این نکته از آن جایی در فیلم بهتر متبلور میشود که شخصیت اول فیلم (فرید) دردهای مشترکی دارد که همه ما با شدت و ضعف در زندگی روزمره با آن درگیر هستیم.
درد و بیتفاوتی شخصیت فرید در فیلم به درستی با توجیههای نمایشی مثل بیکاری و تلاش برای زیر بار نرفتن به حرف زور با گرههای نمایشی و دراماتیک به مخاطب نشان داده می شود. این نکتهای است که در طول این سالها در فیلمهای به این شکل اجتماعی با به تصویر کشیدن سیاهبختی و بدبختیها هیچ کاربردی برای تماشاگر ندارد. اما موضوعی که «شعله ور» را متمایز میکند، قهرمانی است که تمامی این بدبختیهایش را می بیند و به بیهودگی و یاس زندگی خود آگاه است؛ این آگاهی از یاس و غرور دوست داشتنی است که نفرت شخصیت فرید را برای تماشاگر دلچسب میکند و همین باعث میشود مخاطب با شخصیتی منفور و روان پریش اما دوست داشتنی مواجه باشد.
اما در کنار این همه زیبایی دراماتیک و فیلمنامه خوب در «شعله ور»، این زبان سینما است که این محتوا را به زیبایی بیان میکند و کارگردانی نعمت الله را به به اوج خود میرساند.
یکی از اتفاقات درخشان فیلم، رفتن دوربین «شعله ور» به فضای سیستان و بلوچستان است؛ فضای نامتناهی و قاب دوربین ما را با فیلمی روبرو میکند که درخشان از ذات و زبان سینما استفاده کرده و در این میان از خطر آدم نماهای کارت پستالی گذر کرده که فقط زیبا هستند و چشم نوازی میکنند. در «شعله ور» زیبایی قابهای فیلم در خدمت قصه و راوی روانی شخصیت فیلم است و این وزنه فرم محتوا را در فیلم به هماهنگی درستی میرساند.
در مجموع «شعله ور» گامی به جلو در کارنامه فیلمسازی است که از فیلم هایی مثل «رگ خواب» و «بوتیک» میآید و حالا به شعلهای در سینمایش رسیده که با این فیلم قوی، روشن خواهد ماند.
یادداشت از بهنام صادقی
انتهای پیام/