به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نخستین بار که هیمنه نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا به طور ملموس و واضح شکست، در خرداد ۱۳۷۹بود که متجاوزان رژیم جعلی صهیونیستی در نتیجه حماسه آفرینی و رشادت رزمندگان حزب الله مجبور شد بدون قید و شرط از جنوب لبنان خارج شود.
بیشتربخوانید :تشکیلات خود گردان فلسطین: تنشآفرینی جدید اسرائیل نشان از ناکامی سیاستهای آنهاست
«رژیم صهیونیستی سستتر از خانه عنکبوت است». این بخشی از سخنان سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان در سال ۱۳۸۵ است.
سخنان ۱۲ سال پیش سید مقاومت این روزها با گوشت و پوست هر مسلمان باغیرتی لمس میشود و محافل و تحلیلگران سیاسی و رسانهای جهان به عینه شاهد آن هستند.
۴۷۰ راکت مقاومت فلسطین که اواخر آبانماه جاری در پاسخ به تجاوز کور صهیونیستها به خانیونس، قلب اراضی اشغالی را شکافت، چنان ولولهای در بین سردمداران سفاک رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی ایجاد کرده که هر آن باید منتظر فروپاشی این رژیم جلاد و کودک کش از درون بود.
اگر زمانی صهیونیستها در ۶ روز، ارتش ۴ کشور عربی را شکست دادند، امروز شاهدیم که به برکت گفتمان مقاومت که از ایران اسلامی نشات گرفته، تنها در دو روز، ارتش تا بن دندان مسلح رژیم اشغالگر، در برابر شاخه فلسطینی محور مقاومت، دست از پا درازتر تسلیم میشود و پیشنهاد آتش بس میدهد؛ پیشنهادی که تندروها در اسرائیل را از خود بیخود میکند و باعث میشود آنها دست به انتحار سیاسی در داخل بزنند تا جاییکه کابینه شان در آستانه سقوط قرار میگیرد.
نخستین بار که هیمنه نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا به طور ملموس و واضح شکست، در مِیسال ۲۰۰۰ (خرداد ۱۳۷۹) بود که ارتش رژیم متجاوز تلآویو در نتیجه حماسه آفرینی و رشادت رزمندگان حزب الله مجبور شد بدون قید و شرط از جنوب لبنان خارج شود. از همان زمان بود که در محافل سیاسی و رسانهای جهان شیپور افول قدرت پوشالی صهیونیستها، نواخته شد.
چندی پیش، «گیورا آیلان» رئیس سابق شعبه عملیات ارتش رژیم صهیونیستی، طی مصاحبهای با رادیو ارتش اسرائیل گفت که «در ماه میسال ۲۰۰۰، این حزب الله بود که زمانبندی و شیوه عقبنشینی را بر ما تحمیل کرد».
«نوام بن تسفی» فرمانده صهیونیستها در منطقه «بنت جبیل» در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، ماجرای شکست خفت بار ارتش رژیم صهیونیستی از حزبالله در سال ۲۰۰۰ را اینگونه شرح میدهد: توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه «فرار» است. خروج ما از جنوب لبنان عقبنشینی و تاکتیک نبود، بلکه فرار از این منطقه بود، نه کمتر نه بیشتر. ما فرار کردیم و خودروها، ابزارآلات و تجهیزات جنگی را پشت سر خود رها کردیم و در چنین موقعی حقارت شامل حال اسرائیلیها شد.
شکست خفتبار رژیم صهیونیستی از حزبالله لبنان در سال ۲۰۰۰ این واقعیت را به عیانترین شکل ممکن به رخ کشید که برای مقابله با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا، رهیافتهای قومیتی و ناسیونالیستی مبتنی بر پانعربیسم جوابگو نیست؛ کمااینکه با اتخاذ همین رویکرد در دهههای ۶۰ تا ۹۰ میلادی، صهیونیستها بر دامنه تجاوزات و تعدیهای خود علیه مردم مظلوم فلسطین افزودند-؛ بلکه بسیج نیروها حول محور اسلام و گفتمان مقاومت چاره کار است.
از سال ۲۰۰۰ به بعد با نهادینه شدن رویکرد مقاومت اسلامی در برابر رژیم متجاوز و غاصب صهیونیستی، جهان اسلام و مردم فلسطین روز به روز شاهد زوال و عقب نشینی صهیونیستهای قدار هستند و از این سال به بعد پیروزیهای حماسی فراوانی نصیب محور مقاومت شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نکته حائز اهمیت در این میان آن است که هر چه به جلو میآییم، پیروزی رزمندگان محور مقاومت اسلامی بر صهیونیستهای درنده، سهلتر میشود؛ بگونهای که اگر در سال ۲۰۰۶، پیروزی بر رژیم صهیونیستی ۳۳ روز زمان برد و یا در سال ۲۰۱۴ پیروزی بر این غده سرطانی، ۵۱ روز زمان برد، در حماسه اخیر جنبش مقاومت اسلامی مردم فلسطین، ظرف تنها ۲ روز، با فقط ۴۷۰ راکت، صهیونیستها از پای درآمدند و نه تنها به لحاظ نظامی درمانده شدند که به لحاظ سیاسی هم دچار بحران شدند.
در ادامه به شکستهای رژیم صهیونیستی از محور مقاومت طی سالهای اخیر اشاره میکنیم:
تابستان دوازده سال پیش، سرخط رسانههای معتبر جهان،اخبار مرتبط با نبرد تمام عیار نیروهای حزبالله لبنان با ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی بود؛ نبردی که لبنانیها آن را «حرب تموز» مینامند اما در افواه جهانیان به جنگ ۳۳ روزه معروف است؛ نبردی که برای دومین بار هیمنه پوشالی ارتش رژیم صهیونیستی را زایل کرد.
در اوایل ژوئیه ۲۰۰۶ میلادی (تیر ۸۵)، پس از کارشکنیهای رژیم جعلی صهیونیستی در آزادی اسرای لبنانی، نیروهای حزب الله، دو سرباز صهیونیست را به اسارت گرفتند؛ سید حسن نصرالله رهبر شجاع حزبالله، آزادی این دو صهیونیست را منوط به آزادی چهار رزمنده حزب الله به نامهای "سمیر قنطار"، "نسیم نصیر"، " یحیی سخاف"، و "علی فراتن" کرد؛ اما سران رژیم صهیونیستی به جای اجابت کردن یک درخواست مرسوم نظامی، تهاجم وحشیانهای را به کشور لبنان انجام دادند و علاوه بر کشتار بی رحمانه غیرنظامیان، زیرساختهای این کشور را هم نابود کردند.
"ایهود اولمرت" نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی که از به اسارت درآمدن نیروهای ارتش این رژیم توسط حزب الله، به ستوه آمده بود، در نخستین واکنش به این اتفاق، خطاب به دولت و ملت لبنان گفت که "بهای آن را خواهید پرداخت".
صهیونیستها که در جریان دو حمله نیروهای حزبالله به نامهای "عملیات وعده صادق" و عملیات "پاسخ عادلانه" غافلگیر و عاجز شده بودند؛ راه مقابله با حزب الله را در حمله به مردم لبنان دیدند؛ از اینرو آنها در اولین گام، در ۱۳ جولای ۲۰۰۶، فرودگاه تجاری بیروت را بمباران کردند؛ بمباران بزرگراه بیروت- دمشق نیز اقدام دیگر صهیونیستها برای نابودی زیرساختهای لبنان بود.
در شرایطی که جنگندههای رژیم صهیونیستی در نبرد ۳۳ روزه، مردم عادی و زیرساختهای لبنان را نشانه گرفته بودند، اما رزمندگان حزب الله تنها نظامیان و ادوات، تجهیزات و پایگاههای نظامی صهیونیستها را هدف قرار میدادند. در ۱۴ ژوئیه در حالیکه دو روز از نبرد میگذشت، نیروهای حزبالله، ناوچه پیشرفته ارتش رژیم صهیونیستی را در ساحل لبنان مورد هدف قرار دادند؛ صهیونیستها بهترین پاسخ به این حمله را بمباران مدارس و بیمارستانهای لبنان دانستند! و بلافاصله پس از غرق شدن ناوچه پیشرفته شان، چند مدرسه و بیمارستان را در شهرهای مختلف لبنان بمباران کردند.
یکی از حماسههای خلق شده از سوی رزمندگان حزب الله در خلال جنگ ۳۳ روزه، نبرد "بنت الجبیل" بود؛ بنت الجبیل روستایی در مرز میان لبنان و فلسطین اشغالی است؛ در جریان جنگ ۳۳ روزه، نظامیان صهیونیست تلاش داشتند خود را به ورزشگاه معروف این روستا برسانند و پرچم رژیم صهیونیستی را بر فراز آن برافراشته سازند.
در شرایطی که صهیونیستها خود را به یک کیلومتری ورزشگاه معروف منطقه بنت الجبیل رسانده بودند، نیروهای حزب الله لبنان به فرماندهی شهید "خالد بزی" سد راه آنان شدند و شکست سختی را به ارتش رژیم صهیونیستی در بنت الجبیل وارد آوردند.
چندی پیش روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» با انتشار اسناد نظامی جدید از آرشیو جنگ 33 روزه چنین نوشته که «نبرد بنت جبیل یکی از سختترین نبردهای جنگ 33 روزه بود که هیچ گاه از یاد اسرائیلیها نمیرود».
در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ در شرایطی که بیش از دو هفته از تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان میگذشت، روستای قانا در جنوب لبنان مورد اصابت موشکهای صهیونیستی قرار گرفت؛ در جریان این حمله ددمنشانه ۵۴ شهروند غیرنظامی از جمله بیش از ۳۷ کودک کشته شدند و شمار زیادی هم مجروح شدند.
در شرایطی که تصاویر کودک کشی صهیونیستها در قانا توسط رسانهها منتشر شده بود و اذهان عمومی جهانیان را متاثر ساخته بود، نهادهای بینالمللی مدعی حقوق بشر در قبال این فاجعه سکوتی مرگبار اتخاذ کردند.
نبرد 33 روزه سرانجام در 14 آگوست 2006 با صدور قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت؛ در حالیکه اسرائیل این قطعنامه را پذیرفته بود اما شهرها، روستاها و مراتع لبنانی پس از صدور این قطعنامه نیز همچنان با حجم زیادی از بمبهای خوشهای توسط ارتش رژیم صهیونیستی بمباران میشدند.
یکماه پس از صدور قطعنامه ۱۷۰۱، "سازمان دیدهبان حقوق بشر"، طی گزارشی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و هدف قرار دادن شهرها و مناطق مسکونی لبنان توسط این رژیم را تأیید کرد.
"کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای قراردادی" نیز استفاده ارتش رژیم صهیونیستی از بمبهای فسفری و خوشهای در جریان نبرد ۳۳ روزه را تایید کرد.
در شرایطی که سران رژیم صهیونیستی در پایان جنگ ۳۳ روزه، خود را پیروز این نبرد میدانستند، "کمیته وینوگراد" که توسط خود صهیونیستها تشکیل شده بود، طی گزارشی با برشمردن اشتباهات استراتژیک مقامات سیاسی و نظامی صهیونیستی در جریان نبرد ۳۳ روزه، تلویحا از شکست این رژیم در برابر حزب الله لبنان سخن گفت و تصریح داشت که کشته شدن ۱۲۰ نظامی در جنگ ۳۳ روزه معنای دیگری جز شکست برای صهیونیستها ندارد.
چندی پیش، "الیوت آبرامز" مشاور امنیت ملی جرج بوش، طی مقالهای در پایگاه مرکز مطالعات امنیت ملی تلآویو اذعان کرد که شکست اسرائیل در رویارویی نظامی با حزبالله در سال ۲۰۰۶، آمریکاییها را ناامید کرد. او به این نکته هم تصریح کرده که "جنگ ۳۳ روزه علیه حزبالله لبنان برای تضعیف ایران برنامه ریزی شده بود".
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران امور سیاسی و نظامی معتقدند، یکی از عمده دلایل شکست مفتضحانه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در نبرد ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، حمایتهای مالی و معنوی جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت بود.
در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی،ده نوجوان فلسطینی را بدون هیچ دلیلی و بر مبنای تفکر غاصبانه و نژادپرستانه خود، به قتل رساندند و صدها نفر از مردم فلسطین را در کرانه باختری و غزه بازداشت کردند. این توحش و خونریزی صهیونیستها، موجب شد تا رزمندگان مقاومت اسلامی حماس پاسخی کوبنده به متجاوزان و غاصبان صهیونیست بدهند و ظرف ۵۱ روز در جریان عملیات «بنیاد استوار»، صهیونیستها را زمینگیر و عاجز کنند.
برای درک زوال و ضعف نظامی که بعد از جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، عاید رژیم صهیونیستی شد، باید به جنگ ۵۱ روزه غزه در سال ۲۰۱۴ میان رژیم صهیونیستی و جنبش حماس رجوع کنیم؛ جنگی که فقدان عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی را عیان کرد؛ در این نبرد شهر تلآویو پایتخت این رژیم در ۷۰ کیلومتری غزه بارها مورد اصابت موشکهای مقاومت قرار گرفت؛ همچنین "حیفا" دورترین شهر این رژیم از غزه که در شمال سرزمینهای اشغالی و در فاصله ۱۵۵ کیلومتری تا غزه قرار دارد نیز در جریان نبرد ۵۱ روزه بارها طعم موشکهای مقاومت را چشید؛ امری که سران رژیم صهیونیستی را مستاصل و درمانده کرد.
قرارگرفتن تمام مساحت سرزمینهای اشغالی در زیر برد موشکهای مقاومت در جریان نبردهای ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ و ۵۱ روزه سال ۲۰۱۴، سران رژیم صهیونیستی را برای استقرار سپرهای موشکی فوق مدرن به تکاپو انداخت، اما این امر نیز نتوانست پوششی برای فقدان عمق استراتژیک صهیونیستها باشد؛ به طوری که در جریان نبرد غزه علاوه بر تلآویو و حیفا، مناطق دیگری از سرزمینهای اشغالی همچون "قدسغربی"، "بیت شمیس"، "گوش دان"، "رعناتا"، "کفار سابا" و "زخرون یعکوف" که در فاصله ۷۰ کیلومتری تا ۱۲۰ کیلومتری از غزه قرار دارند، مورد اصابت موشکهای مقاومت قرار گرفتند.
طبق اعلام منابع رسمی،۸۰ تا ۹۰ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی در منطقهای به مساحت ۱۲۰ کیلومتری از سواحل حیفا و اشدود ساکن هستند؛ مناطقی که در جریان نبردهای ۳۳ روزه و ۵۱ روزه زهر موشکهای مقاومت را که پاسخی به کودککشیهای صهیونیستها بود چشیدند؛ و این امر یک تهدید امنیتی واقعی برای رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
مشاهده بُرد موشکهای مقاومت در جریان نبردهای سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴، سران و تصمیمگیران صهیونیست را به این نتیجه رساند که دیگر نباید به فکر راه اندازی جنگ فراگیر باشند؛ در واقع صهیونیستها که سالها با حربه زرادخانههای اتمی، برای خود هیمنهای پوشالی و قدرتی بازدارنده ترسیم کرده بودند در جریان دو جنگ فوق الذکر عمق استراتژیک خود را نفوذپذیر دیدند و همه مساحت سرزمینهای تحت اشغالشان تحت بُرد موشکهای مقاومت قرار گرفت.
تحلیلگران و کارشناسان حوزه جغرافیای نظامی، در تحلیل فقدان عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی علاوه بر آسیب پذیری دورترین نقاط این رژیم از لحاظ نفوذ موشکی، به جغرافیای سرزمینی تحت اشغال صهیونیستها اشاره میکنند؛ جغرافیایی که فاقد کوههای بلند و ناهمواری است؛ امری که سبب میشود یک گستره وسیع سرزمینی آماج حملات موشکی قرار گیرد.
در روز شنبه ۲۱ بهمن ۹۶، اتفاقی رخ داد که همه معادلات و تدارکات صهیونیستها و برخی حکام عربی خائن و غربیها را به هم ریخت. خبر، کوتاه، اما عمیقا پرمعنا و دربرگیرنده عمق راهبردی بود. «جنگنده متجاوز نسل چهارم اف -۱۶ صهیونیستها توسط پدافند هوایی سوریه، در منطقه الجلیل جولان اشغالی ساقط شد».
اتفاقی که در طول ۴ دهه گذشته بیسابقه بوده است و به عیانترین شکل ممکن تغییر موازنه قوا در منطقه را به نفع جبهه مقاومت آشکار گردانید. تغییری که از همان ۲۵ میسال ۲۰۰۰، جلوههایش در حال رخ نمایی بود و در تابستان سال ۲۰۰۶ تثبیت شد و این روزها واضحترین پدیده قابل مشاهده منطقه در عرصه میدانی و حتی سیاسی است.
سراسیمگی مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی پس از سقوط جنگنده متجاوزشان، کاملا آشکار کرد که صهیونیستها چه ضربه سنگینی دریافت کردهاند.
مقامهای اسرائیلی در ابتدا حاضر به تایید خبر سقوط جنگنده پیشرفتهشان نبودند و از پذیرش این شکست خفتبار طفره میرفتند، اما پس از آنکه همه شواهد و قرائن انتشار یافت آنها هم ناگزیر لب به اعتراف گشودند و برای نخستین بار پس از سال ۱۹۸۳ تایید کردند که جنگندهشان هدف سامانه دفاعی سوریه قرار گرفته است.
سران رژیم صهیونیستی در نخستین واکنش مدعی شدند که یک پهپاد ایرانی را که از آشیانهای در سوریه به پرواز درآمده بود هدف گرفتهاند و عملیات جنگندهشان پاسخی به پرواز این پهپاد بود. این ادعای صهیونیستها به صورت مستند از سوی مقامات نظامی سوریه و مسئولان جمهوری اسلامی ایران رد و تکذیب شد.
در سکانس بعدی، خبر رسید که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم جعلی صهیونیستی، با پوتین تماس تلفنی برقرار کرده و خواستار میانجیگری رئیسجمهور روسیه شده است.
هنوز ساعتی از مخابره خبر تماس تلفنی نتانیاهو با پوتین نگذشته بود که مقامات نظامی رژیم صهیونیستی اعلام کردند، عملیات نظامی شان در مرز با سوریه پایان یافته است و آنها بدنبال درگیری نیستند.
در همان زمان رسانههای رژیم صهیونیستی حادثه سقوط جنگنده این کشور توسط پدافند هوایی سوریه را «ضربهای به اعتبار و ابهت» نیروی هوایی اسرائیل توصیف کردند. هاآرتص در این باره نوشت که «قدرت نیروی هوایی ما به باد رفت».
دیوید میلر تحلیلگر CNN و مسئول میز غرب آسیا در اندیشکده وودرو ویلسون، طی توئیتی، سرنگونی اف ۱۶ رژیم صهیونیستی را افزایش توانمندی ارتش سوریه در پدافند هوایی و ضربه به حیثیت رژیم صهیونیستی دانست.
اما گویاترین تعبیر را در خصوص ساقط شدن جنگنده رژیم صهیونیستی توسط ارتش سوریه، وزیر جنگ وقت این رژیم داشت؛ آنجایی که «آویگدور لیبرمنِ» افراطی اذعان کرد، «بدجوری گزیده شدیم».
اگر چه بعد از اتفاق فوقالذکر، مقامات رژیم صهیونیستی شروع به یاوه سرایی کردند و با زبان تهدید و ارعاب چنین گفتند که به سوریه حمله میکنیم و یا به ایران درس فراموش ناشدنی میدهیم! اما همه تحلیلگران و کنشگران نظامی و سیاسی منطقه دریافتهاند که تلآویو دیگر قدرت هیچگونه اقدامی را ندارد و رژیم صهیونیستی امروز از همیشه ضعیفتر است.
۲۰ آبان ۹۷، عناصر متجاوز رژیم صهیونیستی با یورش به شرق خان یونس واقع در جنوب نوار غزه، ۷ فلسطینی را به شهادت رساندند. البته این تجاوز صهیونیستها، با هوشیاری نیروهای حافظ مردم فلسطین در گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس، به طور کامل عملیاتی نشد و در جریان آن، یک افسر ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی نیز به هلاکت رسید.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی، در واکنش به کشته شدن این افسر صهیونیست، ضمن اذعان به شکست عملیات سری صهیونیستها، گفت: یکی از مهمترین نیروهای خود را از دست دادیم.
ارتش رژیم صهیونیستی نیز رسما اعلام کرد که افسر کشته شده در درگیری مسلحانه با مقاومت فلسطین در شرق خان یونس، فرمانده یکی از گردانهای کماندویی ویژه ارتش بوده است.
اما این عملیات تجاوزکارانه صهیونیستها، با سکوت نیروهای مقاومت فلسطینی همراه نبود بلکه به فاصله تنها چند ساعت پس از آن، خبر حملات موشکی تلافیجویانه گروههای مقاومت فلسطین به مواضع اشغالگران صهیونیستی در مناطق همجوار غزه، مخابره شد.
طبق گزارش رسانههای رژیم صهیونیستی، در روز دوشنبه (۲۱ آبان) گروههای فلسطینی در مدت ۴۰ دقیقه، ۱۰۰ موشک به مواضع متجاوزان و غاصبان اسرائیلی شلیک کردند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها نیز بلافاصله با استیصال تمام با لیبرمن وزیر جنگ کابینه اش، نشست برگزار کرد.
وقتی تعداد موشکهای حماس که به قلب اراضی اشغالی فرود آمد به عدد ۴۷۰ رسید و ناتوانی سامانه گنبد آهنین در دفع این موشکها، عیان شد، نتانیاهو نخستوزیر کودککش رژیم صهیونیستی، از ترس حملات بیشتر حماس، اعلام آتشبس کرد؛ همین امر باعث شد، «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ کابینه ائتلافی نتانیاهو استعفا دهد و دولت وی را با خطر سقوط و فروپاشی مواجه کند.
در واقع قدرت موشکی محور مقاومت در فلسطین، نه تنها همچون سالهای اخیر، ضعف نظامی صهیونیستها را به رخ کشید که حتی در کابینه رژیم صهیونیستی نیز زلزله ایجاد کرد؛ زلزلهای که دیر یا زود، نتانیاهو و رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی را میبلعد.
چند روز پس از شکست خفتبار رژیم صهیونیستی در نبرد ۴۸ ساعته با حماس، وبسایت صهیونیستی دبکا، علت تقلای کابینه امنیتی نتانیاهو برای اعلام آتشبس را، شلیک یک راکت پیشرفته از سوی گروههای فلسطینی، دانست؛ راکتی که دقت فوقالعادهای دارد و بینیاز از سکوی پرتاب است و مخصوص هدف قرار دادن استحکامات نظامی از جمله آتشبار سامانه «گنبد آهنین» میباشد.
البته به نوشته منابع صهیونیستی، ضعیف عمل کردن سامانه دفاع موشکی صهیونیستها با نام «گنبد آهنین» نیز در تکاپوی نتانیاهو و مشاوران نظامیاش برای اعلام آتشبس با حماس، دخیل بود؛ در جریان حملات کوبنده دوشنبه ۲۱ آبان نیروهای مقاومت فلسطین، از میان ۲۰۰ راکت شلیک شده به مواضع صهیونیستها در اراضی اشغالی تنها ۶۰ راکت توسط گنبد آهنین رهگیری شد.
به هر ترتیب، وقایع اخیر ثابت کرد که گفتمان مقاومت نهادینه شده در میان مردم جوامع اسلامی، رمز پیروزی بر رژیم غاصب صهیونیستی است. گفتمانی که برتریاش نسبت به رهیافتهایی چون قومیتگرایی و تقلیل مسئله فلسطین به موضوعی عربی و همچنین موضع سازش و مذاکره با جلادی به نام صهیونیستها، آشکار شده است.
تنها راه، مقاومت است
مقام معظم رهبری، در روز یکشنبه هفته جاری در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، طی بیاناتی به موضوع فلسطین اشاره کردند و فرمودند: ملّت فلسطین شکست نمیخورند؛ تنها راه، مقاومت است و آن چیزی که امروز آمریکا را و متّحدینش را دستپاچه کرده که به حرفهای یاوه متوسّل میشوند، به کارهای غلط متوسّل میشوند، ایستادگی ملّتهای مسلمان است و این ایستادگی نتیجه خواهد داد.
منبع: میزان
انتهای پیام/