به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ارومیه؛روز هفتم تیر، علاوه بر اینکه یادآور سالروز شهادت ۷۲ تن از نیروهای انقلاب در بمبگذاری دفتر حزب جمهوری در سال ۱۳۶۰ است، خاطره تلخ دیگری را نیز در حافظه جمعی ایرانیان رقم زده است. ۳۱ سال پیش در چنین روزی (یکشنبه ۷ تیر ۱۳۶۶ برابر با ۲۸ ژوئن ۱۹۸۷)، هواپیماهای عراق در اقدامی هولناک، با بمبهای شیمیایی حاوی گاز "خردل"، مناطق مسکونی "سردشت" را بمباران کردند.
فردای آن روز نیز هواپیماهای عراقی به بیمارستان مرکزی سردشت و همچنین روستای "کلهو" و چند روستای دیگر از توابع سردشت حمله کردند.
در بمباران شیمیایی سردشت ۱۱۸ نفر شهید شدند و جانبازانی هستند که بیش از ۳ دهه زخم های تاول خورده را تحمل میکنند زخم که در سایه سکوت مدعیان حقوق بشر رقم خورده و هنوز هم همچنان این سکوت برجاست و مردمان زخم خوردهی سردشت همچنان با تحمل این فاجعه هر روز زندگی خود با سرفه آغاز میکنند.
مردمان سردشت مردمی هستند که بیش از ۳ دهه درد هایی همچون مشکلات ریوی ،خفگی ،تاول،سرفه های خشک،خشک شدن آب چشم ها و ناراحتی های عصبی را تحمل کرده اند و تاثیرات بمب های شیمیایی تا چند نسل هم مانده و بیماری ها نسل اندر نسل منتقل می شود و اینجاست که سند مظلومیت سردشت بر همگان آشکار می شود.
اینگونه بود که سردشت شد یکی دیگر از نخستین های جهان، بمب های شیمیایی هدیه ای بود از حاکمان نظم نوین جهانی با آثاری که سال ها باقی مانده است.
بعداز فاجعه سردشت علی اکبر ولایتی به سازمان ملل اعتراض شدیدی کرد اما متاسفانه سازمان ملل و کشور های غربی در مقابل بمباران شیمیایی سردشت سکوت اختیار کردند که این سکوت سیاستی شد برای صدام که فاجعه قرن در منطقه حلبچه رقم بزند.
سال ها بعد با محاکمه دلال فروش مواد بمب شیمیایی به صدام بخشی از سکوت مجامع بین المللی شکسته شد ولی سوالات مردم سردشت از حامیان حقوق بشر هنوز هم بی پاسخ مانده...
حاج حسن فتاحی یک جانباز شیمیایی ۷۰ درصد که ۳۰ سال قبل در فاجعه بمباران ۷ تیرماه سردشت جانباز شده است،دلاوری که روایت ها دارد در سینه ی زخم خورده اش...
«حاج حسن فتاحی» ۵۷ ساله می گوید: جوانی ۲۶ ساله مجرد بودم که در ۷تیرماه ۱۳۶۶ زمانی که عقربههای ساعت زمان ۴ و ۱۵ دقیقه عصر را نشان میداد رژیم بعث عراق همزمان ۴ نقطه از شهرستانهای سردشت را مورد حمله ناجوانمردانه شیمیایی قرار داد.
وی ادامه میدهد: با توجه به اینکه منزل ما در نزدیکی چهار راه اصلی شهر قرار داشت هنگام بمباران ما هم آسیب دیدیم و من از ناحیه ریه ها، چشم، پوست و اعصاب جانباز شدم.
این جانباز شیمیایی بیان میکند: در همان لحظه برادرزاده ۲ ساله ام که در بغل من قرار داشت به دلیل شدت گاز سمی خردل در دم شهید دردم شهید شد و برادرم «حسین» نیز که آسیب شدیدی دیده بود حین اعزام به بیمارستان تبریز در هلیکوپتر به فیض شهادت نائل آمد.
فتاحی با اشاره به اینکه درحال حاضر از کارمندان شهرداری سردشت است، میگوید: با وجود اینکه مدتی تا ازدواج من طول کشید، ولی آثار موروثی شیمیایی بر روی دندانها و پوست فرزندانم مشهود بوده و به آنها نیز سرایت کرده است. در حال حاضر ۳ فرزند شامل دو پسر ۲۷و۲۰ساله ونیز یک دختر ۲۲ ساله ثمره ازدواج من است.
وی با تقدیر خالصانه از زحمات همسر فداکار خود میگوید: من هنگام بمباران شیمیایی مجرد بودم، ولی با توجه به آشنایی و علاقه قبلی به همسرم به خواستگاری او رفته و ازدواج کردیم، زنی که با تمام عشق پای تعهد خود وفادار مانده، از همسر بیمار خود مراقبت و پرستاری میکند و من به داشتن او افتخار میکنم.
این جانباز شیمیایی تصریح میکند: یکی از برادران دیگرم جانباز ۲۵ درصد بوده و بسیاری از افراد فامیل خود از جمله دایی ها، عموها، پسرعموها و دختر عمو ها، پسرداییها و دختر دایی هایم شهید و جانباز شیمیایی شدند. سالهاست رنج سرفههای خشک را تحمل میکنند.
فتاحی با اشاره به نحوه حمایتهای مسئولین، ابراز میکند: به طور میانگین بین ۵ تا ۶ بار در سال در بیمارستان بستری میشوم و در این بستری شدنها و مراجعات از نظر دارویی و تسهیل هزینههای درمان حمایتهای خوبی از ما میشود، اما انتظار داریم تا تجهیزات بیشتری در اختیار ما قرار دهند.
وی میافزاید: از مسئولین عمران شهری تقاضا داریم تا با رسیدگی مطلوب به زیباسازی شهری، بهسازی آسفالت و عمران شهری، بهتر شدن وضعیت حمل و نقل و نیز افزایش میزان فضاهای آموزشی و امکانات بهتر زندگی سردشت و سردشتیها را یاری کنند
۳۱ سال است بمب های شیمیایی و گاز خردل صدای تنفس سردشت را کند و کندتر می کند با این همه زندگی در این دیار ادامه دارد در کوچه ها و خیابان ها در قلب های پرخروش مردمانی که سالهاست حق زیستن را در لابه لای سرفه ها و دردها می جویند، مردمانی که اشک و سرفه تنها واژه های قاموس سراسر درد زندگی شان است.
انتهای پیام/م