بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«هَٰذَا ذِکْرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ * جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ * مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ * وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ؛ این یک یادآورى است. و به یقین براى پرهیزگاران فرجام نیکویى است، (همان) باغهاى جاویدان بهشتى که درهایش به روى آنان گشوده است، در حالى که در آن (بر تختها) تکیه کردهاند و میوههاى بسیار و نوشیدنیهاى فراوان در اختیار آنان است، و نزد آنان همسرانى است که تنها چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند». (ص/ ۴۹ تا ۵۲)
این آیات پرهیزگاران و متقین را با گردنکشان طاغى مقایسه کرده، و سرنوشت هر دو گروه را در قیامت شرح مىدهد، و در مجموع بحثهاى آیات گذشته را تکمیل مىکند.
نخست، به عنوان یک جمع بندى از سرگذشت انبیاى پیشین، و نکات آموزنده زندگى آنها مىفرماید: «این یک تذکر و یادآورى است» (هذا ذِکْرٌ).
بیشتر بخوانید: چرا انسان در بهشت و جهنم جاودان میشود؟
آرى، هدف، از بیان فرازهایى از تاریخ پرشکوه آنان، داستان سرایى نبود، هدف، ذکر و تذکر بود، همان گونه که از آغاز این سوره، روى این مسأله تکیه شده: «ص وَ الْقُرْآنِ ذِى الذِّکْرِ».
هدف، بیدار ساختن اندیشهها، بالا بردن سطح معرفت و آگاهى، و افزودن نیروى مقاومت و پایدارى در مسلمانانى است که این آیات براى آنها نازل شده است.
سپس، مسأله را از صورت خصوصى و بیان زندگى انبیاء، درآورده، شکل کلى به آن مىدهد، سرنوشت «متقین» را به طور عموم مورد بحث قرار داده، مى فرماید: «براى پرهیزگاران حسن مرجع و محل بازگشت نیکویى است» (وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآب).
بعد از این جمله کوتاه و سربسته، که خوبى حال آنها را اجمالاً ترسیم مىکند، با استفاده از روش اجمال و تفصیل ـ که روش قرآن است ـ به شرح آن پرداخته مىگوید: «بازگشت آنها به باغهاى جاویدان بهشت است که درهایش به روى آنان گشوده است» (جَنّاتِ عَدْن مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ).
«جَنّات» اشاره به باغهاى بهشت است، و «عَدْن» (بر وزن عدل) به معنى استقرار و ثبات است، و «معدن» را به این جهت معدن، گفتهاند که: فلزات و مواد گران قیمت در آنجا مستقر است، به هر حال، این تعبیر در اینجا اشاره، به جاویدان بودن باغهاى بهشت است.
تعبیر به «مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ» اشاره به آن است که: حتى زحمت گشودن درها براى بهشتیان وجود ندارد، گویى بهشت در انتظار آنهاست، و هنگامى که چشمش به آنان مىافتد، آغوش باز، و آنها را به درون دعوت مىکند!
سپس، آرامش و احترام خاص بهشتیان را به این صورت، بیان مىکند: «این در حالى است که آنها بر تختها در آن تکیه کردهاند، و انواع میوههاى فراوان و نوشیدنى در اختیار آنها است» هر زمان آن را مىطلبند، فوراً نزد آنها حاضر مىشود (مُتَّکِئِینَ فِیها یَدْعُونَ فِیها بِفاکِهَة کَثِیرَة وَ شَراب).
آیا فوراً به وسیله خدمتکاران بهشتى در برابر آنها حاضر مىگردد، یا تنها اراده آنها کافى براى حضور آن است؟ هر دو احتمال وجود دارد.
تکیه روى «فاکِهَِة» و «شَراب» (میوه و نوشیدنى) ممکن است اشاره به این باشد که: بیشترین غذاى بهشتیان میوه است، هر چند غذاهاى دیگر طبق صریح آیات قرآن نیز، در آنجا وجود دارد.
همان گونه که بهترین و سالمترین غذاى انسان در این دنیا نیز میوه است!
تعبیر به «کَثِیْرَة» اشاره به انواع مختلف میوههاى بهشتى است، همان گونه که نوشیدنى و شراب طهور آن نیز، اشکال متنوعى دارد که در آیات مختلف قرآن به آن اشاره شده است.
بعد از آن، سخن از همسران پاک بهشتى به میان آورده، مىگوید: «نزد بهشتیان، همسرانى است که فقط چشم به شوهرانشان دوختهاند، همگى جوان و با شوهران خود هم سن و سالند» (وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ).
«طَرْف» (بر وزن برف) به معنى پلک چشم است، و گاه، به معنى نگاه کردن نیز آمده است، توصیف زنان بهشتى به «قاصِراتُ الطَّرْفِ» (آنها که نگاهى کوتاه دارند) اشاره به این است که: تنها چشم به همسران خود دوخته اند، فقط به آنها عشق مىورزند و به غیر آنان نمى اندیشند که این، از بزرگترین مزایاى همسر است.
بعضى از مفسران نیز، آن را به معنى حالت خمار بودن چشم که حالت جالب مخصوصى است دانستهاند، جمع میان این دو معنى نیز، بىمانع است.
«أَتْراب» به معنى «هم سن و سال» توصیف دیگرى است براى زنان بهشتى نسبت به همسرانشان، چرا که توافق سنى جاذبه را میان دو همسر افزون مىکند، و یا توصیفى است براى خود آن زنان، که همه آنها هم سن و سال و جوانند.
منبع: فارس
انتهای پیام/