ممکن است در داخل کشورمان و حتی در دولتهای منطقه که دل در گرو جریان مقاومت لبنان دارند، این اظهارات به منزله «اعتراف» تلقی شود اما فارغ از پیروزی حداکثری و بیسابقه جریان امل به رهبری نبیه بری و حزبالله؛ اسرائیل با داشتن دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و به خدمت گرفتن منابع مختلف جاسوسی در خاک لبنان و همسایگان آن، بخوبی بر خروجی انتخابات این کشور اشراف داشت و میدانست چه اتفاقی قرار است بیفتد، چرا که یکی از ماموریتهای جامعه اطلاعاتی اسرائیل (علاوه بر فعالیتهای جاسوسی و اقدامات مخرب در عمق و پیرامون خاک دولتهای هدف) پالایش لحظه به لحظه و نوبهای محیط سیاسی دولتهای غیر همسو در خارج نزدیک خود است که این امر در لبنان مستثنا نیست. به همین جهت تلآویو بخوبی میدانست چه اتفاقی خواهد افتاد و در اینجا بود که سناریوی دیگری را طرحریزی و اجرا کرد.
جعجع؛ مهره ناکام فالانژها
سناریویی که اسرائیل امید داشت با طرح آن بتواند صندوق آرای «القوات اللبنانیه» را سنگین کند، بیعت سمیر جعجع و سعد حریری بود. درست است که حزب المستقبل تمام و کمال زیر چتر حمایت مالی و سیاسی عربستان قرار داشت اما سخنان «محمدبن سلمان» ولیعهد سعودی در سفر اخیرش به آمریکا مبنی بر آنکه ریاض حق حیات اسرائیل را به رسمیت میشناسد، برای اثبات این ادعا کافی است که از این به بعد (در ابعاد منطقهای و فرامنطقهای) هرجا که سعودیها باشند، عنصر تکمیلکننده آنها اسرائیل خواهد بود، بویژه از این به بعد که پیروزی مقاومت لبنان بیش از پیش آنها را با یکدیگر متحد و همنظر خواهد کرد.
نمونه عینی این پیوند را درباره پرونده فلسطین (از انتقال سفارت آمریکا به قدس گرفته تا قطع حمایت ترامپ از آنروا) به وضوح میتوان دید و آن را احساس کرد؛ تا جایی که در جلسه اخیر اتحادیه عرب انتقادهایی از سوی برخی از اعضای آن به آمریکا و اقدامات آن درباره حمایت آشکار از اسرائیل و نادیده گرفتن پرونده فلسطین شکل گرفت که عربستان برای تغییر این فضا مجبور شد از خزانه پادشاه سعودی مبلغی را برای حمایت از آنروا (آژانس امداد و کاریابی آوارگان فلسطینی) به عهده بگیرد. این وضعیت دقیقاً نشان میدهد چگونه 3 ضلع مثلث متشکل از واشنگتن، ریاض و تلآویو یکدیگر را در معادلات فلسطین و لبنان پوشش میدهند. شاید در اینجا سوال و ابهاماتی به وجود بیاید که چرا سمیر جعجع باید با اصرار اسرائیل در کنار حریری قرار میگرفت؟ پاسخ «حزبالله» است.
اما اینکه به حاشیه راندن مقاومت لبنان از صحنه سیاست و اعمال فشار برای خلع سلاح آن، تنها دلیل این پروژه چند ماهه بوده، تحلیل نادرست و سادهانگاری به حساب میآید. این در حالی است که برخی کارشناسان مسائل امنیتی و تحلیلگران حوزه منطقه معتقدند کارنامه عملیاتی مبارزه با تروریسم تکفیری در سوریه به روشنی بیانگر نقش حزبالله در این نمودار است. این ایفای نقش از سوی رزمندگان جنوب لبنان نهتنها خشم دشمنان انسانیت، ادیان و ملتهای مختلف را برانگیخته، بلکه سناریوهای مختلفی را برای تضعیف حزبالله در پرونده مبارزه با تروریسم در سوریه در مقابل آنها قرار داده است.
کسانی که اخبار سوریه را دنبال میکنند بخوبی به یاد دارند که هر زمان خبر از اقدام جدی و عملیاتی سرنوشتساز در شام توسط رسانههای مختلف دست به دست میشود، به ناگهان مرزهای شمالی لبنان آبستن حوادثی غیرمنتظره و ناامنیهای لکهای از سوی سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی و تروریستها میشود. مسالهای که ریشه در اقدامات بازدارنده و در برخی مواقع متقابل حزبالله در مرزهای شمالی و مناطق مختلف لبنان دارد که باعث میشود منافع صهیونیستها به خطر بیفتد و از این رو است که سریعا به سناریوچینی روی میآورند.
در همین راستا مسؤولان امنیتی غربی و بویژه افسران اطلاعاتی اسرائیل طی 3 سال گذشته با نگاهی کامل به پرونده سوریه و لبنان، پروژه تضعیف حزبالله را در دستور کار قرار دادند. نخستین قدم برای تضعیف چنین ظرفیت مردمی و نظامی، ایجاد توازن در سازمان رزم این نیرو در سوریه بود. موضوعی که برای جلوگیری از پیشروی و آزادسازی مناطق اشغالی شام به عنوان پرونده مشترک سرویسهای اثرگذار در سوریه دنبال شد.
بر همین اساس هرگاه اقدامی جدی از سوی مقاومت در شام در دستور کار قرار میگرفت، مرزهای شمالی لبنان برای کاهش توان حزبالله ناامن میشد تا بدین وسیله بخشی از بدنه مقتدر حزبالله در سوریه به مرزهای لبنان منتقل شود. پروژهای که در مقطعی از سوی «احمد الاسیر» سرشبکه القاعده در لبنان از منطقه طرابلس آغاز شد و دامنه آن تا خط مرزی شمال این کشور ادامه پیدا کرد و در نهایت زمانی که وی دستگیر شد، این فتنه تا حد زیادی به نفع محور مقاومت فروکش کرد. اما این همه ماجرا نیست؛ حزبالله توانست با هوشیاری و اقدام بموقع توطئه ناامنی در نیمه شمالی لبنان را خنثی و حتی مناطق آلوده بسیاری را از لوث عناصر القاعده و داعش در مرز لبنان و سوریه پاکسازی کند.
این مساله نهتنها هدف از تضعیف حزبالله در بدنه اجتماعی لبنان را محقق نکرد، بلکه بستری برای تغییر نگاهها به مقاومت در داخل لبنان و هزاران کیلومتر آن طرفتر شد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با مشارکت ریاض نهتنها در برهه انتخابات، بلکه تا به این لحظه که دولت در بیروت تشکیل نشده است به دنبال سازماندهی دوباره جعجع و فالانژها بوده است. پروژهای که هدف از اجرای آن ایجاد برخی مشکلات برای حضور و تردد نیروهای رزمی حزبالله در نیمه شمالی لبنان با تقویت بدنه مسیحیان رادیکال در شمال بود که البته فرانسه در این بین همانند گذشته نقش پلیس بد و پشتپرده را برای خود برگزیده است. با این تفاسیر حلقه مفقوده و اینکه چرا اسرائیل تقویت فالانژها را در دستور کار قرار داده مشخص شد.
اما اینکه چرا سمیر جعجع وارد این معادله شد موضوعی است که علقهها و ارتباطات امنیتی و سیاسی میان او و اسرائیل را به تصویر میکشد. او یکی از فرماندهان حاضر در کشتار صبرا و شتیلا به حساب میآید و جایگاه مناسبی در میان فلسطینیها و لبنانیها ندارد. در دوران جنگ داخلی لبنان او به عنوان یکی از فرماندهان گروههای چریکی بارها به اسرائیل سفر کرده بود و در زمان «اسحاق رابین» از سوی تلآویو آموزش دیده و تسلیح شده بود. از این جهت به وضوح مشخص است که نقش جعجع در کنار حریری، تنها به عنوان یک مکمل سیاسی مطرح نبوده، بلکه مهرهچینی اسرائیل با مشارکت عربستان، مفهوم امنیتی و نظامی داشت.
جنگ را به بیروت بکشانیم!
چندی پیش خبری در میان انبوه اخبار رسانههای منطقهای منتشر شد که متاسفانه در سایه تحلیلهای دیگر دفن شد. اصل خبر این بود که در حدود یک ماه و نیم قبل جلسهای در ریاض به ریاست محمدبن سلمان، ولیعهد سعودی در دفتر کار او برگزار میشود که عادل الجبیر (وزیر خارجه عربستان) به همراه رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودیها و دستیار ویژه ولیعهد در امور امنیتی و نظامی هم در آن حضور داشتند. دستور جلسه بررسی سیاستهای اتخاذی عربستان در تجاوز به یمن و سوریه بود و البته لبنان هم در این بین مورد اشاره قرار گرفته بود. در جمعبندی این جلسه اعضا به این نتیجه رسیدند که باید جنگ از داخل یمن به خاک لبنان منتقل شود! موضوعی که نشان میدهد عربستان به دنبال آن است که سعی کند به صورت آبرومند از باتلاق یمن خارج شود اما این تمام ماجرا نیست. این تصمیم حتی اگر هم اجرایی نشود حامل این پیام است که چشم ریاض هنوز هم به بیروت دوخته شده تا بتواند به طرق مختلف بحرانی عمیق و چند لایه خلق کند. سعودیها همچنان کینه سقوط سناریوی بازداشت حریری را به دل دارند و پیروزی مقاومت در انتخابات اخیر هم این کینه را تعمیق بخشیده است.
این خط خبری به حدی برای آنها با اهمیت بود که پس از پایان جلسه مذکور، روزنامه عکاظ عربستان در سایت خود بر بیروت تاخت. این روزنامه صراحتاً اعلام کرد: «بیروت باید موضع خود را در قبال ریاض مشخص کند. آیا آنها (لبنان) با ما هستند یا ایران و حزبالله را در کنار خود خواهند داشت؟» این مواضع دقیقاً نشان میدهد چرا تا به امروز تشکیل کابینه لبنان با مشکل روبهرو شده است. برخیها معتقدند سهمخواهی احزاب و طیفهای مختلف در لبنان مانع از تشکیل دولت شده است که تا حدودی این موضوع را باید درست قلمداد کرد اما بحث اصلی این است که عربستان به نیابت از اسرائیل و حتی آمریکا در حال سنگاندازی در پرونده لبنان است.
حتی اگر دیده میشود ریاض برخی مواضعش به نفع فلسطین است، این ماجرا هم پوششی است برای چانهزنی نهایی که غالبا باید به نفع اسرائیل تمام شود. میشل عون به عنوان رئیسجمهوری لبنان به صورت کاملاً زیرکانه سعی داشته در این مدت از تقابل تیم خود با تیم حریری (یعنی آن چیزی که ریاض به دنبالش است) جلوگیری کند. عدم ورود او در تشکیل کابینه لبنان دقیقا حساب شده بود و او نمیخواست فشار سعودی بیش از پیش بر او وارد شود.
از این جهت میشل عون در این راستا آرام آرام حریری را به ریل اصلی بازگرداند تا بتواند در موقعیت مطلوب، خود را به او نزدیک کند. این همان سناریویی است که عربستان به دنبال پیادهسازی برعکس آن است.
سخن آخر
پیروزی حزبالله با توجه به وضعیت فعلی لبنان و منطقه دارای اهمیت بالایی است، چرا که ریاض و تلآویو همچنان در شوک این پیروزی هستند و بدون تردید آرام نخواهند نشست. آنچه در آینده مهم خواهد بود مدل و ادامه شیطنتهای اسرائیل و عربستان است که فرانسه هم به دلیل نفوذ بیش از حد صهیونیستها در رسانههای پاریس و همگرایی با سعودیها در کنار آنها قرار خواهد داشت. البته نقش فرانسویها به پررنگی آن دو نخواهد بود اما واقعیت این است که احتمال دارد اسرائیل با توجه به دریافت خروجی منفی از انتخابات لبنان و همچنین بسته شدن پرونده سوریه، اقدامات پراکنده نظامی و میدانی (مقابله هوایی و موشکی مستقیم یا تحریک و جبههسازی تروریستی در سوریه و مرزهای لبنان) را مجدداً در دستور کار قرار بدهد که البته ریاض پیمانکاری سیاسی و مالی آن را در دست دارد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/