سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بررسی وضعیت روزنامه‌ها از زمان امیرکبیر تا کنون/ از وقایع اتفاقیه تا صور اسرافیل

روزنامه‌ها و مطبوعات از زمان پیدایش تا کنون، دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده‌اند.

به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ چهارده سال پس از روزنامه کاغذ اخبار، به کوشش «میرزا تقى خان امیر کبیر» در سومین سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، روزنامه «وقایع اتفاقیه» منتشر شد. انتشار این روزنامه آغازی شد، برای آگاهی مردم سطح جامعه از وقایعی که در گذشته کمتر از آن خبردار می‌شدند.

 درباره وقایع اتفاقیه امیرکبیر

نخستین شماره این روزنامه، بدون اشاره به نام وقایع اتفاقیه و فقط با عنوان «روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران» انتشار یافت که در صفحه اول آن علامت شیر و خورشید و عبارت «اسدالله الغالب» نوشته شده و در دو طرف آن تصویر دو درخت چاپ شده بود.

 در این شماره، هدف از انتشار آن اینگونه بیان شد:

«از آنجا که همت حضرت اقدس شاهنشاهى مصروف تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهى آنها از امورات داخله و وقایع خارجه است، لهذا قرار شد هفته به هفته احکام همایون و اخبار داخله مملکتى و غیره را که در دول دیگر گازت مى‌نامند، در دارالطباعه دولتى زده شود و به کل شهرهاى ایران منتشر شود که اهالى ممالک ایران نیز در هر هفته از احکام دارالخلافه مبارکه و غیره اطلاع حاصل نمایند. از جمله محسنات این گازت یکى آن که سبب دانایى و بینایى اهالى این دولت علیه است؛ دیگر اینکه اخبار کاذبه اراجیف که گاهى برخلاف احکام دیوانى و حقیقت حال در بعضى از شهرها و سرحدات ایران پیش از این باعث اشتباه عوام این مملکت مى‌شد، بعد از این به واسطه روزنامچه موقوف خواهد شد و بدین سبب لازم است که کل امناى دولت ایران و حکام ولایات و صاحب منصبان معتبر و رعایاى صادق این دولت روزنامه را داشته باشند و بر حسب قرارداد فوق در یوم جمعه پنجم شهر ربیع الثانى سنه 1267 به این کار شروع شد و مباشر این روزنامه به هر کس که طالب باشد هفته به هفته خواهد رساند.»

غیر از اخبار شاه، تصمیم‌هاى دولتى، جابه‌جایى‌هاى نظامى و اعلامیه‌هاى دولتى این روزنامه را باید پیشتاز بخش «حوادث» در مطبوعات ایران دانست. حوادث درج شده در روزنامه از همه نوع بودند، از وقوع معجزه تا آتش سوزى، از سرقت تا کلاهبردارى و از دعوا تا خرمن سوزى.

تیترهاى کلى مثل امورات تجارى، اخبار اردوى همایونى، امورات قشون، احوال دول خارجه هم در روزنامه دیده مى‌شوند. زیر احوال دول خارجه در بسیارى از شماره‌ها، اخبار کشورهاى خارجى، زیر نام آن کشور که با قلم درشت تر از متن نوشته مى‌شد، جاى مى‌گرفت.

شبکه توزیع روزنامه نسبت به زمان خود، فعال و بسامان بود. امیرکبیر مقرر کرده بود که روزنامه را به محض چاپ به چاپارخانه ها بفرستند و از آنجا سهم شهرستان‌ها به مراکز استان فورى ارسال شود. سهم تهران را هم در دفتر ویژه‌اى، به نام هر کس مشخص مى‌کردند و به دست او مى‌رساندند.

 از این روزنامه جمعاً 471 شماره منتشر شد که 40شماره آن در عهد امیر کبیر بود. انتشار چهل و یکمین شماره آن فرمان عزل امیر از صدارت را به شرح زیر در بر داشت: «سرکار اعلی حضرت قوى شوکت شاهنشاهى به اقتضاى راى جهان آراى ملوکانه صلاح و حرفه ملک و دولت و خیر و ثواب امور سلطنت را در این معنى ملاحظه فرمودند که میرزا تقى خان را از پیشکارى دربار همایون و مداخله در امور داخله و خارجه و منصب امارت نظام و لقب اتابکى و غیره ذلک و کل اشغال و مناصبى که به او محول بود به کلى خلع و معزول فرمایند.»

 بررسی وضعیت ممیزی روزنامه‌ها

فتحعلی شاه قاجار

نشر روزنامه به زبان فارسی در هندوستان، مقدم بر انتشار آن در ایران بوده است، ولی ظهور این روزنامه‌های فارسی زبان را هم چون دیگر همتایانشان در عثمانی، مصر، عراق، قفقاز و افغانستان، نمی‌توان جزو تاریخ مطبوعات ایران به حساب آورد. برخی از این نشریات با واکنش و سانسور حکومت وقت ایران مواجه گشتند، مانند روزنامه «مرآت الاحوال»، که چون مطالب‌اش به مذاق فتحعلی شاه قاجار خوش نیامد، به دستور وی، از ورود آن به ایران جلوگیری شد.

ورود روزنامه‌ی احسن الاخبار و تحفه الاخیار نیز به دست عوامل انگلیس، به ایران ممنوع شد؛ زیرا در آن از رفتار خشونت بار استعمار انگلیس با مردم هند سخن می رفت.

محمد شاه قاجار

تاریخ مطبوعات ایران از 25 محرم 1253 با انتشار روزنامه «کاغذ اخبار» میرزا صالح شیرازی در تهران، شروع شد. در نخستین شماره «کاغذ اخبار»، اخباری چون اقدامات شاهنشاه، کشتار و سرکوب طایفه ترکمن گوگلان و یموت (که پیوسته به خاک و اتباع ایران حمله می‌کردند) و کوچ اجباری زنان و کودکانشان به دارالخلافه (تهران) آمده بود. با اینکه «کاغذ اخبار» دست کم چهل سال به صورت ماهانه منتشر می‌شده‌است، اما اکنون شماره‌ها و نوشته‌های بسیار محدود و پراکنده‌ای از آن در دست مانده ‌است.

 هر چند، این نشریه کاملاً دولتی و وسیله تبلیغ حکومت و دربار بود، با این همه در سال 1257 هـ . ق به دستور حاجی میرزا آقاسی، صدر اعظم خراقانی و کهنه پرست محمد شاه قاجار، تعطیل شد.

ناصرالدین شاه قاجار

با مرگ محمد شاه، استبداد ناصری به‌شدت بر ایران حکمفرما شد. هر چند در دوره کوتاهی که میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار به صدرات اعظم رسیدند، تلاش شد به گسترش کمی و کیفی مطبوعات کمک بشود، این سالیان، دولت مستعجل بود. به تناسب آشنایی ایرانیان با فرهنگ غرب و تبادل فرهنگی با دیار فرنگ، شوق داشتن نشریه برای بیان آرا و اندیشه در جمعی از ایرانیان فزونی گرفته بود و ازدیاد مطبوعات فارسی زبان در خارج از ایران، هم چون عروه الوثقی (چاپ لندن)، حبل المتین و آزاد (چاپ کلکته) و ثریا (چاپ مصر) گواهی بر این مدعاست.

ناصرالدین شاه که به شدت مخالف مطبوعات آزاد بود، روزنامه های «حلاج» به مدیریت میرزا حسین حلاج، «کمال» به مدیریت طیب زاده تبریزی و «نیّراعظم» به مدیریت شیخ علی یزدی را در جریان واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیس، به جرم درج مقالات سیاسی تحریک کننده و توهین به سلطنت و در واقع به علت افشاگری در داخل ایران درباره قرارداد ننگین توتون و تنباکو، با دستور مستقیم خود و به وسیله نظمیه توقیف کرد. (سال 1286 هـ . ش)

البته چنین اقدامی از سوی وی شگفت آور نبود، زیرا وی در سال 1252 هـ . ش روزنامه «لاپاتری» به مدیریت بارون نورمن را که به زبان فرانسه منتشر می‌شد، به دلیل انتقاد بسیار ملایمی از حکومت توقیف نموده بود.

چهارمین شاه قاجار، سانسوری را که به وسیله «برجیس» در روزنامه «وقایع اتفاقیه»، که از شماره ی 472 به روزنامه «دولت علیّه ایران» موسوم گشت، اعمال می‌شد، کافی ندانست و در سال 1280 هـجری قمری، به موجب فرمانی، امور مربوط به انتشار روزنامه، چاپ و تکثیر کتاب، جزوه‌ها و سایر موارد چاپی را تحت نظارت «اداره انطباعاتی دولتی» درآورد و محمد حسن خان اعتماد السلطنه را با عنوان جدید «صنیع الدوله» که بعدها به صنیع الملک مبدل شد، به ریاست آن گماشت. در واقع از این زمان، سانسور رسمی آغاز گشت.

 این سانسور رسمی، به روزنامه‌های چاپ داخل کشور اعمال می‌شد، ولی برای روزنامه‌های چاپ خارج قابل اجرا نبود. در سال 1900 میلادی به دستور اتابک، صدر اعظم وقت، ورود تمام روزنامه‌های فارسی زبان چاپ خارج به ایران ممنوع شد؛ تا مردم از افشاگری‌های آن‌ها بی‌اطلاع باشند. به ویژه آن که حکومت استبدادی بود و مطبوعات خارج از کشور نیز، پس از افشاگری‌ها و موضع گیری‌های تند خود در قبال واقعه‌ی لغو امتیاز تنباکو، به اهمیت نقش مطبوعات در بیداری افکار عمومی پی‌برده بودند.

سانسور چنان شدت یافت که روزنامه «وطن» که به همت میرزا حسین خان سپهسالار به زبان‌های فارسی و فرانسه منتشر می‌شد، پس از انتشار نخستین شماره آن در 9 محرم 1293 ق به دستور شاه توقیف گشت و این امر قدرت ممیزان را به همه نشان داد.

 ناصرالدین شاه بدان نیز بسنده نکرد و با اشاره او، «کنت دومونت فرت» ایتالیایی، که در کار سازمان دهی نیروی پلیس ایران بود و منصب رییس نظمیه را دارا بود، آیین نامه‎ای درباره مجازات برخی جرایم تهیه کرد که به کتابچه قانون کنت معروف شد. مطابق آن، علاوه بر اداره انطباعاتی دولتی، اداره نظمیه نیز مسئول برخورد با مطبوعات و سانسور پیش از انتشار شد.

شاه مستبد قاجار که به هیچ وجه قصد اعطای اندکی آزادی به مطبوعات را نداشت و هیچ انتقادی را تحمل نمی‌کرد، در سال 1300 هـ . ق. حکم به تبدیل اداره کل انطباعات، به وزارت انطباعات کرد و صنیع الملک نیز با امضا صدر اعظم و با عنوان جدید اعتماد السلطنه، به ریاست این وزارت خانه منصوب شد.

نگارش و چاپ هجویه علیه ناصرالدین شاه، به وسیله یکی از ایرانیان مقیم هندوستان، موجب گشت که شاه با پیشنهاد اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات، بر تأسیس اداره سانسور در این وزارتخانه مواقفت کند. با تأسیس این اداره در تاریخ پنج‌شنبه، 19 ربیع الثانی سال 1302 هر دو نوع سانسور پیش از انتشار و پس از انتشار رسمی و علنی شد؛ به طوری که اولی مطبوعات، کتب و اعلانات چاپ داخل ایران و دومی به طور عمده، مطبوعات و کتاب‌های چاپ خارج از ایران را هدف قرار داده بود.

مظفرالدین شاه قاجار

با قتل ناصرالدین شاه در سال 1313 ق/ 1275 ش و روی کارآمدن مظفرالدین شاه، که نسبت به پدرش خوی استبداد کم‌تری داشت و چندان نسبت به مردم سخت گیر نبود، آزادی قلم و بیان بیش تر شد، ولی هنوز اجازه وزارت انطباعات برای چاپ نشریه لازم بود.

این دوران را باید آغاز چاپ مطبوعات غیر دولتی در ایران دانست که البته علاوه بر تأیید صلاحیت فرد متقاضی به وسیله وزارت انطباعات، صدور اجازه نامه از سوی صدر اعظم نیز لازم بود و هیچ قاعده مشخصی در این باره وجود نداشت، چنان که روزنامه «مجله الاسلام» به مدیریت «داعی الاسلام» که پس از تأیید وزارت انطباعات در اصفهان منتشر شد، پس از انتشار اولین شماره، به مدت 5 ماه توقیف گشت، زیرا مندرجات آن به مذاق امین السلطان اتابک اعظم خوش نیامده بود.

به هر حال دوران پیش از مشروطیت را نمی‌توان دوران درخشان و روشنی برای مطبوعات دانست، ولی تجربه مفیدی برای دوران مشروطیت به شمار می‌آمد.

 

مطبوعات پس از مشروطه

با انقلاب مشروطه و تحولی که در جامعه رخ داد، روحی تازه و جدید هم به ادبیات کشور دمیده شد. گروهی از شعرا و نویسندگان به جرگه آزادی‌خواهان پیوستند و توانستند از راه قلم به جنگ برخیزند. پس از انقلاب مشروطه روزنامه ها زیاد شد و ده‌ها روزنامه در تهران، رشت و تبریز و دیگر شهرستان‌های ایران انتشار یافت.

بعد از پیروزی مشروطه خواهان تعداد زیادی روزنامه و مجله در کشور شروع به انتشار کردند. روزنامه‌هایی همچون صوراسرافیل، مساوات، از آن جمله بودند. بعد از تشکیل مجلس اول، مدیران جراید تلاش زیادی در جهت برداشتن نظارت و تفتیش دولت بر مطبوعات به عمل آوردند. این امر به صدور دست‌خطی از سوی مظفرالدین شاه منجر شد که به موجب آن به روزنامه مجلس عنوان روزنامه آزاد داده شد که حکایت از عدم بازرسی روزنامه‌ها از سوی دولت داشت. در شماره اول روزنامه مجلس این عبارت نقل شده بود: «این روزنامه به کلی مطلق و آزاد است».

البته تلاش مدیران جراید برای تعمیم این آزادی به سایر نشریات به نتیجه نرسید و کماکان نشریات تحت نظر و بازرسی اداره انطباعات قرار داشتند. علاوه بر تفتیش و نظارت، مطبوعات با مشکلات متعدد دیگری هم روبه رو بودند. روزنامه صور اسرافیل در شماره نخست خود اداره انطباعات را مورد حمله قرار داده و آن را به دیو سیاه تشبیه کرده بود: «باز یکی بازوی مرا گرفت و نگاه داشت، برگشتم دیدم یک دیو سیاه گنده مهیبی است که می‌گوید اسمم اداره پوسیده انطباعات است و من هم در این کار دخالت دارم، اولا شیرینی ما را بده، ثانیا باید من‌هم تفتیش کنم و پیش من مسئول باشی».

تلاش‌های آزادی خواهان برای کسب آزادی مطبوعات سرانجام به تهیه و تصویب قانون مطبوعات منتهی شد. در جلسه پنجم محرم 1326 ق(1287ش) مجلس شورای ملی با حضور 88 نماینده قانون مطبوعات را به تصویب رساند. اولین قانون مطبوعات ایران در شش فصل و 52 ماده تصویب شده بود. در مقدمه آن چنین آمده بود: «موافق اصل بیستم از قانون اساسی، عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال ومواد مضره به دین مبین، آزاد و ممیزی در آن‌ها ممنوع است؛ ولی هرگاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آن‌ها مشاهده شود، نشر دهنده و یا نویسنده برطبق قانون مطبوعات مجازات می‌شود».

در پی به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی و برچیده شدن بساط مشروطه و آزادی، مطبوعات در صف نخستینی بودند که با آنها برخورد شد و بساط آن‌ها رابرچیدند. میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، سلطان العلمای خراسانی مدیر روزنامه روح القدس بازداشت، و در باغشاه به همراه ملک المتکلمین وعده‌ای دیگر به دار آویخته شدند. عده زیادی از مدیران جراید همــچون مساوات و علی‌اکبر خان دهخدا و... نیز فراری شده و در داخل و در خارج از ایران ماوا گزیدند.

بعد از پیروزی مجدد مشروطه خواهان و فرار محمد علی شاه، بار دیگر آزادی در کشور برقرار شد و یک بار دیگر دراین فضا مطبوعات نیز امکان تنفس و حیات یافتند. در این دوره که در حدود ده سال به طول انجامید، نشریات متعددی در عرصه مطبوعات پابه عرصه گذاشتند. ستاره ایران، عصر جدید، گلشن، نسیم شمال، شفق سرخ، رعد، برق، نوبهار، کار، زبان آزاد ، و... از آن جمله بودند. اما کشیده شدن شعله‌های جنگ جهانی اول به ایران و اشغال ایران از سوی ارتش‌های مهاجم روسیه وعثمانی و انگلیس موجب شد تا درآن فضای هرج و مرج، یک بار دیگر آزادی مطبوعات از میان برود. از جمله در اسفند 1296 به دستور دولت، تمامی نشریات وروزنامه‌ها به جز روزنامه دولتی ایران تعطیل شدند از انتشار بازماندند. توقیف مطبوعات چند ماه به طول انجامید تا سرانجام روزنامه ها به تدریج انتشار خود را از سر گرفتند.

دراین دوره دو تصویب نامه مهم از سوی هیات دولت درباره مطبوعات صادر شد که به نحوی از انحاء تا سال ها ماندگار شد. نخستین مصوبه به رسیدگی به شکایات مطبوعاتی از سوی محاکم عادی دادگستری پیش از تصویب قانون مربوط به تشکیل هیات منصفه اختصاص داشت. مصوبه دوم هم درباره تأیید مجوز انتشار نشریات از سوی هیات دولت بود. با پایان گرفتن جنگ جهانی بار دیگر فضای مطبوعاتی تا حدودی به حالت عادی بازگشت.

 مطبوعات در دوره رضاشاه

با انجام کودتا در سوم اسفند 1299 یک بار دیگر بختک توقیف بر سر مطبوعات فروآمد. سید ضیاءالدین طباطبایی که تا پیش از کودتا خود سه روزنامه، شرق، برق و رعد را منتشر ساخته بود، در همان ابتدای نخست وزیری خود، دستور توقیف همه نشریات مهم پایتخت را صادر کرد. از روز بعد از کودتا، یعنی چهارم اسفند تا پایان دولت نود و سه روزه سید ضیاء الدین طباطبایی، به جز روزنامه ایران و دو سه روزنامه دیگر، تمامی نشریات در محاق توقیف قرار گرفتند. علاوه بر آن، تعدادی از مدیران نشریات به همراه تعدادی دیگر از سیاسیون بازداشت وبه زندان افتادند.

با سقوط دولت کودتا، روزنامه ها نیز از توقیف خارج و انتشار خود را از سرگرفتند و علاوه بر آنها، نشریات جدیدی نیز شروع به انتشار کردند. در سالگرد کودتای سوم اسفند و به دنبال بحث‌های روزنامه‌ها پیرامون علل و عوامل کودتا، سردار سپه با انتشار مقاله‌ای که عنوان ابلاغیه بر ابتدای خود داشت، اعلام کرد که مسبب واقعی کودتا و عامل اصلی آن، خود وی بوده است و در پایان توضیحات خود نیز به تهدید مطبوعات پرداخت و اعلام کرد: «چون در ضمن تمام گرفتاری‌های دیگر، برای من غیرمقدور است که هر روز در جراید به مقام رفع شبهات خصوصی برآیم؛ صریحا اخطار می‌کنم که پس از این، برخلاف ترتیب فوق، در هر یک از روزنامه‌ها از این بابت ذکری بشود، به نام مملکت و وجدان آن جریده را توقیف ومدیر و نویسنده آن را هم هرکه باشد تسلیم مجازات خواهم نمود».

وزیر جنگ، در پاسخ به این توضیح و تهدید، خطاب به رضا خان نوشت: «عامل کودتا تو نبودی، انگلیس‌ها و نصرت الدوله بودند. اگر توبه این کار مبادرت نمی‌کردی یک صاحب منصب دیگری را می‌آوردند و چون می‌دانم که مرا گرفتار خواهی کرد، من هم پنهان می‌شوم، تو هم هر کاری از دستت برمی آید بکن.» سردارسپه هم حکم کرد که او را دستگیر نمایند و هرکس او را پیدا کند، صد تومان خواهد گرفت.

مقاومت مطبوعات و از صحنه بیرون نرفتن آنها موجب شد تا سردار سپه در 17 اسفند 1300 با صدور اعلامیه مجددا به تهدید مطبوعات بپردازد. در این اطلاعیه که با امضای حکومت نظامی منتشر شد، متذکر شده بود که اگر در جراید علیه دولت مطلبی نوشته شود، با آن نشریه برخورد خواهد شد. به دنبال این اعلامیه چند تن از مدیران جراید همچون فرخی یزدی وفلسفی مدیر روزنامه حیات ایران و... اعتراض و به مقابله برخاستند. فرخی یزدی در 18 اسفند در مقاله‌ای شدیدا به اقدامات سردار سپه حمله کرد. فرخی یزدی در ابتدای مقاله خود این رباعی را آورده بود:

 از یک طرفی مجلس ماشیک وقشنگ

 از یک طرفی عرصه به ملیون تنگ

 قانون حکومت نظامی وفشار

 این است حکومت شتر گاو پلنگ

به دنبال انتشار این مقاله ماموران حکومت نظامی اقدام به بازداشت فرخی کردند؛ ولی او که از این اقدام باخبر شده بود به همراه چند تن از دوستان خود به سفارت شوروی در تهران پناه برد و در آن جا متحصن شد.

در این دوره، رضاخان، سردارسپه که از ابتدای وقوع کودتا در پی زمینه چینی برای به قدرت رسیدن کامل بود، تلاش سه گانه‌ای را برای به خدمت گرفتن و همراه ساختن مطبوعات به کار بست. این تلاش بر سه پایه فریب، تطمیع و ارعاب قرار داشت. در وهله نخست، رضاخان سعی کرد تا با مردم فریبی نیات خود را در پس پرده آزادی خواهی و تلاش برای پیشرفت کشور مخفی نگاه دارد. همراه ساختن نیروهای آزادی خواه، چپ  و سوسیالیست‌ها و روزنامه‌های متعلق به این نیروها، از جمله تاکتیک‌هایی بود که توسط وی به کار گرفته شد و در مقطعی هم با توفیق همراه بود. طرح شعارهایی نظیر جمهوری یکی از این طرح ها بود.

شیوه دوم برخورد با مطبوعات تطمیع آنها از راه‌های مختلف بود. تعدادزیادی از این نشریات، از طریق دریافت کمک‌های مالی و نظایر آن، به صف موافقان رضا خان پیوستند. روزنامه‌هایی همچون ناهید، مردآزاد، شفق سرخ، پیکان و... را باید از جمله این روزنامه ها برشمرد. اما در این میان دسته‌ای هم بودند که نه فریب شعارهای رضاخان را می‌خوردند و نه امکان تطمیع آن‌ها وجود داشت. رضاخان راه برخورد با این دسته را نیز به خوبی می‌دانست. برای برخورد با این گروه از مطبوعات، ارعاب، توقیف، زندان و شلاق و در صورت لزوم ترور مدیران مربوطه آنها، در پیش گرفته شد.

 از جمله این برخوردها می‌توان به شلاق زدن میرزا حسین خان صبا، مدیر روزنامه ستاره ایران اشاره کرد. در مهر1301 ش مقاله ای در ستاره ایران به چاپ رسید که در آن انتقاداتی نسبت به رضاخان شده بود. سردار سپه مدیر روزنامه را احضار نموده واز او درباره دلیل نگاشتن مقاله توضیح می‌خواهد و صبا در پاسخ رضاخان می‌گوید که من می‌خواهم شما نادر شوید. با شنیدن این پاسخ، رضاخان سیلی محکمی به گوش صبا نواخته و او را به محکمه نظــامی می‌فرستد.

حساسیت رضاخان به انتقاد از شخص وی وهمچنین اطرافیانش به ویژه نظامیان بسیار زیاد بود. از جمله در زمان صدارت مرحوم مشیرالدوله پیرنیا وقتی در روزنامه حقیقت مطلبی علیه اختلاس رئیس قورخانه به چاپ رسید، سردار سپه کـه هنوز مقداری رعایت پاره‌ای مسائل را می‌کرد به نخست‌ وزیر پیغام داد که یا دستور توقیف روزنامه را بدهید و یا می‌سپارم که دیگر به دربار راهتان ندهند.

 اما شاه بیت برخورد با روزنامه های مخالف، در جریان طرح مساله تغییر نظام سیاسی ایران و تاسیس جمهوری در ایران به وقوع پیوست. با مطرح شدن این طرح در مجلس، موج مخالفت و موافقت از سوی جناح‌های سیاسی با آن، در کشور بالا گرفت. جراید طرفدار رضاخان نیز همگام با موافقان آن به تبلیغ پیرامون این طرح پرداختند. از سوی دیگر، مخالفان طرح که در راس آن‌ها آیت‌الله شهید سید حسن مدرس قرار داشت، تلاش کردند تا از تصویب این طرح در مجلس جلوگیری کنند.

قرن بیستم که پیش از طرح مساله جمهوری چهارماه توقیف شده بود. در هفتم تیر 1303 بار دیگر انتشار خود را از سرگرفت، ولی این شماره آخرین شماره آن نیز بود. روزنامه قرن بیستم با انتشار مطالبی، همان روز توقیف شد. پنج روز بعد از آن، در روز 12 تیر ماه، میرزاده عشقی در منزل خود، واقع در سه راه سپهسالار توسط دو نفر هدف گلوله قرار گرفت. پیکر مجروح عشقی توسط ماموران پلیس به اداره پلیس و از آنجا به مریضخانه نظمیه برده شد و دوساعت بعد از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد.

به دنبال مرگ عشقی، 12 نفر از مدیران جراید به پیشنهاد آیت الله مدرس در مجلس شورای ملی متحصن شدند. در نامه متحصنین به ریاست مجلس شورای ملی، هدف از تحصن چنین بیان شده بود: «تحصن فقط برای احتراز از از وقوع در معرض سوء قصدهای محتمل نبوده، این تحصن از برای این است که در عین احتراز از وقوع در معرض خطر حتمی بتوانیم از قضیه سوء قصد به رفیق بیگناه خود تعقیب نموده وموفق شویم که دولت را با نظارت مجلس ملی، وادار به کشف جنایت و به دست آوردن محرکین اصلی آن بنماییم». اما نه تحصن آن مدیران جراید، و نه پیگیری‌های دیگران، و از جمله مرحوم مدرس برای کشف حقیقت و مجازات قاتلین، به نتیجه نرسید.

دو هفته بعد از ترور عشقی، ماژور ایمبری کنسول سفارت آمریکا در تهران در خیابان شیخ هادی در یک حادثه مشکوک مورد هجوم عده ای از مردم قرار گرفت وبه شدت زخمی وبه بیمارستان منتقل شد. ایمبری از این حادثه جان سالم به در نبرد و در بیمارستان درگذشت. به دنبال این واقعه از سوی دولت سردار سپه در تهران حکومت نظامی اعلام و طبق معمول از جمله نخستین پیامدهای برقراری حکومت نظامی توقیف و تعطیلی مطبوعات مخالف دولت بود. به نوشته حسین مکی، بعد از اعلام حکومت نظامی، شهربانی که تحت ریاست سرهنگ محمد خان درگاهی بود، کاری کردند که در تاریخ سابقه ندارد. از بچه هفت ساله برای گرفتن اقرار حبس کردند و شلاق زدند، تا پیرمرد هفتاد ساله.

ایجاد این فضای بسته، زمینه بسیار مناسبی برای رضاخان سردار سپه در برانداختن سلسله قاجاریه و تاسیس سلسله پهلوی و به پادشاهی رسیدن خود وی بود. کمی بیش از یک سال بعد در آبان 1304 سرانجام رضاخان به اهداف خویش دست یافت وبا خلع احمدشاه قاجار و برانداختن سلسله قاجار تاسیس سلسله پهلوی را اعلام داشت.

رضاشاه پهلوی بعد از نشستن بر تخت سلطنت رفتار و برخوردی را که تا آن روز با مطبوعات، احزاب، نیروهای سیاسی و... با سیاست و رعایت پاره‌ای جوانب داشت، در مدت زمان کوتاهی تغییر داد. رضاشاه پهلوی بعد از به قدرت رسیدن، نه تنها با مخالفان سیاسی، مطبوعاتی و احزاب مخالف خود به شدت برخورد کرد، بلکه آتش قهر رضا شاه دامن موافقان وی را نیز گرفت.

فرجام سخن آنکه مطبوعات در دوره رضا شاهی تحت کنترل و نظارت شدید حکومت قرار داشت. بسیاری از روزنامه های مخالف اراده و خواست حکومت، توقیف و بسیاری از روزنامه نگاران مخالف، زندانی و یا با گرفتن وجه ملزم به سکوت اجباری گردیدند. کمتر می توان روزنامه ای را سراغ گرفت که حداقل یک بار توقیف نشده باشد. برخی از مطبوعات باقی مانده در جهت ثبات و تحکیم پایه های استبداد رضاشاهی خوش خدمتی می‌کردند و این امر با کاهش کیفی و کمی مطبوعات ملازمه داشت.

با سلطه کامل سانسور و سایه سنگین سکوت در عرصه ی مطبوعات و نیز حذف رجال قدرتمند و استخوان دار و مخالف حکومت، بقیه در راستای تأیید سیاست ها و اقدامات حکومت پهلوی و رواج فرهنگ چاپلوسی بودند و این روند تا شهریور ماه 1320 ادامه داشت.

 

 

 دوره محمدرضا شاه پهلوی

دوره نخست که دوره رفع اختناق سیاسی پس از تبعید رضاشاه به جزیره موریس را دربرمی‌گیرد، مطبوعات در آزادی کامل از وکلا، وزرا و حتی شخص شاه انتقاد می‌کردند و شمارشان رو به فزونی گرفت. جراید دو مرتبه پا به دایره انتشار گذاشتند و هر روز در طهران و شهرستان‌ها یک یا چند روزنامه تازه منتشر می‌شد، و چون پس از مدتی نبودن آزادی، از نور آزادی برخوردار شده بودند، لذا در مرحله اول تمام صفحات و اوراق جراید با انتقاد از دوره گذشته و اعمال خلاف قانونی که صورت گرفته، می‌پرداختند و جراید به شدت از شاه سابق و دستگاه پلیس او بدگویی می‌کردند و به خصوص با پیشامد محاکمه مختاری، رئیس کل شهربانی سابق و جمعی از همکاران وی، این انتقادات رو به فزونی می‌گذاشت.

هنوز دوره سلطنت محمدرضا شاه به یک سالگی نرسیده بود که با روی کار آمدن قوام السلطنه و به هم ریختگی اوضاع سیاسی کشور و نابسامانی وضعیت اقتصادی که مردم را در تنگنای معیشت قرار داده بود، حکومت نظامی تمامی مطبوعات را منحل کرد و مدیران آنها را به زندان انداخت و میان کل جراید آن روز، فقط نشریه ای به نام اخبار روز، از طرف دولت منتشر شد که حاوی اخبار جاری روز بود.

پس از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی فعالیت مطبوعات به طور فزاینده‌ای رشد یافت، و سانسور نیز به صراحت با ابلاغ آیین نامه به سردبیران جراید، اعمال می‌شد. درادامه، نمونه‌هایی از ابلاغیه های موجود در خصوص اعمال سانسور آورده شود:

- سینماهای قزوین را بر اثر تقاضای افزایش بلیت تعطیل کردند. (چاپ نشود)

- خبرگزاری رویترز از پیشاور خبری مخابره کرده است که بعضی قبایل علیه دولت قیام کرده‌اند. البته علت قیام اعتراض به اصلاحات ارضی است که در پاکستان اجرا شده. (قابل چاپ نیست)

- در مورد نامه ها، شکایات کارگران و کارمندان که به هر علت و سببی از کارخانجات و ادارات اخراج می شوند هیچ نوع خبر، مطلب، نامه وارده و شکواییه نباید چاپ و منتشر شود.

- خبر روزنامه های صبح در مورد به گروگان گرفتن ۱۶ یهودی در واشنگتن تیتر اول نشود، بلکه در ستون باشد.

- خبر مشروح شهرک دانشگاهیان همراه عکس چاپ شود.

- هیچ گونه مطلب، خبر و تفسیر پیرامون تغییر ساعت به هیچ وجه چاپ نشود.

- اظهارات سناتور لاجوردی در مورد احتمال زلزله در تهران و اثر آن روی ساختمان های فعلی قابل چاپ نیست.

هفت کوهنورد در کرج سقوط کرده و کشته شده اند( این خبر قابل چاپ نیست)

سانسور در رژیم پهلوی از سال 32 تا 40 روند شدیدتری پیدا می‌کند و در چارچوب تنگ تر و بسته تری قرار می‌گیرد؛ اما در سال 1340 و همزمان با زمامداری دکتر علی امینی به دلیل خواست «کندی» (رئیس جمهور دموکرات وقت آمریکا) به مدت 14 ماه ، سانسور تا حدودی تعدیل می شود. اما با آغاز نخست وزیری اسدالله علم به طور کلی مطبوعات مورد سانسور شدید قرار می گیرد و در سال 1341 یک ریزش و پالایش فراگیر مطبوعاتی رخ می دهد. به طوری که حدود 100 نشریه توقیف و تعطیل می‌شود.

مطبوعات در آستانه انقلاب

در سال های ۵۶ و ۵۷ با شروع انقلاب زمینه آزادسازی مطبوعات فراهم آمد و در ماه های آخر این دوره جراید با کمترین ممیزی منتشر می‌شدند. در روزهای نزديک به انقلاب، گاهی روزنامه به چاپ چهارم نيز می‌رسيد، و در آن زمان به ميزان زيادی از روزنامه استقبال می‌شد و خبرها به‌طور مرتب تغيير می‌كرد. مواردی وجود داشت كه روزنامه اطلاعات تا چهار بار در طول يک روز تجديد چاپ می‌شد.

در آستانه انقلاب، كنترل دستگاه‌ها زياد نبود و انتخاب واقعا با تحريريه روزنامه‌ها بود كه چه خبری را بخواهند چاپ كنند. در آن دوران ديگر كسی به آن صورت مدعی اين قضيه نبود، ممكن بود غيرمستقيم تلفنی بزنند و فشاری باشد؛ اما عملا كاری از دست‌شان ساخته نبود. در اينجا بر اساس صلاح و مصلحت‌هايی كه می‌شد، از ميان اخبار انقلاب انتخاب صورت می‌گرفت، و اگر جايی هم دستگاه، اطلاعيه‌ای می‌داد يا موردی وجود داشت كه لازم بود مردم از آن مطلع باشند، آن اخبار انتخاب می‌شد.

وضعیت مطبوعات پس از انقلاب اسلامی

در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صرف نظر از نخستین ماه‌های حکومت موقت جمهوری اسلامی، که به سبب فضای مطلوب هیچ گونه محدودیتی برای انتشار مطبوعات وجود نداشت، از اواسط تابستان 1358، به موجب لایحه قانون مطبوعات مصوب شورای انقلاب در 20 مرداد 1358 ، موارد مختلفی از توقیف و تعطیلی نشریات دوره ای ،پیش بینی شد.

قانون مطبوعات در جمهوری اسلامی ایران

در قوانین جمهوری اسلامی، بر آزادی مطبوعات تأکید شده است؛ به جز موارد خاص و مواردی که علیه شرع هستند، مطبوعات از آزادی بیان برخوردارند. در ادامه نگاهی به برخی از مواد قانون مطبوعات می‌اندازیم.

ماده 3: مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پيشنهادها، توضيحات مردم و مسئولين را با رعايت موازين اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند.

ماده 4 : هيچ مقام دولتی و غيردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب يا مقاله‌ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد و يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت کند.

ماده 6 : نشريات جز در مورد اخلال به مبانی و احكام اسلام و حقوق عمومی و خصوصی، که در این فصل منتشر می‌گردد، آزادند:

 1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازين اسلامی و ترويج مطالبی كه به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد كند.

2. اشاعه فحشا و منكرات و انتشار عكس ها و تصاوير و مطالب خلاف عفت عمومی.

3. تبليغ و ترويج اسراف و تبذير.

4. ايجاد اختلاف مابين اقشار جامعه، به ويژه از طريق طرح مسائل نژادی و قومی.

5. تحريص و تشويق افراد و گروه‌ها به ارتكاب اعمالی عليه امنيت، حيثيت و منافع جمهوری اسلامی ايران در داخل يا خارج .

6. فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه، اسرار نيروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحكامات نظامی، انتشار مذاكرات غيرعلنی مجلس شورای اسلامی و محاكم غيرعلنی دادگستری و تحقيقات مراجع قضايی بدون مجوز قانونی.

7 . اهانت به دين مبين اسلام و مقدسات آن و همچنين اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقليد.

8. افترا به مقامات، نهادها، ارگان‌ها و هر يک از افراد كشور و توهين به اشخاص حقيقی و حقوقی كه حرمت شرعی دارند، اگر چه از طريق انتشار عكس يا كاريكاتور باشد.

9. سرقت‌های ادبی و همچنين نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروه‌های منحرف و مخالف اسلام (داخلی و خارجی) به نحوی كه تبليغ از آنها باشد.

ماده 26 : هركس به وسيله مطبوعات به دين مبين اسلام و مقدسات آن اهانت كند، درصورتی كه به ارتداد منجر شود، حكم ارتداد درحق وی صادر و اجرا و اگر به ارتداد نينجامد، طبق نظر حاكم شرع بر اساس قانون تعزيرات با وی رفتار خواهد شد.

  

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.