اینها حرفهای الهام یوسفیان، نابینا و فعال حقوق افراد دارای معلولیت است. میگوید گاهی افراد به قصد کمک به آنها بیشتر آزار میرسانند. مثل زمانی که آنها را «این» صدا میزنند یا خطاب به همراهشان سخن میگویند.
نمیدانم شما جزو کدام دسته هستید؛ آنهایی که تا فرد دارای معلولیتی را در خیابان میبینید سریع برای کمک به سمتش میدوید یا ترجیح میدهید اساساً آنها را نادیده بگیرید. اگر جزو افرادی هستید که دلتان برای کمک به این افراد میتپد بد نیست پای حرفهایشان بنشینید، چون کمک کردن به آنها هم قواعدی دارد که بیشتر ما دربارهاش کم میدانیم. اگر هم جزو افرادی هستید که آدمهای متفاوت با خودتان را نادیده میگیرید باز هم توصیه میکنم این گزارش را بخوانید.
الهام یوسفیان که سالهاست در حوزه افراد دارای معلولیت کار کرده، میگوید: «بعضی آدمها موقع کمک به ما دست و پایشان را گم میکنند و استرس و اضطراب میگیرند. گاهی یک آدمی میدود تا در را برای من باز کند و این بیشتر حالم را بد میکند. این نوع کمک کردن بیشتر بهخاطر اضطراب و استرس خودشان است نه اینکه فکر کنند ما در معرض خطریم.»
الهام دلیل این همه دستپاچگی و رفتارهای نامناسب را آموزش ندیدن میداند: «اولاً در مهدکودکها و مدرسهها باید این موارد آموزش داده شود. اگر ما تأکیدمان روی آموزش فراگیر است، برای همین موارد است؛ اینکه بچههای دارای معلولیت در کنار سایر بچهها و در یک مدرسه درس بخوانند. چون اگر کسی در مدرسه با یک نابینا، ناشنوا یا یک معلول جسمی همکلاسی باشد، دیگر آنقدر کمک کردن برایش سخت نمیشود چون تجربهاش را داشته. پس تا جایی که ممکن است، باید سعی کنیم امکان برخورد و تعامل را در سنین پایینتر فراهم کنیم.»
خانهنشینی با رفتار نامناسب
آزاده چقا، معلولیت جسمی- حرکتی شدید دارد و چند سالی است روی ویلچر مینشیند و میگوید برای او که به معلولیتش عادت کرده شاید تحمل برخی رفتارها راحتتر باشد اما برای همه بویژه آنها که بتازگی دچار معلولیت شدهاند این طور نیست و یک رفتار نامناسب میتواند فرد را برای همیشه خانه نشین کند: «تا ما را میبینند، میگویند خدایا شکرت یا الهی خدا شفایت بدهد. شاید خودشان ندانند اما این جملهها بشدت آزاردهنده است و برای کسی که تازه میخواهد خودش را به ویلچر عادت بدهد این جملهها خیلی سنگین است.» او میگوید خیلی از مردم دوست دارند به یک فرد روی ویلچر کمک کنند و مثلاً تا من را میبینند میدوند و ویلچرم را هل میدهند درحالی که ویلچر من برقی است یا مثلاً میگویند خیالت راحت ویلچرت را دارم میبرم درحالی که ویلچر من اصلاً نیاز به هل دادن ندارد یا همین دخالتهای نابجا و بدون سؤال کردن باعث شده گاهی روی پل یا جای خاصی ویلچرم کج شده و افتادهام. برخی هم فکر میکنند ما خجالت میکشیم درخواست کمک کنیم درحالیکه این طور نیست.
البته آزاده به آن دسته افرادی که آنها را کاملاً نادیده میگیرند یا حتی به درخواست کمکشان نه میگویند هم اشاره میکند: «بعضیها کلاً خودشان را به ندیدن و نشنیدن می زنند تا کمک نکنند. من میگویم اگر ما درخواست کمک کردیم بگویید نه، شرمنده! چرا جوری رفتار میکنید که انگار ما را ندیدهاید. دیدن این آدمها هم واقعاً آزاردهنده است. مثلاً چند وقت قبل به خانمی گفتم آشغالم را بیندازد توی سطل زباله. آخر میدانی سطلها آنقدر بلندند که دست ما به آنها نمیرسد. آن خانم گفت من دیسک کمر دارم و نمیتوانم. از تعجب خشکم زد چراکه از او خواستم یک زباله چند گرمی را در سطل بیندازد از او نخواسته بودم که ویلچرم را جابه جا کند. این جور مواقع از شهرداری و مسئولان شاکی میشوم که چرا فضا و امکانات را برای ما مناسبسازی نکردهاند.»
بیشتر بخوانید:سوءاستفاده یا خرید و فروش "پلاک معلولین"غیرقانونی است
او از سؤالهای شخصی و کنجکاویهای دائم مردم هم گلایه دارد: «در تاکسی، اتوبوس و مترو سر صحبت را باز میکنند. میپرسند از بچگی این جوری بودی؟ وقتی میفهمند متأهلم و بچه دارم تعجب میکنند و دامنه سؤالهای خصوصی را تا رفتار خانواده شوهرم با من هم میبرند. انگار فکر میکنند چون روی ویلچر مینشینم حق دارند هر سؤال شخصی از من بپرسند و اینها واقعاً ناراحتکننده است.»
ما را بهنام واقعیمان صدا کنید
«بعضی آدمها اصلاً نمیدانند با ناشنواها چطور ارتباط برقرار کنند یا افراد دارای معلولیت گفتاری و شنوایی را چطور صدا بزنند.» اینها را ایمان طوسی میگوید. ناشنواست و این روزها مدیریت یک کلینیک مددکاری در مشهد را برعهده دارد: «در برخی مراکز دولتی باید تلفنی وقت گرفت و چون من معلولیت شنوایی دارم اگر کارم فوری و ضروری باشد، مجبورم از دیگران درخواست کمک کنم. بارها دیدهام افراد موقع معرفی من یا امثال من گفتهاند آقا یا خانم فلانی کر و لال هستند. این جمله روی افرادی که معلولیت شنوایی دارند، تأثیر خیلی بدی دارد. بعضی اوقات افراد موقع صحبت کردن با ما زود خسته میشوند یا عصبانی میشوند و با حالت بدی نگاهمان میکنند یا اگر صحبت را دوبار تکرار کنند و ما متوجه نشویم خسته میشوند. این موارد بارها در مراسم رسمی پیش آمده یا برخی کارها را برای همین از دست دادهام. کاش به جای این همه کلاس زبان انگلیسی در شهر یک آموزشگاه زبان اشاره هم وجود داشت تا مردم زبان اشاره را یاد بگیرند. خدا را شکر میکنم که مردم در کلینیکم برای یاد گرفتن زبان اشاره ثبتنام میکنند.»
ایمان درباره نحوه کمک به افراد دارای معلولیت ناشنوایی هم میگوید: «خیلی اوقات اگر در مراکز دولتی باشم از افراد درخواست میکنم حرفهایشان را برایم روی کاغذ بنویسند. البته برخی هم کم لطفی میکنند و برای نوشتن یک متن کوتاه روی کاغذ دو ساعت منتظرم میگذارند یا برخی مرا به همکارشان حواله میدهند و همکارهم با صدای بلند فریاد میزند که این باعث میشود در شنیدن دچار مشکل بیشتری بشوم.»
ایمان برای فرهنگسازی در این باره در شهرش پوستری طراحی کرد تا به بهانه روز جهانی ناشنوایان در مراکز دولتی شهر مشهد استفاده شود، اما تلاشش بینتیجه ماند و پوستری که نحوه ارتباط درست با یک ناشنوا را آموزش میداد، هرگز در سازمانها استفاده نشد.
اول سؤال کنید بعد کمک
«اگر کسی معلم یا مربی مهد است و الان حرفهای ما را میخواند برنامهریزی کند تا بچهها را بیشتر با تفاوتها آشنا کند. اصل اول را همیشه بر این بگذاریم که از افراد دارای معلولیت درباره کمک خواستن سؤال کنیم. یعنی اساس را بر این بگذاریم که این افراد یا کمک لازم ندارند، مگر آنکه خودشان درخواست کنند یا احساس میکنیم کمک لازم دارند و اگر این حس را داشتیم پیشنهاد کمک بدهیم.» اینها پیشنهادهای الهام یوسفیان برای کمک به افراد دارای معلولیت است.
او برای حرفهایش مثال میآورد: «مثلاً پیش آمده در خیابان راه میروم یک نفر ناگهان میگوید خانم کجا میروی؟ مثلاً منظورش این است که اگر مسیرش با من تا چهارراه بعد یکی است همراهیام کند. اما با این سؤال اول فکر میکنی به حریم خصوصیات توهین شده. درست است ما معلولیت داریم اما حریم خصوصی داریم.»
او در جمعبندی بحث میگوید: «همیشه از افراد دارای معلولیت سؤال کنید که آیا به کمک نیاز دارند؟ هرگز بدون سؤال کردن، بدن، عصا و ویلچر فرد را نگیرید. به حریم خصوصیشان احترام بگذارید و بدانید معلولیت باعث نمیشود افراد حریم خصوصی نداشته باشند. نکته دیگر اینکه برخی از انواع معلولیتها ممکن است مورد تمسخر قرار گیرند. مثلاً بچههای ناشنوا میگویند خیلی اوقات موقع کمک گرفتن زبان اشارهشان مورد تمسخر قرار میگیرد یا نوع معلولیت فرد جوری است که وقتی حرف میزند ما متوجه نمیشویم که میتوانیم خیلی محترمانه بگوییم که متوجه نمیشویم و از کاغذ و خودکار استفاده کنیم تا حرفهایشان را برایمان بنویسند و یاد بگیریم به تفاوتها احترام بگذاریم.»
منبع:روزنامه ایران
انتهای پیام/