با افزایش تعداد دانشجویان و همچنین بالا رفتن آمار دختران متقاضی تحصیل در مراکز عالیه دانشگاهی،به تعداد جمعیت بیکار در طیف بانوان جامعه، افزوده شده است.
برای مثال، معضل بیکاری بصورتهای گوناگون همچون بیکاری در مناطق روستایی، بیکاری در مناطق شهری، بیکاری در جامعه تحصیلکرده و حتی بیکاری در طیف مردان و زنان بروز پیدا میکند که در صورت تقسیم بندی و تفکیک آنها از یکدیگر، امکان اتخاذ تدابیر هوشمندانه تر،به نحو شایسته تری فراهم خواهد شد.
بدون تردید رفع معضل بیکاری ضرورتی است که استثنا ندارد و انتظار می رود در هر دو طیف زنان و مردان شاهد کاهش معضل بیکاری و افزایش هر چه بیشتر فرصتهای شغلی باشیم اما در این میان، شرایط برای جامعه زنان تا حدودی متفاوت است و وجود برخی ملاحظات و اقتضائات فرهنگی، موضوع بیکاری زنان را پیچیده تر از طیف مردان و آقایان کرده است.
برخی معتقدند؛ عامل اصلی بیکاری زنان به شکاف جنسیتی و نابرابری امکانات میان زنان و مردان و شانس پایین تر زنان در بازار اشتغال معطوف می شود که به نظر می رسد این دیدگاه از چند مَنظَر ، قابل نقد است.
به زعم برخی کارشناسان یکی از دلایل اصلی وجود فاصله میان تعداد مردان شاغل در کشور به نسبت تعداد زنان در سالیان اخیر به رشد فزآینده تعداد دانشجویان و متقاضیان تحصیل در مراکز آموزش عالی باز میگردد.
به تعبیری، در صورت قائل بودن به این نظر و واقعیت اجتماعی که نرخ بیکاری در گروههای تحصیلکرده به مراتب بیشتر از دیگر اقشار است، صحت و درستی این ادعا ملموس تر خواهد شد.
طبق گزارشهای منتشر شده؛ ضریب تعداد دانشجویان دختر در طول بیست سال گذشته با افزایش ده برابری همراه بوده که رشد و افزایش قابل توجهی به نظر میرسد.
اگرچه از زاویهای، این میزان افزایش کَمی در تعداد فارغ التحصیلان و متقاضیان تحصیل در مراکز آموزش عالی، امیدوارکننده و نوید بخش به نظر میرسد، اما انتظار می رود ضمن در نظر گرفتن محاسن و مزایای افزایش تعداد فارغ التحصیلان، به برخی معایب، تبعات و پیامدهای آن نیز پرداخته شود.
بنابر اعلام وزارت کار در سال 94 ، مشارکت اقتصادی زنان پایین است و حدود 87 درصد زنان، غیرفعال اقتصادی هستند و نیمی از فعالان اقتصادی زن نیز در بخش خدمات فعالیت دارند.
همچنین در تمام گروههای شغلی نسبت زنان به مردان کمتر است، اما در گروه متخصصان نسبت زنان به مردان به طور قابل ملاحظهای بالاتر است.
متاسفانه بسیاری از مراکز علمی در سالیان اخیر به تناسب نیاز جامعه و کشور اقدام به جذب دانشجو نکرده اند که این نارسایی، یکی از دلایل تعیین کننده در بیکاری فعلی کشور به شمار میرود.
عدم مهارت آموزی کافی، بی میلی برخی دانشجویان به مهارت افزایی و برخی از دلایل فرهنگی و اجتماعی دیگر همچون میل به پشت میز نشینی، موجب شده تا خروجی مورد انتظار از مراکز علمی را شاهد نباشیم و کم نیستند دانشگاه هایی که متاسفانه فارغ التحصیلان آن با یک کارشناس یا کارشناسی ارشد واقعی مُتِبَحِر در رشته تحصیلی انتخاب شده، فاصله بسیاری دارند و در چنین شرایطی، بازار کار به تناسب واقعیت و نیاز موجود اقدام به جذب نیرو خواهد کرد و در فضای رقابتی موجود و محدودیتهای شدیدی که از حیث فرصت شغلی شاهد آن هستیم، تخصص،کارآمدی و توانمندی فارغ التحصیلان دانشگاهی اعم از دختر و پسر نقش بسزایی در بالا رفتن شانس برخورداری از اشتغال ایفا میکند.
برخی کار شناسان معتقد هستند که رشته های تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب بر اساس نیازسنجی بازار کار صورت نمیگیرد و افراد بر اساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهی انتخاب میکنند. این مسئله باعث میشود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستجو برای شغل، با مشکلات جدی مواجه شوند؛ هرچند علاقه و گرایش به رشته تحصیلی باعث ایجاد انگیزه در افراد برای تحصیلات می شود و بدون علاقه کاری پیش نمی رود، ولی در شرایط فعلی بازار کار، باید تلفیقی از علاقه و بازار کار رشته ها را دنبال کرد.
البته نمیتوان منکر این واقعیت نیز شد که متاسفانه گاهی افراد غیرمتخصص در مشاغل غیرمرتبط با رشته تحصیلی مشغول به فعالیت شده اند که این نارسایی نیز در بروز پدیده بیکاری تاثیرگذار بوده است.
بدون تردید با توجه هر چه بیشتر به سیاست های اقتصاد مقاومتی، مقابله با قاچاق کالا و واردات بی رویه، فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی، افزایش بنیه تولیدی کشور و...میتوان در مقابله با غول بیکاری به توفیقات هر چه بیشتری نائل شد که در این صورت بازتاب حصول موارد فوق در هر دو طیف مردان و زنان قابل احساس خواهد بود.
اما به موازات این امر خطیر، با فرهنگ سازی و آموزش صحیح و همچنین توانمند سازی زنان، بسترسازی برای توسعه مشاغل خانگی و حمایت واقعی از چنین کسب و کارهایی، میتوان تا حدود بسیاری، شدت عمق بیکاری را تنزل داد.
البته با همه این اوصاف، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که تصور برخی از اشتغال، تنها به پشت میز نشینی و جذب و فعالیت در مراکز و نهادهای دولتی و حاکمیتی خلاصه میشود که این تلقی و تصور از اشتغال نیز، ذهنیت و رویکردی مخرب است که متاسفانه طیف قابل توجهی از جمیعت جوان و تحصیلکرده کشور اعم از دختران و پسران مشمول آن می شوند و همین رویکرد در تشدید هر چه بیشتر عارضه بیکاری بی تاثیر نبوده و نیست.
دستمزد ارزان تر فعالیت بانوان به نسبت آقایان، از دیگر دلایلی است که باعث بی انگیزگی طیف مذکور به فعالیت در بازار کار شده و در صورت محاسبه تعداد فارغ التحصیلان دختر و جمعیت شاغل، میزان ضریب بیکاری، بیشتر بروز پیدا میکند.
انتهای پیام/
چرا کودکان ما دچار مشکل هستند و چرا اکثریت تک و یا دو فرزندی هستند. فکر همه ما شده پول.باید قبول کنیم چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید.با تشکر
مگر مرد تحصيل كرده بيكار چطور ازدواج كند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید پیگیری شود
همچنین به علت قوانین اشتغال بانوان و حقوق کمتر باعث مشکلات اقتصادی کشور خواهد شد.