سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به مناسبت سالروز شهادت احمد کشوری؛

شهیدی که بر سر قول خود به رهبر انقلاب وفادار ماند

شهید احمد کشوری به رهبر انقلاب و مردم وعده‌ای داده بود که بر آن وفادار ماند و آسمانی شد.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شهید احمد کشوری در تیرماه سال ۱۳۳۲ در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سر پل تالار» دو روستا از روستا‌های محروم شمال و سال آخر را در دبیرستان (قنه) بابل گذراند.

در دوران تحصیلش شاگرد ممتاز بود. وی ضمن تحصیل علاقه زیادی به رشته‌های ورزشی و هنری نشان می‌داد و در اغلب مسابقات رشته‌های هنری نیز شرکت می‌کرد. یک‌بار هم در رشته طراحی در ایران مقام اول را به دست آورد؛ در رشته کشتی هم موفقیت های فراوانی داشت.

در سال ۱۳۵۱ وارد هوانیروز ارتش شد. از همان آغاز جنگ به خصوص در غائله کردستان لیاقت و شجاعت خوبی از خود نشان داد که وصف نکردنی است. همزمان با جنگ تحمیلی و بعد از رشادت‌های فراوان در ۱۵ آذر ۵۹ به شهادت رسید؛ در سالروز شهادتش با همسر شهید، شیرین سیلاخوری گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

چگونه با شهید کشوری آشنا شدید و ازدواج کردید؟

 شهید کشوری پسرعمه من بود و از کودکی محبوبیت خاصی بین فامیل و اقوام داشت. بعد از پایان دبیرستان و قبولی در امتحان افسری هوانیروز نامزد کردیم. مراسم ازدواج ساده و بدون تشریفات در خانه پدری در اسفند سال ۵۵ گرفتیم.


بیشتر بخوانید:مادرم دوست نداشت خلبان شوم/ شهدا هیچ دینی به گردن مردم ندارند


آرزوی شهید در آن روزها چه بود؟

زمان انقلاب شور و حرارت عجیبی در شهید بود در چاپ اعلامیه و تکثیر نوار فعال بودند و در تظاهرات شرکت می‌کردند؛ همیشه آرزو می کرد «خدایا آیا می‌شود روزی بیدار شوم و دیگر شاه در این مملکت نباشد» و حکومت اسلامی شده باشد.

در همان سال ها به دلیل برخی فعالیت‌ها به پیرانشهر تبعید شد تا در متن کار نباشد اما به حمد خدا انقلاب به پیروزی رسید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شرایط چگونه بود؟

بعد از پیروزی انقلاب، ضدانقلاب فعالیت‌های خود را آغاز کرد و شهید کشوری در این دوره یک دقیقه آسایش نداشت و دائم در فعالیت بود.

در غائله کردستان ضد انقلابی‌ها به سمت هلی کوپترش شلیک کردند که باعث جراحت وی شد و او را به تهران منتقل کردند.به دلیل جراحی‌های سنگین روی گردن، دست و سینه تا مدتی نمی‌توانست پرواز کنند.

شما در آغاز جنگ در کرمانشاه بودید؟

در سال ۵۹ و آغاز جنگ در کرمانشاه بودیم و خانه‌های سازمانی ما جنب فرودگاه کرمانشاه بود که مورد حمله نظامی عراق واقع شده بود از این رو شهید کشوری از ما خواست که به تهران برویم چرا که دائم درمأموریت بود و من در همان زمان با دو فرزندم به تهران آمدم.

چرا بعد از مدتی دوباره به کرمانشاه برگشتید؟

 شهید کشوری در آبان ماه سال ۵۹ با توجه به فراهم شدن اسکان در استانداری  از من درخواست کرد که به کرمانشاه باز گردیم. برای اطرافیان من خیلی عجیب بود که من از این موضوع استقبال کردم.

زندگی من و شهید کشوری با جنگ و انقلاب گره خورده بود و جدا نبود از این رو تمام شرایط را می‌پذیرفتم تا کنار ایشان باشم. شهید کشوری کسی نبود که جنگ را کنار بگذارد و فقط کنار خانواده باشد اما دلگرمی شهید این بود که ما کنارش هستیم.

 

از آن روزها و عملیات های هوایی بگویید؟

دائم هلی کوپتر‌ها در پرواز بودند. یک شب ساعت ۱۱ با شنیدن صدای هلی کوپتر به همسر استاندار که در منزل ما بودند گفتم  هلکوپتری پروازی برای احمد است و زمانی که از او پرسیدم گفت: «بله برای بچه‌های پدافند که در کوه هستند تدارکات بردیم».

چرا مردم ایلام ارادت خاصی به شهید کشوری دارند؟

شهید کشوری برای هیچ کاری کوتاهی نمی‌کرد ، نظام و انقلاب برای او بسیار مهم بود در راه خدا کار می کرد و حفظ جان خود را در درجه بعدی قرار می‌داد.به قول رهبر انقلاب که می‌ فرموند: «شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی‌گذارند این جان، مفت از دستشان برود».

درباره خصوصیات اخلاقی شهید کشوری صحبت کنید؟

فوق‌العاده روحیه شاد و فعالی داشتند، با حداقل امکانات بهترین و مهمترین کارها را انجام می‌دادند حتی در ساده‌ترین کارها به من کمک می‌کردند و رعایت ادب و تواضع داشتند. ایشان می‌خواستند آنچه خود از سرچشمه حیات به دست آورده بودند را در اختیار دیگران قرار دهند تا از آن استفاده کنند و معتقد بودند اگر کار می‌کنید باید کار شما مسیر خدایی داشته باشد.

شهید روحیه دلسوزانه‌، حق‌طلبی و حق‌جویی نسبت به دوستان داشتند از این رو کمتر کسی بود که با شناخت او جذب صفات بارز شهید کشوری نشود.

شهید کشوری واقعاً به دنبال کارهای نشدنی بود و سوز اسلام، ولایت و عشق امام حسین (ع) باعث شد تا جان بر کف رفتند؛در یکی از مصاحبه ها گفته بود «به رهبر انقلاب اسلامی قول خواهم داد من به ملت ایران قول خواهم داد تا آخرین‌نفس جلوی دشمن می‌ایستیم». شهید کشوری در مصاحبه ای دیگری گفتند که اینجا سرزمین ایران سرزمین دلیران است .

درباره روز شهادت ایشان صحبت کنید؟

شهید احمد به دلیل روحیه انقلابی شجاع بود و از خطرات استقبال می‌کرد. در آن روزها همیشه در حال برنامه‌ریزی و شناسایی منطقه بودند و پروازهای متعددی داشتند هیچ وقت درباره مسائل کاری‌ با من صحبت نمی‌کردند اما شب قبل از شهادت گفت که می‌خواهد هواپیمای دشمن را بزند.

من تعجب کردم و پرسیدم بالگرد با هواپیما چه تناسبی دارد که ایشان در پاسخ گفت: «من برنامه‌ریزی کرده ام که فردا یک هواپیما را بزنم».

خیلی اضطراب داشتم چراکه مطمئن بودم شهید به استقبال خطر می‌روند.سه هلی کوپتر کبری و یک هلی کوپتر پشتیبان عملیات را آغاز می کنند.آن طور که کمک خلبان شهید کشوری تعریف می کند زمانی که هواپیما به هلی کوپتر شهید نزدیک می شود شهید احمد به آن‌ها می‌گوید شما بروید و خودش با هواپیما درگیر می‌شود اما در یک لحظه هواپیما هلی کوپتر را می‌زند و شهید کشوری به شهادت می‌رسد.

شهید کشوری به آرزوی خود رسید چرا که مرگ به سراغ همه ما می‌آید ولی خوشا به حال آنانی که هدفی در زندگی داشتند و به آرزوی خود رسیدند.

خبر شهادت را چه کسی به شما داد؟

برادرم در پادگان مسئولیت ایاب و ذهاب خلبانان را به عهده داشت که متوجه می‌شود یکی از چهار هلی کوپتری که برای عملیات رفته ،برنگشته که آن هلی کوپتر احمدبود.زمانی که برادرم به منزل ما آمد تمام بدنش می‌لرزید و من خودم نمی‌خواستم بپذیرم چه اتفاقی افتاده است.

قرار بود به بیمارستان برویم  اما همسر استاندار اجازه نداد و گفت که احمد را به کرمانشاه منتقل کرده اند؛ بیقراری من بسیار زیاد بود و او دستان من را گرفت و گفت: «احمد شهید شده». نمی دانستم چگونه این خبر را بپذیرم برایم غیر قابل باور بود.تا صبح بیدار بودیم و شهید را در کرمانشاه و ایلام تشییع کردند. مردم ایلام خیلی دوست داشتند که شهید همانجا دفن شود.

در روزهای اخیر که توفیق پیاده روی در مسیر ایلام به کربلا را داشتم کسانی که احمد را می‌شناختند  از او یاد می‌کردند .

درباره خانواده های شهدای مدافع حرم صحبت کنید با آنها ارتباط دارید؟

با خانواده مدافعان حرم در ارتباط هستم زمانی که آن‌ها را می‌بینم یاد خودم و بچه‌هایم که کوچک بودند می‌افتم ،شهدای مدافع حرم مظلوم هستند همان طور که رهبر انقلاب فرمودند:«حقیقتاً شـهدای شـما، هـم خانواده‌هـا، پـدران، مـادران و فرزنـدان آنـان، حـق بزرگی بر گـردن همـه ملت ایـران دارند».

ایـن شـهدا امتیازاتـی دارند یکـی از این امتیازات ایـن اسـت کـه  از حریـم اهل بیـت در عـراق و سـوریه دفـاع کردنـد و در ایـن راه بـه شـهادت رسـیده اند.
امتیـاز دوم ایـن شـهدا ایـن اسـت کـه با دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر جلوی آنها نمی ایستادند مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا آنها می‌جنگیدیم و جلـوی آنها را می‌گرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن، انقلاب اسلامی فـدا کردند.

چه صحبتی با کسانی که به شهدا طعنه‌ میزنند ، دارید؟

داشتن پدر،محبت پدر اصلا قابل قیاس با هیچ سهمیه ای نیست تنها چیزی که دل خانواده شهدا با آن آرام می‌گیرد رفتن شهادت گونه آن‌ها است که آن‌ها به آرزوی خود رسیده اند. آن‌ها عاشق خانواده هایشان بودند.

کسانی که درباره سهمیه فرزندان شهدا صحبت می‌کنند فقط یک ساعت،یک روز و یا چند دقیقه نبود این عزیزان را درک نمی کنند که با میلیون ها پول قابل مقایسه نیست.

کلام پایانی

اگر چه ما سختی‌هایی را گذرانده ایم اما به خاطر خدا و اسلام بود، اگر زندگی دوباره‌ای داشته باشیم جز این راه را انتخاب نمی‌کنیم و این را برای خود توفیق می‌دانیم.

 
:علی کشوری فرزند شهید کشوری به مناسبت سالروز شهادت پدرش  در صفحه شخصی خود نوشت
«عزیز‌تر از جانم
زمین برای تو کوچک بود. تو از ابتدا آسمانی بودی. شصت و پنج سال از آسمانی شدنت میگذرد، اما من از روز از دست دادن تو دقیقا سی و هشت سال است زمینی مانده ام. امروز سالگرد عروج سیمرغی ست که ملائکه و مقربین درگاه الهی را با بال‌های خود به عرش میکشاند. شمیم عطرت الهی ات را در من بگذار تا دگربار تو را گم نکنم تا از بند این زمین خلاص شوم و به سوی تو به پرواز در آیم.»

 

گفتگو  از الهام قبادی 

انتهای پیام /

برچسب ها: شهدا ، جوانان
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.