط دانشگاه است. محیط غیررقابتی، محیط خمود و ساکنی خواهد بود و اصلا مناسب فضای دانشگاه نیست.

اما اگر رقیب را رقیب گفتمان انقلاب اسلامی و عدالت و آزادی و ایران بنامیم، به آن دشمن می‌گویند. نگاهی که بنده دارم و قابل دفاع هم است اینکه هیچ جامعه‌ای امکانات خودش را به ضدخودش برای فعالیت نمی‌دهد، هیچ سیستمی به ضدسیستم فرصت اختلال در آن را نمی‌دهد. سیستم‌های کامل سیستم‌هایی هستند که در سریع‌ترین زمان ممکن اختلال در سیستم را‌ شناسایی می‌کنند و نسبت به رفع عیب اقدام می‌کنند. در فضای دانشگاهی و عمومی کشور ما ضمن تاکید بر آزاد‌اندیشی، طرح دیدگاه‌های مختلف و پیگیری نقد و گفت‌وشنود دیدگاه‌های مختلف آن نباید مشروعیتی برای جریان‌هایی که رسما اعلام دشمنی با مردم و باورهای مردم را دارند، در نظر گرفت. جریانی که با دین مردم اعلام ناسازگاری کرده و جمهوریت مردم را زیر سوال برده است نباید انتظار تربیون و نمایندگی داشته باشد. وقتی کسی به رئیس‌جمهور آمریکا نامه می‌نویسد و تقاضای تحریم علیه مردم می‌کند ما نمی‌توانیم بگوییم این یک فکر و اندیشه است و باید اجازه فعالیت داشته باشد. نمی‌توان مال و امکانات مردم را اختیار این افراد قرار داد.

در این میان ممکن است برداشت انحصارطلبی و نفی صداهای مختلف شود، ما می‌گوییم این‌طور نیست بلکه یک خط جداکننده‌ای وجود دارد که جریان درون جامعه با هر قرائتی ممکن است گفتمان اصولگرایی، اصلاح‌طلبی یا عدالت‌طلبی و... پذیرفته باشد، اینها درون رنگین‌کمان فضای داخل کشور قابل تعریف هستند.

ممکن است یک جریان در پرتو طرح دیدگاه‌های مختلف در حال انتخاب طرح دیدگاه مناسب است، نه تبلیغ یک دیدگاه معاند؛ این طیف هم باید در داخل دانشگاه حرف بزند، ما باید بتوانیم همه افکار را بشنویم، نقد آن را بشنویم و فرصت انتخاب پیدا کنیم. گاهی وقت‌ها تعبیری از شهیدمطهری نقل می‌شود و به‌غلط به لزوم تریبون دادن به بی‌دین‌ها در دانشگاه‌ها تاکید شده است.

یکی از اساتید دانشگاه که اسم آن مشخص است با عنوان مسلمان، تبلیغ مارکسیسم را انجام می‌دهد، شهیدمطهری با آن مخالفت می‌کند و می‌گوید نباید با پرچم اسلام تبلیغ مارکسیسم را کند. اگر قرار است تبلیغ مارکسیسم شود باید آن شخص با پرچم مارکسیسم بیاید و تبلیغ کند.

ما موافق آن هستیم که بتوان به دیدگاه‌های مختلف مجال طرح و نقد بدهیم. مشکلی که امروز در بخشی از دانشگاه داریم این است که می‌گویند ما می‌آییم ولی کسی ما را نقد نکند، ما حاضر می‌شویم و حاضر به مناظره و دفاع از دیدگاه خودمان نیستیم.

یکی از شکایت‌های دانشجویان انقلابی و مدافع انقلاب، سر همین موضوع است که جریان‌های رقیب از مناظره گریزان هستند و حاضر به گفت‌وگو نیستند. یا حامی گفتان غرب‌گرا حاضر به نشستن برای دفاع از خودش نیست و دنبال تریبون یک‌طرفه هستند.

فضای دانشگاه فضای تریبون یک‌طرفه برای کسانی که بخواهند مبانی هویتی جامعه را مخدوش کنند، نیست.

در میان صحبت‌هایتان به پاسخگویی مسئولان اشاره کردید. نهاد چه زمینه‌هایی برای این امر فراهم می‌کند و اصلا آیا نهاد به سوالات دانشجویان پاسخگو است؟

پاسخگویی مسئولان هم در سطح مسئولان رده‌بالا و هم در سطح مسئولان دانشگاه بوده و هم اعتقاد ما این بوده است، نظام اسلامی یک نظام مردم‌سالار است و بدون مردم تداوم پیدا نمی‌کند. در این فضا حتما پاسخگویی شرط ارتباط، خود مردم هستند. دنبال قالب‌های مختلفی دنبال بودیم . در فضای داخلی دانشگاه‌ها، موضوع کرسی‌های آزاد‌اندیشی و گفت‌وگو را پیگیری کردیم و نهاد هم در این مسیر راحت‌ترین مسئول برای پاسخگویی است به‌واسطه اینکه دفتر نهاد از آن تشریفات عمومی دور است و هم اینکه مناسبات مسئول نهاد از آن خواسته می‌شود، مثل اقامه‌نماز و سرکشی به خوابگاه‌ها که راحت‌تر شکل می‌گیرد.

شخص شما برنامه‌ای دارید؟

بنده در حال فعال‌کردن قالب‌های مختلفی هستم که زمینه ارتباط با دانشجو است. حضور خودم در فضای دانشگاهی و خوابگاهی و تشکل‌ها و تشویق مجموعه همکارانم به این روش و استفاده از ابزارها و رسانه‌ها به این تبادل و گفت‌وشنود که از اعم آن است، کمک می‌کند.

نظر مجموعه نهاد رهبری به‌مقوله سینما، ادبیات و موسیقی چیست؟

این سه حوزه و هر حوزه‌ای که در قالب هنر است، رسانه‌های بی‌نیاز به ترجمه هستند، یعنی یکی از قالب‌های رسانه‌ای در انتقال تفکر هستند. با این تعبیر، حوزه‌ای که باید جریان متعهد و مطالبه‌گر دنبال آن باشد، حوزه هنر است. در این حوزه‌ها رویش‌ها و بی‌توجهی‌هایی داشته‌ایم، بخش‌هایی که جریان انقلابی و معتقد پیگیر بوده است، موفقیت‌های زیادی به دست آورده است. شعر، کتاب و ادبیات از مهم‌ترین آنها است که اهتمام رهبری هم قابل‌توجه بوده است.

قطعا موسیقی، سینما و تئاتر و هر آنچه در مقوله هنر قرار می‌گیرد جزء ابزارهایی است که باید به آن توجه کرد و باید بگویم نسبت به آن کم‌توجهی شده است و جزء حوزه‌هایی است که حتما نهاد به آن ورود خواهد کرد، البته راهبردی و غیرتصدی‌گرایانه.

حوزه‌هایی که ما در حال برنامه‌ریزی هستیم فعال‌کردن کانون‌های تئاتر است که مطالبه از مسئولان دفاتر نهاد بوده و باید ظرفیت دانشگاه را نیز در این حوزه‌ها فعال کرد.

آخرین کتابی که خواندید و آخرین فیلمی که دیدید، ‌چه بود؟

آخرین کتابی که خواندم احضاریه و آخرین فیلم‌هایی هم که دیده‌ام تنگه ابوقریب، لاتاری و به وقت شام بوده است.

چه مستندی پیشنهاد می‌کنید دانشجویان ببینند؟

«راه طی‌شده» کار جدید آقای ملاقلی‌پور، مستند «قائم‌مقام» و «آقای نخست‌وزیر» جزء کارهای خوب بوده است. به مستندهایی که جوانان دست‌اندرکار آن هستند علاقه دارم و توصیه به دیدن آن می‌کنم. حضور بدنه جوان در حوزه مستند‌سازی حتما مثبت خواهد بود.

درمورد فضای مجازی چه تحلیل و نگاهی دارید؟

فضای مجازی یک بستر و قالب است، آن چیزی که مبنای ما در فضای مجازی است اینکه در این فضا چه محتوا و خوراکی ارائه می‌شود و ارائه‌دهنده و دریافت‌کننده چه کسانی هستند؟ فضای مجازی قالب‌های مرسوم فضای رسانه‌ای را به‌هم ریخته و فرصت‌های بی‌نظیری برای دیده‌شدن و ارائه‌کردن ایجاد کرده است، اینها مختصات فضای مجازی جدید و ظرفیت‌هایی است که ایجاد شده. ضمن اینکه معتقدیم در فضای مجازی آن چیزی که مبنای قضاوت قرار گیرد محتوای آن است. از آن نباید غفلت کنیم که بسترساز و توسعه‌دهنده و مدیر فضای مجازی بیرون از مرزهای ماست. یعنی اصلی‌ترین تولید محتوا در دسترس نفرات دیگری است، پس نباید نگاهی سطحی نسبت به آن داشته باشیم. در فضای مجازی در حوزه‌هایی ما تصمیم‌گیر نیستیم ولی امروزه ناگزیریم در فضای مجازی باشیم یعنی نمی‌شود فضای مجازی را از زندگی مردم نفی کنیم، بلکه باید سیاستگذاری کنیم. من در فضای مجازی و پیام‌رسان‌های اجتماعی فعال هستم و امکان گفت‌وگوی دوسویه دارم و حتی صفحه اینستاگرامم را برای ارتباط با دانشجویان فعال کرده‌ام.

حضور شما و حجت‌الاسلام قمی این نوید را می‌دهد که مساله جوانگرایی با شدت بیشتری شکل بگیرد؛ این مساله در نهاد هم شکل خواهد گرفت؟

در نهاد هم معتقد به جوانگرایی به‌عنوان یک اصل هستیم، دلیل هم آنکه مخاطب ما جوان است. باید بگوییم سن فعالان و کنشگران در هر مقطعی که باشد متناسب با آن مخاطب نیز دارد و یک امام‌جمعه میانسال حتی طیف عظیمی از مخاطبان آن در نمازجمعه و... میانسال‌ها هستند، علاوه‌بر اینکه بین آنها جوانان و نوجوانان نیز حضور دارند و امام‌جمعه جوان نیز مخاطبان جوان دارد و این فضا در فعالیت‌های اجتماعی وجود دارد، اما در فضای دانشگاهی مخاطبان 18 تا 30 ساله حضور دارند و این طیف همیشه ثابت هستند و ما یک برشی از رودخانه نسلی را در دانشگاه داریم که بین این رده سنی هستند و هرچه روحانیون و مجموعه افرادی که در نهاد نمایندگی رهبری حضور دارند به مطالبات این رده سنی آگاه‌تر باشند، راحت‌تر می‌توانند ارتباط بگیرند و نتیجه آن نیز تاثیرگذاری بهتر و تحقق اهداف و سیاست‌های نهاد خواهد بود و با این اوصاف به‌دنبال آن هستیم که از فضلای جوان استفاده کرده و ارتباط‌مان نیز عمدتا با توجه به این مساله شکل بگیرد. نکته دیگر اینکه در بحث قانون منع به‌کارگیری بازنشستگی هیچ‌گاه نهاد به‌دنبال استثنا کردن افراد نرفته، چراکه نهاد به‌طور دائمی در حوزه جوانگرایی فعالیت کرده و نیازی به این مساله نداشته است.

مهم ترین انتقاد به نهاد نمایندگی رهبری

به‌نظر شما مهم‌ترین انتقادی که به نهاد نمایندگی رهبری وجود دارد، چیست؟

غیررسانه‌ای بودن آن است. نهاد نتوانسته به آن اندازه‌ای که فعالیت می‌کند، تبلیغ کند.

در بحث استقلال دانشگاه‌ها نگاه‌های مختلفی وجود دارد. عده‌ای معتقدند استقلال دانشگاه‌ها با استقلال سیاسی آنها شروع می‌شود، اما در مقابل نیز عده‌ای می‌گویند استقلال مالی در این زمینه اولویت دارد. به نظر شما اولویت با کدام جریان است؟ آیا مساله دانشگاه‌های ما با استقلال سیاسی حل خواهد شد؟ در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا اتکای کمتر از 50 درصدی به بودجه دولت دارند، اما در کشور ما دانشگاه‌های سطح یک هم بیش از 50 درصد به بودجه دولت وابستگی دارند. در مقابل برخی دانشگاه‌ها به این مهم روی آورده‌اند که سبد درآمدی‌شان متنوع شود، اما بازهم درآمد حاصل از فروش آموزش بیشتر از درآمد پژوهشی است. به‌نظر شما چرا چنین مساله‌ای وجود دارد؟

تلقی خاصی که برخی رسانه‌ها از استقلال دانشگاه‌ها ارائه می‌دهند، یک موضوع انحرافی است؛ به این دلیل که از یک‌طرف در جامعه‌ای که دانشگاه‌ها به‌عنوان نقشی از نظام حاکمیتی این جامعه در حال پرورش نیرو در بستر جامعه و به‌منظور اداره کشور هستند، طبیعی است که استانداردهای آموزشی مورد پذیرش را باید رعایت کنند. حرف از استقلال دانشگاه‌ها در حوزه سیاسی امر غیراولویت‌داری است و آنچه به‌عنوان سیاست حاکمیتی در حوزه دانشگاه دنبال می‌شود، عمدتا به‌دنبال ارتقای فعالیت دانشگاه‌هاست؛ عمدتا سیاست‌های حاکمیتی کمک می‌کند دانشگاه از یک سطحی پایین‌تر نباشد و به همین دلیل است که می‌بینیم در مواردی برخی دانشگاه‌های توانمند حتی سیاست‌های حاکمیتی را به سیاست‌های سختگیرانه‌تری تبدیل می‌کنند برای اینکه تراز خود را بالاتر می‌بینند؛ بنابراین در سیاست‌های حاکمیتی می‌بینیم کف استانداردها از مدیران دانشگاهی مطالبه می‌شود. به‌طور مثال در رشد علمی اساتید، ملاک‌های ارزیابی و تبدیل وضعیت اساتید برخی دانشگاه‌ها استانداردهای خود را سختگیرانه‌تر می‌کنند و این به‌معنی مقابله با سیاست‌های قبلی نیست، بلکه برای آن است که کف سیاست‌ها در همه دانشگاه‌ها اجرا می‌شود ولی دانشگاه‌های توانمند، سیاست‌های سخت‌گرایانه‌تری را ضمن موافقت با حاکمیت دنبال می‌کنند.

هیچ کشوری این خوانش از استقلال را نمی‌پذیرد به‌خصوص در دانشگاه‌هایی که تمام یا بخش عمده‌ای از بودجه خود را از حاکمیت دریافت می‌کنند. از سوی دیگر می‌بینیم هیچ منعی برای تاسیس دانشگاه‌های خصوصی و پیگیری سیاست‌های آموزشی و پژوهشی مختص خود وجود ندارد و در کشور نیز برخی دانشگاه‌ها در بستری خارج از نظام آموزش رسمی شکل می‌گیرند، ضمن اینکه استانداردهای خاص خود را تعریف کرده‌اند، انتخاب استاد، مکانیسم آموزشی و تربیت دانشجو نیز با خودشان است و کسی نیز با آن مخالفتی ندارد، اما اینکه بخواهیم از زیرساخت‌های موجود تقاضای تسلط بر منابع کشور را داشته باشیم و ظرفیت‌های موجود را که سرمایه عمومی کشور هستند و در قالب دانشگاهی شکل گرفته‌اند، حال بخواهیم مستقل باشد در حقیقت یک نوع خودکامگی است و هیچ‌کس آن را نمی‌پسندد. در بحث استقلال مالی هرچه رخ دهد در فضای سیاست‌های رسمی کشور مورد تایید قرار می‌گیرد و امروزه دانشگاه‌ها هر پروژه‌ای را که بتوانند در بخش غیردولتی دریافت کنند به همان میزان دولت متعهد حمایت از همان پروژه می‌شود و سیاست‌های تشویقی برای استقلال مالی دانشگاه‌ها داریم که البته این مساله تابعی از فضای کشور، فعالان اقتصادی و فرهنگ حاکم بر روابط اقتصادی و صنعتی کشور است و امروز هنوز بزرگ‌ترین مشتری خدمات دانشگاه‌ها، دولت است و می‌بینیم اگر صنعت دولتی و وزارت دفاع و نفت ما اگر بخواهد روابط اقتصادی خود را با دانشگاه‌ها کمرنگ کند، آنها آسیب می‌بینند.

در یکی از پست‌های شما دیدم که به مقوله پایان‌نامه‌ها اشاره کردید. در حوزه پایان‌نامه‌ها و آموزش عالی بزرگ‌ترین چالش چیست؟

هنوز نسبت معنادار و تعریف‌شده‌ای بین موضوعات انتخاب‌شده توسط اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مسائل کشور نمی‌بینیم. درواقع دانشگاه‌ پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. دانشگاه هنوز عمده موضوعاتی که در پایان‌نامه‌ها مورد پژوهش قرار می‌دهد، جزء مسائل مبتلا به جامعه نیست، البته دلیل آن این است که یا دانشگاه توجه نکرده یا جامعه نیازهای خود را معرفی نکرده است یا دانشگاه توانایی لازم را ندارد و ما نباید دانشگاه را از حرکت در لبه‌ها و مرزهای دانش محدود کنیم و باید این اتفاق رخ دهد و یکی از افتخارات پژوهش و دستاوردهای دانشگاهی ما نیز ارتقا و سرعت رشد علمی و تاثیر در فرآیند جهانی تولید علم است و ضریب نفوذ ما نسبت به 20 سال پیش 19 برابر شده است و از 0.1 درصد وزن تولید علم در دنیا به 1.9 درصد رسیده‌ایم؛ اما مساله این است در جایی که ما برای تولید دانش هزینه می‌کنیم در اولویت‌بندی بین مرزهای دانش با مسائل ضروری مردم باید اولویت را به نیازهای عمومی دهیم ضمن اینکه منافاتی نیز در این زمینه وجود ندارد. در حقیقت اگر توجه پژوهش و پایان‌نامه‌ها به مسائل مردم معطوف شود، حوزه‌های جدیدی در دانش مورد توجه قرار می‌گیرد که امروزه مغفول مانده‌اند.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.