سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رسوایی هم رسوایی‌های قدیم! ‏

در ایالات متحده، سنا و کنگره در صورت داشتن رأی کافی می‌توانند رئیس‌جمهوری که دوز خودکامگی‌اش بالاتر از حد ‏نرمال است را بر سر جای خود بنشانند.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر سریال «خانه پوشالی» یا همان ‏House of Cards‏ را دقیق دنبال کرده باشید، احتمالاً تا حدودی با سازوکارهای ارکان ‏قانون‌گذاری و قدرت در ایالات متحده آمریکا آشنا شده‌اید. این سریال به واقع یک کلاس آموزشی است که برای علاقه‌مندان ‏به فهم روابط سیاسی در ساختار قدرت آمریکا، از کاخ سفید گرفته تا کنگره و سنا و دیوان عالی و... می‌تواند مفید واقع شود. ‏به طور مثال در برخی فصل‌ها و اپیزودهای همین سریال شاهد هستیم که چطور نمایندگان کنگره و کمیته‌های سنا تصمیمات ‏اخذ شده در کاخ سفید را رصد کرده و برای جلوگیری از به ثمر رسیدن فرمان‌هایی که آن را به ضرر کشور یا حتی در ‏نگاهی منفعت‌طلبانه به زیان خود می‌دانند قد علم کرده و رئیس‌جمهوری مقتدرترین کشور دنیا را به چالش می‌کشند. ‏

تغییر مفاهیم سیاسی در عصر دونالد ترامپ

در ایالات متحده، سنا و کنگره در صورت داشتن رأی کافی می‌توانند رئیس‌جمهوری که دوز خودکامگی‌اش بالاتر از حد ‏نرمال است را بر سر جای خود بنشانند. رسوایی «واترگیت» و استعفای ریچارد نیکسون از ترس استیضاح کنگره دم‌دستی‌ ‏مثال برای این ادعاست. واترگیت البته تنها افتضاح تاریخ سیاسی آمریکا نیست و اگر اتفاقات اواخر قرن بیستم را ملاک ‏بگیریم رسوایی‌های دیگری که به عذرخواهی برخی رؤسای‌جمهوری آمریکا منجر شد را نیز می‌توان در همان سنخ ‏طبقه‌بندی کرد. اما با تکیه زدن دونالد ترامپ بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا به نظر می‌رسد برخی مفاهیم معنی خود را از ‏دست داده‌اند. در چنین فضایی است که دیگر روی رابطه مشکوک ستاد انتخاباتی ترامپ با روس‌ها، در طی انتخابات ‏ریاست‌جمهوری‌سال ٢٠١٦ که دست کمی از ماجرای واترگیت ندارد آنقدرها فوکوس نمی‌شود و به غیراز افراد کله خرابی ‏چون برنی سندرز، کسی در سنا پیگیر روابط مالی و اقتصادی پیچیده بستگان رئیس‌جمهوری با خاندان آل سعود نیست. ‏

مک فارلین، مونیکا لوینسکی، جمال خاشقجی

ماجرای ایران- کنترا (در ایران معروف به ماجرای مک فارلین) در زمان ریاست‌جمهوری رونالد ریگان و افشای رابطه ‏جنسی بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی کارآموز جوان کاخ سفید، بزرگترین جنجال‌هایی بودند که در سال‌های آخر قرن ‏بیستم عرصه سیاست در ایالات متحده را دچار تلاطم کرد. ماجرای ایران- کنترا در دهه ٨٠ میلادی که خاورمیانه یکی از ‏آشفته‌ترین دوران خود را تجربه می‌کرد اتفاق افتاد و دولت ریگان به دلیل تبعات ناشی از هزینه کردن پول به دست آمده از ‏معامله اسلحه با ایران برای تجهیز شورشیان کنترا در کشور نیکاراگوئه، تحت شدیدترین فشارها از سوی کنگره و سنا ‏قرار گرفت.

ماجرای رابطه بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی که در آمریکا به «مونیکا گیت» معروف شد هم آن‌قدر مشهور ‏است که نیاز به توضیح اضافی ندارد. کلینتون که ابتدا منکر هرگونه رابطه‌ای شده بود در ادامه مجبور شد مقابل دوربین‌های ‏تلویزیونی از مردم آمریکا عذرخواهی کند و اگر حمایت همه‌جانبه همسرش هیلاری از او نبود شاید کار به استیضاح و ‏استعفا نیز کشیده می‌شد. اما امروز آمریکا عصری جدید را تجربه می‌کند. دورانی که رئیس‌جمهوری‌اش به دلیل منافع ‏شخصی آشکار که در معاملات اقتصادی با خاندان سعودی دارد به راحتی چشمان خود را بر قتل وحشیانه یک ‏روزنامه‌نگار بسته و با تعریفی انتزاعی «همه جهان» را مقصر مرگ جمال خاشقجی معرفی می‌کند.‏

منبع: رونامه شهروند

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.