به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛رسانههای غربی و به ویژه دستگاه قدرتمند پروپاگاندای آمریکا به عنوان یکی از راههای مبارزه با کشورهای دیگر به دروغپردازی و تحریف واقعیت روی میآورند. یکی از گستردهترین عملیاتهای رسانهای در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی علیه ایران در حال اجراست و بسیاری از خبرنگاران و گردشگران غربی پس از سفر به ایران و مواجهه با واقعیتهای این کشور، در بازگشت به کشورهای خود، لازم میدانند که این تجربهشان را با نوشتن گزارش، و بعضاً حتی کتاب، با دیگران در میان بگذارند.
بسیاری از گردشگران غربی پس از سفر به ایران، عاشق فرهنگ این کشور میشوند و دست به روشنگری علیه تبلیغات رسانههایشان میزنند
«آندرِی ولتچک فیلسوف، نویسنده، فیلمساز و خبرنگار تحقیقی آمریکایی، یکی از همین افرادی است که بعد از سفر به تهران، تجربیاتش را در مجله «نیو ایسترن آوتلوک» ثبت کرده است. ولتچک که متولد لنینگراد در شوروی سابق است، در اروپا بزرگ شده و سپس به آمریکا مهاجرت کرده است. وی تا کنون در آمریکا، مکزیک، ویتنام، اندونزی، شیلی، پرو، و ساموآ (واقع در اقیانوسیه) زندگی کرده، درگیریهای نظامی را در ترکیه، مکزیک، هند، آفریقای جنوبی، اندونزی، بوسنی، پرو، سریلانکا، کنگو، کشمیر، و خاورمیانه پوشش داده و به بیش از ۱۴۰ کشور سفر کرده است. گزارشهای او در رسانههایی مانند گاردین، ایبیسی نیوز، و اشپیگل منتشر شدهاند و افرادی مانند نوام چامسکی نیز از کتابهای او تعریف و تمجید کردهاند.
این خبرنگار تحقیقی، با توجه به سابقهای که از زندگی و سفر در کشورهای مختلف دارد، گزارشی تحت عنوان «آهای – درباره ایران به شما دروغ گرفتهاند!» را در مجله آنلاین نیو ایسترن آوتلوک منتشر کرده است که در ادامه ترجمه آن را میخوانید. لازم به ذکر است که صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید نیست.
بیشتر بخوانید:جاذبههای گردشگری تهران را از دست ندهید
ولتچک که تا کنون برای یونسکو نیز مستندسازی کرده است، گزارش خود را با این سؤال شوکهکننده از مخاطبان غربیاش آغاز میکند: «آیا تا به حال این احتمال را دادهاید که تقریباً هرچه در رسانههای جمعی غربی درباره جهان شنیدهاید، دروغ و ساختگی باشد؟» وی سپس ادامه میدهد: «من مطمئنم این احتمال را دادهاید، دستکم این اواخر، که دیوانهوار بودن پروپاگاندای غربی دارد کاملاً واضح و آشکار میشود. اما [تا همینجا]چه اندازه مورد شستوشوی مغزی قرار گرفتهاید؟ اگر در اروپا یا آمریکای شمالی زندگی میکنید،
چهقدر مسمومِ دروغها [ی رسانهها]درباره کوبا و ونزوئلا، روسیه، چین، کره شمالی، و بله، در مورد ایران شدهاید؟ آیا کارتان از [نجات و]احیا گذشته است؟ آیا اگر حقیقت را ببینید، اگر میشد با واقعیت مواجه شوید، [بهرغم این همه شستوشوی مغزی]هنوز هم میتوانید حقیقت را بشناسید، یا اینکه آن را پروپاگاندا و دروغ میپندارید؟»
تهران میتواند یکی از ۱۰ شهر برتر دنیا لقب بگیرد
اگر غربیها اینقدر علیه ایران تعصب و دشمنی نداشتند، تهران میتوانست به راحتی یکی از ۱۰ شهر برتر کره زمین معرفی شود.نویسنده سپس به تشریح تجربهاش از سفر به پایتخت ایران میپردازد: «من به تازگی از تهران برگشتهام، شهری با تاریخ و فرهنگ عظیم، مملو از موزه، تئاتر، و پارکهایی که عالی نگهداری شدهاند و نقطه به نقطه آنها مجسمههای هنری مدرن کاشتهاند.
تهران شهری است با حملونقل عمومی مدرن و کاملاً تحت یارانه [و کمهزینه]که متشکل از مترو با فناوری پیشرفته، خطوط اتوبوس برگرفته از بومشناسی [و سازگار با محیطزیست]، و همچنین قطارهای حاشیه شهری است. تهران، شهرِ درختان بلند و میدانهای آرام، و شهر کافههای مجلل، و انسانهای بینهایت تحصیلکرده و مهربان است. این شهر به راحتی میتوانست یکی از ده شهر برتر روی زمین باشد، اگر پایتخت کشوری نبود که غرب دارد تلاش میکند با تحریمهای سختگیرانه و ناعادلانه، و سپس، چه کسی میداند، حتی با یک تهاجم نظامی، آن را ویران کند.»
هنرنمایی ایرانیها روی درختهای خشکیده تهران
ولتچک سپس این تصویر را با تصویری مقایسه میکند که در رسانههای غربی از ایران ترسیم میشود: «بیشتر غربیها در مورد ایران چه چیزهایی میدانند [و تصور میکنند]؟ به آنها چه گفتهاند؟ من فکر میکنم تصویری که رسانههای جمعی میخواهند از ایران ترسیم کنند [به طور خلاصه]این است: «ایران: یک کشور افراطگرای مسلمان و به نوعی یک عربستان شیعی»، یا شاید بدتر. خیلی بدتر، چراکه در غرب نمیتوان به عربستان، نزدیکترین متحد عربی لندن و واشینگتن، حتی دست زد [و از آن انتقاد کرد]، و اهمیتی هم ندارد که این کشور چه اندازه وحشیگری و تروریسم را در سراسر جهان گسترش میدهد.»
نویسنده گزارش پس از اشاره به شباهتهای توهمآلودی که ممکن است در ذهن مخاطبان غربی میان ایران و عربستان وجود داشته باشد، برای رد این مقایسه به تجربیات خود رجوع میکند و مینویسد: «آنهایی که جده و تهران را میشناسند، به چنین مقایسهای میخندند. عربستان و نیمهمستعمرهاش بحرین، با وجود ثروتی که به خاطر نفت دارند، دو عدد از بیرحمترین جوامع در این سیاره هستند [که در آنها]، بدبختی در کنار [و در یک قدمی]تفاخر زننده، مستهجن و افراطی به ثروت.»
وی سپس خطاب به مخاطبان رسانههای جمعی غرب ادامه میدهد: «ایران اساساً یک کشور سوسیالیستی است؛ بینالمللگرا [اینترناسیونالیست]و در همبستگی کامل با بسیاری از کشورهای مظلوم و مبارز در سیاره ما. نه؛ من فقط درباره سوریه، یمن و فلسطین صحبت نمیکنم؛ بلکه منظورم کوبا و ونزوئلا و بسیاری از کشورهای دیگر هم هست. نمیدانستید؟ تعجبی هم ندارد: قرار نبوده که [رسانهها اجازه بدهند]بدانید!»
ایران با تمام کشورهای مظلوم دنیا همبسته است
به جای پول، کیف پولم را به رانندههای تاکسی میدهم
مردم ایران بهرغم مشکلات اقتصادی، میدانند که مجرم اصلی کیست و غربیها چگونه معارضان و اغتشاشگران را تأمین مالی میکنند.
ولتچک در ادامه درباره تجربهاش از سفر به تهران هم بیشتر توضیح میدهد: «با وجود تحریمهای مطلقاً ناعادلانه و وحشتناکی که واشینگتن و متحدانش، گاهاً [مثلاً پس از توافق هستهای]یک خط در میان، علیه ایران وضع کردهاند، این کشور راستقامت ایستاده است و تا آنجایی که میتواند دارد تلاش میکند تا هوای مردمش را داشته باشد؛ و مردم ایران، بهرغم رنجهای وحشتناکی که دارند متحمل میشوند، دغل و دزدی نمیکنند [و حاضر نیستند برای پول درآوردن به هر وسیلهای متوسل شوند]. نرخ ارز [و ارزش ریال]در این کشور پس از دور دیگری از تحریمهای عجیب و غریب واشینگتن، سقوط کرد و باعث خسته شدن و حتی دست زدن مردم به تظاهرات شد. با این وجود، اکثر ایرانیها میدانند که مجرم واقعی چه کسی است؛ و چندان هم بر کسی پوشیده نیست که بهاصطلاح معارضان، اغلب از غرب تأمین مالی میشوند.»
ایرانیها به خوبی میدانند پشت پرده اغتشاشات در کشورشان چیست؟
این خبرنگار تحقیقی آمریکایی به نکته جالبی هم اذعان میکند:
بیشتر بازدیدکنندگان از ایران درباره ارز محلی و یا نرخ تبادل ارز [و تبدیل دلار به ریال]هیچ چیز نمیدانند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم. من [به جای آنکه حساب کنم چهقدر پول باید بدهم]صرفاً به رانندههای تاکسی یا پیشخدمتها کیف پولم را میدهم، و آنها هم فقط همان مقدار پولی را برمیدارند که باید. من [بعداً]با همکاران ایرانیام چک میکنم؛ و مقدار پولی که از کیف پولم برداشتهاند، همیشه عادلانه است.ایرانیها غروری دارند که برگرفته از فرهنگ هزاران ساله و اعتمادشان به درستیِ راهی است که دارند طی میکنند.
وی ادامه میدهد: «ایرانیها «غرور متکبرانه» از خودشان نشان نمیدهند؛ صرفاً غرورِ مصمم، نجیب و میهنپرستانه ملتی را دارند که هزاران سال فرهنگ عالی [را در سابقه تاریخی خود]دارد و به خوبی میداند که در مسیر درست تاریخ [و مواضعش بحق]است.» ولتچک البته در این بخش از گزارشش به جنبههای دیگری از زندگی در جامعه ایران هم اشاره میکند و با دیدگاه غربی خودش مینویسد:
به شما گفتهاند که «ایران چهقدر مذهبی است»؛ مطمئنم که گفتهاند. با این حال، بر خلاف عربستان یا اندونزی، در اینجا مذهب را «توی صورت شما نمیکوبند»؛ آن را مثل یک پرچم تکان نمیدهند [و دائماً به شما یادآوری نمیکنند]. در ایران، مذهب، یک مسئله درونی و عمیق است که به شکلی متواضعانه و بدون سر و صدا اظهار میشود. در حالی که مساجدِ جاکارتا، ساعتها در روز و با بلندگوهای قوی، کل سخنرانیها را [در سطح شهر]پخش میکنند، و در حالی که [در اندونزی]مردم اکنون حتی صرفاً به خاطر اعتراض به این تحمیل بیرحمانه مذهب به عموم مردم، به زندان میافتند، در تهران، من حتی به ندرت متوجه اذان میشدم. اکثر شهروندان زن در تهران، موهای خود را صرفاً به شکلی نمادین پوشش میدهند؛ یکسوم یا حتی یکچهارم از آنها را؛ و بیشترِ موهایشان بیرون است.
تفسیر سنتی، سوسیالیستی و اینترناسیونالیستی دین در ایران
کارشناس مجله نیو ایسترن آوتلوک تأکید میکند: «بهرغم [نقض حقوق بشر در اندونزی]غرب هرگز علیه جاکارتا تحریمی اِعمال یا به هیچ شکل دیگری با اندونزی دشمنی نمیکند، و اهمیتی هم ندارد که این کشور چهقدر بیرحمانه با مردم خود رفتار میکند. [به این دلیل که]واشینگتن، لندن و کانبرا [پایتخت استرالیا]، پس از کودتای آمریکایی سال ۱۹۶۵ در اندونزی، حرکت این کشور به سوی سوسیالیسم را نابود کردند. جاکارتا اکنون یک جامعه مطیع، ابَرسرمایهداری، ضدکمونیستی، و عاشق فستفود و سرگرمیهای مزخرف غربی است. این جامعه، هیچ چیزِ عمومی [و دولتیای]ندارد. دانهدرشتها به نیابت از غرب، این کشور را به طور کامل غارت کردهاند. مذاهب نیز در اندونزی برای سرِ پا نگه داشتن رژیم فاشیست طرفدار غرب در این کشور مورد استفاده قرار میگیرند.»
نویسنده معتقد است:
تهران بر خلاف جده و جاکارتا، سینماهای باکیفیت، موزهها و نمایشگاههایی در کلاس جهانی، فضاهای عمومی وسیع، سالنهای ورزشی و تفریحی و پارکهای زیبا داردایران کاملاً عکس [اندونزی]است: تفسیر این کشور از دین «سنتی» است، همان تفسیری که پیش از اقدام غرب به منحرف کردن اصل دین در بسیاری از نقاط جهان، وجود داشت. [تفسیر ایران از دین]سوسیالیستی، دلسوزانه [نسبت به سایر کشورها]، معنوی، و بله، بینالمللگرایانه است.
بر خلاف جاهایی مانند جده یا جاکارتا که در آنها بیرون رفتن برای صرف غذا اکنون اوج حیات فرهنگی (و اغلب، تنها گزینه برای «لذت بردن از شهر») محسوب میشود، تهران سینماهای هنری بسیار باکیفیت (فیلمهای ایرانی یکی از بهترین و روشنفکرانهترین فیلمها در جهان هستند)، موزهها و نمایشگاههایی در سطح جهانی، فضاهای عمومی وسیع، و همچنین تعداد زیادی سالنهای ورزشی و تفریحی عمومی، از جمله پارکهایی دارد که به زیبایی نگهداری شدهاند.
ولتچک توضیح میدهد: «میخواهید از یک طناب آویزان شوید و بر فراز یک دره در نزدیکی یکی از بلندترین برجهای تلویزیونی روی کره زمین پرواز کنید؟ در تهران میتوانید به راحتی میتوانید این کار را انجام دهید. میخواهید مجموعهای از آخرین فیلمهای هنری چینی را تماشا کنید؟ در کاخ باشکوهی به نام «موزه سینما» میتوانید. یا شاید دوست دارید تئاتری از چخوف یا «تنسی ویلیامز» را به تماشا بنشینید، البته اگر مقداری فارسی متوجه میشوید. چرا که نه؟ [میتوانید.]»
نویسنده با سرک کشیدن در مقایسه قبلیاش، باز یادآور میشود: «البته اگر عاشق خودروی شخصیتان هستید، میتوانید در ترافیک کابوسواری معطل بنشینید، همانطور که در ریاض یا جاکارتا هم میتوانید این کار را بکنید، اما [در تهران]همچنین میتوانید سوار بر متروی ابَرمدرن این شهر، راحت و ارزان، به سرعت از این سمت شهر به سمت دیگر آن بروید. میتوانید در پیادهروهای زیبای تهران، زیر درختان بلندی پیادهروی کنید که بعضی از آنها از میان جویبارهای تمیزی رشد کردهاند که پیادهرو را از خیابان جدا میکنند.»
نابود کردن ایران غیرممکن است
این مستندساز آمریکایی در ادامه گزارش، بار دیگر از مخاطبان غربیاش میپرسد: «دیگر چه چیزی به شما گفتهاند؟ اینکه [در ایران]نمیتوانید چشم در چشم زنها بشوید، چون در این صورت شما را سنگسار خواهند کرد؟ [اتفاقاً]در تهران، زوجها همه جا دست در دست یکدیگر دارند و دخترهایی که [از دست شوهرهایشان]دلخور شدهاند، سیلی به صورت مردهایشان میزنند؛ حالا یا به شوخی، یا حتی گاهی هم جدی. اما آیا شما چنین چیزی را ببینید، آن را باور میکنید؟ یا دیگر خیلی دیر است؟ آیا به نقطه بیبازگشت رسیدهاید؟»
در ایران هم میتوان زوجها میتوانند دست یکدیگر را بگیرند
ولتچک مینویسد: «ایران [زخمی و]خونی است، در رنج است، اما قوی است. اینجا همه با سیاستهای دولت موافق نیستند (اگرچه اکثر ایرانیها از دولت خود حمایت میکنند)، اما همهشان مصمم هستند که در صورت حمله نظامی یا هر تهاجم دیگری، از کشورشان دفاع کنند... ایران بینقص نیست، اما واقعی است؛ اینجا، زندگی واقعی است و مردم هم واقعی هستند. به لطف فرهنگ و تاریخشان به شکلی [غیرقابلدرک]میدانند که چگونه سنگهای قیمتی را از بهدردنخور، تفکرات خالص را از پروپاگاندا، و سرمایهداری بیارزش و مرگبار را از تلاشهای بزرگ برای دستیابی به یک جهان بسیار بهتر تفکیک کنند. اگر حرف من را باور نمیکنید، فقط کافی است فیلمهای آنها [ایرانیها]را تماشا کنید؛ شاهکاری پس از شاهکار دیگر.»
وی معتقد است: «شاید به همین دلیل هم هست که غرب میخواهد ابتدا ایران را خراب کند و سپس به طور کامل از بین ببرد. از دیدگاه غرب، ایران خطرناک است. ایران برای نظم امپریالیستی جهان خطرناک و حتی مرگبار است، همانگونه که چین خطرناک است؛ همانطور که روسیه خطرناک است؛ و همانگونه که کوبا، ونزوئلا، سوریه و بولیوی خطرناک هستند. [با این حال]خراب کردن ایران آسان نخواهد بود. حتی میتوانم بگویم: چهبسا غیرممکن باشد. مردم این کشور بیش از حد هوشیار و مصمم و قوی هستند. ایران تنها هم نیست؛ دوستان و رفقای زیادی دارد؛ و حتی همسایگان ایران (ترکیه و پاکستان) اکنون دارند به سرعت تغییر جهت میکند و از غرب دور میشوند.»
خبرنگار نیو ایسترن آوتلوک در پایان گزارش خود در اشاره به اینکه غربیها در سفر به ایران معمولاً تصور میکنند باید از موضع برتر به ایرانیها درس بدهند و آنها را موعظه کنند، خطاب به مخاطبانش مینویسد: «در هیچیک از این موارد [ی که گفتم]لازم نیست حرف من را بپذیرید. فقط کافی است [به ایران]بیایید و خودتان ببینید. اما موعظه نکنید. سؤال بپرسید و سپس، خواهشاً، بنشینید، [به حرفهای ایرانیها]گوش کنید و یاد بگیرید! این کشور بیش از ۷۰۰۰ سال تاریخ فوقالعاده دارد. به جای بمباران ایران، [شعرهای]شاعرانش را بخوانید، فیلمهایش را تماشا کنید، و از موضع بینالمللگرایانهاش درس بگیرید! و آن وقت، تنها آن وقت، تصمیم بگیرید که آیا این ایران واقعاً دشمن شماست، یا رفیق و دوست عزیزتان.»
منبع:مشرق
انتهای پیام/