سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفسیر آیات ۲۶-۲۹ سوره انفال

«انفال» به معنى بهره‌ها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛«انفال» معنى بهره‌ها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است. نام دیگر سوره انفال، «فاضحه» است.

انفال نام هشتمین سوره قرآن مجید که از آیه اوّل این سوره گرفته شده است. بعضى موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از: انفال و غنائم، صفات مؤمنان واقعى، داستان جنگ بدر، واقعه تاریخى شب هجرت رسول خدا (ص) از مکّه به مدینه، حکم اسیران جنگى، احکام جهاد، حکم خمس، خرافات مشرکان و راه شناخت منافقان و مبارزه با آنان. این سوره ۷۵ آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سوره‌های «انفال» و «توبه» را قرائت نماید من شفاعت کننده و گواهی دهنده برای او، در روز قیامت خواهم بود، مبنی بر اینکه او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، به او ده حسنه داده می‌شود و ده گناه از او پاک می‌شود و ده درجه بالا برده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی او در دنیا بر او درود می‌فرستند.

امام جعفر صادق علیه السلام: هر کس سوره‌های «انفال» و «توبه» را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نمی‌شود و در زمره شیعیان از امر حسابرسی فراغت یابند.

ابی بن کعب از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است:

که هر کس سوره انفال و توبه را بخواند روز قیامت من شفیع و گواه او خواهم بود او از نفاق بری است و به عدد هر منافقی در دنیا، ده حسنه به او داده می‌شود و ده گناه از او برداشته می‌شود و ده درجه بر درجاتش افزوده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی برایش طلب رحمت می‌کنند و روز قیامت از خوان‌های بهشت می‌خورد تا مردم از حساب تمام شوند.

وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ «۲۶»
و به یاد آورید زمانی را که شما کم بودید و در زمین (مکّه) مستضعف بودید، می‌ترسیدید مردم (دشمنان) شما را بربایند، پس (خداوند در مدینه) پناهتان داد و با یاری خویش، شما را نیرومند کرد و از پاکیزه‌ها به شما روزی داد، باشد که شما شکرگزاری کنید.
نکته ها:
* «تخطف»، به معنای به سرعت گرفتن و ربودن است.
* مسلمانان مکّه قبل از هجرت پیامبر به مدینه، همواره مورد اذیّت و آزار و شکنجه‌ی مشرکان بودند، لذا با سفارش و تدبیر پیامبر به صورت فردی یا دسته جمعی به دیگر مناطق هجرت می‌کردند؛ بعضی به حبشه، بعضی به یمن و طائف و برخی به شعب ابی طالب رفتند و پیوسته در ترس و اضطراب بودند و هنگامی که به مدینه مهاجرت کردند، هیچ خانه و کاشانه‌ای نداشتند و عدّه‌ی بسیاری از آنان جزو اصحاب صُفّه ودر مسجد پیامبر جای گرفته بودند. انصار نیز در اوائل هجرت پیامبر به مدینه، در فقر و نداری و قحطی گرفتار بودند به حدّی که به دانه‌ای خرما بسنده می‌کردند، به علاوه گرفتار اذیّت و آزار یهودیان نیز بودند.

امّا در اواخر بعثت، خداوند به مسلمانان مکنت و توانایی داد و به چنان قدرتی رسیدند که اهل ذمّه به آنان جزیه می‌دادند و یا مشرکان همواره در ترس و اضطراب از کشته و اسیرشدن و به غلامی و کنیزی گرفته شدن توسط مسلمانان بودند و بعضی نیز با طوع و رغبت اموال خود را تقدیم مسلمانان می‌کردند. در اینجا خداوند ضعف و ناتوانی آنان را یادآور می‌شود تا شکرگزار قدرت و امنیّت بوجود آمده باشند.
پیام ها:
۱-یادآوری روز‌های ناتوانی و روز‌های یاری خداوند، مایه‌ی دور شدن از فتنه هاست. «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً - وَ اذْکُرُوا»
۲-در ابتدا تعداد مسلمانان، بسیار کم بود. (کلمه‌ی «قَلِیلٌ» به جای «قَلِیلُونَ»، تأکید بر کم بودن است)
۳-مسلمانان در مکّه تا پیش از هجرت به مدینه، دائماً ترس و دلهره داشتند.
«تَخافُونَ» (فعل مضارع، نشانه‌ی استمرار است)
۴-در راه حقّ، از کمی نفرات وناتوانی وآوارگی نهراسیم، «وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ» که یاری خداوند حتمی است. فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ ...

۵-امنیّت «فَآواکُمْ»، توان رزمی و پیروزی «أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ» و بهبودی وضع اقتصادی «رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ»، از نعمت‌های ویژه‌ی الهی است.
۶-یادآوری روز‌های ضعف و مقایسه‌ی آن با روز‌های پیروزی، مایه‌ی شکرگزاری و عشق و توکّل به خداوند است. وَ اذْکُرُوا ... لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
۷-در سایه‌ی ایمان، خداوند به گروه اندکِ ضعیفِ هراسناک، عزّت و قدرت و مکنت می‌بخشد. (کلّ آیه)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «۲۷»‌ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید که در این صورت آگاهانه به امانت‌های خود خیانت کرده اید.
نکته ها:
* در شأن نزول این آیه آمده است:هنگامی که مسلمانان به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله، یهودیان بنی قریظه را محاصره کردند، آنان پیشنهاد صلح وکوچ کردن به شام را دادند و پیامبر نپذیرفت و سعدبن معاذ را به داوری مأمور کرد. یکی از مسلمانان همراه او به نام «ابولبابه» که سابقه دوستی با آنان داشت، با اشاره به گلوی خود به آنان فهماند که در صورت پذیرش حکمیّت سعدبن معاذ، همه کشته خواهید شد، جبرئیل این اشاره را به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داد.

ابولبابه شرمنده از این خیانت، خود را به ستون مسجد پیامبر بست و هفت شبانه روز چیزی نخورد، سرانجام خداوند توبه اش را پذیرفت.
شأن نزول دیگری نیز بیان شده که در جنگ بدر، بعضی از مسلمانان نامه‌ای به ابوسفیان نوشتند و از نقشه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله به او خبر دادند، ابوسفیان هم از مشرکان مکّه درخواست کمک کرد که هزار نفر برای جنگ بدر به راه افتادند.
* در فرهنگ قرآن، امانت مفهوم وسیعی دارد و تمام شئون زندگی سیاسی، اجتماعی و اخلاقی را شامل می‌شود از جمله:

الف:تمام نعمت‌های مادّی و معنوی مثل مکتب، قرآن، رهبر، فرزند وآب وخاک.

ب:اهل بیت پیامبر علیهم السلام.

ج:هم خودمان، امانت برای خویشتنیم، چنانکه در آیه‌ی دیگر می‌خوانیم: «أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ» و هم جامعه برای ما.

د:انفال، غنائم، خمس، زکات و اموال عمومی. (بودن آیه در سوره انفال وغنائم جنگ بدر)

ه:امام باقر علیه السلام فرمود: «احکام دین، فرائض و واجبات الهی، امانت است».

و:حکومت ومسئولیّت؛ بنابراین نافرمانی و ادا نکردن حقوق و وظایف خود در ارتباط با این امانت ها، خیانت است، چنانکه ابن عبّاس می‌گوید: «هرکس چیزی از برنامه‌های اسلامی را ترک کند، یک نوع خیانتی به خدا و پیامبر مرتکب شده است». [۷۵]همان گونه که پیشی گرفتن ناصالحان بر صالحان در مسئولیّت‌های اجتماعی، خیانت به خدا و رسول و مسلمانان است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که در امانت خیانت کند، منافق است، هرچند روزه بگیرد و نماز بخواند. امام صادق علیه السلام فرمودند:نماز و روزه‌ی مردم شما را نفریبد، زیرا گاهی همه‌ی آن‌ها از روی عادت است. مردم را با راستگویی و ادای امانت امتحان کنید و بشناسید».

خیانت نکردن در امانت از وظایف و حقوق انسانی است، بنابراین حتّی به امانت غیر مسلمان هم نباید خیانت کرد.


پیام ها:
۱-خیانت، با ایمان داشتن سازگار نیست. لازمه‌ی ایمان، امانت داری است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا»

۲-گاهی یک اشاره به سود دشمن، خیانت است. (با توجّه به شأن نزول اوّل)

۳-افشای اسرار نظامی، خیانتی زشت است. (با توجّه به شأن نزول دوم)

۴-خیانت به پیامبر، خیانت به خداوند است. «لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ» («لا تَخُونُوا» در مورد خدا وپیامبر با هم آمده، در مورد سایر مردم تکرار شده است.)

۵-خیانت به خدا و رسول، خیانت به خود است و زیان آن به خود انسان بازمی گردد. «لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ» (طبق این معنی که با ظاهر آیه سازگار است، تقدیر گرفتن کلمه‌ی «لا» در «تَخُونُوا أَماناتِکُمْ»، نیازی نیست.)

۶-امانت مردم به منزله‌ی امانت خود ما و خیانت به آن خیانت به خودمان است.

لا تَخُونُوا ... تَخُونُوا أَماناتِکُمْ

۷-خیانت، فطرتاً زشت و محکوم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

۸-خیانت‌های آگاهانه، خطرناک است. «وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (هم به زشتی خیانت آگاهید و هم پیامد‌های بد آن را می‌دانید)

وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ «۲۸»
و بدانید که اموال و فرزندانتان آزمایشی (برای شما) هستند و البتّه نزد خداوند (برای کسانی که از عهده‌ی آزمایش برآیند)، پاداشی بزرگ است.

نکته ها:

* محور بسیاری از لغزش‌های انسان و ریشه‌ی بسیاری از گناهان از قبیل:معاملات حرام، احتکار، دروغ، کم فروشی، ترک انفاق، ندادن خمس وزکات، حرص و کارشکنی و سوگند‌های دروغ و تضییع حقوق مردم، گریز از میدان جنگ، ترک هجرت و جهاد و...، علاقه به مال و فرزند است. پس این‌ها عامل امتحان و لغزشند، آن گونه که ابولبابه را (آیه قبل) به لغزش کشید و برای حفظ مال و فرزندان خود، به همکاری با دشمن وادار کرد.

* کسانی که از مدینه به ابوسفیان خبر دادند که مسلمانان برای تصاحب کاروان تجارتی آنان نیرو بسیج کرده اند، از مهاجرانی بودند که در مکّه مال و فرزندی داشتند.

* قرآن با تعبیرات مختلفی به فتنه بودن مال و فرزند و دل نبستن به آن‌ها و امکان انحراف به واسطه‌ی آن‌ها هشدار داده است، از جمله:

الف:امکان شرکت شیطان در مال و فرزند انسان. «شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»

ب:افزون خواهی در مال و فرزند و آثار منفی آن. «تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»

ج:بازدارندگی فرزند و مال از یاد خدا. «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ»

د:نجات بخش نبودن اموال و اولاد در قیامت. «لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»

* در آیه نکاتی به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد آزمایش مال وفرزند بسیار سخت و جدّی و پیروز شدن در آن بسیار مهم است، اوّلاً:آیه با جمله‌ی «وَ اعْلَمُوا» آغاز شده که هشدار است. ثانیاً کلمه‌ی «أَنَّما» نشان می‌دهد که آزمایش با مال وفرزند، چون و چرا ندارد و حتمی است. ثالثاً خود مال وفرزند فتنه شمرده شده اند، نه آنکه وسیله آزمایش وفتنه باشند.

* علی علیه السلام فرمودند: «لا یقولنّ احدکم الّلهم انّی اعوذ بک من الفتنه لانّه لیس احد الاّ و هو مشتمل علی فتنه»، هیچ کس دوری از فتنه و آزمایش را نخواهد، زیرا همه‌ی مردم بدون استثنا دچار آن می‌شوند، بلکه دوری از لغزش و انحراف در آزمایش‌ها را از خدا درخواست کند. آنگاه حضرت درباره‌ی علّت و فلسفه‌ی امتحان‌های الهی فرمود: «تا راضی از ناراضی مشخص شود و عوامل سعادت و شقاوت هرکس در اعمال او مشخص گردد».

پیام ها:

۱-علاقه‌ی افراطی به مال و فرزند، انسان را به خیانت می‌کشد. لا تَخُونُوا ... وَ اعْلَمُوا ... و حتّی گاهی موجب دست برداشتن از اصول انسانی و دینی (امانت و ادای امانت) می‌شود. (با توجّه به شأن نزول آیه قبل)

۲-مال و فرزند می‌توانند دو دام فریبنده باشند. «أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ»

۳-توجّه به پاداش بزرگ الهی، از اسباب دل کندن از دنیا و ترک خیانت است.

«أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ»

۴-مال وفرزند با تمام جاذبه‌هایی که دارند، در مقایسه با الطاف وپاداش‌های الهی ناچیز هستند. (در برابر «أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ»، عبارت «أَجْرٌ عَظِیمٌ» آمده است)

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ «۲۹»‌ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر تقوای الهی پیشه کنید، خداوند برایتان فرقانی (قوّه‌ی شناخت حقّ از باطلی) قرار می‌دهد و بدی هایتان را از شما می‌پوشاند و شما را می‌آمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است.

نکته ها:

* وسیله و معیار شناخت حقّ از باطل متعدّد است، از جمله:

الف:انبیا و اولیای الهی؛ چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله را فاروق نامیدندویا در حدیث می‌خوانیم:

«مَن فارق علیّاً فقد فارق اللّه» هر کس علی علیه السلام را رها کند، خدا را رها کرده است.

ب:کتاب آسمانی؛ که با عرضه امور به آن می‌توان حقّ را از باطل تشخیص داد.

ج:تقوا، زیرا طوفان غرائز و حبّ و بغض‌های همراه با بی تقوایی، مانع درک حقایق است.

د:عقل و خرد؛ که بدون آن نمی‌توان حتّی به سراغ وحی رفت.

فرقان و قدرت تشخیص حقّ از باطل، حکمت و بینشی خدادادی است که به اهل تقوا داده می‌شود و به علم و سواد و معلومات وابسته نیست.

* به گفته‌ی تفسیر کبیر فخررازی، «تکفیر سیّئات»، پرده پوشی در دنیا و مغفرت»، رهایی از قهر خدا در آخرت است و به نوشته‌ی تفسیر نمونه، «تکفیر»، محو آثار اجتماعی و روانی گناه و «مغفرت»، بخشایش نسبت به عذاب دوزخ است.

* کسانی که تقوا داشته و تمایلات نفسانی را کنار بگذارند، قوّه‌ی تشخیص حقّ به آن‌ها عطا می‌شود. چنانکه در آیه‌ی دیگری می‌خوانیم: «اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» از خدا پروا کنید، خداوند شما را آگاه می‌کند و به یادتان می‌آورد. گویا روح همچون آینه‌ای است که تقوا غبار را از آن می‌زداید و نور حقّ در آن منعکس می‌شود، چنانکه حضرت علی علیه السلام تقوا را دارو و درمان دل ها، نور و بینایی کوردلی‌ها و شفا و وسیله‌ی اصلاح قلب، تطهیر جان، امنیّت ترس‌های درونی و روشن شدن تاریکی‌ها می‌داند، فانّ تقوی اللّه دواء داء قلوبکم و بصر عمی افئدتکم و شفاء مرض اجسادکم و صلاح فساد صدورکم و طهور دنس انفسکم و جلاء عشا ابصارکم و أمن فزع جأشکم و ضیاء سواد ظلمتکم... و بر عکس، حرص‌ها و طمع‌ها سبب لغزش خرد‌ها می‌شود، حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» بیشتر لغزشگاه خرد، زرق و برق طمع‌ها می‌باشد.

حقیقت سرایی است آراسته

هوا و هوس گرد بر خاسته

نبینی که هر جا که برخاست گرد

نبیند نظر، گرچه بیناست مرد

پیام ها:

۱-اگر تقوا داشته باشیم، در آزمایش مال و فرزند، خداوند ما را کمک می‌کند که چگونه برخورد کنیم. أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ ... إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً

۲-عملکرد انسان، در بینش او تأثیر دارد. کسی که تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل و تجربه، خداوند بصیرت و شناخت ویژه‌ای به او می‌دهد.

«فرقان» نکره آمده است تا نشان دهد که بصیرت خاصّی مراد است)

۳-تقوا، هم عامل شناخت صحیح، «فرقان» هم مایه‌ی آبرو و حیثیّت اجتماعی، «یُکَفِّرْ عَنْکُمْ» و هم سبب مغفرت اخروی است. «یَغْفِرْ لَکُمْ»

۴-اعطای بصیرت ویژه به پرهیزکاران و بخشایش گناهان آنان، تفضّلی از جانب خداوند است. یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً ... وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
ْنا ... أَوِ ائْتِنا ...

انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیر ، قرآن
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.