از هر زاویه و منظری که به تولید ملی مینگریم، حمایت و پشتیبانی از آن عنصری اثربخش در توسعه اقتصادی کشور به شمار میرود، ضرورتی که حصول آن در کنار الزامات اقتصادی، مستلزم پیش نیازهای خاص فرهنگی و اجتماعی نیز است.
بصورت کلی، مباحث مطروحة موجود را میتوان در دو قالب اداری- سازمانی و فرهنگی-اجتماعی تبیین و تعریف کرد.
در ارتباط با بخش سازمانی و اداری این امر، مولفه های متعددی همچون رفع موانع تولید، تسهیل ضریب صادرات، مقابله با قاچاق کالا، حمایتِ دستگاه های ذیربط همچون سازمان امور مالیاتی کشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی از تولیدکنندگان مورد تأکید قرار میگیرد، اما از دیگر سو، مولفه فرهنگی و اجتماعی نیز، از موارد بسیار حائزی اهمیت به شمار می رود که البته حصول موفقیت در این عرصه مستلزم تلاش جمعی و فزایندة تمامی آحاد جامعه است.
اگرچه حمایت از کالای ایرانی از حیث فرهنگی و اجتماعی زمان بَر می باشد اما در صورت تحقق، اصلی ترین و مهمترین زیرساخت برای توسعه و تقویت تولید داخلی فراهم شده است.
به واقع حمایت از کالای ایرانی با پند و اندرز و توصیه یا بصورت دستوری محقق نخواهد شد و در نقطه مقابل در صورت نهادینه شدن این باور در اذهان و افکار عمومی جامعه که کالای ایرانی عنصری هویت بخش و تاثیر گذار در وزین تر شدن اعتبار و آبروی این مرز و بوم خواهد بود به تبع روند فراگیرتر شدن حرکتِ جمعی جامعه برای حصول شعار سال تسهیل و تسریع خواهد شد.
بدون تردید،نخستین مولفه برای نهادینه شدن فرهنگ حمایت از کالای ایرانی به این امر معطوف می شود که جامعة هدف محصولات ایرانی(آحاد مردم) از حیث منطقی و عقلانی توجیه شوند که ثمرات و مزایای عملی شدن شعار سال مشمول چه مواردی میشود.
یقینا تبیین این واقعیت که هر آنچه در عرصه تولید داخلی به توفیقات بیشتری نائل شویم به همان میزان شاهد توسعه فرصت های شغلی و کاهش ضریب بیکاری جوانان این مرز و بوم خواهیم بود و واکاوی این واقعیت که حمایت از کالای ایرانی به انباشت سرمایه منتهی می شود و سودی که به جیب کارخانجات و تولیدکنندگان خارجی سوق پیدا می کند را در اختیار فعالان عرصه کار و تولید داخلی قرار میدهد و از وابستگی اقتصادی جامعه به کشورهای خارجی جلوگیری می کند و تشریح و بازگویی این واقعیت که جایگاه فعلی کشورهایی همچون ژاپن در جهان در سایه محصولات و تولیدات کم نظیر این کشور به وجود آمده و البته اشاره به این واقعیت که این موفقیت،ثمره سالها مشقت و تلاش درونی و ملی این کشور است در پذیرش هر چه بیشتر و عمیق تر این امر مهم ( حمایت از کالای ایرانی ) تعیین کننده و تاثیر گذار خواهد بود.
چندی پیش،مهدی لبیبی ( استاد دانشگاه ) در گفت و گویی بار سانهها در ارتباط با نقش تعیین کننده کالای ایرانی در رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور عنوان کرد:فارغ از گرایشات و ذائقه های سیاسی نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که تمامی ما در کشوری واحد تحت عنوان ایران زندگی می کنیم و طبیعتا به این مرز و بوم تعلق خاطر داریم و به فرهنگ ایرانی وابسته هستیم.
وی افزود: با چنین نگاه و رویکردی کالای ایرانی، پایه هویت ایرانی را تقویت میکند و البته در صورت وجود این هویت، حمایتِ از کالای ایرانی نهادینه میشود.
لبیبی میگوید: در چنین شرایط و فضایی، صبوری جامعه تقویت میشود و حتی در صورت وجود برخی نارسایی ها( همچون کیفیت ضعیف محصولات)، خرید کالای ایرانی در اولویت قرار می گیرد و این فرصت به تولیدکنندگان داخلی داده میشود تا به تدریج کیفیت کالاهای خود را تقویت کنند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: در نقطه مقابل بعضا شاهد هستیم علیرغم کیفیت بالای یک محصول یا کالای ایرانی، لذا برخی صرفا به دلیل خارجی بودن یک کالا، تمایل به خرید آن پیدا می کنند زیرا به زعم این افراد و گروهها، اجناس خارجی به اصطلاح از کلاس بالاتری برخوردار هستند.
به واقع این همان نقطه ضعف و عنصر تضعیف کننده تولید داخلی و ملی می باشد که ریشه آن را باید در مسائلِ فرهنگی و اجتماعی جستجو کرد.
این استاد دانشگاه میگوید: موضوع حمایت از کالای ایرانی، امری مطلق نیست و باید تبصره هایی را نیز برای آن در نظر گرفت، به عنوان نمونه در شرایطی که امکان تولید برخی محصولات در داخل کشور وجود ندارد و یا ساخت و عرضه آن از حیث اقتصادی به هیچ عنوان مقرون به صرفه نیست، به تبع واردات و خرید محصولات خارجی،امری مطرود نخواهد بود و به واقع میباید در حمایت از کالای ایرانی، ملاحظات اینچنینی را نیز مد نظر قرار داد.
وی میافزاید: اما متأسفانه شاهد هستیم بخش قابل توجهی از محصولات خارجیِ موجود در بازار در دایره اقلام و کالاهای مصرفی همچون آدامس، چیپس، ترشیجات، چاشنی ها، شکلاتها، بیسکوییت ها و غیره قرار میگیرد که قاعدتا در شرایطی که امکان تولید چنین محصولاتی آن هم باکیفیت بالا در کشور وجود دارد، چنین رویه و رویکردی ( خرید اقلامِ مصرفیِ خارجی )، صحیح و منطقی نیست و این همان نقطهای است که باز اندیشیِ در آن، ضروری به نظر میرسد.
احساس ضعف در مقابل محصولات غربی و ترجیح اقلام و تولیدات خارجی به کالاهای داخلی، مصداق و نمادی از خودباختگی فرهنگی محسوب میشود.
اگرچه برخی کیفیت پایین برخی محصولات داخلی را عاملی برای علاقهمندی به کالاهای خارجی عنوان میکنند، اما این سئوال مطرح میشود که اگر ملاک و شاخص اصلی معطوف به ضریب کیفی تولیدات میشود، چرا در ارتباط با کالاهای باکیفیتِ ایرانی که نام و آوازه آن در دنیا شهره و زبانزد خاص و عام است چنین تعلق خاطری به تولیدات داخلی وجود ندارد.
این امر نشان میدهد در کنار دغدغه کیفی محصولات، بخشی از این قرابت به تولیدات خارجی را باید در ریشههای فرهنگی جستجو کرد.
متأسفانه باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد که بعضا سرسپردگی به غرب آنچنان عمیق میشود که جز اطلاق عنوان خودباختگی فرهنگی، عبارت و توصیف دیگری را نمیتوان برای آن به کاربرد و همین عارضه، مانع و چالشی جدی در مسیر حمایت از کالای ایرانی به شمار میرود.
حل این موضوع مستلزم تجدید نظر جدی در تصورات ذهنی و روانی است که قطعا با حصول و تحقق آن، زمینه و بستر لازم برای حمایت از کالای ایرانی به نحو هر چه شایسته تری فراهم خواهد شد.
در این میان گفتمان سازی برای حمایت از کالای ایرانی یکی از ضروریاتی است که به تدریج نگرشها نسبت به محصولات داخلی را متحول خواهد کرد و به تعبیر دیگر در سایه آن، اصلاحات ذهنیِ لازم در میان افراد و گروه هایی که شیفته تولیدات غربی هستند، محقق خواهد شد.
چندی پیش، محسن امینی، عضو شورای برنامهریزی و ستادی دانش بنیان در برنامه پُرسِمان (گفتگوی رادیویی) بیان کرد: در ارتباط با اصلاح الگوی مصرف و سوق دادن فرهنگ مصرف کالای خارجی به سمت مصرف کالای داخلی، نیازمند برنامهریزی هستیم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه خاطر نشان کرد: در این خصوص اقداماتی عملیاتی شده اما کافی به نظر نمیرسد و همچنان اصل و مولفه استفاده از کالای ایرانی به فرهنگ عمومی تبدیل نشده است.
وی افزود: باید پذیرفت که تغییر باورهای فرهنگی در اقتصاد یک کشور که طی سالهایی مدید و طولانی شکل گرفته، در کوتاه مدت امکان پذیر نخواهد بود و برای تغییر باورها میباید تمام نهادهای آموزشی از مدرسه (کلاس اول) تا مراکز آموزش عالی، رسانهها و تمامی دستگاههای فرهنگی ایفای نقش کنند.
علی حسین رعیتی فرد،مدیر مرکز اجرایی قرارگاه جهادی اقتصادی بسیج نیز در این برنامه، تصریح کرد: نقش نخبگان، دانشگاهیان و رسانهها در ترویج فرهنگ و گفتمان استفاده از کالای ایرانی بسیار حائز اهمیت است، اما متأسفانه علیرغم اینکه میباید این طیف و گروه الگو باشند، هیچ رغبتی به استفاده از کالای ایرانی از خود نشان نمیدهند.
عبدالحمیدمعرفی، عضو هیئت علمی گروه اقتصادی دانشگاه اصفهان نیز در گفتگویی با رسانهها از زاویه دیگر موضوع حمایت از کالای ایرانی، فرهنگ سازی و گفتمان سازی در این خصوص را تشریح میکند.
به اعتقاد وی وقتی به مردم میگوییم کالا و محصولات خارجی استفاده نکنند، مسئولان نیز باید نسبت به اجرایی کردن این اصل حساسیت و دقت نظر لازم را لحاظ کنند.
وی معتقد است وقتی مردم مشاهده میکنند مسئولان از بهترین کالاهای خارجی استفاده میکنند ولی از آنها ( منظور نظر مردم است ) انتظار میرود این کار را انجام ندهند، همین مساله باعث می شود از حیث اخلاقی تعهدی نسبت به خرید کالای ایرانی ایجاد نشود.
این عضو هئیت علمی گروه اقتصادی دانشگاه اصفهان میگوید: خرید کالای ایرانی در میان مردم باید به یگ گفتمان اخلاقی تبدیل شود و تنها در چنین شرایطی است که مردم حس می کنند وظیفه اخلاقی و ملی خود را انجام می دهند،اما متاسفانه در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم چنین برداشت و احساسی را ندارند.
به اعتقاد وی نمیتوان عموم مردم را به زور وادار کرد درآمد خود را مصروف خرید کالای بی کیفیت ایرانی کنند، اما اگر این رویکرد به گفتمان غالب جامعه مبدل شود و در درجه اول، مسئولان کشوری نیز به این امر مبادرت ورزند، به تبع کلیت جامعه نیز در همین مسیر گام بر خواهد داشت.
وحید شقاقی،کارشناس اقتصادی نیز در گفتگویی با رسانهها با اشاره به اهمیت نافذ سرمایه اجتماعی در همدلی و مشارکت گروهی مردم با سیاستهای دولت، گفت: تجربه کشورهای توسعه یافتهای همچون آلمان و ژاپن نشان میدهد در مواقع بحرانی، سرمایه اجتماعی جامعه، نقش بسیار تعیین کنندهای در عبور از بحران ایفا میکنند.
وی میافزاید: هر آنچه اعتماد سرمایه اجتماعی به شرایط حاکم بر جامعه تقویت شود به همان میزان ضریب توفیقات و همدلی و همگرایی نیز تقویت خواهد شد و در نقطه مقابل در صورت عدم اعتماد سرمایه اجتماعی و خدشه دار شدن آن،همدلی و همگرایی با سیاست های اقتصادی دولتی کمرنگ تر خواهد شد.
به اعتقاد این اقتصاددان کاهش فساد اقتصادی و نابرابری، مولفهای تأثیرگذار در جلب اعتماد هر چه بیشتر سرمایه اجتماعی خواهد بود و هر آنچه با رانت و فساد مبارزه شود سرمایه اجتماعی نیز توسعه پیدا می کند و پایبندی به قوانین، سیاست های اقتصادی و به تبع آن شفافیت جاری و ساری در این عرصه، فزاینده تر خواهد شد.
شقاقی میگوید: اینکه مشارکت مردم در رفراندوم های سیاسی(انتخابات) بالا و حداکثری است اما در رفراندومهای اقتصادی این مشارکت ضعیف به نظر می رسد،ریشه در ذهنیت عموم مردم نسبت به اقتصاد کشور و برخی از نارسایی ها همچون رانت،فساد و غیره دارد.
امید آن می رود در کنار برنامهریزیهایی که از حیث فنی و اداری برای حمایت از کالای ایرانی در دستور کار قرار می گیرد،در حوزه فرهنگی و اجتناعی نیز تدابیر لازم در این خصوص اندیشده و اجرایی شود، زیرا اصلی ترین و مهمترین عامل توسعه در هر کشوری، به فرهنگ حاکم بر آن معطوف میشود در غیر اینصورت تمامی برنامه ریزیها و اقدامات محکوم به شکست است و حتی در صورت حصول نتیجه، توفیقات حاصل شده مقطعی و کوتاه مدت خواهد بود.
گزارش از ناصر رمضانی
انتهای پیام/
به عنوان مثال طنز شکرستان بسیار پربیننده است ولی طراحی نقاشی کاراکترهایش زشت و ترسناک و برای کودکان خوشایند نیست.
و یا عروسک جناب خان که ظاهری نا زیبا دارد و فقط توسط صداپیشه آن محبوب شد.
طراحی و نقاشی زیبا و مدرن برای خلق کاراکترهای عروسکی و کارتونی میتواند در این امر بسیار موثر باشد.
به عنوان مثال طنز شکرستان بسیار پربیننده است ولی طراحی نقاشی کاراکترهایش زشت و ترسناک و برای کودکان خوشایند نیست.
و یا عروسک جناب خان که ظاهری نا زیبا دارد و فقط توسط صداپیشه آن محبوب شد.
طراحی و نقاشی زیبا و مدرن برای خلق کاراکترهای عروسکی و کارتونی میتواند در این امر بسیار موثر باشد.