«ولی نصر» در ابتدای یادداشت خود مینویسد: هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل مدعی شد دولت او پیشرفتهای زیادی در رابط با کره شمالی داشته و وعده داد این موفقیت را با پرونده ایران نیز تکرار کند. ترامپ همچنین با تمجید از کره شمالی و سرزنش ایران به خبرنگاران گفت: «مهم نیست رهبران جهان درباره ایران چه گونه فکر میکنند، ایران به سوی من باز خواهد گشت و آنها به دنبال یک توافق خوب هستند».
وی نوشت: روشن است که ترامپ باور دارد راهبرد فشار حداکثری منتهی به توافقی تاریخی با کره شمالی و ایران خواهد شد. اما حتی اگر روند تحولات کره شمالی مطابق میل دونالد ترامپ پیش برود، راهبرد فشار حداکثری، راهبرد پیروزی نخواهد بود.
او با اشاره به اختلاف دیدگاه دونالد ترامپ و تیم امنیت ملیاش افزود کاملا روشن است که امید ترامپ به موفقیت کارزار فشار حداکثری با دیدگاه تیم امنیت ملی او متفاوت است. با نگاه به نوع رفتار ترامپ و اظهارات او درباره ایران مشخص است که هدف او برگشت ایران و کره شمالی به پای میز مذاکره است اما اعضای تیم امنیت ملی او مدعیاند با زور باید این کشورها را تسلیم کرد. پیونگیانگ و تهران این موضوع را به خوبی درک میکنند. همچنان که «ری یونگ هو»، وزیر خارجه کره شمالی در مجمع عمومی سازمان ملل کنار گذاشتن یکجانبه برنامه هستهای و موشکی پیونگیانگ را رد و آن را مشروط به امتیازدهی آمریکا کرد.
مشاور سیاست خارجی دولت سابق آمریکا معتقد است مقاومت و تسلیم نشدن در برابر فشارهای آمریکا اولیت تهران و پیونگیانگ است. مقاومت آنها به این معناست که راهبرد فشار حداکثری به عنوان راهبردی راهنما به تدریج ارزش خود را از دست خواهد داد. در واقع اگر تیم امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا به هدف تسلیم این کشورها به فشار حداکثری ادامه دهد، با مقاومت ایران و کره شمالی روبرو خواهد شد. پایان رئیسجمهوری دونالد ترامپ یا فروپاشی سیاست فشار حداکثری از گزینههای موردنظر این دو کشور است.
از دیدگاه این مقام سابق آمریکایی، کره شمالی در برخورد با آمریکا به دنبال فرآیند دیپلماتیک گامبهگام است که براساس آن آمریکا باید مجموعهای از امتیازها از اعلام صلح در شبهجزیره کره تا رفع تحریمهای اقتصادی را به پیونگیانگ اعطا کند. اما تیم امنیت ملی ترامپ خواستار خلع سلاح هستهای کامل کره شمالی پیش از هرگونه اعطای امتیازی است. به نظر میرسد کاخ سفید همین راهبرد را برای ایران در نظر دارد.
به نوشته «نصر» با توجه به همین واقعیت، تهران و پیونگیانگ ایستادگی در برابر راهبرد فشار حداکثری واشنگن را سودمندترین راهحل میدانند. کیم جونگ اون به گفتگو با آمریکا تمایل دارد، اما در زمینه کنار گذاشتن برنامه هستهای و موشکی کره شمالی انعطاف خیلی کمی دارد.
وی درباره ایران مینویسد: ایران هم فایدهای در انجام آنچه کره شمالی انجام داد، نمیبیند، گفتگو با ترامپ عملاً یعنی مرگ توافق بینالمللی (برجام) که در سال 2015 به امضا رسید و آمریکا در ماه «مه» از آن خارج شد. ترامپ احتمالا انتظار داشت ایران نیز پس از او از برجام خارج شود و آنگاه توافق موردنظر خود با ایران را امضاء کند. واشنگتن هماکنون در حال تشدید فشار اقتصادی بر ایران و تهدید سایر طرفهای برجام است.
استاد دانشگاه «جان هاپکینز» تأکید میکند: «البته ایران و کره شمالی تنها کشورهایی نیستند که تحت فشار حداکثری قرار دارند. این سیاستی است که کل جامع بینالمللی را هدف قرار داده و احتمالاً در برابر آن مقاومت خواهد شد و این مقاومت منجر به فروپاشی درونی سیاست فشار حداکثری میشود.»
وی در ادامه نوشت: انزوای آمریکا در نشست ویژه هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل نشان داد سیاست فشار حداکثری حامیان بینالمللی کمی دارد. فشار حداکثری علیه کره شمالی در ابتدا با حمایت چین و کره جنوبی همراه شد، اما پس از نشست سنگاپور (دیدار ترامپ و کیم جونگ اون)، این حمایتها کمرنگ شده است. آمریکا همچنین متحدان اروپایی خود را تهدید کرده در صورت روابط تجاری با ایران با تبیه اقتصادی مواجه خواهند شد و هند را مجبور به دستکشیدن از سرمایهگذاری در بندر چابهار در جنوبشرقی ایران میکند. راهبرد فشار حداکثری آمریکا موجب شده اروپا، چین و روسیه به فکر ایجاد راهکارهایی برای دور زدن تحریمهای آمریکا باشند.
«نصر» در پایان اینگونه نتیجهگیری میکند: همه مطالب فوق به این معناست که استفاده بیمحابا و گستاخانه واشنگتن از راهبرد فشار حداکثری احتمالا جهانی را خلق خواهد کرد که در آن واشنگتن اصلاً قادر نخواهد بود فشاری به دیگر کشورها اعمال کند.
انتهای پیام/