این اندیشکده آمریکایی در مطلبی نوشت: تاکنون، «پاکسازی» اوایل این هفته که محمد بن سلمان برای مقابله با فساد مالی در مورد شاهزاده های سعودی به اجرا گذاشت، بازی قدرت خوانده شده که تمام قدرت را در دستان وی تقویت کرده است. اما این توصیف، کاملا صحیح نیست. در حقیقت، سلطه محمد بن سلمان، بیست و یک ژوئن یعنی وقتی که به سمت ولیعهد عربستان منصوب شد، تکمیل شد.
این روند فقط با فوت وزیران دفاع، کشور و امور خارجه که مدتی مدید عهده دار این سمت ها بودند و نیز مرگ خود ملک عبد الله در سال 2015 ممکن شد. این سه شاهزاده که عهده دار اداره این وزارتخانه ها بودند و نیز وزیر «گارد ملی عربستان» که چهل و هشت سال فرماندهی آن را در دست داشت، حدود 165 سال این سمت ها را در اختیار داشتند.
وقتی ملک سلمان ژانویه 2015 به قدرت رسید اعلام کرد که حکومت وی، پایان حکومت فرزندان ملک عبدالعزیز است و اینکه جانشین وی از میان نوه های عبدالعزیز خواهد بود. در حالی که شناسایی «شاهزاده های نسل سوم» و نامزدهای تاج و تخت در عربستان، مدتی مدید فکر تحلیلگران غربی را به خود مشغول کرده بود، این انتقال قدرت به نظر می رسید بسیار راحت تر از آنچه پیش بینی می شد اتفاق افتاده باشد.
برکناری شاهزاده مقرن در آوریل 2015 و شاهزاده محمد بن نایف در ژوئن 2017، موجب نارضایتی در بخش هایی از خانواده سلطنتی عربستان شد ولی باعث مقابله آشکار نشد. محمد بن سلمان با حمایت پدرش، با ایجاد «کمیته امور عمرانی و اقتصادی» و نیز تجدید ساختار مدیریتی در شرکت ملی نفت آرامکو، کنترل خود را بر سیاست دفاعی، اقتصادی و نفتی تقویت کرد. این تمرکز قدرت، موجب تعجب ناظران زیادی در عربستان شده است که می گویند این کشور مدت مدیدی بر اساس نظام کنترل و توازن (نظامی که مانع از تمرکز قدرت نزد فرد یا گروه خاص می شود) عمل کرده است. این روش مانع از اعمال قدرت مستبدانه شده است. اکنون محدودیت ها بر محمد بن سلمان بسیار کمتر شده است.
اقدامات ولیعهد عربستان تا حد زیادی، صرفا تازه ترین و تهاجمی ترین اقدام وی در راستای طرح بلند پروازانهاش به شمار می رود. اقدامات صورت گرفته علیه برخی از عالی رتبه ترین مقامات سعودی و خانواده سلطنتی، این پیام آشکار را فرستاد که محمد بن سلمان قصد دارد برای عربستانی که قرار است چند دهه بر آن حکومت کند قوانین بازی تازه ای بنویسد. ولیعهد عربستان تلاش می کند عربستانی را که جدش بوجود آورده است دوباره بسازد. وی می خواهد خودش را به صورت معادل قرن بیست و یکم پدربزرگش نشان دهد که ممکن است روزی بتواند مانند وی، پنجاه و یک سال حکومت کند. برخی تغییراتی که در ماههای آوریل و ژوئن 2017 اعمال گردید باعث شد بسیاری از شاهزاده های نسل «سوم و چهارم» که نوه ها و نتیجه های ملک عبد العزیز هستند عهده دار سمت هایی شوند. این افراد موجب شدند عربستان به شکلی جدی از پیرسالاری فاصله بگیرد.
محمد بن سلطان در داخل عربستان از حمایت گسترده سعودی های جوان برخوردار است. جوانان سعودی، محمد بن سلمان را حاکمی می دانند که نگاهی مثل آنها دارد و جهان رو به تغییر را درک می کند.
تمرکز محمد بن سلمان بر مقابله با فساد مالی در بالاترین سطح، این پیام را می فرستد که وی می خواهد قوانین را در عربستانی که در آینده نزدیک بر آنجا حکومت می کند تعیین کند. اینکه افرادی به سبب اقدامات ولیعهد عربستان گرفتار شده اند در نظام قضایی این کشور به شکلی درست محاکمه شوند، آزمونی مهم برای وی خواهد بود. نظام قضایی عربستان، مستقل و لزوما بی طرف نیست.
در حالی که محمد بن سلمان قدرت نمایی می کند، جهانیان این موضوع را زیر نظر دارند که آیا اصلاحات وی واقعا موجب تحول می شوند یا صرفا سطحی هستند. اگر این اصلاحات صرفا سطحی باشند، ساختارهای مهم قدرت و اقتدار را دست نخورده باقی می گذارند. این وضع در مورد جوانی بی رحم و بلندپرواز مانند محمد بن سلمان به معنای آن است که وی نیاز دارد عواید این قمار پرهزینه را دست کم درباره گرفتار شدنش در یمن و قطر -که تاکنون دستاوردهای اندکی در مورد آنها وجود داشته است- نشان دهد.
انتهای پیام/