وضعیت سینمای ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی
برکناری رژیمی که تمام تلاش خود را برای تغییر فرهنگ مردم کشور به فرهنگ مبتذل و ویرانگر غربی مینموده و به روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی، باعث شد هر آنچه که قبل از آن بخشی از روزمرههای مردم بوده، پس از آن دیگر امکان انجام آن را نداشته باشند؛ یعنی از بین رفتن ابتذال و به وجود آمدن جامعهای با ارزشهای اسلامی. هنر، که قبل از انقلاب وسیلهای برای ترویج فرهنگهای غربی و وارداتی بود، با وقوع انقلاب به کلی از این فضا خارج شد و هنر سینما نیز، به پیروی از شرایط حاکم بر جامعه، متحول شد و پرده سینماهای کشور جای خود را به فیلمهای مناسب و سازگار و با ارزش های اخلاقی داد.
از برخی منابع اینگونه برمیآید که هنر سینما نتوانسته به خوبی از فضای پس از انقلاب بهره ببرد. برای درک فضایی که در سینماهای کشور پیش آمده بود، به سراغ صفحه مختص موضوع سینما در روزنامههای آن دوران رفتیم، و در این میان، بخشهایی از انتقاد روزنامه کیهان پس از پیروزی انقلاب، که در تاریخ 28 اسفند سال 1358 منتشر شده را میخوانیم:
روایت کیهان از سینمای یک سال پس از انقلاب
«سینما لنگلنگان و نفسزنان به پایان خط زمانی سال ۱۳۵۸ نزدیک میشود. هر چند در حد فاصل این خط، با نمایش فیلمهایی که در زمان رژیم گذشته به اسارت سانسور درآمده بودند، روزنههای امیدی به روی تماشاگران گشوده شد، ولی در مجموع آنچه از سینما به عنوان یک وسیله آگاهیدهنده انتظار میرفت، به دست نیامد و به جرئت میتوان گفت که سینما در یکسال اخیر نتوانست از برکت پیروزی انقلاب ایران، بهرهمند شود و نقشی سازنده و در خور انقلاب از خود بر جای نهد.»
هرچند فیلمسازان ایرانی سال ۵۸ را اغلب در سکوت و بیکاری گذراندند، ولی چند گروه نیز با استفاده از رویدادهای انقلاب به تهیه چند فیلم داستانی و مستند اقدام کردند که حاصل آن سه فیلم مستند و دو فیلم داستانی به نام «پرواز به سوی مینو» و «فریاد مجاهد» بود. سازندگان هر دو فیلم با نگاهی سطحی و به دور از کوچکترین شناخت و بینش اجتماعی و سیاسی با وقایع انقلاب اسلامی ایران برخورد کرده بودند که حاصل کار نه تنها جزئی از عظمت انقلاب را نمایان نساخت، حتی پرداخت بسیار ضعیف و ابتدایی هر دو فیلم به ویژه «فریاد مجاهد» باعث شد گروهی از مردم و صاحبنظران سینما، نمایش آنها را توهین مستقیمی به انقلاب بدانند.
«برای آزادی»، «سقوط ۵۷» و «شهادت» سه فیلم مستند از رویدادهای انقلاب ایران بود که فیلم اخیر توسط چند کارگردان خارجی با سرمایه ایرانی ساخته شد و برخوردی گذرا و بدون شناخت روحیه جامعه ایرانی در رابطه با رویدادهای انقلاب را به نمایش گذاشت. فیلم «برای آزادی» نیز هرچند به اکران عمومی درنیامد، ولی با استقبال تماشاگران محافل خصوصی روبرو شد و به چند کشور خارجی نیز فرستاده شد.
در جمع این سه فیلم، سقوط ۵۷ را از لحاظ بازتاب وقایع انقلاب و پرداخت تکنیکی، بهترین فیلم مستند ایرانی میتوان به شمار آورد که به ویژه شهامت و جانبازی سازندگان آن در لحظات مبارزات مسلحانه و حضور دائمیشان در خطرناکترین لحظهها قابل تحسین است.
با این شرایطی که روزنامه کیهان بیان میکند، به اوضاع نهچندان مطلوب آن دوران پی میبریم که البته دور از انتظار نیز نبوده است. به هر حال، سینمای پس از انقلاب، به مدتی فرصت نیاز داشته تا بتواند ارزشهای انقلابی و اسلامی را به روی پرده سینماها ببرد.
سینما پس از آغاز جنگ تحمیلی
کمتر از دو سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که رژیم بعث عراق با حمله به مرزهای غربی کشور، آتش جنگی را برافروخت که هیچ وقت گمان نمیکرد اینگونه در مقابل دفاع قهرمانانه ایرانیان مواجه شود. در این میان هر کس بنا به توان خود، در بخشی از این دفاع مقدس سهیم شد؛ فیلمسازان نیز با دوربین خود به دل خطر رفتند تا رشادتها و دلاوریهای مردمان این سرزمین را ثبت کنند و اینگونه بود که سینمای دفاع مقدس پدید آمد؛ شاید بتوان گفت ایرانی ترین ژانر سینمایی، سینمای دفاع مقدس است.
جمشید حیدری، اولین فیلم سینمایی دفاع مقدس را با نام «مرز» در سال 1360 تولید کرد، فیلمی که مقاومت مردم روستایی مرزی در برابر دشمن را روایت میکند. 4 سال پس از ساخت «مرز»، خاکچیان با ساخت فیلم عقابها، رکوردی بینظیر را در تاریخ سینمای ایران شکست؛ به طوری که از میان 45 میلیون نفر جمعیت ایران، 18 میلیون نفر به تماشای آن نشستند.
از دیگر فیلمهایی که در دفاع مقدس و مدت کوتاهی پس از آن که هنوز حال و هوای دفاع مقدس بر جامعه حاکم بود، میتوان به فیلمهای بلمی به سوی ساحل، مهاجر، دیدهبان، رهایی، کانی مانگا، پرواز در شب، افق نام برد؛ فیلمهایی که هنوز پس از گذشت سالها از دیدنشان لذت میبریم.
سینما در دهه هفتاد
با ورود به دهه 70، امنیت و آرامش کشور شرایطی را برای کارگردانان فراهم کرد تا بتوانند به فیلمسازی در حوزه دفاع مقدس بپردازند. سینمای ایران در دهه هفتاد رنگ و بوی دیگری پیدا کرد و فیلم هایی با موضوع عشق و عاشقی، به عنوان رقیبی برای فیلمهای دفاع مقدس ظاهر شدند.
«از کرخه تا راین» و «آژانس شیشهای» حاتمی کیا و برخی از آثار جمال شورجه همچون «عملیات کرکوک»، «عبور از خط سرخ»، «حماسه مجنون»، و «خلبان» از آثار بینظیر دهه هفتاد هستند. «آژانس شیشهای» شاید بهعنوان بهترین فیلم حاتمیكیا، نقطه عطفی در زمینه سینمای جنگ و همچنین آیینه تمامنمایی از شرایط روز جامعه شد.
وضعیت سینمای دفاع مقدس در شرایط کنونی
در چند سال اخیر، ابراهیم حاتمی کیا که فعالیتهای سینماییاش را از سال ۱۳۵۹ با نوشتن فیلمنامه و کارگردانی فیلمهای کوتاه در فضای جبهه و جنگ آغاز کرد و بعضی از فیلمهایش همچون «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشهای» او در یادها ماندگار شد، با ساخت فیلم «چ»، بار دیگر با فیلمی قدرتمند در صحنه حاضر شد. البته او از تحولات منطقه نیز غافل نبوده، و فیلم «به وقت شام» را درباره تحولات سوریه ساخته که قرار است در جشنواره فیلم فجر اکران شود.
محمدحسین مهدویان، فیلمساز جوان کشورمان نیز، با ساخت فیلم «ماجرای نیمروز» که درباره حوادث بعد از انقلاب بود و فیلم «ایستاده در غبار»، توانایی خود را نشان داد. فیلم ایستاده در غبار او توانست چهار سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر سال 1395 را کسب کند.
سینمای دفاع مقدس و مخاطبان
هشت سال دفاع مقدس، سرشار از رشادتها و داستانهایی است که قهرمانان واقعی رقم زدهاند، اما چرا برخی از سینماگران کشور ما، داستان زندگی قهرمانانی تخیلی و ساخته ذهن خود را به روی پرده سینماها میآورند؟
برخی از فیلمهای دفاع مقدس با عدم استقبال مخاطبان مواجه میگردد، اما آیا این به معنی عدم تمایل مردم به فیلمهای دفاع مقدس است؟
فیلمهای ارزشی مخاطبان بسیاری دارد، اما این مخاطبان کمتر به سینما میروند، که دلیل آن را میتوان در خود سینما دید. سالنهای سینما همیشه مکانی برای اکران فیلمهایی بودهاند که کمتر محتوای ارزشی در آنها دیده میشد، که همین امر باعث شده قشر بزرگی از جامعه که تمایلات ارزشی و انقلابی دارند، به سراغ سینماها نروند و تماشای فیلمها در خانه را ترجیح بدهند. همین عدم استقبال شده تا سینماگران نیز کمتر جرأت ساخت اینچنین فیلمهایی را داشته باشند و این موضوع مهم کم کم از سینمای ایران حذف شود.
البته تجربه ثابت کرده که فیلمهای دفاع مقدس نیز میتوانند فروش بالایی داشته باشند، همانطور که در آثار حاتمیکیا و «ماجرای نیمروز» مهدویان دیدیم. دلیل این استقبال، فیلمنامه قوی و بازیگرانی است که ایفای نقش نمودند.
طنز دفاع مقدس
در کنار فیلمهای معمول دفاع مقدس که مخاطب را درگیر فضای احساسی میکند، فیلمهای طنز نیز به خوبی توانستهاند مخاطبان را به خود جذب کنند. «ضدگلوله» و «اخراجیها» و ... نمونه ای از این فیلمها هستند. موفقیت ضدگلوله به گونه ای بود که توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (مصطفی کیائی) سیامین دوره جشنواره فیلم فجر را از آنِ خود کند.
عدم حمایت مسئولان
عدم حمایت مسئولان از فیلمهای دفاع مقدس باعث میشود که سینماگران نیز کمتر سراغ آن بروند. این عدم حمایت، مدتی است که شدت بیشتری پیدا کرده، و این حمایت فقط نصیب فیلمهایی میشود که سود بالایی داشته باشد و متاسفانه توجه کمتری به محتوای ارزشی فیلمها میشود.
فیلم «اشنوگل» یکی از آثار خاص سینمای دفاع مقدس است که با دید مالی به آن نگاه شد، و کمترین سالن و زمان را به آن اختصاص دادند. در این میان، حوزه هنری میتوانست کمک خوبی به این فیلم بکند اما این فرصت به وجود نیامد، و اینگونه بود که داستان شهدای غواص را در سینمای ایران غرق کردند.
دفاع مقدس و نشر
در زمینه نشر کتاب دفاع مقدس، آثار فراوانی به چاپ رسیده، داستانهایی که سرگذشت قهرمانان واقعی کشورمان را روایت میکند. این داستانها قطعا میتوانند سوژه های بسیار جذابی برای کارگردانان باشند. سینماگران میتوانند هر کدام از کتابهای دفاع مقدس را به چشم فیلمنامهای جذاب ببینند که ساختن فیلمشان، تماشاگران بسیاری را جذب میکند؛ همکاری سینما با حوزه نشر، رونق سینمای دفاع مقدس را در پی خواهد داشت.
او ادامه میدهد: در دهه هفتاد، برای سینمای دفاع مقدس پایه ریزی خوبی صورت گرفت، که اگر مسئولین آینده نگری داشتند، میتوانستند از آن تجربه استفاده کنند. مسئولان فکر میکردند که انقلاب و دفاع مقدس پایان یافته، و دیگر با هیچ بحرانی مواجه نخواهیم شد. اما فکر نمیکردند که ما با مشکلاتی مانند داعش و جنگهای خاورمیانه روبهرو شویم. اگر پایهریزیهای سینمای دفاع مقدس را حفظ کرده بودیم، میتوانستیم از آن بهره ببریم.
این کارگردان سینما درباره نفوذ فرهنگ غربی به سینمای ایران میگوید: در جریان فرهنگی کشور، نفوذ فرهنگی غربی داریم، و عدهای نیز به فرهنگ غربی بها میدهند؛ زمانی چند بنیاد در حوزه فیلمهای دفاع مقدس کار میکردند که الان هیچ فعالیتی ندارند. ما با پدیده هنرمندان دو پاسپورته مواجهیم که در کشور فیلم میسازند و کسی نیز هیچ آماری از فعالیت آنان ندارد.
چندی پیش، ابراهیم اصغری تهیه کننده سینما در خصوص چگونگی وضعیت اکران «اشنوگل» در مصاحبه با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار داشت: «با توجه به محدودیتهای اکران و ارتباطات عوامل فیلمهای موسوم به تجاری با پخش کنندهها برای تصاحب هرچه بیشتر سالنها، به فیلمهایی مانند «اشنوگل» سالنهای بسیار کمی واگذار میشود و این موضوع به محدودتر شدن اکران ما میافزاید.
وی افزود: البته امیدوار هستیم از اواسط این هفته با آغاز پخش تیزرهای تلویزیونی و پررنگتر شدن فضای اطلاع رسانی و مذاکره با برخی از سینماداران، شاهد رونق بیشتری برای اکران این فیلم باشیم.
این تهیه کننده با اشاره به عدم حمایت مسئولان از فیلمهای دفاع مقدسی مانند «اشنوگل» اذعان داشت: متاسفانه علی رغم شعارها، حمایت از فیلمهای دفاع مقدس به صفر رسیده و حمایت مسئولان در تولید و اکران فیلمهای سینمای دفاع مقدس بسیار کم شده است. این امر به نوعی سازندگان فیلم را در مواجهه این گردش سینمای کشور، تحقیر میکند و مسلما باعث میشود تهیه کنندگان ترجیح دهند بیکار باشند و یا کمتر سراغ ساخت چنین آثاری بروند.
اصغری اظهار داشت: مدیران فرهنگی و مسئولان امر باید در تصمیمات خود نسبت به حمایت از آثار دفاع مقدس بازنگری کنند تا شاهد رونق دوباره این نوع سینما باشیم . در غیر اینصورت و با این اوصاف چنین فیلمهایی محکوم به شکست هستند.»
گزارش از علی قرقانی
انتهای پیام/