رابطه دولت آمریکا و حکومت آل سعود، رابطه ارباب و برده است. برده ای که مال و جان و آبروی او به دست ارباب خود است و هیچ گونه اختیار و ولایتی بر سرزمین و تعاملات سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی خود ندارد. رژیم آل سعود نمی تواند بدون اجازه و اذن آمریکا، قدم از قدم بردارد. این موضوع نه تنها در تعاملات و اقدامات بین المللی عربستان صدق می کند ( مانند حمله به یمن ، تجهیز داعش، دخالت در امور سیاسی لبنان و ...) بلکه حتی تصمیمات داخلی کشور و نیز سیاست ها و راهبردهای درون خانوادگی آل سعود نیز توسط آمریکا طرح ریزی و مدیریت می شود یا حداقل اجازه و رضایت آمریکا را به همراه دارد.
علاوه بر این ، سیستم امنیتی عربستان در اختیار کامل سیستم های امنیتی آمریکا مانند سیا و پنتاگون قرار دارد به ویژه مسائلی که مستقیم یا غیر مستقیم به پادشاه یا ولیعهد و شاهزادگان مربوط می شود . در کلیه اقدامات تروریستی که در سال های گذشته صورت گرفته، به وضوح دست هدایتگر آمریکا دیده شده است. رهبر انقلاب بارها در قضایایی که به نحوی ، عربستان بازیگر نقش اول آن بوده است ، متذکر شده اند که جهان اسلام از دست های پشت پرده و دشمن اصلی غافل نشوند.با این مقدمه نمی توان قبول کرد که قضیه قتل خاشقچی، بدون اطلاع آمریکا و شخص ترامپ صورت گرفته باشد. نه خاشقچی ، فردی معمولی است و نه دولت ترکیه ، که داعیه رهبری جهان اسلام و پرچمداری مبارزه با تروریست را دارد، دولتی است که از کنار این ماجرا به راحتی بگذرد. اطلاعات به دست آمده ( که اغلب توسط سرویس های خبری وابسته به آمریکا و لابی صهیونیست و نیز مراکز امنیتی ترکیه به صورت حساب شده و قطره چکانی ، مخابره می شود ) نیز حکایت از اطلاع سرویس های امنیتی آمریکا و ترکیه دارد.اما ، سخن بالاتر از این است. نگارنده معتقد است نه تنها آمریکا مطلع بوده است بلکه اصولا قتل خاشقچی به دستور آمریکا و با نقشه و طراحی سیستم های امنیتی دولت ترامپ رخ داده است.
طرح ترور خاشقچی توسط آمریکا و به دست نیروهای امنیتی آل سعود،به گونه ای طرح ریزی می شود که ولیعهد به طور مستقیم در جریان امور قرار داده شود و در نهایت آخرین تماس ها و مجوزها نیز توسط شخص بن سلمان و رئیس دفتر مخصوص وی صورت می گیرد تا هیچ شبهه ای برای دخالت و آمریت بن سلمان باقی نماند.حداقل ترین نکات امنیتی در این طرح به ظاهر رعایت نمی شود تا همه چیز به ضرر بن سلمان پیش رود. تلفن و ساعت خاشقچی که مجهز به میکروفن بوده، از وی تحویل گرفته نمی شود، مکالمات ضبط و تماس ها از طریق تلفن های سفارت انجام می شود و موارد بسیاری از این قبیل که باز شاهدی است بر این مدعا که قرار است جنایتی رخ دهد و هزاران سند و مدرک علیه ولیعهد عربستان در اختیار عموم قرار گیرد.بعد از عملیات ترور ، قسمت دوم تئاتر ترامپ ، کلید می خورد.
این بار نقش اول را روزنامه های واشنگتن پست ، نیویورک تایمز، خبرگزاری سی ان ان و نیروهای امنیتی ترکیه بازی می کنند و اردوغان به عنوان منجی و پرچمدار ضد تروریسم، محوریت بخش دوم این سناریو را بر عهده می گیرد.روزنامه هایی که تا همین دیروز ، یمن و عراق و سوریه را سانسور و از بن سلمان و حکومت آل سعود، به عنوان دولتی مترقی یاد می کردند و تصاویر صفحه اول خود را به رقص شمشیر شاه عربستان یا اقدامات انسان دوستانه بن سلمان اختصاص داده بودند، صفحات شان و مقالات و تحلیل هایشان پر می شود از جنایات آل سعود به رهبری بن سلمان.اردوغان نیز چنین وانمود می کند که انگار از هیچ چیزی اطلاع نداشته و از این که در کشورش ،
چنین جنایت هولناکی رخ داده است، عصبانی و اندوهناک است و عزم جدی دارد تا مسببان آن را به سزای خویش برساند.و اما جالب تر از همه ، نقش ترامپ است که ابتدا، موضعی مسامحه کارانه می گیرد تا مبادا دوستان و شریکان عربش گمان کنند که ترامپ، رفیق نیمه راه است اما زمانی که اقدامات اردوغان و تیم امنیتی ترکیه با اطلاع رسانی های ممتد خود و روزنامه ها و خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای با پوشش خبری خود، شرایط را آماده می سازند، به یک باره ترامپ ، بن سلمان را عامل قتل خاشقچی معرفی و در عین حال، پادشاه عربستان را از اتهام مبرا می کند و این یعنی پایان کار بن سلمان و پایان زمان اعتبار وی .یعنی دیگر بن سلمان ، برای آمریکا مهره ای سوخته به حساب می آید و ماندنش بیش از این بر قدرت نه تنها شاید منافعی برای آمریکا نداشته باشد بلکه ممکن است حمایت از وی به ضرر آمریکا تمام شود.ترامپ ، به عنوان منجی و فرشته ضد تروریسم ، با برکناری و حتی مجازات بن سلمان ، عملا دست خود را هم از همه جنایات داعش، یمن، سوریه، لبنان و عراق شسته و هم مهره جدید را با کارآمدی جدید بر تخت ولیعهدی می نشاند.
متاسفانه برخی رسانه های کشور نیز با درک نکردن صحیح این نقشه، در ایفای نقش به آمریکا ، اردوغان و روزنامه ها وشبکه های خبری وابسته به آن ها کمک کردند و برخی از مسئولان نیز ، بن سلمان و آل سعود را مسبب اصلی این جنایت بر شمردند و به دست های پشت پرده و فرمانده اصلی که دولت آمریکا و لابی صهیونیسم هستند اشاره ای نداشتند.شاید اگر این گونه به مسئله نگاه می شد، زمان خوبی بود تا کشورهای عربی و حتی عربستان ، نوع دوستی آمریکا را بهتر درک کنند و بدانند در پشت نقاب همراهی و شراکت آمریکا ، چه چهره ای مخفی شده است و این آمریکا ، دولتی است که هیچ کس حتی آنان که دست نشانده وی هستند و سال ها به او و رژیم صهیونیستی خدمت رسانده اند از نقشه های شوم و استکباری اش در امان نیستند.
منبع:خراسان
انتهای پیام/